زنان، انرژی و انباشت سرمایه!- ک- الف

زنان، انرژی و انباشت سرمایه!

ک. الف

فیلا لندر (Philae Lander) بعد از جدا شدن از سیاره‌پیمایِ روزتا  (Rosetta) به روی شهاب سنگی فرود آمد. این سیاره‌پیما بعد از 10 سال و با پیمودن 500 میلیون کیلومتر به مقصد رسید و بر روی شهاب سنگ کوچکی فرود آمد. دانش بشر از مرزهای ناشناخته‌ی کهکشان‌ها عبور کرده و ما را هر چه بیشتر به سمت شناخت صحیح‌تر از پیدایش خود نزدیک می‌کند. متأسفانه به علت مشکلات فرود و قرار گرفتن در محلی که دید مستقیم آفتاب را نداشت، باطری‌های آن از کار افتاد و به خاطر عدم ترمیم انرژی فعلا از ادامه‌ی مأموریت باز مانده است.

هم‌زمان، زنان و دختران جوان در بسیاری از کشورهای تحت سلطه‌ي امپریالیسم، جهت تهیه‌ي انرژی (ریشه‌ي درختان، شاخه‌ها، تنه درختان، تپاله) مجبورند چندین ساعت و کیلومترها از محل اقامت خود دور شوند تا بتوانند یکی از این مواد سوختی را پیدا کنند. در کشورهای گرمسیر، جهت ممانعت از گرمای روز مجبورند در تاریکی شب، به صورت انفرادی، خانوداگی و یا در گروه‌های کوچک به راه بیافتند.

مهار آتش توسط انسان‌های اولیه، آغاز کیفیتا نوینی برای آینده‌ي بشریت بود. مهار آتش در تکامل انسان نقش بسیار مهمی داشت. آتش (به مثابه‌ی یک فراورده‌ی انرژی) انسان را قادر ساخت غذا را پخته، محل زندگی را گرم کرده و با نور آن جهت حفاظت از خود آماده‌تر باشد. درست کردن آتش، فعالیت‌های بشری را به ورای روشنایی طبیعی (تاریکی بعد از غروب آفتاب) کشاند و انسان‌ها را قادر ساخت تا بتوانند در مناطق سردسیر نیز زندگی کنند. قبل از مهار آتش، انسان‌های اولیه مجبور بودند نزدیک به نصف فعالیت روزانه‌ي خود را صرف خوردن غذای خام نمایند. این رقم در نتیجه‌ی استفاده از انرژی و صنعت به کمتر از 5 درصد رسیده است.

اما با وجود پیشرفت‌های عظیم، در قرن 21ام بیش از 3 میلیارد انسان مجبورند که برای گرم کردن خانه، غذا پختن، شتشوی لباس و.... از چوب، هیزم، تپاله‌ی حیوانات و فضولات محصولات کشاورزی استفاده نمایند.

در اکثر مناطق روستایی دورافتاده‌ي کشورهای تحت‌سلطه، زنان و کودکان به جای کنترل از راه دور که در کشورهای پیشرفته معمول است، مجبورند راهی دور را با خطرات بسیاری بپیمایند تا شاید چیزی پیدا کنند که بخشی از سوخت زندگی‌شان را تأمین کند.

 

خطرات تهیه و کاربرد انرژی برای زنان:

