کارنامه یکساله طالبان: جنایات متمرکز و زن ستیزانه علیه زنان!
طالبان با همیاری امپریالیستهای آمریکایی و متحدین ش در ٢٤ اسد ١٤٠١ مطابق ١٥ آگست ٢٠٢٢ به قدرت رسانده شد. بعد از بیست سال خشونت وحشیانه هم از جانب امپریالیستهای آمریکایی و هم از جانب طالبان و دیگر مرتجعین که بیش از صد هزار نفر از مردم ملکی (غیر نظامی) کشته و زخمی شدند، در یک توافق طالبان را به قدرت رساندند. وعده رهایی زنان توسط امپریالیستهای آمریکایی در اشغال خونین افغانستان، وعده دروغینی بود که زنان با گوشت و پوست خود آن را لمس کردند. زنان با چشم خود دیدند که وعده رهایی زنان برای امپریالیستهای آمریکایی یعنی معامله و فروش موقعیت زنان به طالبان در توافقات شان. ممکن است امروزه و در خدمت به منافع امپریالیستهای آمریکایی طالبان تغییر کرده باشد، اما برای میلیونها نفر مردم افغانستان، چهره واقعی طالبان با همان خشونتهای افسارگسیخته نمود مییابد که هر روزه بر آنان اعمال میکند.
به قدرت رساندن طالبان برای زنان و کل مردم افغانستان به معنی قربانی شدن بسیاری از مردم بیگناه در ولسوالیهای مختلف است؛ به معنی تیر باران و کشتن زنانی است که «بدون محرم» به شفاخانه میرفتند؛ به معنی سنگسار زنان و دختر بچههایی است که موازین ضد زن طالب را زیر پا گذاشته بودند؛ به معنی آواره شدن صدها هزار بیجا شدگانی است که یا به کابل فرار کرده و یا به کشورهای به شدت شونیستی منطقه؛ به معنی محرومیت دختران بالای ١٢سال از حق تحصیل و آموزش است؛ به معنی فقر مطلق تا حد فروش دختر بچههای نوزاد برای سیر کردن شکم بقیه افراد خانواده است، معنی آن برای ملیتهای گوناگون همچون هزارهها نسل کشی آنان است. در یک کلام، به معنی مجموعهای از جنایتهای ضد بشری است که در حق آحاد جامعه اعمال شده و میشود. مسئولیت همه این جنایات به گردن امپریالیستهای آمریکایی و متحدین ش، طالبان و همه نیروهای ارتجاعی و مرتجعین منطقوی است که زنان و به طور کلی مردم افغانستان را قربانی منافع خود کردند.
طالبان نیز همچون همپالگی ش در ایران، کمتر از سه هفته پس از «فتح» کابل، برای نشان دادن درجه اسلامی بودن خود، با حمله خشونت بار و صدور احکام ضد زن برای به زانو در آوردن زنان و خانهنشین کردن آنان، آغاز به کار کرد. در خدمت به همین اهداف، طالبان در اوایل سپتامبر «وزارت امور زنان» را به «وزارت امر به معروف و نهی از منکر» که در حقیقت و به طور ویژه، وزارت سرکوب زنان است، تبدیل کرد. طی یک سال گذشته، فعالترین اداره امارات اسلامی طالبان، وزارت سرکوب زنان بوده است.
طالبان از زمان به قدرت رسیدن تا کنون از طریق این وزارت خانه، خط قرمزهای عقب مانده و زن ستیزانه خود را در رابطه با زنان پیش گذاشته است. روزی نیست که این وزارت خانه، فرمان جدیدی بر فهرست خشونتهای زن ستیزانه خود علیه زنان و کودکان دختر صادر نکند.
باز داشتن دختران از رفتن به مکتب از صنف ششم به بالا!
برقع اجباری!
منع زنان از خانه خارج شدن بدون «محرم شرعی»!
منع زنان از مراجعه به شفاخانه بدون «محرم شرعی»!
منع دکانداران از فروش اجناسشان به زنان «بدون محرم» و راه ندادن آنان به دکانهای شان!
منع موترهای مسافربری از سوار کردن زنان «بی حجاب». در این فرمان به دریورها (راننده ها) گفته شده است که زنان را در سفرهایی که بیش از٧٢ کیلو متر و «بدون محرم» هستند، انتقال ندهند!
