برده داری مدرن، خرید و فروش زنان کارگر خانگی!

لیلا پرنیان

در زیرزمین یک برج قدیمی در نزدیکی شهر کویت ماموران استخدام، پرونده‌هایی پر از مشخصات کارگران سالم و آماده کار خانگی را نشان می‌دهند. یکی از کارکنان این بنگاه با خنده به من می‌گوید «یکی را که می‌خواهی انتخاب کن. من به تو صد روز ضمانت می‌دهم، اگر این زن خدمتکار را نخواستی، او را برگردان». در کویت تجارت کارگران خانگی بی‌داد می‌کند. نزدیک به ۹۰ درصد کویتی‌ها از کارگران خانگی که غیر کویتی هستند، استفاده می‌کنند.

(Guardian: Women from Sierra Leon sold like salve into domestic work in Kuwait)

افزایش بیش از پیش کارگران مهاجر در خاورمیانه از اوایل دهه ۱۹۷۰ شروع شد. زمانی که تولیدات و درآمد نفتی به شدت توسعه یافت و تقاضا برای استخدام نیروی کار ارزان ماهر و غیر ماهر را بیشتر از گذشته طلب می‌کرد. در طی ۴۰-۵۰ سال گذشته، نیاز جهانی به نفت، درآمدهای عظیمی را عاید کشورهای نفت‌خیز در خاورمیانه نمود. بخش عظیمی از این ثروت نتیجه فوق استثمار کارگران مهاجر کسب شد. نیاز بیشتر به استخراج نفت و سرویس‌های خدماتی تقاضا برای به کارگیری کارگران مهاجر و ارزان را افزایش داد تا حدی که در برخی از این کشور‌ها تعداد کارگران مهاجر مقیم از تعداد اتباع آن کشور بیشتر است.

علت سرازیر شدن خیل عظیمی از کارگران مهاجر و به طور مشخص زنان کارگر به کشورهای دیگر از جمله کشورهای حاشیه خلیح فارس، ارتش عظیم بی‌کاران و فقر و فلاکتی است که در نتیجه حاکمیت سیستم امپریالیستی خصوصا در دوره گلوبالیزاسیون به وجود آمده است. این سیستم تضادهای گوناگون را در سطح جهانی، عمق بخشیده و مرتبا به آن دامن می‌زند. این سیستم زندگی میلیون‌ها زن، مرد و کودک را نابود کرده، به برده‌گی شان گرفته، در جنگ‌های ارتجاعی جان‌شان را ستانده، در دریا‌ها غرق‌شان کرده، مورد اذیت و آزار جنسی و تجاوز قرارشان داده و آنان را فقیر و گرسنه نگاه داشته است. زنان بخش بزرگی از این ارتش ذخیره را تشکیل می‌دهند. بر بستر چنین شرایط پر از چرک و خون و کثافات سرمایه داری است که سود و انباشت سرمایه تحقق می‌یابد.

سازمان بین المللی کار (ILO) و سازمان غیر انتفاعی واک فری (Walk Free) در گزارش سال ۲۰۱۸ خود اعلام کردند که دست کم ۴۰.۳ میلیون برده (این تعداد از نظر بسیاری از محققین در این حوزه محافظه‌کارانه تلقی شده است. چرا که به اعتقاد آنان تعداد واقعی به مراتب بیشتراست) در جهان موجود است. بر اساس این گزارش از هر ۴ برده، ۳ نفر زن هستند و حدود ۲۵ در صد آن‌ها زیر ۱۸ سال سن دارند.

از دهه ۷۰ تا کنون بسیاری از کشورهای نفت‌خیز حاشیه خلیج با بهره برداری از کارگران ارزان مهاجر توانستند به انباشت عظیم و غیر قابل تصور سرمایه دست یابند. در حال حاضر و به دلایل گوناگون در کشورهایی هم چون امارات متحده عربی تنها ۳۰ درصد از در آمد حاصله، از نفت عایدشان می‌شود. اما بخش بزرگی از سرمایه‌گذاری‌ها در سال‌های اخیر، در بخش‌های دیگری هم چون ساخت و ساز هتل ها، ایجاد مراکز شیک و مدرن خرید، صنایع خدماتی و… برای جلب گردشگری با اتکا به نیروی کارگران مهاجر، به کار برده می‌شوند. شکوفایی اقتصادی در امارات متحده و سایر کشورهای خاورمیانه با مکیدن خون میلیون‌ها کارگر مهاجر به دست آمده است.

