کرونا در قاره آفریقا
و
سایه شوم آن بر زندگی زنان
اخگر فرزانه
پاندمی کرونا که از دسامبر ٢۰١۹ در شهر ووهان آغاز شد، در حال حاضر علاوه بر عوارض بیماری روی میلیونها فردِ مبتلا، جان بیش از ۶٥۰هزار نفر را در جهان گرفته است. این در حالی است که هنوز در بسیاری از کشورها آمار رسمی روزانه مبتلا و کشته شدهها، (که چندین برابر کمتر از آمار واقعی است) سیر نزولی نیافته و در بسیاری از مناطقی هم که این آمار در آن کاهش یافته بود، با بازگشایی کسب و کارها و برداشتن مقررات محدودیت تردد، موج دوم بیماری آغاز شده است. این به این معناست که به این زودیها نمیتوان امیدی به پایان یافتن این همهگیری و تاثیرات منفی آن روی سلامت و معیشت مردم به ویژه در کشورهای تحت سلطه، داشته باشیم.
کرونا و قرنطینهها، شرایط اقتصادی را در سراسر جهان به مخاطره انداخته است. سرعت تولیدِ دیوانهوار مافوق سود را هم در کشورهای امپریالیستی با موانعی روبرو ساخته و اقتصاد این کشورها را کوچکتر نموده است. البته همانطور که سرمایه همواره با سر ریز کردن بار بحرانهای اقتصادی خود بر گرده کارگران و زحمتکشان در جهان، خود را از خطر فروپاشی رهانیده است، اینبار هم نهایتا این تحتانیترین اقشار جامعه و به ویژه کارگران و زحمتکشان کشورهای توسعه نیافته هستند که باید سنگینی این بار را بر دوش بکشند. در این میان کشورهای فقیر آسیب پذیرترند و در این کشورها هم زنان بیش از مردان عواقب منفی این بحران را متحمل میشوند.
طبیعتا طوفان بحرانهای اقتصادی در جهان، نه تنها درخت تنومند سرمایههای امپریالیستی و انحصاری را کمتر دچار آسیب میسازد، بلکه به آنان این فرصت را میدهد که از آسیب دیدهگی شدید اقتصادهای ضعیفتر بهره برداری کنند. اینان با ادعای اعطای بستههای حمایتی به کشورهای توسعه نیافته، آنان را به شدت مقروض و مطیع و تابع سیاستهای مالی امپریالیستی مینمایند.
میشل شوسودوسکی، پروفسور علم اقتصاد از کانادا، در مقالهای که در آپریل ۲۰۲۰ منتشر کرد مینویسد:
"حققیت ناگفته این است که کرونا ویروس جدید بهانهای به دست قدرتهای مالی و سیاستمداران بزهکار داده تا همۀ جهان را به ورطۀ بیکاری حجیم، ورشکستگی و فقر وخیم بکشانند. این است چهرۀ واقعی آنچه در شرف وقوع می باشد. فقر امری جهانیست. در حالی که گرسنگی در کشورهای جهان سوم فراگیر میشود، کمی نزدیکتر به ما، به کشورهای ثروتمندتر جهان نیز سرایت کرده است. تا جایی که شاهدیم که میلیونها آمریکائی ناامید در صفوف طویل برای دریافت صدقه انتظار میکشند.
... به یکباره (در طول ماه های گذشته)، بحران کووید-۱۹ بخش مهمی از مردم جهان را به سوی فقر سوق داد. حدس بزنید چه کسی به نجات آنان میآید؟ صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی... چنین راه حلی فرآیند مقروض سازی مجددی را راه اندازی میکند، و به فاجعۀ قرض، دامن میزند... برای کشورهائی که از پیش در تنگنا به سر میبرند هدفی که تعیین شده این است که خودشان را با خواستههای بستانکاران تطبیق بدهند."
شوسودوسکی در این رابطه به عواقب یکی از سیاستهای بانک جهانی در نیجریه که با اتخاذ راهکار ریاضت اقتصادی صورت گرفت، اشاره میکند: "در نیجریه از سالهای۱۹۸۰ مجموع ساختار بهداشت عمومی برچیده شد. بیمارستانهای عمومی به سوی ورشکستگی سوق داده شد." پزشکان آنجا به شوسودوسکمی گفته بودند: بیمارستانهای ما را به یمن صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی عملاً تخریب کردند.