منع نمایش مانکنهای زن در لباس فروشیها و «حرام» اعلام کردن آن!
منع زنان و مردان از رفتن به پارکهای تفریحی! روزهای یک شنبه، دوشنبه و سه شنبه مخصوص زنان و بدون مردان معین گردیده است!
منع زنان از پروازهای داخلی و خارجی بدون «محرم شرعی»!
ممنوع اعلام کردن پخش موسیقی و رقص زنان!
منع کار مجریان زن در تلویزیون بدون پوشاندن صورت خود!
اگر چه طالبان همه کارکنان رسانهها را تحت فشار قرار داده و برای آنان محدودیتهای بیش از حد تصور ایجاد کرده است، اما زنان فعال در این حوزه بیش از پیش مورد وحشیانهترین حملات قرار داشته و دارند. طالبان در همین دوره کوتاهی که از عمر ننگین ش میگذارد چند خبرنگار زن را در قندهار، ننگرهار، کابل، جلال آباد و…، به قتل رسانده است. بر اساس گزارش «خانه آزادی» ٣٢ خبرنگار از آگست تا دسامبر ٢٠٢١ توسط طالبان بازداشت و شکنجه شدهاند. فیلم ها، سریال ها، موسیقی و آواز با حضور زنان، ممنوع اعلام شده است. براساس گزارش خبرنگاران بدون مرز و اتحادیه مستقل خبرنگاران افغانستان، پس از تسلط طالبان ٢٣١ رسانه فعالیت خود را در افغانستان متوقف کرده و ۸٤ درصد زنان ژورنالیست شغل خود را از دست دادهاند.
هم و غم اصلی طالب این است که بتواند با محروم کردن دختران از صنف شش تا پوهنتون (دانشگاه) از تحصیل، مانع تراشی در مقابل زنانی که مشغول به کار هستند و به طور کلی ایجاد موانع برای هر گونه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان، آنان را خانهنشین کند.
با این که طالب تمام تلاش و خشونتهای وحشیانه و زن ستیزانه خود را در دستگیری، شکنجه، تیرباران، اعتراف گیری اجباری برای خانهنشین کردن زنان به کار برد، اما نتوانست از مقاومت و مبارزه زنان جلوگیری کند.
پا به پای جنگی که طالب علیه زنان آغاز کرد، زنان نیز به مقابله پرداختند. زنان معترض اولین گروه اجتماعی بودند که در میان بهت و سکوت و ناباوری از به قدرت رساندن طالب، با مقاومت و مبارزه خود این سکوت مرگبار و یاس و نا امیدی که جامعه و به ویژه بخش بزرگی از زنان را تحت تأثیر قرارداده بود، شکستند و پرچم مبارزه علیه طالبان را برافراشتند. این مقاومت و مبارزه و ادامهیابی آن علیه امارت اسلامی طالبان که قصد داشت با سربریدن زنان، با لت و کوب زنان، با شکنجه و مثله کردن زنان، با سنگسار زنان و… آنان را «سرجای خود» بنشاند و در خانهها حبس کند، فضای خفقانآور را شکست.
زنان با همه خطرات با فریادهای «ما دیگر برده نخواهیم شد»، «اسارت نمیپذیریم»، «زیر بار امارت اسلامی نخواهیم رفت»، «به پوشش اجباری تن نخواهیم داد» و «با کسب آگاهی و دانش برای خواسته خود مبارزه خواهیم کرد»، به خیابان آمدند و در برابر قداره بندان طالب ایستادند.
این مقاومت و مبارزه زنان نه تنها اخطاری جدی و قدرتمند علیه طالبان بود، بلکه علیه همه حامیان بین المللیشان که تئوری تغییرطالبان را موعظه میکردند تا بتوانند این نیروی بنیادگرای اسلامی متحجر و زن ستیز را بدون دردسر به مردم تحمیل کنند، نیز بود.
زنان در یک سال گذشته با مقاومت و مبارزه به اشکال گوناگون علیه طالبان و فرمانهای زن ستیزانه ش نشان دادند که به عقب بر نمیگردنند و طالب نمیتواند شرایط جهنمی و بردهوار دوره قبلی حاکمیتِ خود را به زنان تحمیل کند. در یک سال گذشته زنان نشان دادند که شرایط و موقعیت مبارزاتیشان تغییر کرده است. این تغییر در نتیجه مبارزات زنان پیشرو به ویژه زنان جوانی است که در پوهنتون، محل کار و خانه علیه سنتها و قوانین ضد زن در طول سالیان گذشته و با تمام تهدیدات جانی و فشارهای جامعه و خانواده پدرسالار علیه انواع و اقسام خشونتهای ضد زن مبارزه کردند، هرگز زیر بار ستم طالبانی و خانه نشینی مورد نظر آنان نخواهند رفت.