از میان بیش از ۴۰ میلیون برده در جهان «مدرن» و تحت تسلط سرمایه داری جهانی، ۲۵ میلیون نفر به کار اجباری مشغول هستند. طبق تخمین سازمان بین المللی کار، ۲.۸ میلیون زن مهاجربه عنوان کارگر خانگی در کشورهای بحرین، اردن، لبنان، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، عمان، قطر کار می‌کنند. اکثریت این زنان کارگراز کشورهای آفریقایی و آسیائی هستند و خیل عظیمی از آنان بدون حقوق به کار اجباری مشغول اند.

سیستم «کفاله»، برده داری قانونی وعلنی

کلمه «کفاله» به فقه اسلامی و دادن «کفالت» کامل قانونی به کارفرما بر می‌گردد. سیستم «کفاله» در کشورهای حاشیه خلیج، برای استفاده از کارگران مهاجر در صنعت مروارید و سایر مشاغل تجاری در اوایل قرن بیستم به وجود آمد. از دهه ۱۹۵۰ به بعد خصوصا از دهه ۱۹۷۰ برای به کار گیری کارگران مهاجر در خدمت به پروژه‌های زیر بنایی، هم چون صنعت نفت و گاز، گسترش یافت.

تحت سیستم «کفاله» که هیچ حقی برای کارگران قائل نیست، همه گونه فشار و خشونت از رفت و آمد آنان گرفته تا ارتباط با خانواده توسط کارفرما کنترل و محدود می‌شود. بخش عظیمی از کارگران خانگی اجازه خروج از خانه‌ای که در آن کار می‌کنند را ندارند و کارگران مهاجر در دیگر مشاغل در خوابگاه‌های بسیار شلوغ نگه داری می‌شوند. در همین دوره همه گیری کرونا این وضعیت باعث شده است که تعداد وسیعی از این کارگران به کووید -۱۹ مبتلا شوند و بسیاری از آنان به خاطر نداشتن مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی جان‌شان را از دست بدهند.

برای این که یک کارگر مهاجر در کشورهایی مثل کویت، لبنان و اردن بتواند کار کند، ابتدا باید ویزای «کفاله» را دریافت کند. این ویزا به طور قانونی کارگر را به کارفرمای خود متصل می‌کند. در واقع سیستم «کفاله» از طریق دولت به برخی افراد یا شرکت‌ها این اجازه را می‌دهد که مستقیما کارگرغیر بومی (خارجی) استخدام کنند. از طریق سیستم «کفاله» سرنوشت کارگرهای مهاجر به دست کارفرمایان می‌افتد. این سیستم هیچ ربطی به قوانین کارگری (در واقع ضد کارگری) این کشورها ندارد و موضوعی مربوط به مهاجرین است. در هر زمان که کارفرما اراده کند می‌تواند این کارگران را اخراج کند. این کارگران از همان ابتدای کار باید پاسپورت و یا هر نوع مدارک شناسائی خود را به کارفرما تحویل دهند. در واقع سیستم «کفاله» که از جانب دولت‌ها صادر می‌شود به طور قانونی و علنی برده داری و فوق استثمار میلیون‌ها کارگر خانگی و به طور کلی کارگران مهاجر را به کارفرمایان واگذار می‌کنند.

با سیستم «کفاله»، کارگران بدون اجازه «کفیل» یعنی کارفرما اجازه هیچ گونه رفت و آمدی را ندارند. نه می‌توانند کارشان را ترک کنند و نه می‌توانند نوع کارشان را تغییر دهند. اگر کارگری از محل کار به خاطر فشارها فرار کند، طبق سیستم «کفاله» این فرد غیر قانونی در آن کشور به سر می‌برد و به همین دلیل تحت تعقیب قرار می‌گیرد.

کار یا زندگی در جهنم

هرساله هزاران هزار زن از کشورهای‌های آفریقایی و آسیایی از طریق بنگاه‌های کاریابی و یا به طور مستقیم برای پیدا کردن کار به کویت، لبنان، اردن و... سفر می‌کنند. وقتی این زنان به عنوان کارگران کار خانگی استخدام می‌شوند، ترک کردن خانه‌ای که در آن کار می‌کنند، تقریبا غیر ممکن خواهد بود. بنگاه‌های کاریابی که برای بخش وسیعی‌ای از این زنان کار پیدا می‌کنند، هرگز موقعیت این کارگران را پس از استخدام چک نمی‌کنند. آن چه که هم و غم این بنگاه‌ها را تشکیل می‌دهد، دریافت پول است و نه زندگی میلیون‌ها کارگر خانگی که در اسارت کارفرما قرار دارند.

برخی از این بنگاه‌ها در کشور مبدا هم از این کارگران برای پیدا کردن کار، مبالغ زیادی اخاذی می‌کنند. اکثر کارگران زن با نام‌نویسی در این بنگاه‌ها به دنبال کار در بیمارستان‌ها به عنوان نرس و یا در صنعت هتل داری هستند. اما زمانی که پای اشان به کشوری هم چون کویت، عربستان سعودی، لبنان و یا اردن می‌رسد، آنان را به عنوان کارگران خانگی (خدمتکار) که مجبورند تمام وقت کار کنند، استخدام می‌کنند.

