مبارزات زنان کارگر بنگلادش برای زندگی بهتر !
آزاده ارفع
زنان کارگر بنگلادش با وارد شدن در عرصه توليد و تشکل در سنديکاهای کارگری توانسته اند تغييرات قابل ملاحضه ای در وضعيت زندگی شان به وجود آورند.
در هفته گذشته اعتراضات کارگران نساجی بنگلادش در جنوب شرقی اين کشور در بندر"چيتاگونگ" با سرکوب خشن وتيراندازی قوای سرکوب مواجه شد. واحدهای ضدشورش پليس با گاز اشک آور و گلوله های پلاستيکی به تظاهرکنندگانی که به عدم اجرای وعده دولت برای افزايش حداقل حقوق شان اعتراض می کردند يورش بردند. درجريان عمليات سرکوب سه کارگر کشته و ۱۵۰ نقر ديگر از کارگران تظاهر کننده به شدت زخمی شدند. همزمان، پليس به تظاهرکندگان در "داکا" پايتخت اين کشور و شهرهای اطراف آن نيز، که اعتراضات مشابهی انجام می داند، حمله کرده و حدود صدنفر از کارگران اعتراض کننده را مجروح نمود . در مجموع سه کشته و 250 زخمی حاصل سرکوب خونين اعتراضات کارگری هفته پيش بوده است.
مبارزه کارگران نساجی بنگلادش پديده تازه ای نيست. اين مبارزات سالهاست که ادامه دارد و از سال ۲۰۰۵ به اين سو دامنه آن به طور چشم گيری گسترش يافته است. بايد به اين واقعيت توجه کرد که کارگران نساجی بنگلادش ارزان ترين کارگران جهان در بخش نساجی بوده و ناچارند در بدترين شرايط کاری و ايمنی استثمار شوند. اعتراضات کارگری چند ماه گذشته کارگران به پائين بودن سطح دستمزده دولت بنگلادش را وادار کرد که در ماه ژوئن افزايش حداقل حقوق کارگران بخش نساجی را بپذيرد و قرار شد که اين توافق از ماه نوامبر به اجرا گذاشته شود. اما وعده های داده شده فقط بر روی کاغذ مانده است. کارگران بخش نساجی بدليل عدم اجرای اين قانون در روز شنبه در "چيتاگونگ"، " داکا" پايتخت و شهرهای اطراف پايتخت، دست به اعتراض زدند..کارخانه کره جنوبی" يون گون" در روز شنبه همه ۱۷ کارخانه های خود را در بنگلادش بخاطر گسترش اعتصابات در اعتراض به پائين بودن دستمزدها به حالت تعطيل در آورد.
صنعت نساجی بنگلادش از دهه هفتاد قرن بيستم به اين سو بسرعت رشد کرده است. اين بخش اکنون هشتاد درصد صادرات هجده ميلياردی اين کشور را تشکيل داده و منبع اصلی درآمدهای ارزی کشور است. ۷۵درصد توليد و صادرات لباس متعلق به انحصارات زنجيره ای بين المللی بخش پوشاک " کی ک " و" ها . اند. ام." و... هستند که سود خود را از دستمزد های ارزان کارگران بخش نساجی بنگلادش بدست می آورند.
بخش نساجی بخاطر اهميت درجه اولی که در اقتصاد بنگلادش دارد در حدود چهل درصد نيروی کار کشور را جذب رشته نساجی کرده است. هشتاد و پنج درصد از نيروی کار سه و نيم ميليونی بخش نساجی را زنان تشکيل می دهند.بخش اعظم اين زنان بسيار جوان بوده و سن شان از چهارده سال به بالاست.( کودکان کم سن هم اغلب به عنوان کارگر کمکی با دستمزدهای بسيار پائين و به صورت غيررسمی به کار گرفته می شوند). زنان به طور متوسط تنها بيست سال در اين رشته کار می کنند زيرا پس از اين مدت کاهش نورچشم و ساير ضايعات بدني، که اغلب به سوءتغذيه شديد مربوط است، زنان را از پای درآورده و از آن پس توسط کارفرمايان به عنوان کارگران فاقد کارآئی لازم از کار اخراج می شوند.
نه فقط دستمزد کارگران نساجی در پائين ترين سطح ممکن قرار دارد بلکه شرايط بهداشتی محيط کار در کارخانه ها فاجعه بار است. همين امر ابتلا ء به بيماری در محيط کار را بشدت گسترش داده و درمواردی موجب مرگ کارگران شده است. علاوه بر وضعيت اسف بار بهداشت در محيط های کار کارخانه ها تدابير ايمنی در برابر آتش سوزی نيز درسطح بسيار نازلی قرار دارند. با توجه به آن که انبارهای مواد اوليه و محيط کار صنايع نساجی پراز مصالح سريع الاشتعال است پائين بودن تدابير ايمنی برای مقابله با آتش سوزی موجب وقوع آتش سوزی های مهيبی می شود که هر بار تلفات بسيار زيادی از خود بر جای می نهد. از جمله اين آتش سوزی ها بايد به آتش سوزی ۲۵ فوريه ۲۰۱۰ در طبقه اول کارخانه "گاريب و گاريب" در داکا اشاره کرد. در اين حادثه 22 نفر از کارگران جان خود را از دست داده و بيش از ۵۰ نفر زخمی شدند. البته چون آتش سوزی در نيمه شب به وقوع پيوست تلفات در سطح حداقل يعنی ۲۵ نفر، محدود ماند.
