گزارش محفل تجلیلیه 28 اسد در شهر هرات
و بررسی نقادانه قطعنامه " کمیته برگزاری 28 اسد"
پنجشنبه 28 اسد 1389 مصادف با نود و یکمین سالروز استرداد استقلال افغانستان از دست استعمار انگلیس ، محفل تجلیلیه ای از طرف " کمیته برگزاری 28 اسد" در شهر هرات توسط زنان ، دختران و عده ای از جوانان دایر گردید.
این محفل که حدود 2 ساعت را در برگرفت، مقالات و اشعار و سروده هائی بمناسبت 28 اسد به خوانش گرفته شد. البته محتوی کلی و محور عمده بحث ها، حول اشغال فعلی کشور میچرخید. در نوشته هایشان تبارز دادند که افغانستان فعلی یک کشور مستعمره تمام عیار میباشد و حاکمیت فعلی ماهیت دست نشاندگی دارد. پارلمان رژیم را پوشالی خطاب نمودند و جنایات امپریالیستها و رژیم مزدور شان را برملا ساختند.
درین محفل که نقش عمده را زنان برعهده داشتند، پرده از روی جنایات نیروهای ارتجاعی وابسته به طالبان ، حقانی ، حزب اسلامی گلبدین برداشتند و طرح مسئله پروسه سازش رژیم دست نشانده کرزی را با طالبان یک طرح امپریالیستی – ارتجاعی خطاب نمودند. انتخابات را در هر شکل و شمایلی که برگزار شود ، تحریم نموده و ازتوده ها و بخصوص اشتراک کنندگان خواستند تا از رفتن به پای صندوق های رای خودداری نمایند.
" کمیته برگزاری 28 اسد" سیاست های ارتجاعی طالبان را به ضرر روحیه مقاومت دانستند و یادآور شدند سیاست های ارتجاعی که از طرف طالبان دامن زده میشود بیشتر حالت اشغال کشور را سفت و سخت مینماید ، آنها یادآورشدند که مبارزات و رشادت های جانانه مردم طی تاریخ چند هزار ساله کشور، نشاندهنده این است که مقاومت های حماسی مردم همیشه روحیه متجاوزین را تضعیف میکرد، درحالیکه عملکردهای ارتجاعی طالبان باعث میشود تا حالت اشغال کشور را سفت و سخت نماید، آنها عملکردهای ارتجاعی و تئوکراتیک طالبان را توجیه دوام اشغال کشور دانستند.
" کمیته برگزاری 28 اسد " طرح تجزیه افغانستان را کار دشمنان کشور دانسته و آنرا یک طرح امپریالستی – ارتجاعی دانستند. پیرامون "تساوی" حقوق زن و مرد در کشور سخن گفتند و لغو ازدواج های اجباری ، برقراری تساوی میان ملیت های مختلف کشور و لغو هرگونه امتیاز طلبی و برتری ملی را طلب نمودند و آزادی عقیده و بیان را تحت شعار " جدائی دین از دولت " مطرح نمودند.
زنان همچنان به نقد تاریخ مردسالار افغانستان پرداختند و یادآور شدند که تاریخ مردسالار افغانستان نقش زنان را در مبارزه علیه قوای اشغالگر خارجی دایما نادیده گرفته است. آنها با تقدیر از رشادت ها ، دلیریها و حماسه آفرینی های زنان در جنگ مقاومت علیه استعمار انگلیس یادآور شدند و گفتند: " امروز نوبت ماست! نوبت زنان و مردان این کشور است! نوبت جوانان است ! تا دست در دست یکدیگر داده واستقلال سیاسی و ازادی حقیقی کشور را باز پس بستانیم. "
آنها با صدور قطعنامه ده ماده ای خواسته های خویش را مطرح نموده و این مراسم را دریچه نوی برای فردای بهتر عنوان نمودند. این محفل بعد از مدت دو ساعت با تشویق اشتراک کنندگان و شور و شوق کامل به پایان رسید.