وظایف این کارگران در خانه، نظافت و شستشو، آشپزی، خیاطی، مراقبت از کودکان و افراد مسن خانه وبسیاری کارهای ریز و درشت دیگر است. علاوه بر آن بسیاری از آنان مورد تبعیض نژادی و بردگی جنسی کارفرمایان و وابستگان مرد خانواده قرار می‌گیرند.

کارگران خانگی یکی ازآسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند و به طور واقعی فوق استثمار می‌شوند. اکثریتی از این کارگران وقتی استخدام و وارد خانه‌ای برای خدمتکاری می‌شوند، در ازای کارشان، حقوقی دریافت نمی‌کنند. آن تعداد کارگرانی هم که حقوق ناچیزی دریافت می‌کنند برحسب رنگ پوست اشان از جانب کارفرما‌ها نرخ تعیین می‌شود! زنان کارگر معمولا در خانه‌ها حبس هستند و اجازه تماس با خانواده خود را ندارند. به بسیاری از این زنان که یکی از وظایف‌شان آشپزی است، به اندازه کافی غذا داده نمی‌شود ودر گرسنگی به سر می‌برند. ساعات کار به شدت طولانی است و برخی اوقات مجبورند تمام این سرویس دهی را در بیش از یک خانه انجام دهند.

(Guardian 2 April 2015)

تحت سیستم حاکم، این تفکر در میان کارفرمایان رایج است که کارگران خانگی را جزئی از مایملک خود بدانند و باور داشته باشند که آنان را در ازای پولی که به بنگاه‌ها پرداخته اند، خریداری کرده اند.

«کار آن طوری که فکر می‌کردم نبود. خیلی فرق داشت. هر روز دو بار درست کردن غذا، شستشو و گرد گیری، لباس شوئی و… استراحتی در کار نبود. وقتی با گریه و خستگی از کار بی‌پایان تقاضا می‌کردم که مرا به بنگاه کاریابی برگردانید، خانم خانه درجواب به من می‌گفت: من شما را خریده‌ام» (بخشی از صحبت‌های فرح زن جوان ۲۳ساله اندونزی در دبی- دیده بان حقوق بشر)

Bought You I Already

این طرز تفکر تهوع‌آور باعث شده است که برخی از کارفرمایان به شنیع‌ترین اعمال دست بزنند. هر از گاهی هم برخی از این خشونت‌ها به زنان کارگر خانگی به رسانه‌ها راه می‌یابند و سریع در بین خبرهای «اصلی و مهم» گم می‌شوند. وقتی که بدن آریاواتی زن ۴۹ساله سریلانکایی در عربستان سعودی توسط کارفرمایش با ۱۳ میخ و ۱۱ سوزن چکش خورد، وقتی که کستوری مونیز اتینام، ۵۸ساله دست راستش به دلیل شکایت از شرایط غیر قابل تحمل کار توسط کار فرما قطع شد و یا وقتی که جسد جوانا دما فلیس، کارگر خانگی فیلیپینی در فریزر خانه‌ای پیدا شد و…؛ تنها نوک کوه یخ از زندگی میلیون‌ها زن کارگر خانگی، این بردگان فراموش شده را در بین مردم عیان کرد.

بسیاری از کارگران خانگی به خاطر انواع و اقسام خشونت‌ها چه از جانب زن کارفرما که اکثرا سر پرستی خانه را برعهده دارند و چه مردان خانواده، دست به خود کشی می‌زنند. چرا که هیچ راه نجاتی را برای خود نمی‌بینند. لبنان، اردن، امارات متحده عربی و کویت بیشترین آمار خودکشی این زنان کارگر را دارا هستند. بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر نزدیک به ۶۷ درصد از مرگ کارگران خانگی در لبنان نتیجه خودکشی یا سقوط از ساختمان بوده است.

ندیم هوری محقق حقوق مهاجران می‌گوید: «بسیاری از زنان کارگر خانگی قرار داد بین ۲ تا ۳ سال امضا می‌کنند. ولی وقتی به این خانه‌ها می‌روند و متوجه کار طاقت فرسا و خشونت‌ها می‌شوند، نمی‌خواهند کار را ادامه دهند. اما آنان نمی‌توانند محل کار را ترک کنند و پولی که کارفرما به بنگاه کاریابی پرداخت کرده است را بپردارند. در نتیجه بسیاری از این کارگران به خاطر وضعیتی که دارند برای فرار از خانه‌هایی که در آن حبس هستند، خود را از بالکن‌ها پرتاب می‌کنند. دست کم هر هفته یک زن به خاطر فرار از جهنمی که در آن قرار دارد جان خود را از دست می‌دهد و بسیاری‌شان هم زخمی می‌شوند».

