بحران بیآبی و مرگ طبیعت!
سحر منصور
میلیاردها سال بعد از پیدایش کره زمین، در آن حیاتی موجود نبود. طوفانهای ناشی از بارش شهابها به شکل گیری آب دامن زد. با گذشت میلیاردها سال دیگر و نزول دمای زمین، اتمسفر و اوزون شکل گرفت. این آغاز تاریخ حیات کره خاکی است. آب رنگ زمین را از زرد آتشین به آبی مبدل ساخت.
برای بشریت هیچ آلترناتیوی برای جانشینسازی آب موجود نیست. هم از زاویه نیازهای بدن و هم از زاویه وابسته بودن تولید نیازهای زندگی به آن. از این رو آب برای بقای بشریت مساله استراتژیک است.
با پیدایش انسانهای اولیه بعد از گذشت میلیاردها سال از پیدایش ابتدائیترین شکل حیات و زندگی بسیار حقیرانه آنها به همراه جمعیت نازل، مصرف آب نزدیک به صفر بود. با تغییر جوامع اولیه بدون طبقه به جوامع طبقاتی و در دورههای گذار آن از مراحل مختلف تا کنون یعنی سرمایه داری امپریالیستی و تاثیرات عظیم گلوبالیزاسیون بر تولید و مصرف در پهنه جهان و رشد جمعیت تا مرز ۸ میلیارد انسان، مصرف آب نیز رشد نجومی به خود گرفته است.
پدیدههای مختلف روی کره خاکی بهم وابسته و در ارتباط ارگانیک با یکدیگر قرار دارند. خشکسالی، کمبود آب، سیل و طوفان، سوختن جنگلها همگی بهم وابسته اند. علت اصلی آن، گرم شدن دمای زمین در قرن گذشته، بویژه در ۴۰ سال اخیر است. این تغییرات ویرانگر و عظیم نتیجه استفاده از انرژی فسیلی (نفت، گاز و ذغال سنگ) به شکل وسیع است که به تولید دی اکسید کربن پا داده است. تولید و مصرف سرمایه داری امپریالیستی و ارگانهای حافظ این نظام، مسبب اصلی چنین وضعیت خطرناک در سطح جهانی است. بیش از ۷۰ درصد کل گازهای گل خانهای تولید شده در جهان توسط ۱۰۰ کمپانی عظیم صورت میگیرد. ۷۰ کمپانی بزرگ جهان از ۱۰۰ کمپانی، در ارتباط با استخراج نفت، گاز و ذغال سنگ فعالیت میکنند. (گزارش سازمان ملل، سال ۲۰۲۱)
منافع این سیستم نه در حفاظت از طبیعت و انسان، بلکه حفاظت از نظامی است که برای زنده ماندن، رقابت و حرکت کردن برای کسب سودهای کلان، باید انسان و طبیعت را به شکل خشونتآمیزی استثمار نماید. منطق تولید برای انباشت هر چه سریعتر و کسب بیشتر سود و ارزشیابی هر چه که میتواند به کالا و یا در خدمت تولید آن قرار گیرد، به برخورد خونین سرمایه داری بر علیه انسان و طبیعت انجامیده است.
مصرف عظیم انرژی فسیلی به رشد عظیم تولید گازهای گل خانهای دامن زده است. این گازها لایههای اوزونی محافظ را نازک و در برخی موارد پاره کرده و دمای زمین را افزایش داده است. این پدیده تاثیرات مستقیم عظیمی بر شکل و سیکل گردش آب گذاشته است. با گرم شدن زمین، یخهای شناور، قطبهای یخبندان و برف کوهها بیشتر آب شده، باعث بخار بیشتری گشته و لایههای به مراتب ضخیمتری از بخار، اتمسفر را فرا میگیرد. قرار گرفتن توده عظیمی از بخار که به افزایش گازهای گل خانهای کمک کرده، باعث گرم شدن بیشتر سطح زمین و به بخار بیشتر آبهای روی زمین منتهی شده است. (پدیده بازخورد مثبتPositive feedback loop )
با تبخیر بیشتر آب، آبهای روی زمین کمتر میشود و به کمبود آب دامن میزند. انباشت بخار و رشد گرمای زمین از طرف دیگر باعث طوفانهای عظیم شده و به ریزش بارانهای شدید در مدت بسیار کوتاه پا داده و موجب سیلابهای عظیمی شده است. هدر رفتن آب سیلابها به کمبود بیشتر آب انجامیده و هم زمان با تخریب زیر بناهای موجود- شکستن سدها، فاضلابها و مسموم کردن آبهای موجود و شرب به کمبود آب دامن زده است.
