سازمان زنان هشت مارس (ایران افغانستان) بیست ساله شد!
با یک جلسه شروع شد. ولی این هر جلسهای نبود. پس از مدتها تعداد زیادی از زنان فعال خارج کشور تصمیم به برگزاری جلسهای مشترک به مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن گرفته بودند.
از مبارزهی کوتاهمدت ولی پرقدرتی که علیه تحمیل حجاب اجباری به راه افتاد و اوجش تظاهرات بهیادماندنی هشت مارس 1357 بود چندین سال میگذشت. در این مدت زنان در ایران و در تبعید مبارزه را کنار نگذاشته بودند. از تمکین سر باز میزدند، با بدحجابی جمهوری اسلامی را ذله میکردند، مطالعه میکردند، میآموختند، مینوشتند... آن روزها مبارزهی زنان داشت اوجی دوباره میگرفت و عدهای از ما احساس کرده بودیم که صدای زنان انقلابی در این میان کمتر شنیده میشود.
این فضا بود که این جلسه را با جلسههای قبل از آن متفاوت ساخت. فرایند تدارک و برگزاری جلسه علیرغم پیچیدگیهایش چنان پرشور و فعال و پرثمر پیش رفت که بسیاریمان امکان ادامهی کار متشکل درزمینهی زنان را دیدیم و به عمل درآوردیم. اسممان را هم از همان کمیتهای گرفتیم که برای تدارک جمع شده بود: هشت مارس.
در اولین شمارهی نشریه که در سال 78 منتشر شد، گفتیم که میخواهیم نقاب از چهرهی دشمنان آزادی زنان برداریم، دوستان دروغین را افشا کنیم، مرز روشنی با جمهوری اسلامی و امپریالیستهای مردسالار ترسیم کنیم، نظام مردسالار را در تمام عرصهها از خانه تا کارخانه از قلمرو علم تا میدان هنر به مصاف بطلبیم و به بالا بردن آگاهی حول مسألهی زنان یاریرسانیم... و هنوز بعد از گذشت بیست سال به عهد خود پایبندیم و از پا ننشستهایم.
اکثرمان از ایران و برخیمان هم از افغانستان بودیم، ولی دغدغهمان ملی نبود. میدانستیم (و میدانیم) که سرنوشت زنان جهان به هم گرهخورده و اگرچه اشکال ستم گاه متفاوتاند، ولی به هر زنی در هر جا که ستم شود، زنجیرهای ستم جنسیتی را در همهجا محکمتر میکند و برعکس، هرکجا که مبارزهی زنان پیشرفت کند و دستاوردهایی کسب کند فضای مبارزاتی همهمان روشنتر میشود. ما از شرایط و شکلهای ستم بر زنان گفتیم و از مبارزاتشان... . در کنار هم بودن ما زنان ایرانی و افغانستانی نهتنها بیان همسرنوشتیِ ما بود، بلکه میدانستیم (و میدانیم) که بخشی از جمعیت زنان در ایران، زنان افغانستانیاند که تحت شدیدترین حملات شووینیستی ناعادلانه و ستمگرانه توسط روابط، قوانین، سیاستها و تفکرات حاکم قرار دارند. تفکراتی عقبمانده که بدون گسست از آنها، رهایی زنان ممکن نیست.
میدانستیم (و میدانیم) که ستم بر زن صرفاً فرهنگی نیست و به خانواده هم محدود نمیشود؛ که مسأله و رهایی زنان با سیاست گرهخورده و آنچه در عرصهي سیاست و اقتصاد میگذرد مستقیماً بر زندگی زنان تأثیر میگذارد. صدای خود را علیه حملهی آمریکا به افغانستان، حمله به عراق... و همهی توسعهطلبیها و وحشیگریهای امپریالیستی که گاهاً پشت لفاظیهای دفاع از زنان پنهان میشد، بلند کردیم. به هنگام اولین نشست آمریکا با سران لویه جرگهی افغانستان در شهر بُن آلمان که برای سروسامان دادن به نظم ضدمردمی در آن کشور برگزار شد، سازمان زنان هشت مارس تنها نیرویی بود که آکسیونی علیه عاملین سلطه و سرکوب و نقشههایشان در منطقهی تحت حفاظت شدید امنیتی برگزار کرد.