(How ads trap women in modern- day slavery in Jordan)

انجلیک زن جوان ۱۹ساله‌ای که به عنوان خدمتکار در یک خانواده لبنانی در بیروت کار می‌کند می‌گوید: من تقریبا هر روز به کشتن خودم فکر می‌کنم. هر چیزی بهتر از زندگی من در حال حاضر است. وقتی لباس‌ها را در بالکن آویزان می‌کنم، آدم‌ها از طبقه هفتم کوچک به نظر می‌رسند. با خودم فکر می‌کنم که چقدر طول می‌کشد تا به زمین بخورم. من مجبورم ۱۴ ساعت در شش روز هفته کار کنم و شب‌ها در کف آشپزخانه بخوابم. وقتی وارد این خانه شدم، خانم خانه موهای من را کوتاه کرد و وقتی دلیل‌اش را پرسیدم در جواب گفت با موهای بلند زیبا هستی و من این را نمی‌خواهم

(The World: Discounted Maids!)

هر سال بیش از هزاران کارگر خانگی در عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج مورد آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار می‌گیرند و به خاطر موقعیت اشان و زندانی بودن در خانه‌هایی که در آن به سر می‌برند، تجاوز و آزار جنسی ادامه می‌یابد. آرتی زن کارگر می‌گوید: کارفرمایم از من خواست که خانه دیگری را تمیز کنم و وقتی مرا به آن جا برد به من تجاوز کرد. با او خیلی جنگیدم ولی نتوانستم جلوی این تجاوز را بگیرم. مرا به خانه برگرداند. من تمام مدت گریه می‌کردم وقتی خانم خانه از من دلیل گریه‌ام را پرسید، قبل از این که حرفی بزنم، آقای خانه دستور داد اطاق را ترک کنم.

(New Africa 28 Feb 2020 and Independent 11 October 1995 by Robert Fisk)

در واقعیت، کار خانگی یک تجارت مرگ بار برای مهاجران در منطقه است. بسیاری از زنانی که به امید پیدا کردن کار و دریافت حقوق و ارسال آن به خانواده‌های اشان به کار سخت و طاقت فرسای ۱۱ تا ۲۰ ساعت در روز تن می‌دهند و مورد استثمار وحشیانه قرار می‌گیرند، پس از دوره‌ای نا امید می‌شوند و به زندگی اشان خاتمه می‌دهند. خودکشی زنانی هم چون متانت زن جوان ۲۶ساله که خود را از یک درخت زیتون در لبنان حلق آویز کرد و چند روز بعدش کسایه زن جوان ۲۴ساله‌ای که از طبقه هفتم یک ساختمان در بیروت خود را پرت کرد و کشته شد و دو روز بعد از آن ماداگاسکی از بالکن یک خانه چند طبقه به بیرون پرید و جان خود را از دست داد و نمونه‌های بسیار دیگر، پدیده‌ای اتفاقی نیستند بلکه این نوع خودکشی در بین کارگران خانگی رایج است.

(The World14 June 2019)

خودکشی زنان خدمتکار و بالا رفتن آمار آن به جایی رسیده که مقامات دولتی اتیوپی، نپال و فیلیپین اقداماتی را جهت ممانعت سفر کارگران خانگی به لبنان و اردن انجام دهند. اما این «راه حل» باعث شده است که این تجارت به شکل زیر زمینی سازماندهی شود و بسیاری از بنگاه‌ها زنانی را که برای فرار از فقر و تامین خانواده به دنبال کار و کسب در آمدی هستند از طریق مناطق روستایی به صورت قاچاق وارد این کشورها کنند.

بنگاه‌های کاریابی در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه، در واقع شبکه‌های پیچیده مافیایی هستند که مستقیم و غیر مستقیم به پلیس و اگر نگوئیم به دولت ولی به افراد موثر دولتی وصل اند. این بنگاه‌ها میلیون‌ها دلار از طریق وارد کردن مهاجرین و به طور مشخص مهاجرین زن کسب می‌کنند. داستان مری که در بسیاری از رسانه‌ها منعکس شد، داستان بسیاری از زنان کارگری است که از طریق این بنگاه‌ها در ازای پول فروخته می‌شوند. مری توسط کارفرمایش پس از ده ماه کار تحت عنوان این که حالش خوب نیست، به کشورش باز گردانده می‌شود. اما مری تمام بدنش سوخته بود و دیری نپائید که در بیمارستانی در کینا درگذشت. نه دولت اردن، نه کارفرما و نه بنگاه کاریاب به سئوالات خانواده مری و تقاضای رسیدگی به علت سوختگی کامل بدن او، هرگز جواب ندادند. کار فرما حتی در برابر ده ماه کار مری، مزدی به خانواده‌اش پرداخت نکرد!