هم زمان فضولات مصرف آب در کشاورزی، آبهای موجود را با موادهای شیمیائی بسیار مضر از جمله نیترات و آرسینک، مسموم مینماید. روزانه ۲ میلیون تن آب مسموم کشاورزی فقط در کالیفرنیا وارد سیستم آب میگردد. روزانه ۵۰ میلیون گالن آب مسموم به آرسینگ، سرب و دیگر مواد سمی فلزی از معادن وارد سیستم آب در آمریکا میشود. تمامی فعالیتهای صنعتی و کشاورزی و… باعث آلودگی و مسموم کردن آبها در سراسر جهان گردیده اند.
National center of social education 24 Feb 2019
از طرف دیگر با گرم شدن زمین، بسیاری از درختان خشک شده و از بین میروند. با خشک شدن بیشتر درختان، باران کمتری باریده و به خشک شدن بیشتر درختان پا میدهد. با پوسیدن درختان خشک شده حجم عظیمی از کربن ذخیره شده در این درختان وارد اتمسفر گشته و به افزایش بیشتر دمای زمین پا میدهد.
دمای گرم و کمبود باران، جنگلها و مراتع را هر چه بیشتر مستعد آتش سوزی مینماید. با سوختن جنگلها گازهای گل خانهای بیشتری تولید گشته و دمای زمین هر چه بیشتر افزایش مییابد. با کمبود جنگلها به علت آتش سوزیها مهیب که در هر سال بیش از ۴ میلیون هکتار از آن را به بیابان بدل مینماید، اکوسیستم محیط تغییر یافته و ریزش باران بسیار کمتر شده و به خشکسالی بیشتر و آتش سوزیهای مهیب تر، به بیآبی بیشتر و خشکسالی بیشتر دامن میزند.
Documentary world water crisis 17 Apr 2021
با در نظر گرفتن مشکل آب و کمبود آن تا حد نقطه بحرانی، مصرف آب در چند دهه گذشته ۷ برابر گشته است. تغییرات اقلیمی، گرمایش زمین همراه با مصرف زیاد آب، کره خاکی را در معرض مخاطرات ناگهانی قرار داده است. نمونههای زیادی در همین چند ماه اخیر در بسیاری از مناطق جهان از آمریکا و اروپا گرفته تا ترکیه، ایران، یونان و… که با سیلابهای عظیم و آتش سوزی جنگلها و مراتع روبرو بوده ایم.
بیش از ۷۵ درصد سطح کره زمین را آب فراگرفته است. حجم کل آب کره زمین ۱۶۳۰۰۰۰ تریلیون متر مکعب است، اما بیش از ۹۷ در صد آن، آب شور (دریاها، اقیانوسها و دریاچه ها)، ۲ در صد یخ بندانهای کل جهان (قطب، کوه و... ) و یک درصد آن آبهای شیرین روی زمین است. (تالاب ها، دریاچه ها، رودخانهها و…)
در جهان ۷۰ درصد آب شرب در کشاورزی، ۲۲ درصد در صنعت و فقط ۸ درصد آن صرف نیازهای انسانهای روی زمین میگردد. اما چگونگی این مصرف با مناسبات قدرت در درون یک کشور و در سطح جهان (امپریالیسم با کشورهای تحت سلطه) رابطه تنگاتنگی دارد.
مصرف آب در کشاورزی اروپا، ۳۶ درصد و در جهان سوم ۸۰ درصد است. علت آن وارد کردن بخش عظیمی از تولیدات کشاورزی که آب بیشتری را نیاز دارد به اروپا و دیگر کشورهای متروپل از جهان سوم به ویژه آن که بخش مهمی از این واردات در مناطق کم آب و حتی بیآب در کشورهای جهان سوم تولید میگردد. (کمبود آب در بسیاری از کشورهای جهان سوم از طریق انتقال آب از منطقهای به منطقه دیگر انجام میپذیرد. همان شیوهای که در ایران و به ویژه در خوزستان توسط رژیم جمهوری اسلامی انجام گرفته است)
در واقع سرمایه داری با وارد کردن محصولات کشاورزی از کشورهای دیگر که با مصرف عظیم آب تولید میگردند، خشکسالی را به جهان سوم صادر میکنند. از طرف دیگر با تولید بیش از ۷۵ درصد گازهای گل خانهای توسط کشورهای امپریالیستی (آمریکا، اروپا، روسیه، چین، ژاپن، استرالیا و....) به صدمات وارده جهان به ویژه جهان سوم میافزایند.