مصیبتهایی که سیاستهای بانک جهانی تحمیل میکند طبیعتا به نیجریه خلاصه نمیشود و کل کشورهای قاره آفریقا را در کنار سایر کشورهای توسعه نیافته در جهان هدف قرار داده است. قاره آفریقا دومین قاره بزرگ دنیا است با ۶۱ کشور کوچک و بزرگ. به این ترتیب تعجبی ندارد که در این منطقه که مساحتی بالغ بر ۳۰ میلیون کیلومتر مربع دارد، با تنوع وسیع اقوام، مذاهب، فرهنگ، اقتصاد و سطح رفاه اجتماعی مواجه باشیم. آفریقا اما در مجموع و به عنوان یک قاره، علی رقم دارا بودن منابع طبیعی فراوان و معادن بسیار، به دلیل تاثیرات استعمار وغارت شدن از طرف امپریالیست ها، دولتهای فاسد و استبداد، فقیرترین قاره مسکونی دنیا است و رقم متوسط امید زندگی در آن در پایینترین سطح در کل دنیا قرار دارد. در بین کشورهای مختلف آن مصر وآفریقای جنوبی را میتوان به عنوان اقتصادهای برتر این قاره عنوان کرد.
اغلب زیر ساختهای کشورهای آفریقایی تحت تاثیر سیاستهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بهشدت تخریب شده و تحرکات اقتصادی سرمایههای خارجی، تاثیرات ویرانگر بر زندگی ساکنین این قاره وارد کرده است. فقر و سوءتغذیه، سالانه تعداد بیشماری از کودکان و بزرگسالان را به کشتن میدهد و سطح رفاه اجتماعی، آموزش و بهداشت در این کشورها بسیار پایین است.
سرمایههای مختلف جهانی، بسیاری از زمینهای حاصلخیز در سراسر آفریقا را به تصاحب خود در آوردهاند. کشور اتیوپی ۳۰۶ میلیون هکتار زمین به شرکتهای خارجی نظیرهند، عربستان سعودی، اروپا و اسرائیل فروخته و یا بر اساس قراردادهای طولانی مدت اجاره داده است. سالانه برای هر هکتار زمین٨۰ سنت آمریکایی اجارهبها پرداخت میشود. براساس این قراردادها، یک و نیم میلیون نفر از تودههای زحمتکش بومی مجبور به کوچ اجباری از زمینهای خود گشتهاند. ۶۷درصد زمینهای کشاورزی در لیبریا، ۱۵درصد در سیرالئون، ۷درصد در تانزانیا، ۱۰درصد در اتیوپی و۶درصد در موزامبیک، تحت کنترل سرمایه گذاران خارجی است که در ازای هر هکتار آن بصورت سالانه ۵۰ سنت تا ۷دلار اجارهبها پرداخت میکنند. این در حالی است که یک هکتار زمین در آمریکا ۳۲۰۰۰ دلار ارزش دارد، ولی همانطور که میبینید، بهای این مقدار زمین در کشورهای فقیر آفریقایی کمتر از قیمت یک فنجان قهوه است.
چرخش تولید کشاورزی به کشاورزی تجاری در ابعاد بزرگ، خود بخشی از مدل توسعهی ناموزون بوده است. در این مدل تودههای مردم از زمینهای خود محروم گشته و اساسا به کناری رانده میشوند. فرقی نمیکند که این سرمایه گذاریها از طرف یک قدرت امپریالیستی انجام شود یا هر دولت ارتجاعی دیگر، این سرمایه گذاریها وابستگی بیشتر به بازار جهانی و تسلیم به سرمایه ی انحصاری و نهادهای بینالمللی آن از قبیل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان ملل و بخشی از تشکلات (ان جی اویی) را منجر می شود.
در این میان وجود جریانات ارتجاعی و مهاجم مثل بوکوحرام، الشباب، الشریعه،... و همچنین جنگهای داخلی و نزاعهای قومی و قبیلهای اوضاع ناامنی را برای ساکنین و به ویژه برای زنان در مناطق مختلف این قاره ایجاد کرده است.
یکی دیگر از معضلات زندگی در آفریقا، شیوع بیماری ایدز است. ۲۶ میلیون نفر از بیش از ۴۰ میلیون انسان حامل ویروس اچآیوی، آفریقائیاند و تا به حال بیش از ۲۵ میلیون نفر در این قاره جان خود را به دلیل ابتلای به آن از دست دادهاند. کشورهای سرمایه داری که انحصار تولید داروی ایدز را در دست دارند، آن را با قیمت بسیار بالا عرضه میکنند. عدم توانایی مالی برای تأمین هزینههای سنگین این داروها برای عده بسیار زیادی از مبتلایان، مانع از آغاز پروسه درمان میگردد و مطابق آمار اکثر کسانی که بر اثر کمبود پول از بیماری ایدز میمیرند، در آفریقا و در جنوب صحرا زندگی میکنند. بیشتر آنان زنان هستند که پس از مرگ، کودکانشان بیسرپرست میمانند.