(BBC) 28 Feb 2021

از آن جا که تحت سیستم «کفاله» هر حقی به کارفرما داده شده است، اگر معدود زنان کارگر خانگی موفق به فرار شوند، فورا از جانب کارفرما به پلیس اطلاع داده می‌شود. از نظر دولت و پلیس، این زنان به کار غیر قانونی دست زده و ویزای اقامت آنان در آن کشورها پس از فرار باطل می‌شود. این زنان به خاطرعدم آشنایی به زبان و محل و کشور، خیلی سریع از جانب پلیس شناسائی و دستگیر و به پناهگاه‌های مخصوص این فراریان برده می‌شوند. این پناهگاه‌ها نیز زندان دیگری است. در این پناهگاه ها، زنان اجازه رفت و آمد درراهرو‌ها و حیاط را ندارند. اجازه استفاده از موبایل را ندارند و اگر خوش شانس باشند می‌توانند آخر هفته از طریق تلفن این پناه گاه‌ها با خانواده خود تماس بگیرند. زنان کارگر در این پناهگاه‌ها برای برگشت به کشورشان اگر نگوئیم سال‌ها ولی قدر مسلم ماه‌ها باید در انتظار به سر برند.

(Guardian 2 April 2015)

تاثیر کووید-۱۹ بر کارگران مهاجر خانگی در خاورمیانه

این واقعیت غیر قابل انکاری است که بیشترین درد و رنج ناشی از هر بحرانی، از بحران اقتصادی گرفته تا فجایع «طبیعی» زیست محیطی، جنگ و بحران ناشی از همه گیری کرونا، سهم زنان بوده و هست. همه گیری کرونا تاثیرات مخرب و خشونت‌زایی برای زنان در سراسر جهان در بر داشته است.

در همین دوران بحرانی، میلیون‌ها زن خصوصا زنان کارگر و زحمتکش که در کارهای موقتی و قراردادی به کار مشغول بودند کارشان را از دست داده‌اند و زندگی مرگباری بر آنان تحمیل شده است. آن دسته «خوش شانس» که هنوز به کار مشغول‌اند با مشقات بیشتری نسبت به گذشته روبرو شده اند. در این میان میلیون‌ها زن کارگرکه تحت سیستم «کفاله» بردگی تمام عیاری را از سر می‌گذرانند، در دوران همه گیری ویروس کرونا، در وضعیت غیر قابل تصوری از خشونت و ستم و استثمار بیشتر قرار گرفته اند.

از زمان همه گیری کرونا، کارگران خانگی علاوه بر کارهای طاقت فرسا و طولانی قبلی، مسئولیت روزانه ضد عفونی کردن وسایل خانه و سرویس دهی‌های بیشتر به کودکان به خاطر نرفتن به مدرسه را نیز بر عهده دارند. در این دوران دور کاری بسیاری از کارفرمایان مرد که وقت بیشتری را در خانه سپری می‌کنند باعث شده است که این کارگران به مراتب بیشتر از قبل مورد انواع خشونت‌های فیزیکی و اذیت و آزار‌های جنسی و تجاوز قرار گیرند. این دسته از زنان علاوه بر تمامی خشونت‌های عریانی که به آنان روا می‌شود، وظیفه دارند در صورت ابتلای فردی از خانواده به ویروس کرونا، شبانه روز از بیمار قرنطینه شده مراقبت‌های ویژه کنند.

بنا بر گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های جهانی، در همه گیری کرونا و ادامه آن، بسیاری از کارگران خانگی با این که چندین ماه حقوق‌شان را دریافت نکرده بودند بدون تحویل مدارک شناسائی هم چون پاسپورت‌های اشان در خیابان‌ها توسط کارفرمایان تحت نام مشکلات اقتصادی رها شدند. در همین دوره در اردن نزدیک به یک سوم کارگران خانگی کارشان را از دست داده اند. بسیاری از این زنان اوراق قانونی ندارند و برای این که بتوانند سر پناه و غذایی تهیه کنند مجبورند به هر بیگاری و خشونت‌های جنسی و جنسیتی تن دهند. علاوه بر اعمال خشونت‌های وحشیانه به این زنان، به خاطر این که اغلب زبان محلی را نمی‌دانند، مورد خشونت‌های نژاد پرستانه خصوصا از جانب مردان نژاد پرست و به شدت مردسالار نیز قرار می‌گیرند.