سرمایه داری تخصیص آب را بر اساس نیازات انباشت سرمایه و بالا بردن راندمان سود دهی آن انجام میدهد. آب، این سرمایه حیاتی بشریت از دسترس تودههای مردم از طریق زور و به خرج مردم (از طریق اختصاص بودجه کشور برای برنامههای دولت و رانت خواری) مصادره گشته و در خدمت به اهداف استراتژیک –سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به کار گرفته میشود.
بخش بزرگی از مزارع تولید علوفه برای دامداری در آمریکا در جنوب کالیفرنیا کشت میشود. آب مورد نیاز آن از طریق رودخانه کلورادو که از این مزارع بسیار فاصله دارد، تهیه میگردد. کشت هر کیلوی این علوفه به ۵۱۰ لیتر آب نیاز دارد. هر گاو روزانه حداقل ۱۲ کیلو از این علوفه تغذیه میکند. ۲ تریلیون متر معکب آب در جنوب کالیفرنیا فقط برای کشت این علوفه استفاده میشود. کشاورزان در واقع آب را نزدیک به رایگان مصرف میکنند. به همین دلیل است که فروشگاههای فست فود (Fast Food) میتوانند همبرگر ۱۲۵ گرمی را که برای تولید آن ۱۶۵۰ لیتر آب مصرف گشته را به قیمت زیر یک دلار بفروشند. با بیارزش کردن ارزش آب، تولید محصولات غذائی ارزانتر گشته و از این طریق ارزش کالای فروش کارگران – یعنی نیروی کار- در سطحی پائین نگاه داشته میشود.
اگر سرمایه داری آب را به قیمت واقعی تولید آن قیمتگذاری کند، قیمت محصولات تولید شده کشاورزی و صنعتی چندین برابر گرانتر گشته و به بحران عظیمی در توانائی سیستم در استثمار نیروی کار دامن خواهد زد. در واقع صاحبان سرمایههای عظیم فعال در کشاورزی و دامداری که از قدرت سیاسی و یا از موهبات طبقه خود برخوردارند، قادر هستند، چنین امکانات ملی را به انحصار خود در آورند. برخورد خشونتآمیز و جنایتکارانه سرمایه خصوصی و سرقت سرمایههای ملی به حساب پسانداز آنان رسیده است. (آبهای روی زمین به مثابه سرمایه جاری و آبهای زیر زمینی به مثابه حساب پسانداز اضطراری بشریت).
بسیاری از دولتها جهت پاسخگوئی به بحران آب، به خالی کردن حساب پسانداز روی آورده اند. طبق قوانین بین المللی قرار است حداکثر ۴۰ درصد از این منابع استفاده گردد، اما در اکثر کشورها این رقم نزدیک به صد در صد رسیده است. سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، حق دسترسی به آب را به مواد قانون «حقوق بشر» افزوده است. اما سرمایه داری سوء استفاده از بشر را از مفاد «حقوقی» نظام خود میداند و براین مبنا «حقوق بشری» موجود نیست. آب که بقای بشریت به آن وابسته است و هیچ آلترناتیوی در مقابل آن موجود نیست، بیارزشترین محصول گشته است. چرا که بیارزش کردن آن به تولید ارزش اضافه خدمات فراوان مینماید.
تهیه آب و ستم فزاینده بر زنان
چهار و نیم میلیارد انسان به بهداشت سالم و آب دسترسی ندارند (سازمان بهداشت جهانی و یونیسف سال ۲۰۱۷). بهداشت بدون آب بیمعنی است. تغییرات زیست محیطی، کمبود آب، زنان و کودکان را در صف اول ضربهپذیری بیشتر در سطح جهان قرار داده است. مشکل آب در بسیاری از کشورهای جهان سوم، به معضلی جدی خصوصا در میان زنان و دختران خردسال بدل شده است. دختران خردسالی که ساعتها در مسیرهای پر فزار و نشیب، در گرمای طاقت فرسا، در طوفان ریز گردها با حمل بارسنگین به مدت طولانی باعث جلوگیری از رشد طبیعی فیزیکی آنان شده و خیل عظیمی از این کودکان در اوائل جوانی به امراض مختلف گرفتار میشوند. خطرات آزار و اذیت جنسی و تجاوزمردان، خطرات حمله حیوانات در مسیر راه ه و حمله سوسمارها برای تهیه آب را هم باید به این شکنجههای هر روزه اضافه نمود.
