فاز نوین مبارزات زنان افغانستان!

فروغ آزادمنش

این سخنرانی که در جلسه کلاب هاوس سازمان زنان هشت مارس به مناسبت روز جهانی زن در 6 مارس 2022 ارائه گردید، برای درج در نشریه هشت مارس ویرایش شده است.

هشت مارچ روز جهانی زن به شما دوستان حاضر در اطاق، به همه زنان در سراسر جهان مبارک.

ما امسال به ‍‍‍پیشواز هشت مارچ روز جهانی زن  به افغانستان می رویم. جایی که زنان که بیشتر از نصف نفوس آن جا را تشکیل می دهد، در عصرعلم و تکنولوژی و در قرن بیست و یکم از ابتدایی ترین حقوق انسانی اش محروم گردیده است.

در ۱۵ اوت 2021 زمانی که رئیس جمهور دست نشانده و فاشیست افغانستان اشرف غنی با دار و دسته اش فرار کرد، زمانی که رژیم فاسد و ضد زن امارت اسلامی با کمک و حمایت امپریالست های آمریکایی وارد کابل گردیدند و زمانی که همه جا را سیاهی و نا امیدی فرا گرفته بود، تعدادی از زنان شجاع  با جسارت و شجاعت تمام شروع کردند به مبارزه علیه طالبان و نظام فرتوت و پوسیده اسلامی شان.

جسارت، ایستادگی و آزادگی این زنان در دل سیاهی، نا امیدی و تباهی جرقه امید را در دل هزاران زن و مرد ستم کش به وجود آورد و هزاران زن و مرد آزادی خواه در سراسر جهان هم صدا و همنوا با زنان افغانستان صدای اعتراض شان را بلند کردند.

زنان مبارز و آگاه افغانستان هم زمان با به قدرت رسیدن طالبان جنگ علیه طالبان را عملا با دیوار نویسی و اعتراضات فردی در کابل شروع کردند. این مبارزات بسیار سریع شکل جمعی تری را نه تنها در کابل بلکه در سایر شهرهای بزرگ مثل هرات و مزار شریف به خود گرفت. زنان کابل و سایر ولایات اعتراضات بزرگی را با شعارهای نه به امارت اسلامی، حق تحصیل دختران، کار، نان و آزادی به صورت جدی، بی باکانه و جسورانه در مقابل خونخوار ترین و ضد زن ترین رژیم به راه انداختند و حاکمیت امارت اسلامی را زیر سوال بردند. متاسفانه اعتراضات زنان مزار شریف با ترور و سرکوب این رژیم فاسد اسلامی کم رنگ تر گردید. اما زنان کابل با شجاعت و جسارت بیشتر مبارزات شان را ادامه دادند.

 بدون شک مبارزات زنان توسط بعضی ها درک نگردید. اما حرکت جسورانه زنان در کابل و ولایات نه تنها بخاطر حق زن بلکه ایستادگی و نه گفتن آنها در مقابل متحجر و ضد انسانی ترین نیرو و رژیم بود. شعار نان؛ کار و آزادی زنان مبارز کابل جرقه امید را به دل همه انسان های آزادی خواه ایجاد کرد. مبارزات زنان افغانستان علیه رژیم و حکومتی بود که قصد داشتند مثل دوره قبل شان زنان را بدون جنجال و دردسر از سر راه شان برداشته و با خیال راحت با افکار پوسیده و ضد زن شان حکومت کنند.

طالبان با اعمال زور و شکنجه خواستند زنان را از مبارزه منصرف کنند، اما آنها جسورانه تر و شجاعانه تر از قبل و با شعارهای ما به عقب برنمی گردیم به مبارزه ادامه دادند.

طالبانی که با شعارهای دروغین تغییر وارد مذاکره با امپریالیست های جهان و در راس آن آمریکا شده بودند و همواره تلاش به حفظ این دروغ پوشالی می کردند، با لت و کوب زنان و خبرنگاران چهره واقعی و خشن شان را بار دیگر به جهانیان نشان دادند و حتی مانع پوشش خبری اعتراضات زنان توسط رسانه ها شدند. این ترفند و پلان شوم شان باز هم به زنان جرئت بیشتری داد و این بار زنان با جسارت بیشتر به میدان مبارزه آمدند و هر زن خود یک رسانه شد برای افشاگری دروغ ها و سرکوب های این رژیم.