مجموعه این شرایط شانسی برای یک زندگی آرام، تامین اولیهترین نیازهای زندگی و امیدی برای روزهای بهتر برای اقشار وسیعی از مردم آفریقا باقی نمیگذارد. به همین دلیل است که سالیانه دهها هزار آفریقایی برای مهاجرت و تقاضای پناهندگی از هر راه ممکن و پرخطر، اقدام به مهاجرتهای غیر قانونی میکنند. متاسفانه بسیاری از این افراد مانند سایر هم سرنوشتان آواره شده از سایر کشورها، جان خود را در این راه از دست میدهند و آنهایی هم که زنده میمانند، آینده ای ناروشن را پیشرو دارند. هر ساله به طور متوسط ۷۸ هزار مهاجر غیرقانونی به هنگام تلاش برای سفر به کشورهای اروپایی دستگیر میشوند. تعداد مهاجرین آفریقایی کشته شده به هنگام مهاجرت به اروپا از طریق دریای مدیترانه از سال ۲۰۱۴ تاکنون ۱۷۰۰۰ تن برآورد شده است، این در حالی است که تعداد کسانی که به هنگام مهاجرت در داخل این قاره جان خود را از دست داده اند، بسیار بیشتر است.
کرونا در آفریقا
آمار مبتلایان به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن در قاره آفریقا به نسبت سایر نقاط جهان پایینتر است. که البته بنابر نظر برخی از کارشناسان کمبود امکانات و ضعف سامانههای تشخیص پزشکی در آفریقا، علت پایین بودن آمار رسمی ابتلا به کرونا در این قاره است. آمار تلفات و مبتلایان به کرونا در کشورهای مصر، الجزایر و آفریقای جنوبی که شرایط اقتصادی بهتری از سایر نقاط آفریقا دارند، نسبت به سایر نقاط بالاتر است. این خود میتواند تاییدی بر این مدعا باشد که در کشورهای فقیرتر، به دلیل کمبود امکانات تشخیصی، اصولا موارد ابتلا و یا دلیل مرگ در اثر کرونا، اغلب شناخته و ثبت نمیشود.
عامل دیگری که باعث شده آفریقا هنوز به اندازه دیگر قارهها، درگیر کرونا نشود این است که این ویروس ابتدا سراغ سایر مناطق جهان رفته و آفریقا فرصت داشته خود را آماده مقابله با آن بکند. در عین حال مسئولین بخش سلامت و بهداشت در آفریقا مدعی هستند که تجربیات گذشته این قاره در مبارزه با ویروس ابولا، و بیماریهای ایدز و سل، باعث واکنشهای سریع در اعمال محدودیتهای تردد و فاصله گذاریهای اجتماعی از طرف حکومتها و رعایتهای لازم از طرف مردم شده و این امر مانع از گسترش وسیع کرونا بوده است.
از عوامل دیگری که میتواند در پایین بودن آمار مرگ و میر به نسبت جمعیت در آفریقا موثر باشد، این است که میانگین طول عمر در آفریقا بسیار پایین بوده و این قاره جوانترین جمعیت جهان را دارد. دانشمندان هشدار میدهند اگر اقدامات پیشگیرانه ناموفق باشند، در سال اول همهگیری کرونا در قاره آفریقا، حدود ۲۵۰ میلیون نفر به ویروس آن آلوده شده و تقریبا ۱۵۰ هزار نفر جان میبازند، که البته باز هم بیماری وخیم یا مرگ، کمتر از آمریکا و اروپا خواهد بود چرا که جمعیت این قاره جوانتر است.
سازمان بهداشت جهانی به رغم موفقیت اولیه کشورهای آفریقایی در مهار کرونا از این احتمال سخن گفته که آفریقا ممکن است شدیدتر از سایر ملل جهان گرفتار این بیماری شود. با توجه به روند رو به افزایش شمار مبتلا یان و قربانیان کرونا در آفریقا، از یک سو و کمبود زیر ساختهای بهداشتی در اغلب نقاط آفریقا، باید این هشدار سازمان بهداشت جهانی را جدی گرفت. ۵۶ درصد از ساکنان کلانشهرها در کشورهای آفریقایی در پرجمعیتترین و فقیرترین مناطق این شهرها به سر میبرند. فقط ۳۴ درصد از ساکنان این شهرها از امکانات شست و شوی دست با آب و صابون برخوردار هستند. این شرایط در مناطق دور افتاده و روستاهای کوچک که با معضل شدید بی آبی مواجه هستند، به مراتب شدید تر است. میبینیم که شستن مکرر دستها با آب و صابون، که به عنوان یکی از سادهترین راهها برای پیشگیری از ابتلا به کرونا، توصیه میشود، هم در بسیاری از نقاط آفریقا غیر ممکن است.