همه گیری ویروس کرونا علاوه بر تاثیرات بسیار وحشتناکی که بر زندگی میلیون‌ها کارگر خانگی گذاشته، زندگی میلیون‌ها کارگر دیگری که در دیگر عرصه‌ها خصوصا در کار ساخت و ساز برج‌ها و هتل‌ها ی سر به آسمان کشیده مشغول به کار بوده اند، نیز تحت تأثیر قرارداده است. خیل عظیمی از این کارگران کارشان را از دست داده و در اردوگاه‌هایی که مملو از جمعیت است نگه داری می‌شوند. جمعیت زیاد، نداشتن اولیه‌ترین وسائل بهداشتی و در بسیاری از این ارودگاه‌ها نداشتن آب کافی برای شست و شوی دست و بدن، باعث شده که تعداد بسیار وسیعی‌ای از این کارگران به ویروس کرونا مبتلا و بخش زیادی از میان آنان، جان خود را از دست دهند. در امارات متحده عربی و بحرین، ارقام رسمی نشان می‌دهد که تقریبا اکثر موارد ابتلا به ویروس کرونا در میان مهاجرین بوده که بخش اعظمی از آنان در اردو گاه‌های کار مجبور به «زندگی» شده اند!

زندگی میلیون‌ها زن کارگر مهاجرزندانی در خانه ها، زندگی میلیون‌ها کارگر مهاجر در صنایع ساختمان سازی، راه‌سازی و… خصوصا در دوران همه گیری کرونا و بحران ناشی از آن بیش از گذشته، چگونگی کارکرد مناسبات استثمارگرانه و ستم گرانه‌ای که در بند بند سیستم سرمایه داری و وابسته به قدرت‌های بزرگ امپریالیستی درکشورهای حاشیه خلیج بافته شده است را عیان‌تر کرد.

باید در نظر داشت که پدیده برده داری مدرن به کشورهای حاشیه خلیج محدود نمی‌شود بلکه دامنه آن در بسیاری از کشورهای قدرتمند و پیشرفته سرمایه داری نیز ادامه می‌یابد. به طور مثال در بریتانیا تغییراتی را در سال ۲۰۱۲ در قانون ویزای مهاجرت کارگران خانگی به نام «ویزای بسته» تصویب کردند. بسیاری از منتقدین این قانون به این باور هستند که «ویزای بسته» باز آفرینی سیتسم «کفاله» در کشورهای عربی است. طبق این قانون کارگرخانگی نمی‌تواند شغل خود را ترک کند. اگر به این کار مبادرت ورزد ویزای وی باطل است و خطر اخراج (دیپورت) او را تهدید می‌کند. برای رنگ و لعاب «حقوق بشری» دادن به این قانون، دولت بریتانیا متذکر شده است که آن دسته از کارگران خانگی که مورد سوء استفاده کارفرما قرار می‌گیرند می‌توانند به سازمان‌های غیر دولتی و پلیس مراجعه کنند!

(The domestic modern workers fleeing slavery in the UK- Al Jazeera- 8 Sep 2020)

سبینا یکی از هزاران هزار زنی است که در برابر کارش به مدت دو سال و هفت ماه با ۲۰ ساعت کار در روز برای یک خانواده ۱۲ نفره در هفت روز هفته بدون استراحت حقوقی دریافت نکرد! (گزارش از دیده بان حقوق بشر) سازمان بین المللی کار در بخشی از گزارش خود در سال ۲۰۱۸ قید کرد که از طریق کار اجباری مبلغی نزدیک به ۱۵۰ بیلیون دلار سود حاصل می‌شود. بخش بزرگی از این سود و انباشت سرمایه در نتیجه کار اجباری و مکیدن خون میلیون‌ها کارگر خانگی و سایر کارگران مهاجر است که نصیب سرمایه داری و سرمایه داران می‌شود. حتا در رابطه با این کارگران نیروی کارشان خریداری نمی‌شود، بلکه آنان را به عنوان برده می‌خرند و به کار می‌گیرند.

منطق سرمایه داری استثمار و فوق استثمار کارگران به ویژه کارگران مهاجر است که با دستمزدهای ناچیز هزینه پروژه‌های خود را پائین آورده و به ارزش اضافه و سود خود می‌افزایند. در نتیجه، تعدیل سیستم «کفاله» که بسیاری از محافل حقوق بشری و یا فعالین حوزه‌های گوناگون در برابر ستم و فوق استثمار کارگران مهاجر پیش گذاشته اند، راه حلی نیست که به طور واقعی بتواند در زندگی میلیون‌ها کارگر موثر واقع شود. چرا که اصل اساسی سرمایه داری که کسب بیشتر و بیشتر سود است را نمی‌توان با تعدیل این قانون و یا آن قانون اصلاح کرد.