اما فشار و رنج بر زنان و کودکان برای تهیه‌ی مواد اولیه‌ی انرژی که عمدتا هیزم است با ویرانیِ محیط زیست در ابعادی بی‌سابقه، کیفیتا شدت یافته است و نه تنها تهیه آن‌را به مراتب مشکل‌تر کرده است بلکه به مراتب خطرناک‌تر کرده است. در چند دهه‌ی گذشته با شدت یافتن ویرانی محیط زیست درآمدهای هنگفت از قطع کردن درختان و از بین بردن جنگل‌ها، مردم بومی را در خطر نابودی کامل محل زندگی‌شان قرار داده است. در نتیجه مردم بومی جهت تهیه‌ی هیزم مجبورند به مناطقی خارج از مراتع و جنگل‌های اطراف سفر کنند؛ که زمان بسیار بیشتری را در بر می‌گیرد. اما از طرف دیگر اکثر اوقات مردم بومی جهت حفاظت از مناطق و مراتع نزدیک به محل زندگی خود مجبورند که با افرادی که از مناطق دیگر جهت تهیه‌ی هیزم و چوب و ... می‌آیند، درگیر شوند. بسیاری در این مسیر توسط حیوانات وحشی کشته می‌شوند. خطرناک‌تر از حیوانات وحشی، جنگ بین مناطق مختلف جهت کنترل بر مراتع است. جنگ‌سالاران، فئودال‌های منطقه و دارودسته‌های نظامیِ آنان به زنان و کودکانی که از مناطق دیگر می‌آیند، تجاوز می‌کنند. در کشور اوگاندا، زنان به خاطرِ به دام نیافتادن هر روز مسیر خود را تغییر می‌دهند. در سری‌لانکا پس از سال‌ها جنگ و تجاوز، زنان و کودکان با خطر انفجار مین هم مواجه‌اند. بسیاری از مردم طعمه‌ی مین‌گذاری می‌شوند و زخمی‌ها هم به بارِ اضافی بر دوش خانواده‌های فقیر تبدیل می‌گردند.

در بخش‌هایی از کشورهای تحت‌سلطه، جنگ‌های محلی، منطقه‌ای و کشوری همراه با ویرانی محل زندگی، به کوچ‌های اجباری و پناهندگی به مناطق دیگر و یا کشورهای همسایه منجر گشته است. در اردوگاه‌های پناهندگان، به علت عدم امکانات، جمع‌آوری هیزم به تنها فعالیت زندگی و درآمد برای بسیاری تبدیل می‌شود.

در کمپ‌های آوارگان سومالیایی در خاک کنیا، که در مناطقی کاملا دورافتاده و خطرناک قرار دارند، خود کارکنان کمپ در حین انتقال از نقطه‌ای به نقطه دیگر در درون خود کمپ توسط پلیس مسلح اسکورت می‌شوند. در یکی از کمپ‌ها در مدت یک ماه، 24 حمله به زنان صورت گرفته است. زنان مورد تجاوزِ گروهی قرار می‌گیرند کتک و یا چاقو می‌خوردند و حتی کشته می‌شوند. 2 تن از دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند فقط 10 سال داشتند و مسن‌ترین آنان 50 ساله بود. اکثر تجاوزات به زنان پناهنده در زمان جمع‌آوری هیزم صورت می‌گیرد. زنان به علت کمبود درختان، مجبورند هر روز بیش از 10 کیلومتر از اردوگاه دور شوند. دسته‌های مسلح مهاجم در گروه‌های 10 تا 15 نفره، به زنان بدون سلاح حمله کرده، به آنان تجاوز نموده و در برخی اوقات آن‌ها را می‌کشند.

زنان دائما در معرض تجاوز قرار دارند. زندگی زنان هیزم‌کش به مرگ تدریجی تبدیل گشته است. مردان به علت خطر تجاوز و حتی مرگ از جمع‌آوری هیزم امتناع می‌کنند. یکی از زنان کمیته‌ی ضد تجاوز در کمپ IFO در کنیا گفت: "از اردوگاه که بیرون می‌آیی، مردان مسلح ایستاده‌اند، اگر فرار کنی به رگبار بسته می‌شوی، فرار نکنی مورد تجاوز قرار می‌گیری، حتی برخی از زنان از درون خود اردوگاه ربوده می‌شوند. ما چه شب و چه روز، هیچ امنیت جانی و جنسی نداریم." به علت محدود بودن و محدودتر شدن امکانات زندگی، از جمله هیزم، جمع‌آوری آن، بر مناسبات بین پناهندگان و مردم بومی، تأثیرات منفی گذاشته است. دسته‌های مسلح بومی برای جلوگیری از جمع‌آوری هیزم توسط پناهندگان و ایجاد رعب و وحشت در بین آنان به زنان و کودکان پناهنده تجاوز می‌کنند.