پیامدهای بحران کرونا برای زنان در آفریقا
نابرابری جنسیتی، سرکوب و خشونت نسبت به زنان در همه کشورهای آفریقایی با مختصر تفاوتهایی در اشکال و حدت آن، بیداد میکند. سلامت زنان در آفریقا بیش از پیش در معرض خطر است. كرونا فقر موجود را تشدید میكند. زیرساختهای ضعیف مانند شرایط فاجعه بار جاده (که مراجعه به پزشک را تلاشی دشوار و طولانی میکند) و غیرقانونی بودن سقط جنین وضعیت را دشوارتر میسازد.
بحران کرونا به ویژه زنان را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. شمار حاملگیهای ناخواسته، بیماریهای درمان نشده، و موارد خشونت علیه زنان زنان بطور قابل توجهی در سراسر جهان به خصوص در آفریقا افزایش یافته است. زنان بیش از سایرین در معرض ابتلا به بیماری کرونا هستند زیرا آنها عمدتاً در بیمارستانها، خانههای سالمندان و سوپر مارکتها مشغول به کارند و بیشتر از کودکانی که مهد کودک و مدارس آنها بسته است مراقبت میکنند. علاوه بر این، محدودیتهای درمانی که با شیوع کرونا اعمال شده هم بیشتر زنان را تحت تاثیر قرار داده است. کلینیکها و مراکز پزشکی زنان و زایمان در دسترس نیستند. در نتیجه، معاینات پزشکی پیشگیرانه و درمانهای لازم پزشکی امکانپذیر نیست، امکانات پیشگیری از بارداری در دسترس نبوده و بارداریهای ناخواسته افزایش مییابد.
ناقصسازی جنسی زنان در غرب آفریقا از مشکلات بزرگ این منطقه است. این خشونت وحشیانه نسبت به زنان سالهاست که زخم خود را بر تن و روان زنان شهری و روستایی غرب آفریقا بر جای گذاشته است. مبارزات زنان این منطقه با اشکال عریان زنستیزی هم با شیوع کرونا با عقب گردی جدی مواجه شدند.
نگاه کوتاهی به شرایط زنان در برخی از کشورهای آفریقایی، ما را تا حدودی با وخامت اوضاع بهخصوص بعد از شیوع کرونا آشنا میسازد. خشونت افسار گسیخته نسبت به زنان و فقر شدید آنان، آنچنان وسیع و غیرقابل انکار است که انعکاس آن را حتی از لابه لای گزارشات تعدیل شده و نیم بند جریانات لیبرال و ان جی اوهای وابسته به دولت، میتوان تشخیص داد. از آنجا که منابع تحقیقی در رابطه با اوضاع زنان در آفریقا بسیار محدود است، ناگزیر هستیم، بررسی خود را بخشا از خلال همین گزارشات پیش ببریم.
سومالی:
در سومالی که بالاترین نرخ مثلهسازی اندام جنسی زنان را در سراسر جهان دارد، ۹۸درصد از زنان با این تجربه تلخ مواجه شدهاند. فعالین جنبش زنان در این کشور بعد از چند دهه تلاش موفق شده بودند که ناقصسازی اندام جنسی زنان را غیر قانونی و به درجاتی محدود سازند؛ اما همزمان با همهگیری ویروس کرونا، بار دیگر، این عمل شدت گرفت. مدارس در سومالی یکی از نهادهایی بود که هرگونه خطر احتمال ناقصسازی جنسی دختر را به مسئولین اطلاع میداد و به این ترتیب به ممانعت از این عمل خدمت میکرد. با تعطیل شدن مدارس، والدین بدون واهمه از دردسرهای حقوقی، دختر بچهها را مثله میکنند.
محدودیتهای رفتوآمد در سومالی، به کنشگران این امکان را نمیدهد که راحت به مناطق مختلف کشور و بهویژه مناطق روستایی و شهرهای کوچکتر بروند و با حضور در منطقه، این موارد را شناسایی و برای ممانعت از آن اقدام کنند. از آن سو زنانی که کارشان مثلهسازی دختر بچهها است، اغلب خودشان اهل همان شهر و روستا هستند و برخلاف آنها منطقه را خیلی بهتر میشناسند و به سادگی میتوانند رفت و آمد کنند. بنابه گزارش «صندوق جمعیت سازمان ملل متحد» در سال جاری میلادی تاکنون، اندام جنسی دستکم ۲۹۰ هزار دختربچه در سومالی، مثله شده است که البته رقم واقعی احتمالا بسیار بیشتر است. بنابه گزارشها بیشتر موارد مثلهی زنان در سومالی از نوع سوم و موسوم به «ختنهی فرعونی» است. در این شیوه، تمام قسمتهای بیرونی اندام جنسی زنان بریده شده و تنها سوراخ کوچکی برای دفع ادرار و خون به وقت عادت ماهانه باز میماند.