در آن سالها و تا مدتها، علیرغم شرکت فعال زنان در همهی مبارزات مردم ایران و علیرغم اینکه مبارزه و مقاومت زنان علیه اشکال مختلف ستم و خشونت بهخصوص حجاب اجباری به بخشی از فضای روزمرهی جامعه تبدیلشده بود اما خواستهای مشخص زنان در هیچیک از مبارزات عمومی و یا در جنبشهایِ دیگر بخشهای جامعه طرح نمیشد؛ و ما همواره تلاش کردیم بقبولانیم که خواستهای زنان، عطینا نیست؛ کناری نیست؛ تلاش کردیم نشان دهیم که جمهوری اسلامی بدون تحمیل شکلهای اسلامی / قانونی ستم بر زن و مشخصاً حجاب اجباری نه امکان تحکیم قدرتش را داشت و نه امکان ادامهی حکومتش را.
یکی از فعالیتهای مهم هشت مارس شرکت و سازماندهی برنامههایی در بزرگداشت زندانیان سیاسی دههی 60 بود؛ و در سالهای قدرتگیری جریان دوم خرداد و خاتمی که بسیاری از نیروهای مسالمتجو و مصلحتگرا در فکر کنار آمدن با رژیم جمهوری اسلامی و چشمپوشی از جنایات و بخشش جنایتکاران بودند، هشت مارس با شجاعت و با شعار نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم! که ملهم از مبارزاتِ مادرانِ مبارزان مفقودالاثر آرژانتینی بود نقش مهمی در اتحاد جریان انقلابی علیه خط سازش با جنایتکاران ایفا کرد.
از دیگر مبارزاتی که مرز ما را با دار و دستهی اصلاحطلبان حکومتی و غیرحکومتی بهروشنی نشان داد، کنفرانس برلین بود. کنفرانسی که قرار بود بین تبعیدیان مبارز و انقلابی خارج از کشور با دار و دستهی اصلاحطلب حکومتی آشتی ایجاد کند. مبارزات ما به همراه دیگر نیروهایی که سر سازش با هیچ جناحی از رژیم را نداشتند، باعث شد که این کنفرانس متوقف شود.
با گسترش فعالیتهای زنان در ایران و رساتر شدن صدایشان نیاز به فعالیت مشترک و وسیعتر در خارج نیز حس میشد. در ماه مه 2005 به ابتکار سازمان زنان هشت مارس و در مشورت و با همکاری عدهی دیگری از زنان فعال و انقلابی، اطلاعیهای به امضای مشترک انتشار یافت. فراخوانی برای یک کارزار وسیع علیه قوانین نابرابر و مجازاتهای اسلامی علیه زنان. فضایی جدید، پر از شور و امید برای بحث و تبادلنظر ایجاد شد که هر روز زنان بیشتری را به خود جذب میکرد.
سازمان زنان هشت مارس همیشه در کنار فعالیتهای انتشاراتی، سخنرانیها و جلسات جمعی، در خیابان هم حضور داشت، در میتینگهای خیابانی برای پخش اعلامیه و افشاگری، در فرودگاهها برای ممانعت از پس فرستادن پناهندهها... و در تظاهراتها و اعتراضاتی که در کشورهای محل زندگیمان سازماندهی میشد. برای فعالین هشت مارس نقش فعالیت خیابانی در آگاهگری و بالا بردن روحیهی مبارزاتی و نقش خیابان در تغییر، روشن بود. این بار، با همراهانمان در کارزار تصمیم گرفتیم که مبارزات جمعیمان را در یک راهپیمایی 5 روزه به اوج برسانیم. علیرغم شک و تردید کسانی که به قدرت اتحاد زنان باور نداشتند و علیرغم زنستیزیهای آشکار و پنهان و کارشکنیهای سکتاریستی که مانع بلندنظری و درک قدرت اتحاد انقلابی زنان بود، حرکت را آغاز کردیم. اغلب جریانات و فعالین خارج کشور با ما همراه شدند و کارزار حمایت بسیاری از تشکلات زنان اروپا، آمریکای شمالی و برخی از کشورهای آسیایی را نیز جلب کرد. رفتیم و با تلاش و مبارزه یکی از مهمترین مبارزات و بزرگترین تظاهرات اپوزیسیون انقلابی خارج کشور را حول خواستههای زنان سازمان دادیم.
