گزارشی از شانزدهمين کنفرانس بين المللی بنياد پژوهش های زنان ايران

نشریه شماره13  تشکل زنان 8 مارس

گزارشی از شانزدهمين کنفرانس بين المللی بنياد پژوهش های زنان ايران

 

شانزدهمين کنفرانس بين المللی بنياد پژوهش های زنان ايران در تاريخ 8 تا 10 جولای 2005 در شهر وين، اتريش برگزار شد. موضوع اين کنفرانس «جايگاه زن ايرانی در بيست و پنج سال گذشته در تامين صلح و حقوق بشر، مشارکت سياسی، بازار کار و استثمار جنسيتی» بود.

کنفرانس کار خود را ساعت دو بعدازظهر با پيام کميته برگزارکننده کنفرانس که توسط فيروزه مشرفی خوانده شد آغاز کرد كه با پيام سخنران مهمان اديت شلافر (از اتريش) دنبال شد. وی در سخنان خود بزرگترين مانع برای پيشرفت زنان را سدی دانست که زنان خودشان برای خود می سازند.

پس ازسخنرانی مهمان، نوبت به معرفی زن برگزيده سال رسيد. زن برگزيده امسال بدری خادمی بود. بدری خادمی زنی 75 ساله است که دررشته فيزيک و رياضی دانشگاه تهران فارق التحصيل شد. وی اولين زنی بود که در رشته تحقيقات راديواکتيو محيط زيست به کارهای صحرائی پرداخت و اولين زن ايرانی بود که به قله علم  صعود کرد. بدری خادمی در صحبت هايش برنامه روزانه خود را بازگو کرد که شامل ورزش و گوش دادن به اخبار روزانه و غيره بود. در حين صحبت وی عکس هايی از دوران جوانی اش در کنار دلکش خواننده نشان داده شد. وی بعنوان يک زن که به هر حال با تلاش های خود موفق می شود در محيطی مردانه به مناصب بالای شغلی دست پيدا کند قابل تحسين است، ولی بنظر می آيد که اين تلاش ها از منظری کاملا فردی بوده است و روشن نشد که آيا ايشان اصولا فعاليتی در زمينه جنبش زنان داشته است يا خير. 

بخش بعدی اين روز به نمايش دو فيلم اختصاص يافت. ابتدا فيلم مستند «فحشا زير حجاب» اثری از ناهيد پرشون (سوئد) به نمايش در آمد که ماجرای زندگی دو زن تن فروش است که از روستاهای ايران به تهران آمده و آلوده به مواد مخدر شده اند. در اين فيلم ما شاهد صحنه هائی تکان دهنده از فقر و ستم های وحشيانه ای که بر آنها وارد می شود هستيم. سپس فيلم «اپيتاف» به کارگردانی مسلم منصوری (آمريکا) به نمايش گذاشته شد که مصاحبه با زنان تن فروش است.

روز دوم کنفرانس با پيام گلناز امين، مسئول بنياد پژوهش های زنان  ايران، آغاز شد. وی موفقيت های زنان ايران از جمله در تحصيل و ورزش و هنر، و اهدای جايزه صلح نوبل به شيرين عبادی را بر شمرد و گفت جواب قطعی بر اينکه چرا به اينجا رسيده ايم ندارم. وی اضافه کرد زنان به رژيمی که تنها وظيفه زن را بچه داری و شوهر داری می داند و زنان را از اوليه ترين حقوق خود محروم کرده است تن در نداده اند و به خودباوری رسيده اند. ... گلناز امين سپس گفت که ما راه حل مبارزه را پيدا نکرده ايم و به جای راه حل راه حفظ را در پيش می گيريم، در کار دموکراتيک جا نيفتاده ايم و سليقه های فردی را به منافع جمع ارجح می دانيم و... بنظر می رسيد که روی سخن وي، کميته محلی برگزار کننده کنفرانس امسال بود که با سياسی شدن کنفرانس و هرگونه مخالفت با جمهوری اسلامي، از جمله در نظر گرفتن بخشی در يادبود زيبا کاظمي، مخالفت ورزيده و در اعتراض، کار را نيمه تمام رها کرده بودند.