در اثر تغییرات اکولوژیکی که زندگی میلیاردها نفررا به هم ریخته است، بیش از ۲ میلیارد انسان به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. زنان در همه کشورهای در حال «توسعه» مسئولیت اصلی تهیه آب برای نوشیدن، غذا، شست و شو را بر عهده دارند. به طور مثال زنان و کودکان دختر در جنوب صحرای آفریقا در سال، ۴۰ بیلیون ساعت صرف تهیه آب مینمایند. این ساعاتی که زنان صحرای آفریقا برای تهیه آب مصرف میکنند معادل یک سال کار انجام شده توسط نیروی کارکن در کشور فرانسه است.
www.unwomen.org 22March2014
در ایران کار سخت و زمان بر تهیه آب عمدتا بر عهده زنان و کودکان دختر قرار دارد. به طور مثال در سیستان و بلوچستان فقط ۱۹ درصد مردم به آب آشامیدنی دسترسی دارند. در روستاهای ساحلی حتی یک متر لوله کشی آب انجام نشده و پروژهای آبرسانی و فاضلاب از سال ۶۷ متوقف شده است. محرومیت از اولیهترین و حیاتیترین نیازها هم چون آب که به کل مردم و به طور مشخص به زنان از جانب جمهوری اسلامی تحمیل شده است باعث گردیده که میزان بیماری و مرگ و میر در میان زنان به مراتب بیشتر از گذشته افزایش یابد.
این جنایتی عظیم علیه زنان و کودکان خصوصا کودکان دختر است که این مناسبات ستمگرانه بر آنان تحمیل شده است. کار طاقت فرسا و فرسوده کننده تهیه آب، چوب برای گرما و پخت و پز به دور کردن کودکان از رفتن به مدرسه انجامیده و به خاطر کم سوادی و بیسوادی زندگی و آینده اشان را تباهتر کرده است. فقر، بیسوادی، نبود اولیهترین مایحتاح زندگی، صرف ساعات طولانی برای تهیه آب، برای زنده ماندن، باعث شده است که کودک همسری گسترش یافته و ستمگری وحشیانه و بیرحمانهتری را به زنان تحمیل کند.
مسئله آب در ایران
مشکلات آب در ایران را به هیچ وجه نباید به «سوء مدیریت» تقلیل داد. «سوء مدیریت» در ایران بخش مهمی از رانت خواری و در آمدهای نجومی رژیم به ویژه نهادهای وابسته و تحت نظارت مستقیم و غیر مستقیم رهبری این نظام است. هیچ فعالیت مهم تولیدی و یا خدماتی در ایران موجود نیست که از «سوء مدیریت» بهره نبرده باشد. از سیستم بانکی، بازار بورس، صندوق بازنشستگی، صنایع، کشاورزی، جنگل ربائی وغیره. با هدف قرار دادن «سوء مدیریت»، سیستم و نظام حاکم از مسبب بودن اصلی این شرایط خارج میشود.
بررسی مسئله آب در ایران نیاز به تحقیقات جامعتر دارد. تا کنون فعالان محیط زیست، کارشناسان و محققین، گزارشات و تحقیقات مفید خود را در این رابطه ارائه داده اند.
در این مقاله تلاش میکنیم سیاستهای رژیم را در مورد نه تنها آب، بلکه تخریب محیط زیست که به تخریب زندگی مردم انجامیده، بپردازیم. برای این منظور سیاستهای کلی رژیم در رابطه با خوزستان را مورد بررسی قرار میدهیم.
سیاستهای رژیم در خوزستان
استان خوزستان بیشتر از ۵ میلیون جمعیت داشته و اکثر آنها را «ملیت عرب» تشکیل میدهد. این استان از زاویه موقعیت جغرافیایی و دموگرافی آن از مناطق بسیار استراتژیک در ایران است. این استان با عراق هم مرز و کرانه ساحلی آن خلیج است. از منابع زیر زمینی بسیار غنی (نفت و گاز) برخوردار است. روی زمین، از زاویه وفور آب (تالابهای شادگان، هورالعظیم و…) و رودخانههای بزرگ (کارون، کرخه و…) و زمینهای حاصلخیز آن، این استان را در ردیف بهترین منطقه کشاورزی جهان با یک میلیون هکتار زمین قابل کشت و با پتانسیل برداشت چهار بار محصول در سال قرار داده بود.