اوگاندا:
در کشورهای حوزه شرق آفریقا، زنان همیشه برای یافتن یک پزشک که بتواند آنها را معاینه یا زایمان کند، باید مسافتهای طولانی را طی میکردند. در دوران شیوع کرونا، با توجه به ممنوعیتهای تردد، این مشکلات تشدید شدهاند. در همین رابطه اولیوه لومونیا، مدیر دهکدههای کودکان در اوگاندا در گزارش خود در رابطه با مشکلات زنان در دوران شیوع کرونا، اعلام کرد: "زنان در مناطق دور افتاده دسترسی به داروهای ضد بارداری ندارند. در شرایط تعطیلی کسب و کارها، زنان به هیچوجه درآمد نداشته و پولی برای تهیه دارو و امکانات پیشگیری از بارداری ندارند." بنابراین انتظار میرود که سقط جنینهای غیر بهداشتی و خطرناکتری انجام شود. در این شرایط است که تعداد بیشتری از مادران جان خود را از دست میدهند و بسیاری از کودکان یتیم میشوند.
سیرالئون:
در زمان شیوع ابولا، یکی از کشورهایی که بیشتر از همه تحت تأثیر قرار گرفت سیرالئون بود. آمارها نشان میدهند که در این کشور از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ در حین شیوع بیماری ابولا، تعداد بیشتری از زنان در اثر عارضههای ناشی از زایمان به دلیل بیماری عفونی جان خود را از دست دادند. اما این مرگ و میرها نسبت به مشکلات فوری ناشی از بیماری ابولا، توجه کمتری را به خود جلب میکنند. در واقع این مرگ و میرها به صورت مجاز اتفاق میافتد.
بحران کرونا به معنای این است که زنان به پزشک کمتر یا اصلاً مراجعه نمیکنند در عوض، آنها از درمانهای سنتی در خانه استفاده میکنند. آنها فقط در مواقع اضطراری به بیمارستان میروند که اغلب خیلی دیر است. مدیر "دهکده کودکان اس اُ اس" در سیرالئون در گزارشی اعلام کرد: "در زمان قرنطینه و محدودیت تردد، زنان و دختران بیشتر در معرض افزایش خشونت خانگی و جنسی قرار دارند. ما همچنین شاهد افزایش تجاوز جنسی هستیم که منجر به حاملگیهای ناخواسته یا عفونتهای مقاربتی بخصوص در دختران جوان می شود." پیش بینی میشود عفونتهایی مانند HIV افزایش یابد.
گامبیا:
در گامبیا که یکی از کوچکترین و فقیرترین کشورهای آفریقایی است و ۹۰٪ از آنان مسلمان سنی مذهب هستند، ۷۵٪ از زنان آن زخم درمان ناشدنی ناقص سازی جنسی را بر بدن خود دارند و در اینجا هم در دوران شیوع کرونا زنان و دختران بیشتری در معرض خطر مثله شدن اندام جنسی اشان، تجاوز و خشونت های خانگی قرار گرفته اند.
در این کشور همچنین مقامات از افزایش شدید زاد و ولد در دوره شیوع کرونا و در نتیجه افزایش شدید فقر خانواده ابراز نگرانی میکنند. مدیر ملی "دهکده کودکان اس اُ اس" در گامبیا می گوید: "اگر فرزندان بیشتری به دنیا بیایند، افراد بیشتری باید تغذیه شوند. این برای خانوادهها در دوران شیوع کرونا، بسیار استرسزا است." وضعیت سلامتی کودکان به شدت بدتر خواهد شد. کودکان بسیاری دیگر قادر نخواهند بود به مدرسه بروند و برای کسب درآمد به خارج از کشور فرستاده میشوند.
غنا:
غنا در سواحل شرقی اقیانوس اطلس، به داشتن منابع غنی طلا و الماس به عنوان «مروارید غرب آفریقا» معروف است، اما یکی از فقیرترین کشورهای جهان به شمار میآید.
زنان زحمتکش غنا از پرکارترین افراد جامعه هستند. در تمام کوچههای این کشور چند زن دستفروش که کالاهای خود را بر سر حمل کرده یا بر زمین چیدهاند، دیده میشدند که با شیوع کرونا بیکار شده و با شدتی بیش از گذشته با فقر دست و پنجه نرم میکنند. در کشور غنا بسیاری از کودکان در اثر فوت والدین مبتلا به کرونا بی سرپرست شدهاند. رشد فقر و بیکاری بدان معنی است که تعداد بیشتری از کودکان در خیابانها زندگی میکنند زیرا والدین آنها دیگر نمیتوانند از آنها مراقبت کنند. گزارشهایی از وضعیت غنا، حاکی از افزایش سوءاستفاده و سوءرفتار علیه کودکان و نوجوانان منتشر شده که همچنین نشان از آن دارند که در این دوران آمار کودکان ترد شده از خانواده به دلیل فقر افزایش چشمگیری داشته است.
