زن کرد مهاجر و تضاد دو فرهنگ

صدیقه محمدی

صدیقه محمدی از سال ۱۳۵۶ دبیر زیست شناسی در دبیرستان های سنندج و مدرسه عالی بهداشت این شهر و سپس در سال ۱۳۵۹ بدلیل مخالفت با سیاست های جمهوری اسلامی آماده به خدمت (خانه نشین) شد. در سال ۱۹۹۶ جمعیت مبارزه برای آزادی زنان در ایران را در سوئد تشکیل داد. و از همین سال با جمعیت و نشریه «پیکار زن» همکاری می کند. او همچنین در تشکیلات کمیته دفاع از حقوق زنان کرد و چند تشکل دمکراتیک دیگر در کشور سوئد است.

**********

مقدمه

ملت کرد همواره تحت ستم طبقاتی و ملی بوده است و به دلیل انکار موجودیت و فرهنگ ش از سوی حکومت ها، همیشه برای کسب هویت در خطر و احقاق حقوقش مبارزه کرده است. اما زن کرد علاوه بر این ستم نوع سومی از ستم را چون سایر هم جنس شان در هر لحظه زندگی خود حس کرده و آن جنس دوم بودن خودش است. او به درازای عمرش خدمت گذر پدر، برادر، شوهر و بچه هایش بوده و هم و غم و تمام اولویت هایش رضایت خاطر آن عزیزان است. این با شیر مادر به او آموخته شده و انتظار می رود با مرگ به آن خاتمه داده شود. زن کسی نیست جز دختر یا خواهر فعلا یا همسر  و مادر بهمان. شخصیت مستقل زن کرد مفهومی بی معنی است. همچون مترادف آن در سایر کشورهای مشرق زمین. با ورود زن به جوامع مترقی تر این معادله به هم می خورد و زن به جستجوی خود به منظور یافتن خویش ادامه داده تا شخصیت مستقل و رای مستقل خود را بیابد.

اسنادی که در مورد زن کرد موجود است، اکثر مطالبی است که جهان گردان از اولین دهه های قرن نوزدهم در سفرهای خود به کردستان از مشاهدات خود نوشته اند. جملگی این اطلاعات از زن کرد چهره ای برابر و هم ارزش با مرد، آزاده، کارآمد و دارای آزادی های نسبی (در مقایسه با زنان ملت های همسایه)، ارائه داده اند.

اخلاق زنان، نزد اکراد بسیار دارای اهمیت بوده و در رابطه با مسائل اخلاقی مجازات مرگ وجود داشته است. با توجه به طبیعت کردستان و شیوه کار و زیست مردم، زن کرد همواره در کنار مرد در کار و تولید نقش داشته و حتی آمدن اسم هم نتوانسته حجاب را به وی تحمیل کند. چون با نوع زندگی و فعالیت روزمره او سازگار نبوده است. البته بعد از اسلام قشر اریستو کرات و مذهبی، زنان و دختران شان را از دید نامحرم نگاه داشته و حتی هنگامی که این جهان گردان در خانه بزرگان و سران طایفه ها بودند همسران و دختران میزبانان خود را نمی دیدند. وقت زنان عامه بودن که در جامعه میان مردان در حال کار مشاهده شده بودند و در کتب تاریخ چون نمونه زن آزاد و برابر با مرد معروفی شده اند.

مناسبات خانوادگی در میان کردها

سن ازداوج در میان کردها پایین است و دختران حدود ۱۴ سالگی در روستاها شوهر داده می شوند و اغلب خانواده دختر شوهر آینده او را انتخاب می کنند. گفته می شود به دلیل پایین بودن سن ازدواج است که فحشا در کردستان بسیار کم و حتی در برخی مناطق نادر است. طلاق بخصوص در روستاها بسیار کم است.

چندهمسری، حداکثر دو زن و اغلب در صورتی که زن اول بیمار بوده یا پسر نزاید، مرد همسر دوم اختیار می کند. اکثر مردم سنی مذهب اند و تعصب مذهبی به شدت تشیع نیست. صیغه در وجود ندارد. و مذموم و از آن چون فحشای شرعی نام برده می شود.