(www.reworl.org, Marry Anne Fitzgeral)

برای آنانی که هیزم جمع‌آوری می‌کنند چنان‌چه موفق به بازگشت به منزل هم شوند، خطر مرگ از بین نمی‌رود. بلکه صرفا شکل آن تغییر می‌یابد. روشن کردن هیزم در فضای تقریبا بسته و حقیر دهات‌های آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، به مسموم شدن هوای محیط می‌انجامد. استنشاق روزمره هوای مسموم به ویژه توسط زنان و کودکان خردسال به مرگ بیش از 4 میلیون نفر در سال پا داده و چند برابر آن دچار امراض مختلف ناشی از استنشاق مداوم هوای مسموم می‌گردند. 50 درصد کشته‌شدگان کودکان زیر 5 سال می‌باشند که به علت بیماری ریوی که از استنشاق اکسیژن مسموم بدان مبتلا می‌گردند، صورت می‌گیرد. امراض دیگری که از استنشاق اکسیژن مسموم بدان مبتلا می‌گردند، سکته‌ی مغزی، بیماری‌های قلبی، سرطان شش .... می‌باشند. اکثریت 3 میلیارد انسان خصوصا زنان و کودکانی که در کشورهای تحت‌سلطه در دهات و حاشیه‌ی شهرها زندگی می‌کنند قربانیان اصلی این عقب‌ماندگی می‌باشند.

میلیون‌ها زنی که برای گرم کردن خانه، پختن غذای ناچیز و شستن لباس از هیزم و چوب و تپاله و تفاله‌های کشاورزی استفاده می‌کنند، در کشورهای تحت‌سلطه زندگی می‌کنند. قربانیان مطلق این شیوه‌ی تولید انرژی، زنان و کودکان هستند، زیرا آن‌ها بار اصلی تدارک و استفاده از آن را به دوش می‌کشند. در این کشورها 86 درصد از مصرف سالیانه‌ي چوب برای تولید انرژی است. حجم چوب استفاده شده‌ي سالانه در کشورهای تحت‌سلطه به 1200 میلیون متر مکعب می‌رسد. 66 درصد انرژی استفاده شده در آفریقا، 33 درصد در آسیا، 20 درصد در آمریکای لاتین از طریق سوزاندن چوب و هیزم حاصل می‌شود. این رقم در کشورهای توسعه یافته به 0.3 درصد ( یعنی یک سوم یک درصد) می‌رسد. علت اصلی چنین شیوه‌ي ابتدایی تولید انرژی، آن نیست که این مناطق از دسترسی به شیوه‌های مدرن تولید انرژی محرومند (که این هم هست)، بلکه عدم توانایی مالی مردم بومی در استفاده از انرژی برق و گاز می‌باشد. در بسیاری از موارد کابل‌های حمل فشار قوی برق، لوله‌های نفت و گاز از نزدیکی و یا از درون محل زندگی آن‌ها می‌گذرد، اما آن‌ها توانایی مالی خرید آن را ندارند. نفت و گاز، باید به قیمت بازار جهانی در خدمت سیاست‌های اربابان جهان فروخته شود.

اگر برای انسان‌های اولیه، کشف و حفظ آتش زمینه‌ی فعالیت‌های دیگر را فراهم ساخت، امروزه، ایجاد آتش بار عظیمی است که بر دوش میلیون‌ها زن سنگینی می‌کند.

اگر انسان‌های اولیه بیش از نیمی از فعالیت‌های خود را ـ قبل از کشف و استفاده از آتش ـ صرف خوردن غذای خام جهت زنده ماندن می‌کردند، امروزه بیش از 3 میلیارد انسان بخش مهمی از فعالیت روزانه‌ي خود را صرف تهیه آتش می‌نمایند.