" دسته هشت مارچ زنان افغانستان " با تقدیر از فعالیت عملی " کمیته برگزاری 28 اسد" ، حمایت همه جانبه اش را ازین حرکت اعلام میدارد. ما امیدواریم تا بتوانیم دوشادوش تمامی نیروهای ملی – دموکرات و همچنان اقشار روشنفکرجامعه ، کارگران و دهقانان ، پیشه وران و زنان و مردان این خطه مقاومت ملی ، مردمی وانقلابی خویش را بیشتر از قبل دامن زده و دست اتحاد و وحدت یکدیگر را بخاطر بیرون راندن نیروهای اشغالگر امپریالیستی از کشور و فروپاشی دولت دست نشانده شان ، به گرمی بفشاریم.
" دسته هشت مارچ زنان افغانستان" در کنار اعلام همبستگی و حمایت خویش از " کمیته برگزاری 28 اسد" ، نظراتش را پیرامون کمبودی که در قطعنامه " کمیته برگزاری 28 اسد " به چشم میخورد اظهار میدارد. ابتدا مکثی روی متن کامل قطعنامه " کمیته برگزای 28 اسد" می نماییم و بعدا کمبودی هایی که سهوا و یا عمدا از نظر انداخته شده به بررسی می گیریم.
متن کامل قطعنامه " کمیته برگزاری 28 اسد" :
*********
هر راه می توان رفت هر کار می توان کرد
با رنج می توان گنج از کام شیر آورد
از آسمان هفتم باید ربودن ماه
یا صید لاک پشتان از قعر پنج دریا
دشوار نیست هرگز پیچیده کار دنیا
جرات کن و خطر کن بین فتح قله ها را
قطعنامه
محفل گرامیداشت نود و یکمین سالروز استرداد استقلال افغانستان
بیست و هشتم اسد امسال نود یکمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان از دست استعمار انگلیس است. تجلیل از بیست و هشتم اسد در حقیقت تجدید پیمان با شهداء و جانباختگان راه آزادی و استقلال است.
مردم افغانستان نه تنها استعمارگران انگلیس را مجبور ساختند که استقلال افغانستان را به رسمیت بشناسند، بلکه اشغالگران سوسیال امپریالیزم شوروی را نیز وادار به خروج از این کشور نمودند. ما یقین داریم که اشغالگران امریکائی و متحدین شان نیز نمی توانند برای مدت مدید در این کشور باقی بمانند . آنها نیز مانند روس ها و انگلیس ها ناچار خواهند شد از این کشور پا پس بکشند . مبارزات و مقاومت های مردمان این مرز و بوم این امر را بر آنها تحمیل خواهد کرد.
محفل امروزی به ابتکار "کمیته برگزاری 28 اسد" برگزار گردیده که به مثابه تعهد و ادامه راه رهروان راه آزادی و استقلال و نیاکان سلحشور و مردمان در بند و اسیر است.
ما نظرات و خواست های مان را به صورت ماده وار چنین بیان می داریم:
1. آزادی مملکت و میهن ما بدون کسب استقلال واقعی آن ناممکن است.
2. استقلال واقعی کشور فقط در اثر اخراج بدون قید و شرط نیروهای خارجی ممکن می گردد.
3. مبارزه علیه تروریزم ، آزادی زنان، همه بهانه و روپوش برای تجاوز به کشور است، به این اساس دست متجاوزین و مداخله گران تحت هر نام و بهانه ای از افغانستان باید کوتاه گردد.
4. رژیمی که تحت حمایت نیروهای خارجی و اشغالگر به وجود آمده باشد، هیچ گونه مشروعیت ندارد بلکه فقط یک رژیم مزدور و مدافع نیروهای خارجی میتواند باشد.
5. پارلمان رژیم نیز مانند سایر دستگاه های رژیم یک پارلمان پوشالی است و اعضای آن نیز نمیتوانند، نمایندگان مردم افغانستان بوده و از آنها نمایندگی کنند.