تالاب هورالعظیم که بین ایران و عراق قرار دارد، از مهمترین تالابهای خاورمیانه بوده که بر پایه سه رودخانه بزرگ و پر آب دجله، فرات و کرخه قرار گرفته است. وسعت این تالاب یک میلیون هکتار است. اما این تالاب بروی میدانهای نفتی عظیمی قرار دارد. از سالهای ۱۹۶۰، بین ایران و عراق توافق نانوشتهای مبنی بر خشک کردن این تالاب جهت استخراج نفت به وجود آمد. به همین دلیل در کنفرانس بین المللی رامسر در زمان شاه (در سال ۱۳۵۵)، ۲۳ تالاب ایران به ثبت جهانی رسید. اما جای تالاب هورالعظیم در این لیست نبود. (محمد درویش، رئیس کمیته محیط زیست، کارشناس، کنشگر و متخصص آب در خوزستان).
با تشدید رقابتهای بلوک شرق و غرب در دهه ۱۹۷۰ و بحران انتقال کلاهکهای هستهای روسیه به کوبا و تحریم آن توسط آمریکا، شاه مجبور گردید تا جهت رفع وابستگی به شکر کوبا، مجتمع نیشکر هفت تپه را سازماندهی کند. نیشکر محصولی بومی نبوده و بسیار آب بر و نیاز فراوان به کودهای مختلف شیمیائی دارد. پسآبههای ناشی از آبیاری به همراه کودهای مختلف شیمیائی شروع به سر ریز شدن به زمینهای منطقه، رودخانهها و هورالعظیم شدند. تالاب شادگان اساسا توسط پسآبه نیشکر هفت تپه مسموم شد.
رژیم جمهوری اسلامی و سران و نهادهای وابسته و رانت خواران سالها با اتخاذ سیاستهای برنامه ریزی و تدارک دیده شده تلاش کردند بهترین زمینهای خوزستان را غصب کنند و صاحبان اصلی این زمینها خصوصا فقیرترین بخش مردم این استان را با از بین بردن امکانات زندگی مجبور به کوچ اجباری کنند تا چنین بتوانند از وقوع شورشها جلوگیری نمایند.
این برنامه آگاهانه فقط میتوانست با ضربه زدن به فعالیتهای اقتصادی تودههای وسیع مردم بومی صورت پذیرد: ضربه و از بین بردن کشاورزی، دامداری، ماهیگیری و نخلستان ها. در صنایع موجود در خوزستان هم تلاش کردند پرسنل و کارگران غیر بومی استخدام نمایند و با ایجاد بیکاری وسیع و کاذب در میان مردم، آنان را به کوچ اجباری وادارند. سیاست خالی کردن منطقه از خلق عرب میتوانست سپری در مقابل جنبشهای ملی قرار داشته و خیال رژیم را از امکان شکل گیری خیزشها راحت نماید. ستم ملی، توهین، تحقیر، تبعیض، سرکوب، فقر گسترده و. . سیاست عمومی و آگاهانه رژیم در این منطقه بوده و هست. ستم ملی و نژادی (به علت تیرهتر بودن رنگ پوست ملت عرب و به ویژه ایرانیان آفریقائی تبار سیاه پوست)، ستم جنسیتی و حتی مذهبی، آئینه مناسبات شونیستی، ستمگرانه و استثمارگرانه قدرت حاکم فارس بر علیه دیگر ملیتها از جمله ملت عرب است. فریاد شعارها به زبان عربی و شعار «ما کوچ نخواهیم کرد»، در واقع ضدیت مردم با آن چه که بر سرشان آمده است را به روشنی نمایان میکند.
ساخت سد کرخه با هدف بار آوری بخشهای کشاورزی نه مردم بومی بلکه نهادهای وابسته در دشت عباس، مناطقی در سوسنگرد، هویزه، بستان و پایه آبریز کرخه، به مسدود کردن حرکت آب به سمت هورالعظیم گشت. رژیم حتی باقی مانده هورالعظیم را با حصار کشی به پنج قسمت، تقسیم نمود که خود تاثیرات بسیار منفی به اکوسیستم و حرکت آب در سراسر هورالعظیم گذاشت و به مسمومتر شدن آن انجامید.
