از بهره کشی جنسی تا تن فروشی

از بهره کشی جنسی تا تن فروشی

جیران پیله وری

 

سواستفاده ی جنسی ازنوازش شروع نمی شود.تعرض جنسی به کودک ازنگاهِ هرز وکلام هرز شروع می شود ودرانتها به فیزیکِ هرز،لمس،نوازش و.....ختم می شود آزار جنسی کودکان درطبقات مختلف جامعه اشکال متفاوتی رابه خود میگیرد و علل شناسی آن هم در هر طبقه وهر بخش از جامعه متفاوت است

 

نوشته ی: جیران پیله وری

 

از بهره کشی جنسی تا تن فروشی “طبق تعريف، ارتباط با كودك در هر سطح و به هر شيوه، با هدف بهره‌كشي جنسي سوء استفاده جنسي خوانده مي‌شود. در اين تعريف منظور از سطح، از نوازش اندام‌ها با دست تا مراحل پيشرفته به قصد لذت جنسي است…”(1) از همین ابتدا بگذاریم که تمام آنچه که در کتاب ها و در مقالات و در سخنرانی ها در رابطه با بهره کشی و سو استفاده ی جنسی از کودکان خوانده ایم را کنار بگذاریم و نگرش جدیدی بر این مقوله داشته باشیم.. نگرشی که نه مشابه تعاریف بالاست.. و تعاریف و قراردادهای جدید را در بر می گیرد.. سواستفاده ی جنسی از نوازش شروع نمی شود.

 

تعرض جنسی به کودک از نگاهِ هرز و کلامِ هرز شروع می شود و در انتها به فیزیکِ هرز، لمس، نوازش و … ختم می شود. آزار جنسی کودکان در طبقات مختلف جامعه اشکال متفاوتی را به خود می گیرد و  علل شناسیِ آن هم در هر طبقه و هر بخش از جامعه متفاوت است.. آنچه که در مدارس طبقه ی متوسط جامعه به عنوان آزار جنسی کودکان شناخته می شود می تواند بررسی نادرستی از بلوغ ناموفق و فروکشته شده باشد و در کارگاه های طبقه ی پایین تر نمادی از اثبات برتری و بازتولیدِ تحقیری که فرد در کودکی متحمل شده است. و کودک آزاری که در طبقات بالای شهر عمدتا از خانواده و نزدیکان کودک است و معلول سهل انگاری و ناهنجاری های روانشناسی، در طبقات پایین تر رفته رفته دایره ی وسیع تری شامل همسالان و صاحب کاران را در بر می گیرد. و معلول آسیب های جدی ترِ طبقه ی خویش است. در این مقاله آنچه گذار از بهره کشی جنسی تا تن فروشی در طبقات پایین جامعه شمرده می شود  مورد بررسی قرار می گیرد..

 