طالبان در مقابل خود زنان به ویژه زنان نسل جوانی را میبیند که به راحتی نمیتواند آنان را مطیع و فرمانبر امارت اسلامی و احکام ضد زن خود کند. ممکن است با خشونتهای سعبانه، زنان را به عقب نشینی وادار کند، اما نمیتواند جلوی ادامهیابی مبارزاتشان را بگیرد. این هم یک واقعیتی است که هر مبارزه و مقاومتی با پیشروی و عقب نشینی، با افت وخیز همراه است، اما هر بارمی تواند و این پتانسیل را دارد که با جمعبندی و اتکا به دستاوردهای مبارزاتی زنان چه در افغانستان و چه در سراسر جهان، به طور سازمان یافتهتر با افق رهایی بخش ادامه یابد.
اگر چه مقاومت و مبارزه زنان از پایه قوی و تجربه مبارزاتی برخوردار است، اما همزمان خطراتی نیز آن را تهدید میکند. یکی از خطرات در شرایط کنونی، نگرش انحرافی و گمراه کنندهای است که از جانب دستهای از زنان فعال در همین دوره، پیش گذاشته شده است. این تعداد از زنان برای احقاق مطالبات خود دست یاری به سوی «جامعه جهانی» که در واقع همان دولتهای امپریالیستی است، دراز کرده و از آنان میخواهند در برابر خشونتهای طالبان سکوت را بشکنند و به آنان یاری رسانند!
بدون شک زنان، زنانی که به امید رها شدن از ستمهای ضد زن طالبان و به طور کلی ستم جنسیتی مبارزه میکنند، باید از تاریخ و عوام فریبی و دغلکاری امپریالیستهای آمریکایی و دیگر قدرتهای امپریالیستی در رابطه با «رهایی» زنان افغانستان درس بیاموزند. باید این حقیقت را به خاطر بسپارند که تاریخ نشان داده است هیچ امپریالیستی در هیچ نقطه از جهان هیچ زنی را تا کنون رها نکرده و نمیتواند و نمیخواهد رها کند. چرا که این سیستم سرمایه داری امپریالیستی حاکم بر جهان خود از عاملین اصلی تولید و باز تولید ستم بر زن در افغانستان و سراسر جهان هستند و برای تداوم سیستمشان به آن نیاز حیاتی دارند.
در نتیجه زنان برای این که به مطالبات پایهای خود برسند، برای این که بتوانند در مسیری گام بردارند که هیچ زنی به خاطر زن بودنش مورد ستم جنسیتی قرار نگیرد، باید مبارزاتشان را با اتکا به نیروی خود و مردم ستمدیده افغانستان و با مرزبندی دقیق علیه طالبان و کلیه نیروهای رنگارنگ ارتجاعی و امپریالیست ها، سازماندهی کنند.
بر همین پایه، زنان مبارز افغانستان برای قدم گذاشتن در راه رهایی از ستم جنسیتی و مقابله با جنگی که طالبان بالای زنان اعلام کرده یک راه دارند و آن این است که با متشکل شدن در تشکلات مستقل و رادیکال خود و همراه با مبارزات دیگر اقشار و طبقات ستمدیده در عین مبارزه و پافشاری برای خواستههای خود، در مسیر انجام یک انقلاب واقعی گام بردارند. مسیری که باید به سرنگونی طالبان و همه مرتجعین رنگارنگ داخلی و قطع دست امپریالیستها و مرتجعین منطقوی در خدمت به امر رهایی مردم از ستم و استثمار بیانجامد.
در این راه پرپیچ و خم اما رهایی بخش، با اتکا به همیاری و همکاری زنان و مردان تحت ستم در سراسر جهان مبارزاتمان را ادامه دهیم.
۸ اگست ٢٠٢٢- برابر با ١٧اسد/ مرداد ١٤٠١
از نشریه هشت مارس شماره ۵٧
نوامبر ٢٠٢٢ / آبان ١٤٠١