سفر خامنهای به خوزستان در سال ۱۳۷۵، که طرحی از قبل تدارک دیده شده بود، کشت ۵۵۰ هزار هکتاری را رسمیت داد. یعنی غصب مرغوبترین زمینهای زارعی با تضمین آب جهت آبیاری در خوزستان، کهکلیویه، بویر احمد و ایلام. بیش از ۳ میلیارد دلار جهت تحقیقات و بازار یابی، خرج کردند. بر اساس این طرح، قراربود ۲۵ میلیون تن محصولات زراعی و باغی تولید گردد.
تنها در خوزستان ۱۸۹ هزار هکتار برنج در سال ۱۳۹۹ با مصرف 5/4 میلیارد متر مکعب کاشته شد. محصولات کشاورزی ایران در کشورهای اطراف طرفداران زیادی دارد. شکر کیلوئی 4/1 دلار و برنج 85/1 دلار به فروش میرسد. در این پروژه دولتی که کاملا هدفمند و تدارک دیده شده انجام گرفت، زمینها را گرفتند، آبها را دزدیدند و زندگی صدها هزار نفر از مردم بومی را درب و داغان کردند و پسآبهها را بدون تصفیه راهی رودخانهها و تالابها نمودند. برای همین امروز با مرگ بسیاری از رودخانهها و تالابها روبروئیم. در واقع هدف رژیم از کشت در خوزستان، صدور آن به دیگر کشورها برای کسب سودهای دهها میلیاردی در سال، بیکارسازی در میان مردم خصوصا جوانان، ایجاد خشکسالی از طریق صدور محصولات آب بر بوده است.
باندهای مختلف رانتی- مافیائی رژیم تا کنون ۹ سد برروی رودخانه کارون احداث کرده اند. اما بیشترین ضربه به رودکارون را ساخت سد گتوند زده است. تاثیرات منفی این سد بر زندگی مردم از جنگ ایران و عراق وحشتناکتر بوده است. طرح مطالعاتی و امکانپذیری ساخت این سد توسط «آستان قدس» - شرکت مهاب قدس- انجام گرفت و پروژه ساخت آن به سپاه پاسداران – شرکت سپا سد- سپرده شد. این طرح از همان آغار با مخالفت شدید فعالین محیط زیست و دانشمندان و کنشگران در این حوزه قرار گرفت. علت آن وجود کوه نمک عظیم گچساران در حوضه پشت سد گتوند بود. نزدیک به ۷۰ درصد اراضی استان خوزستان زیر سد گتوند قرار دارند و خطر حل این نمک در حوضه آب و روان شدن آن به زمینهای کشاورزی نگرانی همه مخالفین بود. رژیم با طرح پوشش چند متری بروی معدن نمک به ماست مالی کردن موضوع پرداخت. اما هشدارها این بود که این راه حل نیست و نمیتواند فاجعهای که به کل منطقه ضربات جبران ناپذیری میزند را حل کند. سه روز بعد از افتتاح سد، لایههای پوششی از بین رفت و حجم عظیمی از نمک وارد آبهای جاری شد و مزارع را نمک فرا گرفت.
سدسازی ها، بستن حق آبههای تلابها و رودخانه، ایجاد استخرهای پرورش ماهی، خشکاندن بخش عظیمی از تالاب هور بود. احمدی نژاد در سال ۸۷، هفت هزار و پانصد هکتار از تالاب هور را در اختیار وزارت نفت قرار داد. شرط امپریالیستهای چینی جهت تخفبف ۲۰ درصدی به جمهوری اسلامی خشکاندن تالاب هور بود. به همین دلیل هم سردمداران رژیم آگاهانه از ورود سیلابها به هور جلوگیری نمودند تا ضربهای به خشکاندن هور وارد نشود. از طرف دیگر رژیم تلاش کرد تا از سیلاب ها، وفور آب در خوزستان را نشان دهد و به این نحو انتقال آب به استانهای مرکزی را توجیه نماید. (احمدی میدری – معاون وزیر رفاه)
خشک کردن تالاب هور در واقع از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد آغاز گشت. صدها هکتار زمینهای پر از گونههای گیاهی اطراف هور را سوزاندند. به همراه این جنایت طرح انتقال حجم عظیمی از آب را به اصفهان، یزد، کرمان و قم جهت تولید فلز که هر کیلوی آن نیاز به ۳۰۰۰ لیتر آب دارد را در دستور کار قرار دادند. اولین تونل انتقال آب در دوران شاه از خوزستان به جهت اصفهان برای جلوگیری از خشک شدن زاینده رود، زده شده بود. اما جانشینان او آن را چندین برابر نمودند. حاصل این جنایت چندین میلیون درخت نخل که محصول سالیان طولانی بودند از شوری آب زنده به گور شدند. گاو میشها مردند، تالابها با گونههای آبزیان و پرندگان، بکر شدند، فلات پر آب و پر بار خوزستان به شن و نمک زار بدل گشت. با آغاز گردبادهای شن و نمک، زمینهای بیشتری از بین رفتند و به نمک زاری خشک بدل گشتند. با پائین آمدن سطح آب رودخانه کارون، جهت حرکت آب در مسیر رودخانه بر عکس شد و آب شور خلیج وارد مسیر رودخانه شد و نمک بیشتری را به منطقه آورد.
