امپریالیزم حامی ستم جنسی است!
برگرفته از سایت دسته هشت مارچ آفغانستان
نیسان
در جوامع طبقاتی علاوه از استثمار و ستم طبقاتی، ستم های دیگری از قبیل ستم جنسی، ملی و سائر انواع ستم وجود دارد که همه ریشه در مناسبات تولیدی استثمارگرانه طبقاتی داشته و در پیوند با استثمار طبقاتی و تحت تاثیر آن قرار دارد و به نوبه خود بر آن تاثیر می گذارد. به همین جهت حل ستم های اجتماعی مهمی از قبیل ستم جنسی و ستم ملیتی را نباید مطلقا به حل تضاد طبقاتی موکول نمود، بلکه باید در کنار تضاد طبقاتی به آنها هم عطف توجه نمود.
با به میان آمدن مالکیت خصوصی، نه تنها جامعه به طبقات استثمارگر و تحت استثمار تقسیم گردیده و مبارزه بین این طبقات به شکل مبارزه طبقاتی متبارز گردید، بلکه انواع دیگر ستم ها و مبارزه علیه آنها نیز به وجود آمد.
هم اکنون پا به پای ستم طبقاتی، ستم جنسی به شدیدترین وجه از طرف سیستم مردسالار بالای زنان اعمال گردیده و میگردد. این ستم با ستم طبقاتی پیوند ناگسستنی دارد. همانطوریکه این ستم از ستم طبقاتی ناشی می شود با ستم امپریالستی نیز گره خورده است. امروز زنان که نصف نفوس جامعه را احتوا می کند به شدیدترین وجه از این ستم رنج میبرند، در شرایط کنونی جامعه ای را نمیتوان یافت که عاری از این ستم باشد.
امروز سیستم جهانی سرمایه داری یعنی امپریالیزم حامی این ستم میباشد و در جهت تحمیل هرچه بیشتر آن تلاش می کند. به همین منظور در هر جامعه و به خصوص جوامع مستعمره - نیمه فیودال و یا نیمه مستعمره - نیمه فیودال امپریالستها از جنایتکارترین اشخاص و نیروهای حامی ستم بر زنان حمایت می نماید، زیرا حفظ و بقای امپریالیزم در گیرو بقای طبقات و ستم طبقاتی، که مولد ستم جنسی و... است، و همچنان بقای ستم طبقاتی میباشد.
ستم جنسی امروز در تمام عرصه های جامعه ما یعنی اقتصاد، سیاست و فرهنگ
جلوه گر بوده و بر زنان تحمیل می گردید.
در جامعه اشغال شده افغانستان زنان در عرصه اقتصادی حق داد و ستد ندارند، زیرا زنان حق مالکیت ندارند و خود زنان در زمره مالکیت مردان محسوب میشوند، بناًء مالکیت زنان نیز متعلق به مردان است. هرگاه در بخش تجارت زنان به اصطلاح تجارت پیشه ای هم بکار مشغول باشند بازهم زیر رهبری و سرپرستی شوهران شان کار می کنند و در موقیعت فرودست قرار دارند.
در سیاست که بیان فشرده اقتصاد است، جامعه مرد سالار با زنان برخورد شوونیستی دارد. تا آنجاییکه حاکمان مرد سالار در توان دارند میکوشند که از ورود زنان در عرصه سیاسی و به خصوص سیاست انقلابی جلوگیری نمایند. اگر امروز چند زن بطور نمایشی به چوکی های بلند دولتی از طرف امپریالستها بالا کشیده شده اند به معنی آن نیست که امپریالستها و مرتجعین خواهان کشیدن زنان در عرصه سیاسی اند. حتی در پارلمان رژیم پوشالی نقش زنان هیچ است و کسی حرف آنها را نمی شنود. در بُعد فرهنگی در مورد زنان نیز شوونیزم جنسی اعمال میگردد. چون فرهنگ انعکاس دهنده اقتصاد و سیاست است. حضور زنان در عرصه های سینما،هنر و ادبیات کاملا کمرنگ میباشد.