بهره کشی جنسی از کودک معمولا از 7-8 سالگی (2) شروع شده و تا  سنین 14-15 سالگی دیده می شود. اما از این سنین به بعد شکل آن بیشتر شبیه آنچه ما تن فروشی می دانیم می شود که معمولا همراه با نیازهای مادی و تحت فشارهای شرایط خویش است و به این سبب نمی توان آن را انتخابِ کودک دانست. “مصطفی خزایی” از مددجوهای جمعیت دفاع از  کودکان کار و خیابان می گوید: “بچه ی 10 ساله ای رو می شناسم که تازه وارد کارگاه نجاری تو محله ی چهاردانگه شده بود. شاگرد ارشد بهش گفت برو چکش بیار و قبول نکرد. برای رو کم کنی و اذیت کردن اون بچه ی تازه کار بهش تعرض کرد.. کلا این طور شروع میشه که بچه میره کارگاه.. شاگردای بزرگتر که ارشد هستن هی بهش محبت می کنن.. نازشو می کشن.. اذیت می کنن.. روزای جمعه که صاب کار نیست مجبورش می کنن بیاد اضافه کاری وضع همین طور پیش میره تا کم کم عادت می کنه و رضایت میده به شرایطش..”   شیوه ی برخورد کودک با این مسئله به دو شکل کلی ست.. فرار کردن  و یا تن دادن. کودک یا از روبرو شدن با قضیه می گریزد، کارگاهش را عوض می کند، تلاش می کند با فردی که به او تعرض می کند تنها نماند، در موارد اندکی به خانواده می گوید و .. و یا اینکه در اکثر موارد، بالاخره به این مسئله تن می دهد و کنار می آید. مسئله ی مهم در قبول این شرایط تحمیل شده از سمت کودکان این است که این تعرض و بهره کشی معمولا به شکل ناگهانی شروع نمی شود که مقاومت شدید کودک را باعث شود.. شروعِ برقراریِ ارتباط، کلامی ست، سپس به لمسی که در فرهنگ عامه به دستمالی شناخته می شود می رسد و قبح مسئله برای کودک کمرنگ و کمرنگ تر می شود تا جایی که مقاومت وی به حداقل می رسد و در این شرایط امکان در هم شکستن آن بسیار بیشتر است. مضافا به اینکه این عمل برای کودک با بهره های مادی و گاه غیرمادی همراه است.. مورد تایید بودن، پذیرفته شدن در گروه، امکان  مورد حمایت واقع شدن و … در ضمن هر چه که تفاوت هزینه ها و درآمد در خانواده بیشتر باشد امکان قبولِ این مسئله از جانب وی بیشتر است. “شهری نجفی” مددکار حقوق کودک در انجمن یاری کودکان در معرض خطر عنوان می کند که: “وضعیت فقر و تنگ بودن جا و رفت و آمد و مهمان های شهرستانی و کلا شلوغی خانواده ها تاثیر فراوانی دارد. برای کودک این تجربه به وجود می آید.. از تعرض زبان تا لمس کردن. اگر کودک به خانواده و خواهر یا برادر اعتماد داشته باشد امکان اینکه بیان کند وجود دارد وگرنه تسلیم می شود و کم کم کنار می آید و عادت می کند.” در تایید این مسئله “مژده حسینی” مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان بیان می کند که: “کودکانِ مواجه با این مسئله معمولا از سنین پایین (7-8 سالگی) درگیر این مسئله می شوند و از طرف خانواده و نزدیکان این مسئله را به عنوان محبت به کودک القا می کنندو کم کم این گونه رفتارها به شکل خلق و خو در کودک درونی می شود” به عبارتی کودکانی که در خانه و همسایگی و توسط نزدیکان با این مسئله مواجه می شوند حتی از مقاومت کمتری نسبت به کودکانی که در محیط بیرون درگیر می شوند برخوردارند. چرا که این کودکان قبل از اینکه به طور کامل متوجه تابو بودن این مسئله شوند به آن عادت می کنند هرچند که آسیب وارده به این کودکان بیشتر است.

 