سخنران بعدی هاله قريشی (از هلند) بود که سخنانی تحت عنوان «برای زن ايرانی غيرممکن وجود ندارد – تاثير انقلاب بر دستاودهای زنان ايران» ارائه داد. وی بر نقش مثبت انقلاب 57 در بالا رفتن سطح آگاهی زنان ايران تاکيد کرد و ورود زنان به مبارزه انقلابی و همکاری آنها با جنس مخالف در سازمان های سياسی را به عنوان يکی از عوامل زير سوال بردن سنت دانست. وی گفت که بسياری از زنان به اين جمعبندی رسيده اند که آن دوران مانند بهشت بود، البته نه به تعبير مذهبيون از بهشت، بلکه به اين معنا که در آن دوره محدوديت های جنسی و سنتی از بين رفته بود. سخنان هاله قريشی رويهم رفته نقش انقلاب 57 و شرکت وسيع زنان در مبارزات سياسی ضد ارتجاعی را بعنوان عامل مهمی در رشد آگاهی جنسيتی زنان در ايران و مبارزه شان بر عليه سنت ها مطرح کرد. نکته ای که امروز بسياری از سخنگويان گرايشات اصلاح طلب جنبش زنان سعی در انکار آن دارند.

پويا ناصری (از ايران) يکی از سخنرانان نسل دوم بود که به موضوع «جايگاه زن ايرانی در بيست و پنج سال گذشته در بازار کار» پرداخت. وی با آمار نشان داد که پس از انقلاب بسياری زنان از کار برکنار شدند ولی بعد از جنگ دوباره درصد اشتغال زنان بالا رفت. پويا ناصری دلايل مختلفی برای اين پديده برشمرد که از آن جمله تمايل زنان به کار و استقلال مالی و از طرف ديگر کشته شدن مردان در جنگ بود، ولی مهمترين دليل را خراب شدن وضع اقتصادی در ايران دانست. او اضافه کرد که فحشا نيز به دليل خراب شدن وضع اقتصادی و پائين بودن سطح دستمزد زنان رشد کرد. وی به رشد کند اشتغال زنان در بازار جهانی نيز اشاره كرد. در اين زمينه او مشکلاتی نظير ديدگاه مردسالارانه در خانواده، تبليغات صدا و سيما که زن خوب را همسر و مادر خوب تعريف می کند و ممنوعيت های تحصيلی و خانوادگی را برشمرد و از اين ميان مهمترين عامل را ممنوعيت قانونی دانست.

سخنران بعدی شمس السادات زاهدی (از ايران) و موضوع سخنرانی وی «زن در عرصه مديريت» بود. وی به مسئله رسيدن زنان به مناصب بالای قدرت پرداخت و گفت با وجود اينکه 11% زنان به مشاغل بالا دست پيدا می کنند ولی اينان به مناصب بالای قدرت نمی رسند. وی مدعی شد که در عرصه قانون اساسی مرزبندی جنسيتی وجود ندارد و پيشنهادش به جمهوری اسلامی اين بود که در مجمع تشخيص مصلحت و شورای نگهبان زنان را شركت دهند.

به هنگام سخنرانی زاهدی زمزمه های اعتراض آميزی در ميان شرکت کنندگان به گوش می رسيد و بعد از پايان صحبت های وي، بسياری از حاضرين برای پرسش و پاسخ صف کشيدند. ولی بعد از چند سئوال مسئول جلسه اعلام كرد كه زاهدی به سئوالات و اظهار نظرات شركت كنندگان پاسخ می دهد. هنوز تعدادی از شركت كنندگان در صف بودند و زمانی كه نوبت يكی از فعالين هشت مارس رسيد اجازه صحبت به اوداده نشد. وی به اين امر اعتراض نمود و از آنجا كه بسياری از حاضرين به سخنرانی زاهدی معترض بودند باعث شد كه جو كنفرانس بسيار متشنج گردد. بالاخره بعد از نيم ساعت برگزارکنندگان به توافق رسيدند و به وقت سوال و جواب اضافه شد. که در اين بخش بسياری به نقد سخنران پرداختند و از زوايای مختلف جمهوری اسلامی را محکوم کردند. البته تعداد قليلی ازسخنرانی خانم زاهدی تحت عنوان كار آكادميك پشتيبانی نمودند!