در دوران نشست اسلو و ملاقات با امپریالیست های آمریکایی و اروپایی بسیاری بر این خواست پافشاری می کردند که نباید غرب طالب را به رسمیت بشناسد، اما آن چه که در نظر گرفته نشد این بود که امپریالیست ها و در راس آن ها آمریکا وقتی در دوحه کلید آغشته به خونِ قدرت در افغانستان را بدست طالبان سپردند به طالبان مشروعیت داده و آن ها را به رسمیت شناختند و موقعیت زنان افغانستان را با آنان معامله کردند. آن ها در همان زمان می دانستند که برخورد طالبان چگونه خواهد بود. آن هایی که جهان را زیر سلطه خود گرفته اند آن قدر ساده نیستند که فریب طالب را بخورند. فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا بالای طالب به منظور کنترل طالب است تا در چارچوب منافع امپریالیست های غربی در منطقه عمل کند و در همان چارچوب باقی بماند و نه این که حقوق زنان و یا حقوق مردم را رعایت کند. سفر وزیر خارجه طالبان به اسلو و ملاقات با امپریالیست های غربی از جمله آمریکا و اروپا باز هم کدام بحثی در مورد حقوق زنان و مردم را در بر نخواهد داشت مگر در مصاحبه های رسانه ای. اما آن چه واقعی است این ملاقات ها در حقیقت ادامه مذاکراتی است که در دوحه جریان داشت و اجندای واقعی امپریالیست ها بررسی و کنترل طالبان در رابطه با قرار گرفتن در چارچوب منافع استراتژیک آمریکا و غرب است تا بتوانند مهر نهایی را بر سند حاکمیت طالبان بزنند و هم چنین بتوانند روابط خود با طالبان را برای مردم جهان عادی سازند.

امارت اسلامی که برای به رسمیت شناخته شدن حکومت شان توسط باداران شان لحظه شماری می کردند و حتی بخاطر مقبولیت چهره تغییر یافته دروغین شان و عملی کردن این پلان شان زنان مبارز مثل پروانه ابراهیم خیل و تمنا پریانی را دزدیدند تا شاید با ایجاد رعب و تردید جلو مبارزات دیگر مبارزین را بگیرند. اما وقتی با اعتراضات زنان در داخل و خارج پلان های شوم شان برهم خورد خشمگین و نا امید شدند.

این رژیم بعد از نشست اسلو دیپلوماسی به اصطلاح نو خود را در پیش گرفتند تا بتوانند مواردی که در نشست اسلو از آنان خواسته شده را به ظاهر درست کنند و از این زاویه مورد مقبولیت امپریالیست ها واقع شوند. این دیپلوماسی شامل برنامه هایی از قبیل:

-          راه اندازی تظاهرات خیابانی توسط زنان بخاطر دفاع و حمایت از امارت اسلامی؛

-          شروع مذاکره و معامله با گروهی از زنانی که مربوط به جبهه مقاومت (ضیا مسعود) بنام مذاکره با زنان مبارز؛

-          ایجاد شکاف و درز در صفوف زنان مبارز واقعی با اظهارات و حمایت رسانه یی زنان حامی این رژیم مثل دیوه پتنگ و امثال آن  

-          ثابت کردن پروژه یی مبارزات زنان با انتشار فلم اعتراف گیری دروغین و حتی دربند کشیدن خانواده های آنها.

طالبان نمی توانند با اعمال هر نوع خشونت و زور مانع مبارزات زنان در افغانستان گردند. بلکه جنایات آنها باعث شعله ور شدن خشم انباشته زنان و نسل جوان جامعه گردیده و می گردد و هم چنان آگاهی زنان و نسل جوان را در رابطه به مبارزه و جنگ بالا می برد. این جنگ و مبارزه باعث تاثیرگذاری روی بلند رفتن آگاهی زنان و حتی خانواده های سنتی می گردد که خود باعث تحول بزرگ در جامعه می گردد. چنان چه ما شاهد دوام مبارزه و گسترش آگاهی در کشور هستیم.

جنگ طالبان علیه زنان و مبارزه و مقاومت زنان و ادامه یابی آن، طالبان را بیشتر و بیشتر نه تنها در افغانستان بلکه در سراسر جهان به عنوان یک رژیم زن ستیز افشا خواهد کرد. اما مبارزه زنان هم مثل سایر اقشار و طبقات باید با تیوری علمی و رهایی بخش همراه باشد، اگر زنان با تئوری علمی و رهایی بخش متشکل شوند، آن گاه تاثیر مبارزات شان بهتر و بیشتر موثر واقع می شود و می توانند در شناساندن صف دوست و دشمن به زنان و مردم نقش مهمی بر عهده گیرند.

طالبان باید هم چنان بدانند که زنان مبارز را با ترور، در بند کشیدن، تجاوزات و ناپدید کردن آن ها و شکنجه کردن خانواده های آن ها نمی توانند سرکوب کنند. زنان و دختران جوانی که تشنه علم و دانش اند، زنان و دخترانی که دیگر به این درک رسیده اند که برده جنسی و کنیز خانه و آشپزخانه نیستند، زنان و دختران جوانی که دیگر نمی خواهند بخاطر اشتباه مردان خانواده شان به بد داده شوند و زنان و دخترانی که ایفای نقش در اجتماع یکی از رویاهای شان است هرگز خاموش نمی نشینند.