ازدواج بر اساس پایه اقتصادی انجام گرفته و اغلب با فامیل نزدیک، برای نمونه حدود ۶۰ درصد ازدواج ها در سال ۱۹۴۰ در کردستان عراق بین دختر و پسر (عمو، عمه، دایی و خاله) صورت گرفته است. ازدواج میان دو طایفه به شکل مبادله دو زن (زن به زن) هنوز هم در روستاها و در میان مردمی که اخیرا به شهر آمده اند رواج دارد. در بسیار از موارد مردی که زنش می میرد، دخترش را به مردی هم سن خود شوهر داده و دختر وی را در مقابل به زنی می گیرد. گاهی دختری از یک طایفه با دختری از طایفه دیگری، زن به زن شده و هنگامی که بین یکی از زوجین پس از ازدواج مسئله و مشکلی پیش می آید و زن قعر کرده و به خانه پدری بر می گردد، زن دیگر هم در اکثر فشار خانواده پدرش (به خاطر مجبور کردن آن زن دیگر به بازگشت نزد شوهرش)، فرا خوانده می شود. ناگفته نماند که الان در کردستان کمتر شده است ولی وجود دارد. آداب و رسومی مانند (شرم شکستن) هنوز در شهرها هم مرسوم است و چون از لحاظ اقتصادی به نفع عروس است، زن به جنبه منفی آن بی توجه است. به عنوان مثال در مقابل دریافت هدیه ای، اغلب در شهرها یک قطعه طلا، به وی اجازه داده می شود در حضور پدر شوهر غذا بخورد. شیربهاء در بسیاری مناطق مرسوم و نقد دریافت می شود.

این ویژگی ها در بیست سال گذشته به تدریج تغییراتی کرده است. و با رفتن مردان به مناطق مختلف ایران به عنوان کارگران فصلی و بازگشت آنان (در کردستان ایران)، اوضاع کم کم عوض شده و پسران را به مدرسه فرستادند به امید اینکه در آینده کار بهتری یافته و بتوانند در شهر زندگی آسوده تری برای آینده خود و خانواده شان تعمین نمایند. بار اصلی مردم کرد دام پروری و کشاورزی بوده و هنوز کردستان جامعه ای صنعتی نیست.

مانند سایر نقاط ایران مناسبات خانواده گی، بر پایه پدرسالاری بنا شده و پدر مسئول اقتصادی خانواده است. وظایف مرد و زن جداست. زنان بچه زیاد به دنیا می آورند، چون میزان مرگ و میر کودکان بسیار زیاد است و بچه ها از والدین شان در پیری نگاه داری می کنند.

اگر زنی پس از چند سال پسر نزاید، تقصیر و اشکال از اوست و اغلب مرد خود را مجاز می داند برای داشتن پسر، همسر دیگری بگیرد. کار زن با تولد هر بچه بیشتر می شود. دختران از سن خورد سالی به کمک مادر بکار گرفته شده و به کار خانگی و نگه داری از خواهران و برادران کوچک ترشان می پردازند. پسران از این نظر وضع شان بهتر است و در روستاها از سن ۷ سالگی به چوپانی و کارهای سبک گمارده می شوند.

در این بحث ابتدا مهاجرت کردها و علل آن بررسی شده و سپس به عوامل موثر در بی حقوقی زنان کرد، اشاره می شود و آنگاه به تاثیرات مهاجرات در زنان کرد از جانبه های مختلف می نگریم.

عوامل موثر در بی حقوقی زنان کرد

عواملی که مانع رشد فکری و اجتماعی زنان در کردستان موثر بوده و هستند عبارتند از:

الف- عوامل اقتصادی

فقر شدید و فراگیر بخصوص در مناطقی که روستاها سوزانده شده اند، زندگی مشقت باری را به زندگی توده ها تحمیل کرده است. بسیاری از مردم حتی با تلاش شبانه روزی همه اعضای خانواده قادر به تعمین مایحتاج اولیه زندگی نیستند. فقر کمرشکن و تلاش سخت و نفس گیر برای زنده ماندن، مجال فکر کردن به مسائل دیگر را از زن گرفته است. بخش مهمی از فشار تعمین مایحتاج زندگی بر دوش زنان است، با این حال آنان استقلال اقتصادی نداشته و عمدا به همین دلیل از حق تصمیم گیری بر مسائل مربوط به زندگی فردی و خانواده گی، تماما یا تا حد قابل ملاحظه ای محرومند. بعلاوه انجام کار خانگی نیز بر دوش زنان است. عدم وجود امکاناتی از قبیل مهدکودک، ماشین های رخت شویی و ظرف شویی و.... همچنین عدم بهره مندی از تعطیلات و مرخصی، وقت و رمقی برای تحصیل و تلاش برای ارتقای فکری و اجتماعی باقی نگذاشته است.