سیاستهای جمهوری اسلامی در تخریب محیط زیست
با بهره برداری بیحساب و بیرویه از آبهای زیر زمینی، سالانه صدها میلیون تن نمک از لایههای زیرین زمین به روی زمین منتقل میشود و این امر باعث کاهش حاصلخیزی خاک و طغیان غبارهای نمک میگردد. در سال ۱۳۵۰ بنا بر آمارهای منتشر شده، ۴۷۰۰۰ چاه عمیق موجود بود، این رقم در شرایط کنونی به یک میلیون (رقم رسمی) و احتمالا یک و نیم میلیون در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی رسیده است. در واقع زمین در ایران تبدیل به آب کش معکوس گشته است. هرساله خاک حاصلخیز نزدیک به 1/2 کیلو در هر متر مربع از بین رفته و تنها ۳۵ گرم جانشین میگردد. فرسایش خاک در ایران در هر سال ۲ میلیارد تن میباشد و این سطح از فرسایش در سطح جهانی رتبه اول را به خود گرفته است. فرسایش خاک در ایران ۳۴ برابر ترمیم آن است
کم شدن بیش از حد بارش باران و گرم شدن دمای منطقه (به عنوان مثال ۵۰ درجه در خوزستان) و مشکل آب، پدیدهای آسمانی نبوده بلکه بیشتر به کشمکشهای باندهای سرمایه داران رانت خوار مافیائی درون رژیم در تصاحب امکانات جامعه وابسته است.
گرم شدن دمای زمین در کل جهان و تاثیرات عظیم آن در گردش آب به رابطه و برخورد سیستم سرمایه داری امپریالیستی با طبیعت وابسته است. تولید عظیم و آنارشی و قوانین حاکم بر آن مسبب اصلی ایجاد وضعیت کنونی است. نوکران این سیستم در ایران نیز در همین راستا با خشونت خونین با طبیعت برخورد کرده و میکنند.
جنگل ربائی در شمال ایران سیستم اقلیمی منطقه را تغییر داده، بر ریزش باران تاثیر گذاشته و منطقه را با کم آبی و خشکسالی مواجه ساخته است. وجود جنگلها باعث میشود که از مرغوبیت خاک حفاظت نموده، جلوی سیلها را گرفته، گازهای گل خانهای را جذب و اکسیژن تولید کرده، اکو سیستم منطقه را تنظیم و گونههای مختلف موجودات زنده را حفاظت و منبع عظیم تولید آب گردد. برای نمونه جنگلهای اطراف کوه زاگرس بین ۴۰ تا ۵۰ در صد آب کشور را تامین میکنند. درو کردن جنگلهای شمال به حدی شدید بوده که مجبور شدند «تنفس» ۱۰ساله بدان دهند. حال مافیای چوب به جان جنگلهای باقی مانده شمال و جنوب زاگرس، لرستان و ایلام و کردستان افتاده اند. بر طبق آمار رسمی روزانه بین ۲۰۰ تا ۲۲۰ تریلی چوب ازمنطقه روانه تهران میشود. جنگل سوزی و جنگل ربائی باعث گشته تا جنگلهای زاگرس به آخرین نفسهای خود نزدیکتر شوند.
بر اساس آمار سازمان بهزیستی ایران (فرید براتی سده – رادیو فردا- ۴ مرداد ۹۷)، حاشیه نشینان جمعیتی بالای ۱۹ میلیون نفر میباشد. در حال حاضر ۲۵ درصد جمعیت ایران زاغهنشینها تشکیل میدهند که اکثر آنان از روستاها به سمت شهرها فرار کرده اند. این جمعیت عظیم به علت پیشبرد سیاستهای ارتجاعی رژیم و تغییراتی که بر زیست محیط وارد کرده است، آواره گشته اند.