بنگلادش که در سال ۱۹۷۱از پاکستان جدا شده و به کشور مستقلی مبدل شد جامعه ای فقرزده و در همان حال مذهبی و سنتی می باشد که سنت های مذهبی و مردسالارانه ضد زن در آن بشدت قوی است. در دهه هفتاد با گسترش صنايع نساجی و شروع سرمايه گذاری های خارجي، زنان در مقياس وسيع وارد اين صنعت شدند. اين روند با عکس العمل شديد روحانيت مواجه شد که ورود زنان به عرصه اشتغال و آميزش آنها در محيط کار با مردان را حرکتی الحادی می دانستند. روحانيون برای مهار اين گرايش به در کارخانه ها رفته و تلاش می کردند که با موعظه خود مانع از اشتغال زنان شوند. ويا نوارهائی با همين مضمون به طور وسيع منتشر می کردند. اما جبر اقتصادی ناشی از ورشکستگی اقتصاد سنتی روستائی و گسترش بيکاری در روستا، فقرزدگی شديد و شکم های گرسنه اعضای خانواده قوی تر از آن بود که سنت های پوسيده پدرسالارانه قادر به مهار ورود زنان به عرصه توليد شود.
ورود وسيع زنان به عرصه توليد تحولات مهم اجتماعی به بار آورد که عبارت بود از مهاجرت خانواده ها از روستاها به شهرها و سکنی گزيدن در حلبی آبادهای اطراف شهرهای بزرگ مناطق صنعتي، تعديل مردسالاری در عرصه خانوداه به طوری که برای اولين بار در جامعه بنگلادش مردان شروع کردند به سهيم شدن در امر کارخانگی و نگهداری فرزندان.
سرمايه داران محلی نيز به نوبه خود نقشی در دامن زدن به روند جذب هر چه بيشتر زنان در عرصه صنعت داشتند. از نظر آنها زنان کارگر، در مقايسه با کارگران مرد ، کارگرانی ارزان تر، مطيع تر، کم توقع تر و در عين حال پرکارتر، مسئوليت پذيرتر، پی گيرتر، کم دردسر تر و با سليقه تر بودند. کارگرانی که بهتر کار می کردند، کمتر اعتصاب و شورش می کردند و بنابراين سودهای بيشتری برای کارفرماهای داخلی و شرکای بين المللی آنها خلق می کردند.
اگر چه زنان در مراحل اول شکل گيری صنايع نساجی و گسترش شتابان اشتغال برای نجات خود و خانواده اشان از گرسنگی و رهائی از زندان اسارتبار سنت ها بيشتر از مردان تن به استثمار خشن و بيرحمانه سرمايه داران محلی و شرکای بين المللی آنها می سپردند اما با گذر زمان زنان نيز دگرگون شدند. نسل های جديد کارگران زن که در شهرها و يا اطراف شهرها بزرگ چشم به جهان گشوده و تا حدودی از تحصيلات برخوردار بوده و با مبارزات مادران و پدرانشان آشنا هستند با آگاهی و هوشياری و در عين حال روحيه رزمنده تری با مسائل محيط کارشان برخورد می کنند. اگر چه با آزادی تشکل های صنفی و سنديکائی در بنگلادش هم از سوی سرمايه داران و هم از سوی دولت بشدت برخورد می شود اما با وجود اين زنان توانسته اند در عرصه تشکل های کارگری و اتحاديه ای نيز به طور فعال وارد شوند.
مبارزات کارگران بنگلادش و در راس آنها زنان کارگرموجب شد که دولت قول افزايش حداقل دستمزد به سه هزار " تاکا"( معادل ۴۷ دلار) را داده و متعهد شود که حداقل دستمزد جديد از اوائل ماه نوامبر امسال اجراء شود. اين سطح از حداقل دستمزد با مخالفت بخشهای مهمی از کارگران نساجی مواجه شده است که حقوق ماهيانه ۴۷ دلار را به عنوان حداقل حقوق غيرقابل پذيرش می دانند. اما عدم اجرای وعده دولت نشان داده که کارگران بنگلادشی برای دست يابی به بهبودهای جزئی نيز نياز به حفظ پيکارهای طبقاتی و اتحادو تشکل بيشتر دارند. در بستر اين مبارزات طبقاتی زنان کارگر بنگلادشی نه فقط سرمايه داری خودی و بين المللی بلکه تبعيضات جنسی يک جامعه سنتی و عقب مانده را نيز به چالش می طلبند. اين دو عرصه از مبارزه در پيکارهای زنان کارگر بنگلادش بهم پيوند خورده است.
يکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹ برابر با ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰
منبع: سایت روشنگری