خانم زاهدی که با اعتراض عده زيادی از شرکت کنندگان در کنفرانس روبرو شده بود، به معترضين حمله كرد و گفت شما از جامعه ايران چيزی نمی دانيد و کسانی که در خارج کشور هستند حق حرف زدن ندارند و شما می توانيد برويد برای يک کودتا تلاش کنيد!

سخنران ديگری که از ايران به اين کنفرانس دعوت شده بود شهين عليايی زند بود که سخنانی تحت عنوان «استثمار جنسيتی – فقر و فحشا» ارائه داد. وی که به گفته خود به دليل تشنج جلسه تصميم به تغيير مقدمه بحثش کرده بود، با گريه آغاز کرد و گفت بياييد با هم دوست باشيم و.... وی در سخنرانی خود با اصرار بر اينکه فحشا چيز جديدی نيست و قدمت 4000 ساله دارد و محدود به ايران هم نمی شود، کوشيد بر وضعيت وخيمی که با توسعه فقر و رواج زن ستيزی در جمهوری اسلامی برای زنان به وجود آمده و رشد نجومی فحشا در ايران پرده بيفکند. بعلاوه شهين عليايی زند پدر و مادر و دوستان ناباب را عوامل اصلی کشيده شدن زنان به فحشا دانست و نظام و فرهنگ مرد سالار و فقر به عنوان عوامل اصلی وجود و رشد فحشا در تحليل او جائی نداشتند.

يکی ديگر از سخنرانان نجمه موسوی (از فرانسه) بود که به «استثمار جنسيتي» و توسعه پرداخت. وی گفت که در جمهوری اسلامی تمامی مشکلات مربوط به تبعيض جنسی دوبرابرند و با وجود جمهوری اسلامی و ايدئولوژی اسلامی برابری وجود ندارد. مردان در سطح ملی به قدرت می رسند و زنان در خانه. کار توليدی زنان کمتر ديده می شود و در قبال کار برابر، دستمزد برابر وجود ندارد. نجمه موسوی به مشکلات متعددی که در مقابل زنان وجود دارد پرداخت و نتيجه گرفت که برای تغيير موقعيت زنان بايد کل جامعه تغيير کند.

يکی از جالب ترين برنامه های اين سال بنياد  برنامه ای بود که در يادبود زيبا کاظمی ترتيب داده شده بود. در اين بخش شهرزاد ارشدی (كانادا) تحت عنوان «زيبا، روايتی ديگر» و استفان هاشمی (كانادا) تحت عنوان «عدالت نه تنها برای مادرم» سخن گفتند. گزارش تکان دهنده دکتراعظم از شکنجه هائی که به زيبا رفته بود بار ديگر وحشيگری جمهوری اسلامی را بطور متمرکز در مقابلمان قرار داد.

برنامه هنری امسال با ارکستر زنان اتريش آغاز شد. ارکستر سمفونيک وين تا چندی پيش کاملا مردانه بود و فقط چند سالی است که قوانين را تغيير داده و ورود زنان را آزاد کرده اند، با وجود اين و به علت کند پيش رفتن، زنان موسيقيدان دور هم جمع شدند و تصميم گرفتند ارکستر خود را تشکيل دهند.  سپس شهاب عابديان و مهرداد پاکباز ويلون نواختند و پس از آن اردوان طاهری سه تار زد و صوفی گرانه خواند. بنظر می رسد هنرنمائی مردانی که صوفيانه می خوانند و خدا و خدا می کنند با اهداف جنبش زنان خوانائی نداشته باشد. سپس نوبت به زهره جويا رسيد که با لباس محلی و صدائی دلنشين آوازهای سنتی افغانستانی و ايرانی خواند. ساعت ده و نيم شب گروه رقص خورشيد خانم در حالی برنامه خود را آغاز کرد که متاسفانه بسياری از تماشاگران سالن را ترک کرده بودند. در رقص سنگسار که توسط اين گروه اجرا شد از لابلای سه داستان عاشقانه، خشونت عليه زنان را در قالبی هنری عرضه کرد. اگر اين برنامه در وقت مناسب تری برگزار ميشد، تعداد بيشتری از تماشاگران از آن بهره می گرفتند.