امروز در جامعه ما ستم جنسی به شکل فجیعی بر زنان اعمال میگردد. همانطوریکه بیان گردید این ستم در تمام عرصه های زندگی زنان به خوبی مشاهده می شود. امروز عده قلیلی از زنان که به خدمت امپریالیزم و ارتجاع درآمده اند، در تحمیل این ستم بالای زنان سهیم اند. آنها نیز در زمره ستمگران در کنار مردان ستمگر قرار گرفته اند و بر زنان ستم روا میدارند و آگاهانه در خدمت مناسبات فرتوت اشغالگرانه مرد سالار قرار گرفته اند.
در افغانستان اشغال شده، زنان در حصار خانه های شان محصور اند. وظیفه زنان تولید بچه و کار در خانه است. کاریکه زنان در خانه انجام میدهند، جزء عایدات خانواده به حساب نمی آید. این کار بدون مزد بوده و در حقیقت امر وظیفه و مسئولیت رایگان زنان محسوب میگردد.
در افغانستان اشغال شده و مرد سالار، عده قلیلی از زنان در کارهای اجتماعی مانند کشمش پاکی، کرک پاکی، پشم پاکی، قالین بافی و... کشیده شده اند و به شدیدترین وجه مورد استثمار قرار میگیرند. مزد این زنان تقریبا یک سوم و حتی یک چهارم مزد مردان است.عده ای از زنان در دهات دوشادوش مردان علاوه بر کار خانه داری به زراعت نیز مصروف اند. این زنان در بدل این کار اصلا مزدی دریافت نمی کنند، زیرا که زنان ملکیت مردان محسوب می شوند.
زنان نصف مردان میراث می برند، اما در اکثریت مناطق کشور زنان اصلا در میراث سهیم نیستند. زنان در زندگی زناشویی نیز حق تعیین سرنوشت ندارند.
در جوامع پیشرفته سرمایه داری گرچه زنان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را دارند و حق دارند که مطابق میل خویش تشکیل خانواده بدهند، اما باز هم از ستم جنسی رنج میبرند. گرچه ستم جنسی در آن جوامع به اندازه جامعه ما عمیق و گسترده نیست، اما اساسا وجود دارد و زنان مورد سوء استفاده های جنسی قرار گرفته و میگیرند. یکی دیگر از ستم هایی که بالای زنان اعمال میگردد، درمورد دستمزد آنها است. سرمایه داری که زنان را به کارهای اجتماعی کشانده است در مورد دستمزد شان نسبت به مردان تبعیض اعمال می دارد، یعنی هیچگاه در مقابل کار مساوی حقوق مساوی به آنها داده نمی شود.
سرمایه داری که زنان را به کارهای اجتماعی کشانده است، بخاطر مستقل ساختن و یا آزاد ساختن زنان از قید اسارت نیست، بلکه بخاطر بدست آوردن نیروی کار ارزانتر میباشد.
در ضمن جوامع سرمایه داری، زنان را عملاً به اشیای قابل خرید و فروش تبدیل کرده است. در این جوامع زنان را به تن فروشی وادار می سازند. سازمانده اصلی این فحشا در سطح جهان مردان اند و از این طریق میلیارد ها دالر به جیب سرمایه داران میریزد. سرمایه داری با تمام بی شرمی فحشایی را که بخاطر کسب سود براه انداخته است، بنام «صنعت سکس» یاد می کند. طوریکه دیده می شود این "صنعت" روز به روز رونق بیشتر پیدا می کند و با گذشت هر روز زنان بیشتر وارد این بازار می شوند. این "صنعت"حتی در کشورهای عقب نگهداشته شده نمایندگی های زیادی برای خرید و معامله دختران جوان دارند و سالانه هزاران دختر جوان را وارد این بازار می نمایند. لذا ستم جنسی بصورت نیرومند و گسترده ای با ستم طبقاتی و ستم امپریالستی گره خورده است. تا زمانیکه ستم امپریالستی و ستم طبقاتی محو نگردد، آزادی زنان امکان پذیر نیست.
زنان مبارز و انقلابی برای محو هرگونه ستم و بخصوص ستم جنسی باید بطور جدی و خستگی ناپذیر به مبارزه برخیزند و دوشادوش مردان انقلابی حرکت نمایند و تا زمان محو این ستم از پا نه ایستند.
به امید آنروزیکه اشغالگران را از کشور بیرون رانده و رژیم پوشالی سرنگون شود