6. رفتن به پای صندوق های رای و شرکت در انتخابات فرمایشی جزء مشروعیت بخشیدن به رژیم وابسته و فاسد چیز دیگری نیست.
7. طرح تجزیه افغانستان کار دشمنان این مملکت است و ما این طرح امپریالیستی و ارتجاعی اشغالگران و نوکرانشان را محکوم می کنیم.
8. ما خواهان تساوی کامل حقوق میان مردان و زنان در تمام عرصه های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی در کشور بوده و خواهان لغو ازدواج اجباری می باشیم.
9. ما خواهان برقراری تساوی میان ملیت های مختلف کشور و لغو هرگونه امتیاز و برتری طلبی ملی هستیم.
10. آزادی عقیده و بیان را تحت شعار محوری "جدائی دین از دولت" راه خلاصی از بنیاد گرایی میدانیم.
"کمیته برگزاری 28 اسد"
28 اسد 1389 "
آنچه از نظر " دسته هشت مارچ زنان افغانستان " پیرامون متن قطعنامه " کمیته برگزاری 28 اسد " مورد توجه و بررسی قرار میگیرد ، عدم موضعگیری طبقاتی " کمیته برگزاری 28 اسد" میباشد.
از نظر ما ( دسته هشت مارچ زنان افغانستان) قطعنامه " کمیته برگزاری 28 اسد" یک قطعنامه بورژوازی رادیکال است، نه یک قطعنامه انقلابی. زیرا نیروهای مولده که نقش عمده در تغییر و تحولات جامعه دارند از نظر انداخته شده اند.
" کمیته برگزاری 28 اسد " با صدور قطعنامه خود هیچ بحث طبقاتی را به میان نکشیده و هیچ موضع طبقاتی را اختیار نکرده است. این نکته از نظر ما کمبود جدی را نشان میدهد. چرا؟ چون درتعریف طبقات میگوییم: " طبقات به گروه های بزرگی از افراد اطلاق می گردد که بر حسب جای خود در سیستم تولید اجتماعی دوران تاریخی معین، بر حسب مناسبات خود با وسائل تولید ( که اغلب در قوانین تثبیت و تسجیل شده است )، بر حسب نقش خود در سازمان اجتماعی کار و بنابراین بر حسب طرق دریافت و میزان آن سهمی از ثروت اجتماعی که در اختیار دارند، از یکدیگر متمایزند. طبقات آن چنان گروه هایی از افراد هستند که گروهی از آن ها می تواند به علت تمایزی که میان جای آن ها در شیوه معین اقتصاد اجتماعی وجود دارد، کار گروه دیگر را به تصاحب خود درآورند." و در تعریف مبارزه طبقاتی میگوییم: " مبارزه طبقاتی عبارت از مبارزه ای است که به اشکال گوناگون بین طبقه استثمارگر و طبقه استثمار شونده جريان دارد و مظهر و بيانگر خصلت آشتي ناپذير منافع اين دو طبقه است. مبارزه طبقاتي نيروي محركه اساسي در تمام جوامع منقسم به طبقات متخاصم، يعني دوران هاي برده داري، فئوداليزم و سرمايه داري به شمار مي رود."
