رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی قاتل "دخترآبی" را باید سرنگون کرد!
بار دیگر قوانین و سنت های عقب مانده و زن ستیز، جان یک زن را گرفت. سحر خدایاری معروف به "دختر آبی" که دست به خودسوزی زد، درگذشت. مرگ سحرنفرت نه تنها مردم ایران بلکه بسیاری از مردم جهان را بیش از گذشته، نسبت به رژیم ضد زن جمهوری اسلامی، عمیق ترکرد.
سحر خدایاری که در اسفند ماه برای دیدن بازی استقلال با العین امارات با تغییر چهره و پوشش خود به مردی جوان، تلاش کرد وارد استادیوم آزادی شود که توسط نیروهای سرکوبگر، این حافظان نظام پدرسالار دستگیر شد. خانواده سحربا سپردن وثیقه سنگین بعد از دو روز که در بازداشت بود، وی را آزاد کردند. اما این رژیم و قوه قضائیه ش دست بردار نبودند و سحر را به خاطر "پوشش نامناسب"، "جریحه دار کردن عفت عمومی" و "توهین به مامورین" به شش ماه تا دو سال زندان محکوم کردند. سحر در مخالفت به این حکم، خود را در مقابل دادسرا به آتش کشید. مسئول مرگ سحر رژیم سر تا پا زن ستیز جمهوری اسلامی است.
قصد رژیم از همان زمان قدرت گیری تا کنون و ممنوعیتی که برای ورود زنان به استادیوم ها پیش گذاشت به این دلیل بود که بتواند هر چه بیشتر زنان را از فعالیت های مورد علاقه خود هم چون ورزش دور کند. قصد داشت با تفکیک جنسیتی و محروم کردن زنان از فعالیت های اجتماعی، فرهنگ مردسالارانه را تا می تواند در تار و پود جامعه ببافد. تا بتواند فضائی را به وجود آورد که رشته های گوناگون تحصیلی، ورزش و.... را مردانه کند. در تمام این 40 سال تلاش کرد ورزشگاه ها و استادیوم ها را از وجود زنان خالی کند. اما زنان در طی این 40 سال و خصوصا در سال های اخیر برای انجام ورزش مورد علاقه خود، برای دیدن ورزش از قبیل فوتبال مبارزه کردند. تلاش کردند با حجاب دست و پا گیر در ورزش هایی چون فوتبال، والیبال، نیزه پرانی و.... نشان دهند که نمی گذارند این رشته های مورد علاقه بسیاری از زنان جوان به تصاحب کامل مردان در آید. با تغییر چهره، با صف کشیدن در مقابل استادیوم ها، با انجام دادن برخی از رشته های ورزشی کوشش کردند تا اعلام کنند که ورزش متعلق به زنان نیز هست. در طی 40 سال حاکمیت رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، زنان در برابر فرهنگ پدرسالارانه و قوانین متحجر اسلامی که باعث می شود روزانه میلیون ها زن بمیرند و زنده شوند، مبارزه و مقاومت کرده اند. ایستاده گی و مقاومت زنان برای ورزش، گسترش مبارزه علیه حجاب اجباری به درجات زیادی به این فرهنگ پدرسالارانه ضربه زده است. مقاومت سحر خدایاری در برابر فرهنگ و قوانین ارتجاعی و ضد زن، آتش زدن خود بود. ای کاش سحر به جای آتش زدن خود، کمک می کرد که بتوانیم این رژیم به شدت سرکوبگر و ضد زن را به آتش کشیم و جنازه متعفن ش را برای همیشه از صحنه جامعه محو کنیم.
رژیم زن ستیز و سرکوبگر جمهوری اسلامی در اثر مبارزه و مقاومت زنان برای سهم گرفتن در انجام ورزش های مورد علاقه شان و هم چنین شرکت در تماشای ورزش در استادیوم ها، به خاطر گسترش مبارزه علیه حجاب اجباری و لغو آن توسط خیل عظیمی از زنان، به خاطر سهم چشم گیرزنان در مبارزات و جنبش های گوناگون، زخمی قابل دید بر پیکر پاره پاره ش وارد شده است. اگر چه این رژیم از زمان قدرت گیری تا کنون بر پایه سرکوب، بازداشت، زندان، شکنجه، خودکشی شدن زندانیان و اعدام خود را سرا پا نگاه داشته است، اما در شرایط کنونی که از هر گوشه جامعه صدای خواست تغییر و سرنگونی این رژیم بیرون زده است، بیش از هر زمان دیگری می خواهد با به کار گیری خفقان بیشتر، سرکوب وحشیانه تر، مقابله با اولیه ترین خواسته های مردم ستمدیده و زنان هم چون ورزش، با احکام طول المدت برای زندانیان سیاسی از فعالین کارگری و حامیان شان گرفته تا زنانی که جسارت برداشتن حجاب در اماکن عمومی را داشتند، از ادامه مبارزه که می تواند به شکل گیری یک آلترناتیو انقلابی کمک کند، جلوگیری نماید.
نباید بگذاریم زندانیان سیاسی چه آن هایی که نام شان را شنیده ایم و چه بسیار کسانی که نام شان را نمی دانیم در زیر پای چمکه پوشان مرتجع این رژیم، زندگی شان هم چون سحر به پایان رسد.
مرگ سحر این وظیفه را در مقابل همه ورزشکاران در عرصه های گوناگون قرار می دهد که درهمبستگی و حمایت از خواسته زنان در انجام ورزش و ورود به استادیوم های ورزشی، در همدلی با خانواده سحر، از هرگونه انجام ورزش خود داری کنند و اعتراض خود را به اشکال گوناگون ابراز دارند.
امروز سحر را از دست داده ایم. اما اندوه از دست دادن سحر و هزاران سحر دیگری که در زندان ها، در کوچه و خیابان و حتا در خانه های شان زندگی و روزشان به صبح روشن تبدل نشد را باید به خشمی سوزان برای ادامه مبارزه تا سرنگونی انقلابی رژیم زن ستیز و جنایتکار جمهوری اسلامی بدل کنیم.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
10 سپتامبر 2019