ب- عوامل اجتماعی و فرهنگی

سنت‌ها، قوانین و نگرش مردسالارانه به زنان، آنان را به موقعیت فرودست رانده و در مورد حق انتخاب همسر، طلاق، تکفل فرزندان، سفر، انتخاب پوشش و تحصیل هر نوع آزادی را از زنان و دختران سلب کرده است. اعمالی چون سنگسار و شلاق زدن از سوی حکومت ها و تنبهات بدنی از طرف مردان خانواده همواره جسم و روان زن را در ترس و واهمه نگه داشته و آنان را از خلاقیت و شکوفایی استعدادها و توانایی هایشان به شدت باز داشته است.

ج- عوامل سیاسی

صدها سال است کردستان صحنه جنگ و خونریزی و لشکرکشی حکومت ها مختلف بوده و این نیز عامل تشدید کننده ای بر تداوم بی حقوقی زنان شده است. به دنبال اعمال سیاست سرزمین سوخته از سوی حکومت ترکیه، یک میلیون نفر از مردم کردستان وادار به سکونت در ارودگاه های اقامت اجباری شده و بیش از دو و نیم میلیون نفر از ساکنین روستاها خانه بدوش به حاشیه امکانات شهرها رانده شده اند. در کردستان عراق، در نیمه دوم دهه هشتاد، به دنبال سیاست انفعال از طرف حکومت عراق ده ها هزار زن کرد شوهران شان را از دست داده اند. این زنان که هنوز مرگ شوهرانشان از سوی مقامات رسمی اعلام نشده است، طبق سنت های موجود تا اعلام این خبر از حق ازداواج مجدد محرومند و طبعا مسئولیت نگه داری از بچه های شان را به عهده دارند.

در بخش های کردستان ده ها هزار تن از زنان، شوهران خود را در جبهه های جنگ از دست داده اند (همسران پیشمرگان و همه آنان که در رویارویی با حکومت های مرکزی جان خویش را از دست دادند نیز، خود با هزاران مشکل و بدبختی قادر به مخارج زندگی خود و فرزندان شان بوده و امکان رشد و ارتقاع نیافته اند. اینان هیچ منبع درآمد دولتی نداشته و با آنان چون دشمن رفتار شده است و فرزندانشان از مشاغل دولتی و رفتن به دانشگاه محروم گشته اند.(

این منطقه طی ۲۰ سال اخیر یکی از متشنج ترین مناطق جهان بوده است. در جنگ ایران و عراق بیشتر حملات روی مناطق مرکزی بود (کردستان ایران و عراق)، جنگ طولانی مدت ایران و عراق که حاصل آن طبق آمار غیر رسمی حدود یک میلیون کشته، معلول و مفقودالاثر به جا گذاشت از هر نظر فشارش بیش از سایر نقاط بر کردستان هر دو کشور بود. در چنین وضعیتی مردم فقط به فکر زنده ماندن هستند و مسایل دیگر کم اهمیت یا بی اهمیت می گردد. مادری که فرزندش را بزور به سربازی برده بودند یا پیشمرگ شده بود در چنین شرایطی نمی توانست به فکر موقعیت و حقوق خود در خانواده و جامعه باشد.

تاریخ کردستان سراسر پر از کشمش میان نیروهای حکومت های مرکزی و مردم کرد و این منطقه بیش از چهارصد سال است که آرامش و امنیت به خود ندیده است. جنگ خلیج و لشکرکشی های متعدد و خون بار حکومت های ایران، عراق و ترکیه از این جمله اند.

زنان صدمه دیده از گازهای سمی به کار رفته در این جنگها، از جمله در مناطق حلبچه، خوشناوه تی، دره ی ناکویان و روستاهایی در حومه شهرهای سردشت، بانه و مریوان، اکنون و تا سال های دراز کودکان معلول به دنیا می آورند. علاوه بر همه این ها جنگ و خشونت جامعه را بیش از پیش خشن کرده و در چنین شرایطی زنان در تلاش برای کسب حقوق طبیعی خود و رشد فرهنگی با موانع، دشواری و خشونت بیشتری روبرو می شوند.