همین طور “علی بنی هاشمی” از مددکاران جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در توضیح عوامل زمینه ساز این روابط می گوید: “در مناطق پایین شهر و حاشیه ای تراکم جمعیت بالا و تعدد روابط، تمرکز افراد را به روی هم  بیشتر می کند.. همه مسائل همدیگر را می دانند.. اتاق خواب ها جدا نیست و بچه ها روابط پدر و مادر را مونیتورینگ می کنند.. حتی منتظر این ارتباط می مانند. کودک با این پدیده آشناست و ارتباطات را رمز گشایی می کند و مسایل را دقیق متوجه می شوند و در نتیجه بر اساس نیاز های جنسی تمرکز می کنند و چون مجالی برای ارضای جنسی درست وجود ندارد ابزار برطرف کردن این نیاز را از محیط می گیرند” همان طور که مشخص است نمی توان برای سواستفاده ی جنسی دنبال یک علت خطی رفت، بلکه مجموعه ای از عوامل هستند که می توانند زمینه ساز این مسئله باشند؛ فقر، تحریک پذیریِ زودرس در خانواده های متمرکز پر جمعیت، قبح شکنی و عدم ارضای روانیِ مناسب جنسی و ..که البته خیلی از این عوامل خود معلول شرایط اقتصادی طبقه است. “محمد لطفی” مددکار کودک در جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان متذکر می شود که: “َبعد از تسحیلات، نفت و مواد مخدر، تجارت جنسی یا سکس چهارمین تجارت پر سود جهان است و این خود نشان دهنده ی این است که چقدر ریشه های اقتصادی این مسئله حایز اهمیت است” به عبارتی می توان گفت به غیر از اختلالاتِ جنسی که در تمام گروه های جامعه دیده می شود و به خصوص در قشر متوسط رو به بالا بیشتر نمود پیدا می کند، بقیه ی عوامل به وجود آورنده ی این پدیده ریشه در ساز و کارهای اقتصادی جهانی دارد. آسیب هایی که بهره کشی جنسی و تن فروشی به کودکان می زند را در چند حوزه می توان بررسی کرد، آثار نمایان شده ی فعلی و تخریب های شخصیتی که در کنش های بزرگسالی مشخص تر خواهد بود. و هم چنین آسیب های شخصیتی و آسیب های جسمانی. چرا که فیزیولوژی کودکان برای این مسئله آمادگی ندارد و و اگر تکرار شود به جسمشان لطمه می زند چرا که این خواسته ی متناسب با سن و بدنِ کودک نیست.. این کودکان عموما ادبیات خاص خودشان را دارند..  تحقیر شده هستند و افسردگی و خشم از بارزترین خصوصیات رفتاری آنهاست. “محمد لطفی” از این موارد نام می برد: “درخودماندگی، مخفی کاری، ترس های نابجا، لکنت زبان، تغیییر در فرم راه رفتن، پرخاشگری و برچسب زدن به شکل اسامی خاص از خصوصیاتی ست که نه همیشه ولی عمدتا در این کودکان دیده می شود.” آثار تعرض به کودک در بزرگسالی در روند روابط جنسی خود را نشان خواهد داد. ناتوانی، عدم تمایل به جنس مخالف، روابط نامتعارف، همجنس بازی(3)، تحقیر؛ چرا که بار تخریبی ارتباط با هم جنس بسیار بالاست.. “علی بنی هاشمی” توضیح می دهد که: “در هر رابطه ی جنسی بخشی از لذت جنسی تحت تاثیر این تحقیر قرار می گیرد  ممکن است در ارتباط های جنسی خشونت سرکوب شده اش را بروز دهد. و یا سعی م یکند به لحاظ کمی تعداد روابط و شرکای جنسی اش را بیشتر کند.” “مژده حسینی” موردی را ذکر می کند که خانمی به انجمن انها مراجعه کرده که شوهرش در کودکی با این قضیه مواجه بوده و اکنون حتی علیرغم داشتن یک فرزند دیگر قادر به ادامه دادن زندگی زناشویی نیست. “محمد لطفی” از فردی نام می برد که شخص مورد تعرض پس از ازدواج از ارتباط متعارف جنسی لذت نمی برده و زندگی زناشویی نابسامان و توام با نارضایتی دو طرف را داشته. این کودکان، بزرگسالانی بدبین خواهند بود. دوست دارند که اطرافیان خود را با شرایطی مشابه خود ببیند و یا ارزیابی کنند که بعد اخالقی مسئله را کمرنگ تر کنند و گاهی حتی با پررنگ جلوه دادن این مسئله در دیگران سعی در تخفیف دادن به خود دارند. از طرف دیگر این کودکان در یک چرخه ی خود تولید کننده قرار می گیرند.

 

سهیلا بابایی” مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان می گوید: “این کودکان تبدیل به پدر و مادر خود می شوند..” بحث فقط پدر و مادر نیست.. این کودکان خود تبدیل می شوند به کسی که مزاحمت های جنسی برای کودکان کوچکتر از خود ایجاد می کنند (خفت گیر)، همسایه ای که به کودک همسایه تعرض می کند. یا صاحب کارگاهی که کارگران خود را مورد سواستفاده ی جنسی قرار می دهد… از طرفی به دلیل وجود یکسری هنجارها و تابوهای اجتماعی که احساس گناهکار بودن در تمام لحظات زندگی همراه اینان است. برای مثال در دختران این مسئله اینگونه نمود پیدا می کند که خودشان اغواکننده بوده اند و مقصر هستند. در پسران هم به دلیل تاکید عظیم جامعه بر فاعلیتِ جنسیشان، این مسئله مفعول واقع شدن سرکوب شخصیتی شدید به همراه دارد.