زنان مبارز افغانستان می توانند با قبول کردن خطرات به مبارزات شان ادامه دهند اما برای ادامه مبارزه به دو چیز باید توجه کنند:

1-     دل نه بستن به امپریالست ها برای رهایی زنان. چون همه ما دیدیم که امپریالیست ها نه بخاطر رهایی زنان بلکه بخاطر تامین منافع جهانی خود دست به هر جنایتی می زنند.

2-     موضع قاطع علیه طالبان و همه نیروهای ارتجاعی و بنیادگرایان اسلامی

این دو موضوع برای ادامه یابی مبارزات زنان از اهمیت برخوردار است. درهمین دوره ما شاهد خواست زنانی بودیم که برای خلاصی از دست طالبان از امپریالیست های می خواستند که طالبان را به رسمیت نشاسند و یا کمک مالی به طالب نرسانند. در واقع این زنان در بهترین حالت درک درستی ندارند و نمی خواهند قبول کنند که امپریالیست ها برای رهایی زنان کدام اهمیتی قابل نیست و طالبان را به طور نقشه مند و در خدمت به استراتژی خودشان سر کار آوردند. 

کلام آخر این که زنان افعانستان تاریخ پر فراز و نشیبی را طی دهه های گذشته از سر گذارنده اند و فشرده ای از تجارب مبارزاتی خود در افغانستان و زنان ایران و سایر کشورها را در دست دارند. بنا براین در برابر زن ستیزی طالبان خاموش نخواهند شد و می توان گفت که مبارزات زنان وارد فازنوینی شده و کیفیت نوینی کمائی کرده است که نشان از عزم و مبارزه و ادامه آن دارد. ممکن است طالبان با قساوت و دشمنی اش با زنان به حملات وحشیانه خود ادامه دهد. ممکن است قادر باشد این مبارزات را برای مدتی به عقب بنشاند، اما هرگز قادر نخواهد شد مشعلی را که روشنایی بخش زنان خصوصا زنان جوان شده است، خاموش کند. مبارزه ای که بر علیه طالبان به راه افتاده است بنیه ای قوی تر و روحیه ای بالاتر از آن چه در ظاهر به نظر می رسد در خود دارد.

در آخر بگویم که زنان به عقب بر نمی گردنند و مبارزات شان وارد فاز نوینی شده است. این مبارزه مسلما با افت و خیز همراه خواهد بود، ولی ادامه خواهد یافت.

به امید روزی که 8 مارچ را در جهانی عاری از هر نوع ستم جنسیتی، استثمار و ظالم و بیدادگری جشن بگیریم.

فشرده بخش دوم سخنرانی:

می خواهم با استفاده از این فرصت کوتاه روی دو موضوعی که در سخنرانی ام یادآوری کردم بیشتر تاکید کنم.

1-               دل نه بستن به امپریالیست ها برای رهایی زنان

زنان افغانستانی در طول این بیست سال تجربه دل بستن و امید داشتن به امپریالیست ها را از جانب برخی زنان دارند. بیست سال پیش آمریکا و امپریالیست های جهان با شعار مبارزه با تروریست ها و شعار دفاع از حقوق زنان هزاران پروژه های" ان جی اویی" را با خود به افغانستان سرازیر کردند تا از این راه بتوانند زنان و مبارزات شان را در بسته بندی مورد نظر خود محصور کنند. این پروژه ها به صورت بنیادی در بتن جامعه شکل نگرفت و بر عکس باعث ایجاد ذهنیت های منفی علیه این پروژه ها شد. دوم این که، بیست سال حضور امپریالیست های آمریکایی و شرکایش از یک طرف نشان داد که اینان به دنبال رهایی زنان نیستند و از طرف دیگر هم با معامله با طالبان چگونه زنان و آینده آنان را دو دستی به این نیروی زن ستیز فروختند. در نتیجه زنان نمی توانند و نباید هیچ گونه توهمی به امپریالیست ها برای پیشبرد مبارزه شان داشته باشند.

 

2-               موضع گیری قاطع علیه طالبان و همه بنیادگرایان اسلامی

زنان آگاه و مبارز مخصوصن زنان مبارز افغانستان باید به این درک عمیق و درست برسند که طالبان و بنیادگرایان اسلامی با  استفاده از سند اسلام همیشه و درهرعرصه قدرت شان زنان را نه تنها که به حاشیه رانده اند بلکه زنان را از همه مزایا و حقوق انسانی شان محروم کرده و می کنند. طالبان و بنیادگرایان دینی هم در ایران و هم در افغانستان هیچگاه مسئله و جایگاه انسانی زن در اجندای کاری شان نبوده و نخواهند بود. بنابراین، موضع گیری قاطع علیه این بنیادگرایان دینی برای زنان مبارز باید تبدیل به اصل شده و به صورت آگاهانه و مصمم برای برپایی یک حکومت سکولاریسم و خواهان رهایی زن، برزمند.

 

از نشریه هشت مارس شماره ۵۶

ژوئن ٢۰٢٢ / بهمن ١۴۰۱