زیمبابوه:
در زیمبابوه، یکی از کشورهای آفریقای جنوبی، پانصد هزار نفر در معرض مرگ در اثر گرسنگی شدید قرار دارند و در حالی كه اكثر مردم این كشور با گرسنگی میجنگند، شیوع کرونا باعث ناامیدی گسترده تر و عمیق تری شده است. رئیس جمهور زیمبابوه دستور توقف کامل فعالیتها را از پایان ماه مارس برای مدتی نامعلوم صادر کرد.
یکی از اساتید آفریقایی تبار دانشگاه نیویورک در مورد کشورش زیمباوه میگوید: "در اینجا وضعیت اقتصادی بسیاری از زنان به دلیل همهگیر شدن کرونا به طرز چشمگیری بدتر شده است." حتی قبل از بحران، این کشور در جنوب آفریقا با مشکلات عمده اقتصادی درگیر بود. این همهگیری بهویژه مشکلات اقتصادی زنان را بیش از پیش آشکار کرد: "ما به وضوح شاهد زنانهتر شدن فقر هستیم. در این لحظه هزاران زن زیمبابوه در خانههای خود نشسته و گرسنگی میکشند."
در زیمبابوه برای کنترل شیوع کرونا، بازارهای غیررسمی نیز عمدتاً بسته هستند و بسیاری از زنان در نگرانی و وحشت به سر میبرند. همچون بسیاری از کشورهای آفریقا ، زنان در زیمبابوه هم بهطور نامتناسب تحت تأثیر فقر قرار دارند. شرایط عده زیادی در این کشور تحت تاثیر بحران کرونا از یک "فقر حاد" بهحالت "فقر مطلق" تغییر یافته است.
سودان:
در سال ۲۰۱۷ "انستیتوی جهانی زنان در دانشگاه جورج واشینگتن" همراه با "کمیته بینالمللی نجات" گزارشی تکان دهنده در باره "میزان، کثرت و بیرحمانه بودن" خشونتهای جنسی در مناطق پرکشمکش در سودان جنوبی منتشر کرد. بنابراین گزارش در سودان جنوبی تجاوز جنسی به عنوان وسیلهای برای تحقق خواستهای سیاسی، هم از طرف نیروهای دولتی و هم از طرف شورشیان این کشور، مورد استفاده قرار گرفته است.
این سازمان در گزارش خود به ازدواج کودکان، دختران نوجوان باردار و مرگ و میر مادران اشاره کرده بود. یکی از مشکلاتِ بزرگ برای دختران در این کشورها ازدواج در سنین کودکی است که یکی از پیامدهای آن قطع ادامه تعلیم و آموزش آنان است. افزون بر این، آنان بیشتر و بهشدت با تهدیدهای خشونت خانوادگی، سوءاستفاده و تجاوز جنسی مواجه میشوند. اینها مواردی هستند که در ماههای اخیر و با شیوع کرونا، به شکل چشمگیری افزایش داشته است.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، ۸۸ درصد زنان ۱۴ تا ۴۹ ساله سودانی"ختنه" شدهاند. از ماه آپریل ۲۰۲۰ در سودان ناقصسازی جنسی زنان (ختنه)، قانونا جرم اشناخته شده و برای آن نزدیک به ۳ سال مجازات زندان و جریمه نقدی تعیین کردند؛ ولی تجربه نشان داده است که در عمل این گونه قوانین، در کشورهای آفریقایی قدرت اجرایی چندانی نداشته و اغلب فقط روی کاغذ قابل ملاحظه هستند.
گینه بیسائو
رئیس جمهور گینه بیسائو، اومارو سیسوکو امبالو شرایط اضطراری را تا ۲۵جون تمدید کرد. این امر که از طرفی برای پیشگیری از گسترش بیماری ضروری است، بسیاری و به خصوص زنان را با چالشهای بسیار مالی و اجتماعی، بیش از پیش درگیر میکند.