اگر ما به سیر پروسه تاریخ اجتماع نگاه کنیم بخوبی می بینیم که در فرماسیونهاي اجتماعي ـ اقتصادي دوره برده داری ، فئوداليزم و سرمايه داري، منافع طبقات حاكم و طبقات ستمكش كاملاً در نقطه مقابل يكديگر قرار داشته و دارند. منافع طبقه حاكم استثمارگر ( برده داران، اربابان، سرمايه داران) حفظ مناسبات توليدي و تشديد شكل بهره كشي موجود را ايجاب مي كند و برعكس طبقه ستمكش و بهره ده (بردگان، رعايا، کارگران) تغيير و تحول، رهايي از ستم و استثمار و بهبود اساسي وضع زندگي خويش را خواهان اند. بطور کل، مبارزه طبقات متخاصم،آشتي ناپذير است. اين مبارزه از تضاد آشتي ناپذير وضع اقتصادي و سياسي و طبقات در جامعه ناشي مي شود. مبارزه زحمتكشان بر ضد اسارت و خواست آنها دائر بر تحصيل زندگي بهتر، آزاد و سعادتمند كاملاً طبیعي و طبق قانون تكامل است. بدون مبارزه طبقاتی، ترقي اجتماعي روي نمي دهد. ضمناً هر اندازه مبارزه توده هاي اسير عليه استثمارگران سر سخت تر و متشكل تر باشد، تكامل جامعه علي القاعده سريع تر است و انقلاب اجتماعی که دگرگونی نظام های اجتماعی را به همراه می آورد شكل عالي مبارزه طبقاتي محسوب میشود كه در ترقي جامعه نقش بزرگي دارد و در نتيجه انقلاب اجتماعي است كه نظام کهنه اجتماعي نابود مي شود و نظام نوین و مترقي جاي آن را مي گيرد.
ستم بر زنان نیز ثمره اي از تقسيم جامعه به طبقات و پيدايش مالكيت خصوصي است . در دوره کمون اولیه ، كار ميان زنان و مردان طبق تفاوت هاي جنسي آنان تقسيم شده بود . پس از آنكه طبقات و مالكيت خصوصي به وجود آمد ، اين تقسيم كار مبتني بر تفاوت هاي جنسي ، تحت تاُثير آن قرار گرفت و به يك تقسيم كار اجتماعي ستمگرانه مبدل شد . اين ستمگري ، در تمامي نظام هاي طبقاتي دوره های برده داري ، فئودالی ، سرمايه داري و امپریالیستی ادامه يافته و از محيط خانواده تا گستره هاي وسيع اجتماعي را در بر گرفته است . در طول اين دوره ها ، ستمگري حاكم بر روابط ميان زنان و مردان ، يكي از عوامل باز توليد مناسبات طبقاتي و مالكيت خصوصي بوده است . ازین لحاظ است که در جوامع طبقاتی زنان طبقه کارگر از دو فشار رنج میبرند. اولا چون عضو طبقه کارگر بوده و ثانیا چون زن میباشند. در جامعه طبقاتی کشور مستعمره – نیمه فئودال افغانستان ، نیم پیکر این جامعه را زنان تشکیل میدهند، بدین صورت وقتی بحث از زحمتکشان جامعه به میان می آید، صرفا نمیتواند مردان زحمتکش جامعه را در برداشته باشد بلکه زنان زحمتکش جامعه اعم از کارگر و دهقان را نیز در برمیگیرد. بدون آزادی اقشار زحمتکش جامعه هیچ جامعه ای نمیتواند به آزادی کامل دست یابد و هیچ جامعه ای نمیتواند استقلال سیاسی خود را به کف آرد. باید صراحت داد که " سرچشمه آمال و هدف هاي متضاد افراد عبارتست از تفاوت بين موضع و شرايط زندگي طبقاتي كه اين افراد در آن جاي دارند و جامعه را تشكيل مي دهند ".
نابودي كامل ستم بر زنان فقط با نابودي كامل طبقات و مالكيت خصوصي ممكن و ميسر مي گردد . ازين جهت مبارزات آزاديخواهانه زنان درمتن و بطن مبارزات انقلابي ضد امپرياليستي وضد ارتجاعي كنوني ، از هم اكنون جهتگيري خط و مشی انقلاب را تقويت مينمايد و باعث استحكام و گسترش پايه هاي رهبري پیشاهنگ، در انقلاب مي گردد.