کارزار در دوران فعالیت چهارسالهاش نقش مهمی در ضربه زدن به تفکرات مردسالارانه در جنبش خارج از کشور و فضای سیاسی موجود ایفا کرد؛ گروهی از زنان را به عرصهی مبارزه برای تغییر شرایط فرودستی جلب کرد و اعتمادبهنفسمان را بالا برد. درک جمعمان از نقش و جایگاه قانون در ارتباط با ساختار سیاسی را بالا برد و مهمتر از همه، در مقابل بهاصطلاح فمینیستهای اسلامی و حکومتی و نیز نیروهای مصلحتجویی نظیر کمپین یکمیلیون امضاء ـ که روی امکان فعالیت اصلاحطلبانه در ایران حساب میکردند و میخواستند زنان را با برداشت امروزی از اسلام آشتی دهند و خواستهایشان را در چارچوب امکانات جمهوری اسلامی محدود کنند و حتا تا آنجا پیش رفتند که گفتند اسلام با حقوق زنان منافات ندارد ـ کارزار پرچمدار مبارزهی زنان با خواستهایی شد که نه در چارچوب جمهوری اسلامی امکان تحقق داشت و نه جایی برای مماشات با امپریالیستها میگذاشت.
در آن سالها که دولت باهدف فریب مردم و کسب مشروعیت برای نظام، آتشِ تنور انتخابات را گرم کرده بود، هشت مارس همواره فراخوان تحریم انتخابات را میداد و واحدهای هشت مارس در سطح اروپا و کانادا (اغلب به همراه فعالین سایر گروهها) فعالیتهای افشاگرانهای علیه رژیم جمهوری اسلامی و انتخاباتش پیش میبردند. در خیزش تودهای سال 88 که از اعتراض به نتایج انتخابات شروع شد ما فعالیتمان را چند برابر کردیم. اصلاحطلبان حکومتی در خارج از کشور که بسیاریشان از کارمندان سفارت سرکوب و توطئهی جمهوری اسلامی بودند به اپوزیسیون پیوستند و میخواستند اعتراضات در خارج را در اختیار خود بگیرند، با همان شیوهی سرکوب و سانسور همیشگیشان انقلابیون را از میدان به در کنند و اهداف و ارزشهای ارتجاعی خودشان را به فوران نارضایتیها تحمیل کنند. ما (برخلاف برخی از کسانی که نخواستند کاری به این مبارزه داشته باشند) میدان را به دست ارتجاع رها نکردیم، فریاد رهایی و انقلاب را به میان مردم بردیم و تشخیص دادیم که اعتراضات انتخاباتی پوشش نازکی بر نارضایتی عمیق و عظیم بسیاری از معترضان نسبت بهنظام است.