مهاجرات کردن و علل آن

آوارگی همیشه بخشی از زندگی کردها بوده است. از لحاظ تاریخی مهاجر، آوارگی و تبعید کردها از قرن دوازدهم میلادی و تبعید خاندان ایوبی به رهبری صلاح الدین ایوبی آغاز و در طول قرن ها به دلایل مختلف تا کنون ادامه داشته است. تا اوایل قرن بیستم و اختلافات و جنگ های مذهبی یکی از عوامل تبعید و مهاجرت کردها بوده؛ مثلا در قرن دوازده ایوبی ها، قرن هیجده و نوزده ایزدی ها که ساکن شمال شرقی کردستان بودند، به روسیه تزاری مهاجرت کرده و بخش اعظم آن ها گرجستان، ارمنستان و آذربایجان تبعید شده و یا مهاجرت کرده اند. عده ای هم در سفر حج در مکه مانده گار شدند. برخی از رهبران مذهبی با هواداران شان به دمشق و کشورهای دیگر منطقه پناه بردند. دانشجویان مسلمانی هم که به دانشگاه های الازهرا در قاهره و دمشق راه یافتند، در آنجا مانده گار شدند.

در قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی امپراطوری عثمانی و دولت ایران برخی طوایف کرد را به مناطقی در لیبی، کنیا و سودان، افغانستان و پاکستان تبعید نمودند و عده ای از رهبران سیاسی، مذهبی و عشیرتی را وادار به مهاجرت به حجاز، لبیان و لیبی نمودند. در نیمه دوم قرن بیستم تغییراتی در نوع مهاجرت کردها پدید آمد. در این زمان کردها عمدا به منظور کار در کشورهای اروپایی (کردهای ترکیه) یا ادامه تحصیل در مدارج دانشگاهی (عمدا کردهای ایران و عراق) راهی کشورهای غربی شدند. آخرین نمونه های آوارگی های وسیع، کوچ کردهای عراق در سال نودویک میلادی است که تلفات بسیاری به جای گذاشت. همچنین در ظرف بیست سال اخیر، آمدن کردها از همه نقاط کردستان به کشورهای اروپایی، آمریکا و سایر کشورهاست.

طبق آمار موجود تا سال نود میلادی، بالاترین میزان جمعیت کردهای ساکن اروپا در آلمان سیصدوپنچاه هزار نفر و کمترین میزبان در یونان هشتصد نفر است. میزان جمعیت مهاجرین در دو دهه اخیر رو به افزایش گذاشته است اما آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست. زیرا یا به عنوان کرد بطور عام در آمارها آمده اند و یا جز جمعیت های کشورهای مربوطه، ایران، عراق و ترکیه منظور شده اند. جمعیت کردها در خارج از کردستان تا سال نود میلادی، هفتصد و بیست هزار نفر بوده است. بخش عظم اینان مقیم اروپا هستند. اگرچه تعداد قابل ملاحظه ای هم در کانادا، آمریکا، استرالیا، لبنان و اسرائیل بسر می برند. جمعیتی هم در کشورهای حاشیه خلیج، آمریکای لاتین و آفریقا زندگی می کنند.

علاوه بر دلایل فوق الذکر، دلیل اصلی مهاجرت زنان کرد خارج از کردستان در بیشتر موارد به خاطر فعالیت سیاسی همسران و وابستگی خانواده بوده است. ۱

باید گفت که شماری از کردها به دلیل سیاست حکومت های بالا دست مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه شده اند. مانند کردهای ایران به رمادیه عراق، کردهای ترکیه به کردستان عراق و کردهای عراق به سایر شهرهای کردستان و ایران (سیاست تعریب).

چه موانعی بر سر راه زن مهاجر برای کسب هویت اش موجودند؟

الف- عدم انطباق و همگام و همزمان نبودن تحولات و تغییراتی که در زن و مرد در جامعه جدید روی می دهد، باعث بروز اختلافات در آغاز جزئی و در برخی مواقع بسیار جدی می گردد که ذهن زن را به خود مشغول کرده و اغلب چون قدرت قانع کردن مرد را در خود نمی بیند، به درجات زیادی عقب نشینی کرده و گاها افسرده و با احساس شدید بدبختی به لاک سابقش می خزد و مرد خوشحال است که در این نبرد حرف اش را به کرسی نشانده است. ولی این آرزوی برابری از بچگی در وی سرکوب شده، اما هرگز خاموش نگشته و هم‌چون آتش زیرخاکستر باقی می ماند تا روی که دوباره مجال یابد دوباره شعله‌وارشود. مرد از این نکته قافل است که یک مادر و همسر افزده و دل مرده، نمی تواند کودکان شاد و از هر نظر سالم در خانواده ای بر اساس عشق متقابل بپرورد. او مثل کبک سر خود را در برف پنهان کرده و به این کم راضی است. دلش خوش است که خانواده ای مطیع و حرف شنو دارد، قافل از این که دختر یا دخترانی توسری خور در دامان این خانواده پرورده می شود، که شخصیت مادر الگوی آینده شان است و پسر یا پسران غیرمنطقی و زورگو که مدل پدر را در خانواده ی فردای خویش ارائه خواهند داد. سنگ بنای نسل های بعدی در همین خانواده های فعلی گذاشته می شوند.

