به دنبال چه اتحادی هستیم!
این روزها که زنان جوان و نوجوان حجاب اجباری و آتش کشیدن آن را به عنوان مانیفست خود برای تغییر این جامعه کهنه و پوسیده سرمایه داری مردسالار پیش گذاشته اند، این روز ها که دانش آموزان دختر با بی باکی حجاب خود را از سر برداشته و به قیام گران پیوسته و مدرسه و خیابان را به عرصه مبارزه بدل کرده اند، این روزها که مبارزه متهورانه زنان علیه حجاب اجباری و جمهوری اسلامی نه تنها کل جامعه ایران بلکه جهان را تکان داده است، این روز ها که مبارزات زنان باعث شده مردان به ویژه مردان جوان و دانش آموزان پسر به مبارزه علیه حجاب اجباری و آتش زدن آن بپیوندند، این روز ها که زنان و مردان جوان و نوجوان در جنگی نابرابر ولی با قلبی آکنده از خشم و نفرت از کل نظام جنایتکار جمهوری اسلامی، امید به تغییر و انقلاب را در دل میلیون ها انسان در ایران و سراسر جهان آفریده اند،... موضوع اتحاد و همبستگی گسترده در میان مردم، به ضرورتی حیاتی و تعیین کننده برای تداوم مبارزه و کسب پیروزی بدل گشته است.
خواست اتحاد در میان زنان و مردان معترض در خیابان ها و در میان نیروهای مبارز و انقلابی، خواست درست و بر حقی است و در چگونگی طی کردن پروسه صحیح مبارزه و جهت گیری های آتی آن نقش تعیین کننده دارد. در حقیقت مردم به ویژه آنان که در میدان نبردند به خوبی به امر حیاتی اتحاد و همبستگی وسیع برای پیشروی مبارزه واقف اند و در شعارهای شان هم چون «اتحاد، مبارزه، پیروزی»، آن را پیش گذاشته اند.
قتل دولتی ژینا امینی که به ترکیدن انبار باروت خشم و نفرت مردم به ویژه جوانان زن و مرد انجامید، برای اولین بار در تاریخ به بدل شدن موضوع مبارزه علیه حجاب اجباری، همان حجابی که قتل ژینا را رقم زد، به موضوعی مربوط به همه، به موضوعی جدی و به موضوعی متحد کننده در جامعه، دامن زد.
وجه عمده و برجسته این دوره مبارزه سراسری، وحدتی است که بین مردم با نقش پیشتاز و متهورانه زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری و آتش کشیدن آن به وجود آمده است و دامنه آن هر روز گسترده تر می شود. «ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم» و «زن، زندگی، آزادی»، شعارهای فراگیر در میان مردم ایران و جهان شده است. تاثیر نقش زنان و فرماندهی آنان در خیزش سراسری و به زیر کشیدن و آتش زدن نماد حکومت اسلامی، اتحاد و همبستگی مردم و هنرمندان به ویژه فعالین و تشکلات زنان را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. هیچ گاه در تاریخ، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان دیده نشده که زنان این چنین خشمگین و با عزم و اراده، با اعتماد و اتکا به نفس و استوار در راس مبارزه برای تغییر قرار گیرند. این نقش فوق العاده مهم و فعال زنان در مبارزه زمانی که حتی به تنهایی در مقابل سرکوب گران استوار انه می ایستند و کوتاه نمی آیند، از یک طرف تاثیرات عمیقی بر آحاد جامعه به ویژه زنان گذاشته و آنان را برای پیوستن به مبارزه متحدانه علیه حجاب اجباری و کلیت رژیم ترغیب می کند و از طرف دیگر به روحیه جیره خواران سرکوبگر رژیم ضربه مهلکی وارد کرده و نظام را به مرگ حتمی و کشیدن نفس های آخر نزدیک تر کرده است.
نکتۀ مهم دیگری که باید بر آن تأکید شود این است که اگر زنان مبارز و پیشرو اولین نیرویی بودند که در سال ۵۷ در برابر جنگی که رژیم با اجباری کردن حجاب آغاز کرد، صدای پای استبداد دینی، صدای پای ارتجاع اسلامی را شنیدید و در برابرش ایستادند، امروز زنان جوان و نوجوان با قیام علیه حجاب اجباری و آتش زدن آن، با نشانه رفتن کل نظام زن ستیز، زنگ انقلاب را به صدا در آورده اند.