مبارزه همیشه با افتوخیز همراه است و فروکش کردن جنبش 88 زمانی شد برای جمعبندی و تحکیم دستاوردها. در این بحبوحه ما دو تن از یاران خود را از دست دادیم. مینا حقشناس که از بنیانگذاران هشت مارس و از اعضای اتحادیهی کمونیستهای ایران (سربداران) و سپس حزب کمونیست ایران (ملم) بود و در سالهای اولیهی تشکیل سازمان بهخصوص در رابطه با بخش افغانستان فعالیت کرد و آذر درخشان نیز که از اعضای اتحادیهی کمونیستهای ایران (سربداران) و سپس حزب کمونیست ایران (ملم) بود، از ابتدا نقشی کلیدی در تشکل هشت مارس داشت، در تمام این سالها بهعنوان یکی از مسئولین و سخنگوی سازمان، بیوقفه علیه مردسالاران رنگارنگ و در راه رهایی زنان جنگید و درعینحال هیچگاه از کمک و آگاهی بخشیدن به تکتک زنانی که در خانهاش را میزدند کوتاهی نکرد. مرگ آذر و پیمان ما با او، عزم ما را در ادامهی راهی که برگزیدهایم محکمتر کرد. تلاش کردیم لحظات سخت را هم تبدیل به صحنهای مبارزاتی کنیم و در اولین سالگرد درگذشت او با به صحنه بردن تئاتر تکگویی واژن اثر زیبای او انسلر برای اولین بار به زبان فارسی (بهصورت رسمی و علنی) با جسارت، خلاقیت و تابوشکنی باز هم خلاف جریان آب شنا کردیم. در دورانی که سرکوب و فروکش اعتراضات غبار یاس بر صحنهی مبارزه پراکنده بود ما کار را زمین نگذاشتیم. انتشار نشریه با کمک همکاران جدیدی که در این دوره به ما پیوستند ادامه یافت و همواره به افشاگری از سیاستهای زنستیزانهی جمهوری اسلامی ادامه داد. نشریهی 8 مارس از طرق مختلف و از جمله ترجمهی آثار فمینیستهای دنیا، به افشا و تحلیل اشکال مختلف مردسالاری یاری رسانده و تجارب تاریخی در تغییر شرایط ستم و تلاش برای رهایی زنان در انقلابات قرن بیستم را در اختیار خوانندهگانش قرار داده و میدهد. صفحات این نشریه برای بحث و تبادلنظر در زمینههای مختلف در خدمت به رهایی زنان باز است.
در زمینهی عملی نیز بیکار نبودیم. در برابر ماشین اعدام رژیم سرکوبگر و زنستیز جمهوری اسلامی و برای آزادی ریحانه جباری، سکینه محمدی آشتیانی، زینب سکانوند، زینب جلالیان و ... مبارزات سراسری در اروپا و کانادا را پیش بردیم. کارزار سهروزه علیه انتخابات دورهی اول روحانی و علیه توهم پراکنی رژیم حاکم به راه انداختیم. در برابر سفر نمایندهگان رژیم به اروپا به سازماندهی تظاهرات و افشای جنایات آنان پرداختیم. در افشای جنایت اسیدپاشی به زنان بدحجاب مبارزهی سراسری راه انداختیم. در همبستگی با کارزار نه به فاشیسم که بعد از روی کار آمدن رژیم فاشیستی ترامپ/ پنس از جانب نیروهای انقلابی در آمریکا سازماندهی شده است، در مبارزات گوناگون شرکت کردیم. با اعتقاد بر اینکه ستم بر زنان در سراسر دنیا از طریق سیستم امپریالیستی حاکم اعمال میشود، در همبستگی با مبارزات گوناگون زنان از کشورهای مختلف شرکت کردیم.
بهعلاوه از یک سال پیش به همراه برخی دیگر از زنانِ فعال در جنبش، کارزاری برای مبارزه علیه خشونت دولتی، اجتماعی و خانگی بر زنان ایران، بهراه انداختهایم. کارزاری که متعلق است به همهی زنانی که از خشونت در رنجاند و همهی زنانی که علیه اشکال مختلف خشونت مبارزه میکنند.
در بیست سالی که از موجودیت سازمان زنان هشت مارس میگذارد ما فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتیم، ولی هیچگاه از اهداف اولیهمان در جهت سرنگونی انقلابی رژیم زنستیز جمهوری اسلامی کوتاه نیامدیم و با تمام قوا و بهطور سازشناپذیر در مقابل دشمنان رنگارنگ زنان و همراه مبارزات زنان برای حقوقمان و در جهت رهایی تلاش کردیم.
امروز که مبارزات مردم ایران اوج نوینی گرفته و زنان شجاعانه حجاب از سر برمیدارند و بهطور مستقیم به حجاب اجباری اعتراض میکنند، ما سرشار از شعف میشویم. میدانیم که مبارزه علیه حجاب اجباری نقش مهمی در مسیر طولانیِ مبارزه برای به زیر کشیدن نظام زنستیز و ستمگر، ساختن جامعهای نوین با روابط، نهادها، ارزشها و فرهنگی نوین و در جهت رهایی زنان ایفا میکند. میدانیم که پیشروی سربلند امروز، فشرده، ادامه و حاصل نزدیک به چهل سال مبارزهی روزمره و فداکارانهای است که ما هم نقشی در آن داشتهایم.