ب- فشار گروه قومی، یکی دیگر از عوامل بازدارنده شرکت زنان در جامعه و آزادی آنان از قید و بندهای عقب مانده است. عدم انطباق مهاجرین در کشور جدید (Segregation)، بخصوص در میان پسران جوان مهاجر که والدین کم سواد دارند، باعث عقب‌ گرد آنان به نرم های کهنه و چون عاملی ارتجاعی و منفی، مذهب و فرهنگ را دوباره علیه زن و دختر علم کرده و انواه فشار و محدودیت سر راه آنان قرار می دهند. این پدیده تا کنون فقط در سوئد در سال ۹۸، سه مورد و سال ۹۹، یک قتل ناموسی به همراه داشته است.

ج- سبک کار غلط تشکل های موجود زنان کرد که هر کدام وابسته یا سمپات یک حزب سیاسی هستند و به تبع آن اولویت و شرط عضویت در این تشکل ها، مسائل ملی و طبقاتی بوده و خودبه‌خود امر برابری‌طلبی زن و مرد، حاشیه ای و کم اهمیت شده و بخشی از برنامه حزبی آنهاست. به همین جهت است که تشکل زنان کرد که سال‌هاست موجود است، عملا نتوانسته است گامی چشمگیری در جهت رفع ستم جنسی بر زن کرد در خارج یا داخل کردستان بردارد. البته نفس وجود این تشکل ها از عدم‌شان بهتر است چون صرف جمع شدن تعدادی زن ولو حول مسائلی غیراز مسائل زنان،، امکانی است برای دیدار، در آمدن از تنهایی و گفتگوی بر سر مسایل روز و غیره. اما باید این کانون ها را به مراکزی دمکراتیک و مفیدتر و سازنده تر تبدیل کرد در غیر این صورت؛ چنین تشکل هایی را باید ساخت که آن هم به نوبه خود مستلزم نیرو، پول و امکانات مادی است که تعمین آن کار ساده ای نیست.

تاثیر فعالیت احزاب سیاسی

وجود ستم ملی و سال های طولانی مبارزه، احزاب متعددی را بوجود آورده است. این احزاب به نوبه خود تاثیراتی بر مردم کردستان داشته اند. تا آنجا که به فعالیت و مشارکت زنان در جامعه مربوط می شود می توان اظهار داشت با توجه به دید و نگرش این احزاب به زن، کارهایی را در تشکیلات های خود به زنان سپرده اند. ظرف ۲۰ سال گذشته دخالت و سهم زن کرد در احزاب سیاسی افزایش یافته ولی عمدا نقش جانبی داشته و کمتر توانسته اند در نقش و جایگاه رهبری و موقعیت های بالای تشکیلاتی قرار گیرند. حتی در احزاب چپ نیز با وجودی که زن و مرد با هم در هر نوع آموزش شرکت یکسان داشتند، رسیدگی به کار خانگی و بچه ها کار و وظیفه زن محسوب می شد و دید مردسالاری کماکان بر مرد و زن حاکم بود. کار سیاسی و تشکیلاتی مردان مهمتر و با ارزش تر از کار زنان بود. در همه این احزاب زن و مرد در خدمت برنامه و اهداف حزب و در راستای اولویت های آن کار کرده و برابری حقوق زن و مرد تا حدی بود که دست و بال مرد گرفته نشود. چون این احزاب از جامعه عادی برخواسته اند و پایه اجتماعی دارند لذا مناسبت درون جامعه عادی، به تمامی در درون خانواده هایی که یکی یا هر دو نفر در آن عضو حزب بودند حکم فرما بود. و این یکی از دلایل رشد نیافتن زنان بود . وجود و نفوذ سازمان های توده ای چون کومه له و پ. پ. ک. در روی آوری و جلب زنان به کار و فعالیت سیاسی و نظامی در منطقه بسیار موفق ارزیابی شده است.