واقعيت اين است كه پيدايش زندگي اجتماعي با پروسه توليد اجتماعي تواُم بوده و بقايش به آن وابسته است . اما نيروهاي مولده فقط ميتوانند از طريق ورود انسانها به مناسبات توليدي معين وجود داشته و تكامل نمايند . تضاد ميان نيروهاي مولده و مناسبات توليدي در مرحله معيني از تكامل نيروهاي مولده آشكارا آشتی ناپذیر ميشود . ضرورت رشد بيشتر نيروهاي مولده اين الزام را به وجود مي آورد كه بايد يك تغيير ريشه يي و انقلابي در جامعه رخداده و مناسبات توليدي نويني جايگزين مناسبات توليدي كهن گردد . اين تغيير ريشه يي و انقلابي در جامعه در روبناي ايديولوژيك و سياسي براه مي افتد و حول مبارزه طبقاتي براي قدرت سياسي متمركز ميشود . در صورتيكه شرايط مادي لازم فراهم نباشد , ايديولوژي و سياست نمي توانند انقلاب به وجود آورند , اما همينكه شرايط مادي لازم بوجود آمد , روبنا ( ايديولوژي و سياست ) بصورت عرصه تعيين كننده نبرد طبقات و نيرو هاي مختلف سياسي در مي آيد و ايجاد تحول كيفي در روبنا به ضرورت عمده تكامل جامعه مبدل ميشود .
ما میگوییم که افغانستان کشوری مستعمره – نیمه فئودال است. بناء مناسبات توليدي مستعمراتي _ نيمه فيودالي حاكم بر جامعه افغانستان، در برگیرنده آن طبقات اجتماعی مختلفی میباشد که روابط میان آنها مجموعا ساختار طبقاتی این جامعه را تشکیل میدهد. این طبقات عبارتند از: طبقه فئودال ( مالکان ارضی ورشکسته ، گماشتگان خاص فئودالان در اداره و املاک فئودال ها، خوانین ،کوچی ها) ، طبقه بورژوازی کمپرادور، بورژوازی ملی ، خرده بورژوازی ، دهقانان ( که تقریبا 75 فیصد جامعه را تشکیل میدهد) ، طبقه کارگر (دو میلیون نفر تخمین زده شده است) ، اوباشان وارازل که در اثر شرايط فوق العاده نا مساعد ناشي از جنگ هاي اشغالگرانه و جنگ هاي ارتجاعي تحميلي بر جامعه افغانستان به وجود آمده اند و امكان تاُمين زندگي براي شان از راه هاي معمولي و پذيرفته شده اجتماعي سد گرديده است و مجبور شده اند براي امرار معاش به كار هاي به اصطلاح غير شرافتمندانه بپردازند . اين قشر شامل گدايان , دزدان , كيسه بران , سازماندهندگان فحشا , معتادين به مواد مخدر و اوباشان است . اين قشر كه در حقيقت بخشي از قربانيان شرايط اجتماعي نا مناسب و نا مساعد است , يك قشر بسيار ناپايدار است و افراد آن به آساني توسط امپرياليست ها و مرتجعين براي جاسوسي و تخريبكاري خريده شده ميتوانند . اين قشر براي تخريبكاري و ويرانگري بسيار مساعد است و كمتر روحيه سازندگي دارد .
با در نظر داشت مسائل فوق است که " دسته هشت مارچ زنان افغانستان " ، عدم موضعگیری طبقاتی " کمیته برگزاری 28 اسد" را مورد بررسی قرار داده و آنرا یک کمبود جدی بیان میکند. ما وظیفه خود دانستیم تا ازیک طرف همبستگی خود را از چنین حرکتی اعلام بداریم و از جانب دیگر کمبوداتی که در متن قطعنامه از نظر ما به چشم میخورد اظهار نماییم.
به پیش در راه برپائی و پیشبرد مقاومت ملی ، مردمی وانقلابی
علیه اشغالگران امپریالیست و خائینین ملی
"دسته هشت مارچ زنان افغانستان"
15 سنبله 1389