اما برای این که «زنگ انقلاب» را به «انقلاب» واقعی بدل کنیم، وحدت و همبستگی و سهم گرفتن گسترده تر توده های ستمدیده ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این هوای تازه و سرشار از اکسیژن برای پیشبرد مبارزه، وحدت و همبستگی بیشمار زنان عاصی از سرکوب و خشونت و انقیاد را برای به خاک سپردن حجاب اجباری و هم زمان رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی، طلب می کند. انقلاب و نه «دولت کمتر ارتجاعی»، انقلابی که بتواند به زیر و رو کردن کلیه مناسبات و روابط پوسیده تولیدی و اجتماعی بیانجامد، انقلابی که رفع ستم جنسیتی در دستور کارش باشد، انقلابی که کل سیستم سرمایه داری ستم و استثمار جمهوری اسلامی و نیروی های نظامی اش را به زیر کشد؛ نیاز به اتحاد و همبستگی میلیون ها نفر در دل این شرایط آماده برای کمک به شکل گیری رهبری انقلابی سازمان یافته و طی کردن پیروزمندانه مسیر انقلاب دارد.
اما:
در شرایط حساس و خطیر کنونی، شرایطی که در نتیجۀ خیزش سراسری بوجود آمده و سرنگونی جمهوری اسلامی را نزدیک تر و در تفکر و عمل توده های مردم امکان پذیر کرده است، وزش بادهای سمی نیز بیش از گذشته از هر طرف، وزیدن گرفته است.
در همین شرایط و ادامه یابی مبارزات، امپریالیست ها نیز سخت در تکاپو هستند و در اتاق های فکر خود در تلاشند تا آلترناتیوهای ارتجاعی خود را سرهم بندی کنند و به مردم ایران تحمیل کنند. همان گونه که در گوادولوپ به این توافق رسیدند که خمینی و دار و دسته -اش را در خدمت به منافع خود جایگزین شاه کنند. پس از این جایگزینی و در طی تمامی این سال ها، امپریالیست های غربی، سرکوب زنان و تحمیل حجاب اجباری بر آنان را به فرهنگ جامعه نسبت دادند، سرکوب خونین کردستان و دیگر ملیت های تحت ستم را مسائل داخلی دانستند، از قتل عام ده ها هزار نفر از زندانیان سیاسی در دهه شصت و تابستان شصت و هفت توسط رژیم جنایتکار را با سکوت رضایت مندانه خود حمایت کردند و...
حال در شرایطی که زنان به وسعت جامعه حجاب اجباری را به آتش می کشند و مردان جوان و نوجوانان پسر به این مبارزه پیوسته اند، در شرایطی که مردم به ویژه جوانان و نوجوانان زن و مرد با نشانه رفتن کل رژیم در مبارزات شان حماسه آفریده اند و در مسیر یک انقلاب گام بر می دارند، سر و کله «حمایت» آمریکا، کانادا و اروپا پیدا شده و به یاد زنان و مردم ایران افتاده اند و با تحریم برخی از مهر های رژیم و یا تکرار شعار «زن زندگی آزادی»، در تلاشند فضای مبارزاتی شکل گرفته در ایران را مسموم و منحرف سازند.
امپریالیست های آمریکایی و اروپایی با دادن امکانات وسیع از هر لحاظ به نیروهایی همانند دارودسته های مختلف سلطنت طلب، مجاهدین، شورای گذار و امثالهم و یا چهره های جدیدتری که حاضرند رهایی مردم را فرصت طلبانه در خدمت به منافع خود به فروش بگذارند با عجله در حال چهره سازی و ساختن آلترناتیوهای ارتجاعی خود می باشند. اینان با حمایت های گسترده شان از نیروهای ارتجاعی و تبلیغات در رسانه های وابسته به خود هم چون «من و تو، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، بی بی سی و... می خواهند خواسته های مردم را به رفتن هزار فامیل خمینی و خامنه ای جلاد تقلیل دهند و سیستم حاکم و در قلب آن نیروهای نظامی آن را حفظ کنند تا بتوانند همان سیستم ستم و استثمار را این بار با نام های دیگری از طریق رژیم چنج و یا ملغمه ای از این دست که همه این مرتجعین را در بر گیرد، سر و سامان دهند و در خدمت به منافع خود به کار گیرند.
آن چه که در شرایط کنونی بدان نیاز مبرم داریم، ایجاد صف متحد و یک پارچه برای ادامه یابی مبارزه در خدمت به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. پیشبرد این مبارزه هدفمند باید با مرزبندی دقیق با همه دشمنان چه در سطح ملی و چه بین المللی عجین شود. این مرزبندی راه را برای هر گونه استفاده امپریالیست ها و افراد و نیروهای وابسته به آنان، می بندد. ادامه مبارزات باید آن چنان به هم بپیوندند و گسترده شوند که هیچ قدرتی یارای ایستاده گی در مقابل آن را نیابد.
۲۸ مهر ۱۴۰۱/ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲
از نشریه هشت مارس شماره ۵٧
نوامبر ٢٠٢٢ / آبان ١٤٠١