ناگفته نماند که در تاریخ کردستان زنانی شیردل و توانا چون قره فاطمه و عادله خان و غیره که با توجه به خواستگاه اجتماعی و موقعیت پدر یا همسر و البته لیاقت و کفایت خود نیز نام شان در تاریخ کردستان ثبت شده و موقعیت های سیاسی چشمگیری کسب کرده اند، کم نیستند.

تاثیرات مهاجرت بر زن کرد

هرچند که دو عامل اساسی بی حقوقی زن یعنی مردسالاری و مذهب در همه دنیا موجود و هر جا تا درجه ای عمل کی کنند که زنان با آنها مبارزه کرده اند، اما جوامعه ای چون اروپا با کردستان قابل مقایسه نبوده و شرط بهتری برای زنان مهاجر از برکت مبارزه زنان دیگر، بوجود آمده که برای نمونه برای زن کرد در بدو ورود مثل رویاست. زن مهاجر از یک شیوه زندگی بریده و وارد مناسبات و سبک جدیدی می شود که کاملا با زندگی پیشین او مغایر است. مخصوصا در مواردی که زن قبلا خانه دار بوده و یا کم سواد و بی سواد باشد. در محیط جدید لازمست زبان یاد بگیرد و برای یافتن کار تلاش کند. جامعه جدید به زن حقوق و امکانات بیشتر داده و از وی مسئولیت بیشتر نیز می طلبد. زن در این میان خود را بتدریج موجودی مستقل و برابر با مرد می یابد. که چون به شدت سابق تحت ستم نیست ولی به تدریج می بیند که مناسبات درون خانواده او با زنان آن کشور تفاوت بسیار دارد، هرچند زنان این جامعه جدید هم در خانه کاملا با مردان برابر نیستند و در مقابل کار یکسان مزد برابر دریافت نمی کنند، او در آغاز با دلگرمی تلاش می کند هر چه بهتر زبان بیاموزد و راه ورود به جامعه جدید را برای خود هموار کند ولی پس از مدتی می بیند که مانع پیدا می شوند. قبل از همه مناسبات درون خانواده به تدریج تغییر کرده و او به دقت متوجه نشده است که شوهرش از این تلاش او آزرده و ناراضی است. او کلایه دارد که زن مثل سابق به خانه و شوهر و بچه ها نمی رسد کم کم اختلافات بیشتر می شود و مرد بیشتر بهانه می گیرد. او از کیفیت غذا، نظم منزل و امثال آن ایراد گرفته و می خواهد زن چون سابق در خانه بماند و تمام وقت به او و خانواده برسد. زن متوجه می شود که با گذشت زمان شوهرش به جای تلاش، بی طاقتی می کند و اختلافات فرهنگی و مذهبی ما و آنها را مطرح می کند. وقتی زن توقفی کرده و خوب به دور وبر خود می نگرد می بیند که او تنهاست و همسرش یاور او نیست و از تلاش و پیشرفت او نگران و هراسان است. آنوقت است که زن به فکر فرو می رود و در می یابد که چرا شرایط کشور جدید دوعکس العمل متفاوت در او و شوهرش ایجاد کرده است. او که تمام زندگی اش را وقف خدمت به خانواده و عزیزانش کرده و در مقابل چیزی نگرفته است می بیند شوهرش حتی اگر بیکار باشد. کسر شان خود می داند در منزل کار کند و کارخانگی را تحقیر نموده و به هیچوجه حاضر نیست سهم خود را در آن ادا کند. زن که تا کنون با تمام وجود ایثارگرانه به خانواده اندیشیده، به تدریج به خود و حقوق خود نیز می اندیشد چون خود را مظلوم و مورد سوءاستفاده افکار و قربانی نظام پدرسالار می بیند. در این مرحله است که زن بیدار شده و به وضعیت خویش واقف و آگاه می شود. آنوقت مرد بنای ناسازگاری را گذاشته و مدعی می شود که آزادی زن اروپا، شما را از راه بدر برده و پر توقعتان کرده است. این کشمکش در همه خانواده ها وجود ندارد و مردان زیادی با کامل رقبت واقعیت های زندگی در اروپا را می پذیرند و کمابیش می کوشند سطح تواقعات خود را از همسرشان کاهش داده و خود تحت فشار وجدان و خرد خود یا محیط پیرامون شان، سهمی از کار خانه را به عهده بگیرند که البته این سهم بسیار جزئی بوده ولی آنها تصور می کنند که کار بزرگی کرده اند.