 

شهری نجفی” در توضیح علل اینکه چرا معمولا کودکان اینگونه مسائل را مطرح نمی کنند بیان می کند: ” عرف و سنت و جامعه هم این ارتباط را طرد می کنند و و چون یک داستان مخفی ست ذهن کودک همیشه درگیر این مسئله خواهد بود و  نمی تواند با خودش کنار بیاید  در حالی که این قضیه ادامه پیدا می کند و این سخت ترین مرحله برای کودک است چرا که در حالی که خود قربانی ست به چشم خاطی به او نگریسته می شود..” و اما چه می توان کرد؟؟ “سهیلا بابایی” می گوید که:  ”دو مورد کودکان 8 و 11 ساله و خاله ی آنها را داشتیم که والدین معتاد داشتند و به طور خیلی جدی درگیر محیطی پر از روابط جنسی کثیف بودند و همین طور خاله ی 15 ساله ی آنها که رسما به اسم گل فروشی ارتباطات جنسی  داشت.  در نهایت مجبور شدیم آن دو را به بهزیستی معرفی کنیم که به شبه خانواده های سالم تری سپرده شدند، هرچند آنها هم مسائل خاص خود را دارند.” مسائل خاص خود.. این دقیقا می تواند مصداق از چاله در آمدن و به چاه افتادن باشد. 

 

به عبارتی راه حلی که اینجا اتخاذ شده جدا کردن کودک از خانواده و تحویل دادن وی به خانواده ای دیگر است که معمولا هم با صرف هزینه و توسط خانواده هایی با شرایط نه چندان خیلی بهتر و یا مراکزی عمومی صورت می گیرد که در مثمر ثمر بودنشان جای سوال است و خود این خانه ها و مراکز می توانند مولد مشکلات دیگری باشند. “شهری نجفی” بیان می کند: “متولی آسیب های اجتماعی بهزیستی ست اما واقعیت این است که بخش های متفاوت و بازی را شامل می شود و مشکلات زیادی به این بخش ها رجوع داده می شود و کادر مجربی را می خواهد که بهزیستی ندارد و سرمایه گذاری های لازم برای کودکان آسیب دیده را هم نمی کند و حتی 1% هم نمی توان به بهزیستی امیدوار باشیم که عملی انجام دهد. چرا که کودک وقتی در بحران قرار گرفت به بهزیستی ارجاع داده می شود و دیگر امکان بازگرداندن کودک به وضعیت اولیه نیست.” در شرایط و جامعه ای که مجازات قوادی فقط چند سال زندان است، در قوانین حکم قابل قبولی برای خانواده ای که سواستفاده ی جنسی و یا کلا هر نوع آزاری را به کودک خود تحمیل می کنند تعیین نشده، و پیگری آن توسط بهزیستی هم در بهترین حالت نتیجه ای جز جدا کردن کودک از چند دست و سپردن آنها به دست دیگری ندارد، کودک؛ آسیب پذیرترین فردِ جامعه؛ باید مثل همیشه به تنهایی با مسائل ادامه دار و حاد خودش روبرو شود…     (1)  دكتر شهين عليايي زند؛ روان‌شناس و بنيانگذار اولين موِسسه پيشگيري از آزار جنسي كودكان و نوجوانان در خاورميانه (2) البته این مسئله در سنین زیر 7 سال هم دیده می شود (3) لازم به ذکر است که مقصود همجنس گرایی نیست. جیران پیله وری محمد مفید

 

  jairanpilehvari.wordpress.com/2010/10/21/%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C/   jairanpilehvari.wordpress.com

 

تکثیراز جهانگیر محبی

منبع: گزارشگران