شیوع کرونا در گینه بیسائو در غرب آفریقا که سالهاست با یک بحران شدید اقتصادی و سیاسی درگیر است، شرایط غیر قابل تحملی را برای زنان بوجود آورده است. آداما دیالو مدیر انجمن زنان "آما" در گینه بیسائو در همبستگی با زنان شاغل، میگوید: "ما خانمها به ویژه از عواقب بیماری همهگیر رنج می بریم." او میگوید: "بخش بزرگی از مسئولیتهای مختلف منجمله مسئولیتهای اقتصادی بر دوش ماست. بسیاری از ما مشاغل کوچک داریم و نان آور کل خانوادهها هستیم. بسیاری از ما صبحها ساعت شش از خواب بلند میشویم و عصرها بدون یک سنت پول به خانه برمیگردیم زیرا عملاً زندگی اقتصادی متوقف شده است."
تشدید زن ستیزی و نابرابریهای اجتماعی
شیوع کرونا پدیدهای است که مانند هر بحران دیگری در سطح جهان، سطح خشونت نسبت به زنان را به وضوح بالا برده است. همزمان، به دلیل تغییر شرایط سابق زندگی، فاصله گذاریهای اجتماعی، فشارهای اقتصادی و خلاصه، درگیر شدن زنان و کنشگران اجتماعی با مصائب شیوع بیماری، تداوم مبارزات زنان با سرکوب و نابرابریهای اجتماعی را، با مشکلات و چالشهای تازهای روبرو ساخته است. این پدیده در سطح مبارزات زنان در آفریقا نیز کاملا مشهود است.
در کل آفریقا، تعطیل شدن کارها خطرات ویژهای را برای زنان به همراه دارد. ممنوعیت خروج از خانه باعث افزایش چشمگیر موارد خشونت خانگی میشود، به همین دلیل است که در طول بحران کرونا ، شاهد افزایش خشونت جنسی بر زنان هستیم. این امر نه تنها زنان بالغ بلکه دختران نوجوان را نیز به خطر انداخته است. اینکه زنان و دختر بچهها اجازه خروج از خانه را ندارند، زمینه مناسبی را برای متجاوزین مهیا میسازد.
در زمان شیوع کرونا در آفریقا، نابرابری های اجتماعی بین زن و مرد مشخصا برجسته تر شده است. بسیاری از زنان به این شرایط تن نداده و در کنار یکدیگر ایستاده اند.
این واقعیت که تمام جوامع به دلیل همهگیر شدن کرونا به ورطه نابودی کشیده نشدهاند، به لطف تلاشهای زنان است. آنها از بستگان بیمارشان داوطلبانه و غالباً بدون حقوق مراقبت میکنند؛ همچنین از فرزندان و سالمندان. مارتا موتیسی، جامعهشناس زیمبابوه معتقد است که در جوامع آفریقایی این یک تفکر غالب است: "زنان همیشه در نقش مراقبان بودهاند. این یک امر بدیهی است که از بستگان بیمارشان مراقبت کنند یا مسئولیت تدریس به کودکانشان را مثلا در زمان شیوع کرونا به عهده بگیرند." کرونا به درجات بالایی این را به زنان تحمیل کرده است و در عین حال تلاشهای زنان برای حقوق برابر را تحدید میکند.
به مبارزه زنان برای برابری در کشورهای مختلف آفریقایی در زمان همه گیری کرونا، ضرباتی وارد شده است و برای مثال تلاشهای سالهای اخیر زنان در گینه بیسائو برای حضور فعالتر در عرصههای اجتماعی و سیاسی، از زمان همهگیری دچار وقفه شده است. بسیاری از جمعیتهای مذهبی در گینه بیسائو، به ویژه مسلمانان، تحت سلطه مردانی هستند که دیدگاههای بسیار عقب ماندهای نسبت به نقش زنان در سیاست، زندگی حرفهای و دنیای کار دارند. عباراتی مانند:" زنان باید در خانه بمانند، خود را بپوشانند و از حضور در اماکن عمومی پرهیز کنند"، همواره شنیده میشود. به نظر میرسد که این دیدگاههای ارتجاعی در حال افزایش است، به خصوص در زمان کرونا.
زنان اما در شرایط کنونی خود را بار دیگر برای مبارزه علیه خشونت و فرودستی زنان آماده میسازند. در مقایسه با گذشته، حالا شاهد بیشتر شدن حمایتهای امیدوار کننده از جانب زنان نسبت به یکدیگر هستیم. میبینیم که اکنون زنان هنگام خشونت علیه زنان یا دختربچهها صدای خود را بلند میکنند.