اولین نسل زنان کرد مهاجر بخصوص آنان که در کردستان ازدواج کرده اند و میزان تحصیلات‌شان کم است، بعد از آمدن به خارج و مشاهده وضیعت زن در این کشورها تا حدودی چشم و گوش‌شان بازتر شده است. مناسبات بین زن و مرد در این نوع خانواده ها با درج آگاهی مردان و همکاری آنان با همسرشان، رابطه مستقیم دارد. در خانواده های هم که هم مرد و هم زن تحصیلات دانشگاهی دارند با توجه به اینکه زن قبلا هم در بیرون از خانه کار می کرده، تشنج و اختلاف بسیار کمتر است ولی در خانواده هایی که زن قبلا خانه دار بوده و اکنون کار می کند و از لحاظ اقتصادی به مرد وابسته نیست، مناسبات تا حد زیادی عوض شده و قبول اینکه زن با مرد برابر است برای شوهر مشکل بوده و از دست دادن قدرت سابق، مرد را پرخاشگر و معترض کرده است. از طرف دیگر نیز زن خود را آزادتر و مستقل می بیند، قانون را حامی خود دانسته و چون سابق خود را مجبور به اطاعت محض از مرد نمی بیند. کشمکش در این خانواده ها زیاد است ولی به خاطر داشتن بچه کمتر کار به جدایی می کشد و اکثر کج‌دار و مریز به زندگی مشترک ادامه می دهند. بطور کلی توقع زن از مرد بیشتر شده و از وی رابطه ای توام با محبت، احترام و عشق را طلب می کند. او دیگر فقط مادر و همسری ایثارگر نیست، بلکه می داند انسانی است که به هر چه که هر انسان دیگر می خواهد نیازمند است. زن خانه دار سابق می داند در اروپا شغل سطح بالا به او نمی دهند، لذا هر کار خدماتی ساده ای را با میل می پذیرد. اما مردان اکثرا تحصیلات دارند و به راحتی تن به کار خدماتی نمی دهند. به قول مهرداد درویش پور، مرد مهاجر در دیروز و زن مهاجر در امروز زندگی می کند. البته از آغاز دهه ۹۰ میزان بیکاری در میان مهاجرین بخصوص زنان کم سواد بشدت بالا رفته و این خود بیشتر باعث خانه نشینی و عدم مشارکت این زنان و دوری از جامعه شده است. عدم استقلال اقتصادی ناشی از بیکاری زن را منزوی و از لحاظ فکری نیز غیرمستقل (وابسته) می کند. زن مهاجر دیگر کرد و فارس و عرب و ترک ندارد و همه به یک میزان به دلیل زن بودن و مهاجر بودن تخت ستم هستند. زن مهاجر برای کار چند مانع دارد:

۱) زن است و ممکن است بچه بزاید.

۲) مهاجر است و سطح زبان و تحصیلاتش قابل مقایسه با زن سوئدی و یا غیره نیست.

۳) اگر سنش بالا باشد اصلا مرقبتی برای کارفرما ندارد.

۴) اگر کودک خردسال داشته باشد، از نظر کارفرما مناسب نیست.

۵) شوهرش هم در خانه مانع کار او می شود.

تشکل های زنان کرد وجود دارند، اما همچنان که اشاره شد فعالیت‌هایشان روی مسائل زنان تمرکز نیست و شاید این خود سیاستی برای جلب زنانی باشد که شوهرانشان وقت در این شکل فعالیت، با عضویت زنان‌شان در این تشکل ها موافقند. زنان کرد کمتر در کتابخانه ها، استخرها و اماکن فرهنگی دیده می شوند. نباید ناگفته گذاشت که تلاش برای ادامه تحصیل بخصوص در میان زنان جوانتر بطور چشم گیری رو به افزایش است. این در حالی است که متاسفانه برخی از خانواده ها، دختر جوان هیجده ساله خود را به کردستان برده و بزور شوهر می دهند. این مسئله شامل کردهای ایران نمی شود. در خانواده هایی که مادر اختیاراتی نسبی دارد و از دخترش حمایت می کند کمتر پدر موفق می شود دختر را علیرغم میل دختر شوهر بدهد.