تا زمانی که سیستم و شیوه تولید سرمایه داری و روبنای سیاسی – ایدئولوژیک که از این زیر بنا شکل می‌گیرد و در عین حال به تقویت آن خدمت می‌کند، از طریق یک رهبری انقلابی با اتکا به توده‌های سازمان یافته، از ریشه و بن از بین نرود، کارگران مهاجر و در این جا زنان کارگر خانگی در بردگی عریان جهان به اصطلاح مدرن باقی خواهند ماند.

زنان کارگر خانگی از بهره کشی و خشونت می‌گویند:

تعداد زیادی از زنان آفریقائی به عنوان کارگر خانگی در خاورمیانه فریب داده می‌شوند. جائی که این زنان، هم توسط بنگاه‌های کاریابی و هم کار فرما به شدت تحت استثمار وحشیانه قرار می‌گیرند. این شرح کوتاه از کار کردن یکی از زنان کارگر «خوش شانسی» است که توانسته به کشورش اوگاندا برگردد:

زرماری اودویا

زرمری زنی ۴۵ سال و دارای ۶ فرزند است که داستان کار پیدا کردن ش را این گونه تعریف می‌کند:

من به خاطر فقر خانواده درس نخوانده و سوادی ندارم. به همین دلیل هم پیدا کردن کاری که با حقوق‌اش بتوانم زندگی را تامین کنم، محال است. نگه داری از شش فرزند بدون پدرشان بسیار دشواره. در یکی از روزهای پر تلاشم برای زندگی، شخصی تشویقم کرد که برای پیدا کردن کار با درآمد بهتری به عنوان خدمت کار در خانواده‌های ثروتمند عرب در خاورمیانه با زنی مسلمان نزدیک کمپالا (Kampala) تماس بگیرم. این زن مرا به حاجت معرفی کرد. حاجت به نظرم زنی مهربان آمد و نسبت به زندگی من بسیار سمپاتی نشان داد. او به من اطمینان داد که در ظرف سه هفته کاری برایم پیدا کند. از من کارت ملی را گرفت که بتواند برای پاسپورتم اقدام کند. پس از چند روز مبلغ بسیار زیادی را به دلار از من برای پاسپورت تقاضا کرد. همه اطرافیانم مخالف بودند که این مقدار که تقریبا چهار برابر قیمت آن بود به حاجت بپردازم. وقتی به او شکایت کردم که چرا این مقدار، جوابش این بود که برای تسریع کار مجبوریم پول بیشتری بپردازیم. علاوه بر پرداخت مقدار زیاد برای پاسپورت، باید پول معاینه پزشکی و خرید بلیط را هم می‌پرداختم.

از آن جا که پولی در بساط نداشتم، مجبور شدم خانه و زمین کوچکم را بفروشم و همه را به حاجت بدهم. پس از چند روز مردی که برای حاجت کار می‌کرد با من تماس گرفت و گفت آماده باشم. روز بعد به آدرسی که این مرد گفته بود رفتم و سوار ماشینی شدم. در طول راه سه زن دیگر نیز اضافه شدند و همگی ما را به فرودگاه، جائی که هرگز پایم به آن جان نخورده بود، برد. ما را در راهروئی قرار داد و گفت همین جا منتظر بمانید. او پاسپورت و بلیط‌های ما را در دست داشت. بعد از مدتی برگشت و گفت برای این که در کشورهای عربی کار کنید، باید اسم مسلمانی داشته باشید. وقتی پاسپورتم را تحویل گرفتم، اسمم را به فریدا بوکروا تغییر داده بودند. شوکه شدم ولی چاره‌ای جزء قبول کردن آن نداشتم. ما سوار هواپیما به مقصد دبی شدیم.

پس از این که به دبی وارد شدیم، در فرودگاه مردی ما را تحویل گرفت و با ماشین به مدت دو ساعت همگی ما را در خانه‌ای در طبقه سوم اسکان داد. ما در آن خانه، زنان زیادی را از کشور اوگاندا، اتیوپی و… دیدیم. در طول اقامت ما در این خانه، غذای ما تکه‌ای نان و چای سیاه بود.

چند روز پس از اقامت ما در این خانه در دبی، در طبقه پائین، مردان و زنانی بر سر «خرید» ما با هم چانه می‌زدند. من توسط یک زوج سالخورده خریداری شدم که آن‌ها با سه خانواده دیگر در یک ساختمان زندگی می‌کردند.

کار من تمیز کردن زمین، شستشوی لباس، ظروف و ماشین‌ها بود. من تقریبا روزی ۱۸ ساعت کار می‌کردم و زمان خوابم بسیار کوتاه بود. این خانواده در مورد دستمزدم به من چیزی نگفتند. در تمام مدتی که در آن خانه بودم می‌باید بی‌وقفه کار می‌کردم و وقتی برای استراحت به من داده نمی‌شد، یک روز در اثر کار زیاد غش کردم. مرا به بیمارستان بردند و تشخیص دادند که به خاطر خستگی مفرط و تغذیه ناکافی به این روز افتاده ام. در اثر غش کردن و فشار خون بالا دستانم بی‌حس شده بود و به سختی نفس می‌کشیدم. کارفرما که ترسیده بود ممکن است بمیرم، برای من بلیط برگشت به کشورم را تهیه کرد و گفت تمام حقوقت را برای خریدن این بلیط استفاده کردم. حاصل ماه‌ها کار کردن طاقت فرسایم که بدون مزد بود فقط به بیماری و فروختن سرپناهم تمام شد.