سخن پایانی
عامل شیوع بیماری هایی مثل ابولا، سارس، ایدز و کرونا، ویروسها هستند. این اولین نتیجه ای است که تحقیقات علمی ما را به آن میرساند. ویروسها ظاهرا عملکرد طبقاتی ندارند و انسانها و حیوانات را بر اساس تمایزات بیولوژیکی شان مورد حمله قرار میدهند. اما آن چه زمینه مساعد برای در معرض حمله ویروس قرار گرفتن را برای انسانها مهیا میکند، قطعا به جایگاه طبقاتی آنها ربط مستقیم دارد. عواملی مثل تغذیه مناسب، محیط بهداشتی برای زندگی و دسترسی به امکانات سالم سازی محیط، پیشگیری و درمان به موقع در رابطه با بیماری های زمینه ای، امکانات مالی برای درمان و تهیه دارو، قرنطینه و حفظ فاصله های اجتماعی، دوری از محیطهایی که احتمال ابتلا در آن وجود دارد، ورزش، خواب کافی، آرامش فکری و ...، امکاناتی هستند که فرد را به درجات بالایی در مقابل ابتلا به بیماری و هم چنین درمان سریع در صورت ابتلا، بیمه میکنند و نبود آنها یعنی اجبار بین انتخاب میان مرگ در اثر گرسنگی یا مرگ در اثر ابتلا به بیماری، حکم مرگ آن ها را صادر میکند.
بله اگر هدف ما برای بررسی هر فاجعه اجتماعی مثل شیوع گسترده و همه گانی یک بیماری، این باشد که بتوانیم با آن مقابله کرده و بر آن فائق آییم، نمیتوانیم و نباید تنها به یک وجه آن بپردازیم. به نگاهی عمیقتر و همه جانبهتر نیاز داریم. تحقیقات در رابطه با فجایع اجتماعی، را نمیتوان و نباید به تحقیقات علوم طبیعی محدود کرد. با بررسی جامعه شناسانه و با بررسی سیاستهای اقتصادی باید در پی یافتن عوامل ریشهای شیوع گسترده بیماری و یا معضل اجتماعی بوده و با قاطعیت با آن مقابله کنیم. کافی نیست که ساختار مولکولی ویروس را بشناسیم، باید هم چنین بدانیم که زن دستفرشی که به او توصیه میکنیم در خانه بماند، چگونه باید شکم خود و فرزندانش را سیر کند.
اما آیا اصولا هدف حاکمان امپریالیست و مرتجع جهان، مقابله قاطع با این گونه معضلات و حفظ جان انسانهاست؟ برای آنان حفظ جان انسانها تا وقتی در خدمت به انباشت بیشتر سرمایه و در راستای سیاستهای بنگاههای مالی جهانی باشد، اهمیت دارد و نه بیشتر. به همین دلیل است که میلیونها انسان در هر سال به دلیل گرانی داروهایی که تولیدشان در انحصار بنگاههای عظیم امپریالیستی است، جان خود را از دست میدهند.
راه نجات زحمتکشان جامعه نه تنها از شر ویروسها، بیماریها و بلایای طبیعی، بلکه و مهمتر از آن از شر استثمار و سرکوب، تنها بهدست گرفتن سرنوشت شان بهدست خودشان است. دیگر بس است! غارت جهان، نابودی منابع انسانی و طبیعی، غارت نیروی کار زحمتکشان، دیگر بس است! دیگر برای نفس کشیدن، برای زنده ماندن، برای غذا خوردن منتظر تصمیم و الطاف حاکمان مرتجع جهان نمیشویم. دیگر منتظر الطاف حاکمان مردسالار جهان برای رسیدن به برابری جنسیتی، قومی، نژادی و... نمیشویم. برای زندگی در جهانی که بر محور رهایی و برابری انسانها حرکت کند، برای زندگی در جهانی که در آن به زن نه به عنوان یک سوژه جنسی بلکه به عنوان یک انسان نگریسته میشود، نظم موجود را زیر و رو خواهیم ساخت.
منابع:
https://haftehmagazin.files.wordpress.com/2020/04/dar-astaneh-nazm-.pdf
https://www.dw.com/de/bleiben-afrikas-frauen-auf-der-strecke/a-53790345
https://p.dw.com/p/3bRP7
https://www.tagesspiegel.de/advertorials/ots/sos-kinderdoerfer-weltweit-frauen-in-der-coronakrise-mehr-misshandlungen-ungewollte-schwangerschaften-und-gefaehrliche-abtreibungen-vor-allem-in-afrika/25875814.html
https://www.trt.net.tr/persian/jhn/2020/04/09/nym-mylywn-nfr-z-mrdm-zymbbwh-dr-m-rd-mrg-dr-thr-grsngy-qrr-drnd-1394688
https://revcom.us/a/v22/1060-69/1065/aids.htm
Imperialism and AIDS in Africa
مقاله:
"هجوم جهانی برای غصب زمین و مسئله کمبود غذا"
سرویس خبری جهانی برای فتح- 25 فوریه ۲۰۱۳
نشریه هشت مارس شماره ٥١
سپتامبر ٢۰٢۰/ شهریور ١٣۹۹