چه باید کرد؟

درست است که در هر صورت رفع ستم طبقاتی و ملی موانع دست و پاگیر زنان رفع خواهد شد اما چپ نباید تا انقلاب برنامه ای برای مبارزه با ستم جنسی در دستور کار زنان قرار ندهد. همچنان که ذکر شد تشکل های زنان کرد موجود در خارج از کردستان تا کنون اولویت مبارزاتی شان مسائل ملی بوده و علیرغم فعالیت طولانی، بدلیل عدم استقلال، عملا نتوانسته اند نقش چندانی در ارتقاع خودآگاهی زنان کردو وحدت بخشیدن به مبارزه آنا برای نیل به اهداف برابری طلبانه شان داشته باشد. این مبارزات همیشه به خاطر ستم ملی حاشیه ای و فرعی شده و همچون هویت زن در درجه دوم قرار گرفته اند. تجربه کردستان عراق نشان داد که تضعیف ستم ملی تا چه حد دست و بال زنان را برای طرح مسائل و خواسته هایشان آزاد کرده و ستم ملی تا چه حد می تواند مانع طرح این مطالبات باشد. زنان کردستان عراق با وجود شرایطی بسیار دشوار تمام توان و انرژی خو را برای متشکل شدند حول خواستهای‌شان و مبارزه پیگیر برای به کرسی نشاندن آنها به کار می گیرند. در حالی که زنان کرد مهاجر در این عرصه، فعالیت چشم گیری نداشته اند. با درس گرفتن از مبارزات زنان در همه نقاط دنیا می توان در این مورد راه‌های مناسبی در جهت برداشت گامی‌های جدیدتری پیشنهاد کرد. از جمله برگزاری سمینارهای سالانه، انتشار نشریه‌ای سراسری،ارتقاع خودآگاهی زنان، کمک مادی به خانواده‌های زن سرپرست که مرد خانواده را از دست داده‌اند، ارسال نشریات و کتب راجع به مسئله زنان به کردستان و رادیوها و تشکل‌های پسران‌شان و زیر بار ظلم و زورگوئی از جانب شوهر نرفتن، یافتن راههایی برای ارتباط با زنان کردستان و تلاش برای ایجاد تشکل‌های مستقل زنان کرد در هر جا که مقدور باشد. با آگاهی و شناختن نیروی خود، زنان می توانند در عرصه سیاسی، اقتصادی، ملی و غیره نیز برای رفت سایر ستم ها و دوشادوش مردان برای برقراری حاکمیت دلخواه خود مبارزه کنند. ما بسیاریم و باید با همکاری و درس گرفتن از تجربیات یکدیگر مبارزه مان را به پیش ببریم. چرا که جنبش ما جهانیست.

در آخر این نوشته نام برخی از منابعی که برای تهیه این مطلب مورد استفاده قرار گرفته اند ذکر خواهد شد تا دوستان علاقمند بتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کرد و کردستان به آن مراجعه نمایند.

منابع: در تهیه این مطلب علاوه بر نظر سنجی گروهی از زنان و دختران کرد، از مقاله ای تحقیقی نوشته خانم مهاباد قره داغی، نویسنده و شاعر فمینیست و چپ کرد که تا کنون ۱۱ اثر ایشان به چاپ رسیده است، استفاده نموده ام.

کتابخانه کردی در استکلهم دارای منابع با ارزشی در زمینه مسائل مربوط به کردستان است که بسیار مورد استفاده قرار گرفت.

سایر کتب و منابع استفاده عبارتند از:

کردها نوشته کندال، عصمت شریف وانلی و مصطفی نازدار، ترجمه به فارسی توسط ابراهیم یونسی

در باره کردها به زبان سوئدی نوشته آلار کووتمان انتشار

دهنده: ادار مهاجرین سوئد

کردها نوشته مهرداد ایزدی محقق از دانشگاه هاروارد به زبان انگلیسی

زن در طول تاریخ نوشته دکتر کمال مظهر

چند مقاله به زبان انگلیسی نوشته عمر شیخ موس، شخصیت سرشناس کرد و استاد دانشگاه استکلهم (۱)

چند کتاب در باره تاریخ کرد به زبان کردی

کتابی در باره دختران جوان کرد مهاجر، نوشته عبدالله دوغان بزبان سوئدی

ژوئیه ۱۹۹۹

نشریه هشت مارس شماره صفر

سپتامبر ۱۹۹۹ / شهریور ۱۳۷۸