در این مقاله تلاش شد به صورت فشرده مسئله کم آبی، سیل، طوفان، آتش گرفتن جنگلها به مسئله گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی منتج از آن پرداخته شود. این توضیح داده شود که گرمایش زمین نتیجه نشر گازهای گل خانهای در سطحی بسیار عظیم بر اثر اساسا استفاده از انرژی فسیلی در تولیدات نجومی سرمایه داری – امپریالیستی و دیکته کردن همین سیاست به اشکال و فرمهای مختلف به کشورهای جهان سوم، است. شکاف عظیم بین اقلیتی انگلی با اکثریت توده مردم، از انباشت ثروت به ویژه از آغاز گلوبالیزاسیون تا کنون در عرصه جهانی با ویرانی محیط زیست و عوارض ناشی از آن ارتباط کاملا مستقیم دارد.
عمل کرد رژیم جمهوری اسلامی، رژیمی که با هزار بند با ویژگیها و نیازهای حکومت اسلامیاش به امپریالیستها وابسته است، با همان خشونت خونینی که با مردم رفتار نموده، با طبیعت نیز همان کار را کرده است. خوزستان و تمام منابع طبیعی آن را از بین برده و رودها و تالابها را خشکاند تا در استانهای مرکزی تشنه آب، آهن را آبیاری کنند. برنج و محصولات آب بر در منطقهای که اساسا به کاشت و برداشت این محصول ربطی نداشت مبادرت کردند تا بتوانند منافع و نیازهای باندهای مافیائی در قدرت را بر آورده سازند.
در جمهوری اسلامی تشکیلات محیط زیست از قدرتی برخوردار نیست. رژیم فعالین و کارشناسان این عرصه از فعالیتهای اجتماعی را شدیدا تحت نظر داشته و تا کنون تعدادی از آنان را دستگیر و به زندان انداخته است. در زندان نیز افرادی از این حوزه خودکشی شدند.
باندهای مختلف در وزارتهای کشاورزی، نیرو و صنایع که فعالیتشان مستقیما با محیط زیست در ارتباط است، جهت تخصیص بودجه به فعالیتهای خود در جدالی دائمی با یکدیگر بسر میبرند و بر آیند این جنگ و جدال، تخریب هر چه بیشتر محیط زیست، خشکسالی و بیآبی است. در واقع خشکسالی موجود در ایران نتیجه طبیعی نیست، بلکه نتیجه نیازهای جناحها و باندهای سرمایه داران حاکم در رژیم اسلامی است.
بنابراین موضوع تخریب محیط زیست، از بین رفتن آب و خشکسالی، موضوعی مربوط به «سوء مدیریت» این وزارت خانه و یا این فرد و آن فرد حکومتی نیست. موضوع مدیریت هم، مقولهای طبقاتی است. در جامعه سرمایه داری حتی اگر مدیران متعهدتری هم پیدا شوند، مجبور هستند در چارچوب منطق سرمایه داری، یعنی استثمار انسان و طبیعت برای تولید ارزش اضافه و سود، حرکت نمایند. کلیه فعالیتهای یک مشت دلال رانت خوار مافیائی در همه عرصههای اقتصادی با مشکل «سوء مدیریت» مواجه است. رژیم جمهوری اسلامی به مثابه کل، منافعاش در همین شکل مدیریت است. مدیریت یک حکومت ارتجاعی فقط میتواند در خدمت و حافظ منافع مشتی انگل که در اقلیت هستند، قرار گیرد. اما «مدیریت» انقلابی، مقولهای کاملا متفاوت است. چرا که تولید بر اساس نیاز جامعه و طبیعت و در راستای از میان بردن هر گونه ستم و استثمار طبقاتی، جنسیتی و ملی و حافظت و تلاش برای بهتر شدن شرایط طبیعت، سازماندهی خواهد شد.
مشکلی به نام آب به تنهائی در جامعه قابل حل نیست. زندگی انسان کاملا به زندگی، رشد و پویائی طبیعت وابسته است. بنابراین برای این که از مرگ کامل طبیعت جلوگیری شود، برای این که قدمهای سنجیده در خدمت به رفع مشکل بیآبی برداشته شود، باید عامل اصلی تخریب محیط زیست و داغان کردن زندگی میلیونها انسان که جمهوری اسلامی است را از طریق یک انقلاب تودهای سرنگون ساخت و جامعه انقلابی و رادیکالی را ساخت که در برنامه و نقشههایش نجات طبیعت و انسان از هر نوع ستم و ظلم قرار داشته باشد.
برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۵۴
اکتبر ۲۰۲۱/ مهر۱۴۰۰