آخرين بخش کنفرانس، قبل از جشن پاياني، به ارزيابی از شانزدهمين کنفرانس اختصاص يافت. اعتراضات متعددی که شرکت کنندگان در اين کنفرانس به ويژه به دو سخنرانی که از ايران آمده بودند (زاهدی و عليائی زند)  صورت گرفت باعث شد مسئولين بنياد برخی مسائل را برای عموم آشکار کنند. مشخص شد که برگزارکنندگان امسال از شهلا شرکت سردبير روزنامه زنان کمک گرفته اند و دو سخنران امسال نتيجه راهنمائی شهلا شرکت، که از سخنگويان زنان حکومتی است، می باشند.

وقتی مسئولين بنياد به کميته محلی پيشنهاد می کنند که برنامه ای در ارتباط با قتل زيبا کاظمی در کنفرانس گنجانده شود، همانطور که گلناز امين قبلا نيز به آن اشاره کرده بود، بخشی از کميته برگزار کننده تحت اين عنوان که اين کار ممکن است برای سخنرانان ايران مشکل ايجاد کند، به مخالفت بر می خيزد. با اصرار مسئولين بنياد به برگزاری يادبود زيبا، اين دسته از برگزارکنندگان استعفا می دهند و کار را در نيمه رها می کنند. در اين بخش بسياری از نامه های رد و بدل شده بين کميته محلی و مسئولين بنياد نيز خوانده شد.

در اين بخش بسياری از شرکت کنندگان برای ابراز نظرات خود صف کشيدند. يکی از شرکت کنندگان با اشاره به سخنرانی زاهدی گفت که من می خواهم راجع به آن 90 درصد بشنوم نه راجع به 10درصد( اشاره به سخنرانی زاهدی كه به 11 درصد زنانی كه در مديريت شركت می كنند، تمركز داده بود.)

يکی ديگرگفت کنفرانس سال به سال راست تر می شود و من ديگر به کنفرانس نخواهم آمد. يکی از فعالين 8 مارس گفت انتقاد من از بنياد و در راس آن از گلناز امين است که چنين کسانی را به کنفرانس دعوت ميکند. امروز مبارزات اجتماعی كليه اقشار و طبقات و از ‌آن جمله زنان رو به گسترش است. دمكراتيك ترين خواست اكثريت  زنان سرنگونی جمهوری اسلامی است. آيا بنياد نمی خواهد خط و برنامه خود را  بر خواست اکثريت زنان ايران منطبق كند؟ يکی ديگر از فعالين 8 مارس گفت زنان در ايران شعار مرگ بر استبداد و مرگ بر انتخابات می دهند، موضع بنياد در اين مورد چيست؟ چرا بنياد در چنين شرايطی که زنان  درايران بطور راديکال وارد مبارزه شده اند و مرتجعين اسلامی را زير ضرب ميبرند از چنين کسانی که در واقع نمايندگان فکری زنان حکومتی هستند  برای سخنرانی دعوت می کند؟

 

متاسفانه کنفرانس امسال بنياد بر خلاف حرکت رو به اوج زنان ايران حرکت کرد و سخنرانان ايران که معمولا مهمترين سخنرانان هر سال می باشند نماينده قشر بسيار نازکی از زنان ايران بودند. اين دسته از زنان در ايران دارای امكانات بسياری برای ابراز نظرات خود كه خدمت به نظام حاكم است را دارند. بنياد بايد تريبون گرايشات مختلف جنبش زنان باشد كه با زن ستيزی جمهوری اسلامی مبارزه می كنند. ما اميدواريم که دست اندرکاران با جمعبندی از اين تجربه بکوشند بيشتر نظرات اکثريت زنان را عرضه کنند، اکثريتی که منفعتی در حفظ جمهوری اسلامی ندارد ولی گرايشات بسيار متفاوتی را درون خود حمل می کند.

 

جمعی از فعالين شركت كننده 8 مارس در كنفرانس بنياد در وين

جولای 2005