منبع:

(NewAfrica 28 Feb 2020)

**********************

ساویتا زن کارگر خانگی دیگری است که از هند به قطر برای کار کردن سفر کرده است. او به مدت نه سال تحت نام «ویزای آزاد» به کار مشغول بوده و هر سال مبلغ ۵۲۰ دلار به ضامن‌اش پرداخت کرده است. در ازای گرفتن این به اصطلاح ویزا، ساویتا می‌توانسته به کار خود که تمیز کردن و آشپزی برای ۵ خانوار که در یک منطقه زندگی می‌کردند، ادامه دهد. پس از مدتی ضامن تهیه ویزا تقاضای پول بیشتر می‌کند و ساویتا اصلا به این واقف نبود که در تمام مدت ۵ سالی که در قطر مشغول به کار بوده است، ویزای قانونی «کفاله» نداشته است. صد‌ها هزار کارگر، تحت نام «ویزای آزاد» در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (بحرین، قطر، کویت، عمان، امارات متحده عرب و عربستان سعودی) مشغول به کار هستند و ضامن‌ها و بنگاه‌ها از آنان تحت نام تهیه ویزای کار اخاذی می‌کنند به خاطر شرایط اشان بیشتر و بیشتر تحت استثمار قرار می‌گیرند.

ساویتا می‌گوید در برابر تقاضای پول بیشتر از طرف فردی که به اصطلاح برایم ویزای کار تهیه می‌کرد، شکایتی نکردم. چرا که می‌دانستم شکایت از او به مقامات دولتی می‌تواند به اخراج من و بیکاریم بیانجامد. داستان ساویتا مثل داستان بسیاری از کارگرانی است که هزاران مایل دور از خانواده به کاری طاقت فرسا مشغول به بیگاری هستند. بنگاه‌های کاریابی به آنان وعده کار با حقوق بالا و زندگی مدرن را می‌دهند، اما وقتی پای این کارگران به کشورهای پولدار خیلج فارس می‌رسد، زندگی برده‌وار در انتظارشان است.

(Pulitzer Centre: The lives of migrant workers in the Middle East)

********************

آداما زن جوان ۲۴ساله اهل سیرا لئون است. او می‌گوید وقتی از جانب خانواده کویتی انتخاب شدم، آن‌ها مرا به خانه اشان بردند و با من درست مثل یک برده رفتار کردند. من هیچ گونه حقی نداشتم و باید ۲۴ساعته در خدمت آنان می‌بودم. هر روز ساعت ۴ باید از خواب بیدار می‌شدم و تا ساعت ۱۱ کار می‌کردم. وقتی تقاضای حقوقم را می‌کردم، مرا در اتاقی زندانی می‌کردند. آداما که جای زخم‌های زیادی در بدنش است می‌گوید: زخم عمیق پایم به این دلیل است که خانم خانه به طور آگاهانه روغن داغ را روی پایم ریخت و با جیغ و فریاد من و سئوال از او که چرا این کار را به طور عمدی کردی در جواب بدون این که به من نگاه کند با خونسردی گفت: که یادت باشد که تو برده‌ای و منم از کار کردنت راضی نیستم چون به نظرم کند کارمی کنی! بعد از مدتی، کارفرما آداما را به بنگاه کاریابی بر می‌گرداند. بنگاه هم او را به مدت سه روز در خانه‌ای بدون غذا حبس می‌کند تا خریدار دیگری برای او پیدا کند. آداما فرار می‌کند ولی قبل از این که به سفارت سیرا لئون پناه برد، پلیس او را به پناهگاه کویت مختص کارگران کارخانگی که از دست کارفرمایان فرار کرده‌اند می‌برد. آداما در آن جا با ۳۰۰ زنی مواجه می‌شود که هر یک از فجایعی هم چون طاقت فرسا بودن کار، بی‌مزدی، آزار و اذیت فیزیکی و جنسی، تجاوز، توهین و تحقیر به خاطر رنگ پوست صحبت می‌کردند. آداما می‌گوید در آن جا فهمیدم که من تنها برده نبودم.

(Guardian 2 April 2015)


برگرفته از نشریه هشت مارس شماره 54

اکتبر ۲۰۲۱/ مهر۱۴۰۰