از طرف دیگرسوزاندن 1200 میلیون متر مکعب چوب در سال، تاثیرات مخرب عظیمی را بر محیط زیست به علت تولید گازهای کربن می‌گذارد که باز همین 3 میلیارد انسان و عمدتا زنان و کودکان قربانیان عمده‌ي آن‌اند. اما عامل این‌ها اقتصاد جهانی سرمایه‌داری است.

 

این شرایط ناشی از انباشت سرمایه‌ی جهانی است:

جهان امپریالیستی انسان‌ها و نیروی کار آنان را "تلف" می‌کند، چرا که هر خانواده تقریبا بخش مهمی از زندگی روزانه‌ی خود را همراه با خطرات بسیار صرف تهیه و استفاده از هیزم و ... می‌کند تا پروسه‌ی انباشت را پر بازده‌تر سازد.

اعمال سیاست‌های اقتصادی دیکته شده توسط بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، اعمال شروط وام، ویرانی ساختاری و سیاست‌های وابستگی و منافع دلالان کمپرادور ـ بوروکرات، تاراج و کنترل امکانات ملی در خدمت منافع قدرت‌های امپریالیستی، از بین بردن و به خاک نشاندن تولید کنندگان خرد و میانی، ورشکستگی اقتصادهای سنتی و ادغام آن در اقتصاد جهانی سرمایه‌داری، باعث بی‌کاری و گرسنگی و بی‌خانمانی صدها میلیون انسان درکشورهای تحت‌سلطه گشته است.

علاوه بر تآثیرات مستقیم اقتصاد جهانی، تأثیرات اکولوژیکی که در نتیجه‌ی ویرانی محیط زیست به وجود آمده است مثل از بین بردن مراتع و جنگل‌ها، ویرانی سیستم اکولوژیکی مناطق، نابود کردن محیط و محل زندگی بسیاری از حیوانات و پرندگان، جابه‌جایی خاک‌ها به علت از بین رفتن جنگل‌ها که خود به ریزش خاک و سیل پا می‌دهد، کشاورزی و دامداری در بسیاری از روستا‌ها را غیرممکن ساخته است. ویرانی جنگل‌ها و مراتع و در همان زمان رشد جمعیت در کشورهای جهان سوم، ادامه‌ي زندگی صدها میلیون انسان را که از محصولات به دست آمده از جنگل‌ها گذران زندگی می‌کردند کاملا مختل کرده است؛ و امکانات بقای توده‌های وسیع مردم را محدودتر و در معرض خطرات شدیدا جدی قرار داده است.

مجموعه‌ي این مسائل، به جابه‌جایی‌های عظیمی دامن زده است. شکل‌گیری حلبی‌آبادهای بادکرده، ترک محل زندگی در جستجوی کار در داخل و خارج مرزها، بسیاری از دهات را از مردان خالی کرده و زنان و کودکان را در معرض گرسنگی، طعمه‌ی باندهای مافیایی قاچاق انسان برای بازار سکس، استثمار جنسی و فیزیکی و خطرات گوناگون دیگر قرار داده است. در واقع آمار‌ها نشان می‌دهند که نبود امکان کار و بقاء، رابطه‌ی مستقیم با شدت استثمار جنسی و فوق‌استثمار نیروی کار دارد. زنان و کودکان ـ به‌خصوص دختران خردسال ـ از قربانیان اصلی این شرایط اقتصادی می‌باشند.

جهان سرمایه‌داری امپریالیستی با استثمار و ستم وحشیانه، نفس تازه می‌کند. هیچ راه برون رفت واقعی از اوضاع کنونی تحت این نظام موجود نیست. هر تغییری در چارچوب این نظام در نهایت می‌تواند اشکال ستم و استثمار را تغییر دهد که عمدتا وحشیانه‌تر و هولناک‌تر خواهند بود. باید در فکر ساختن جهان دیگری بود. جهانی که در آن نه تنها زنان و کودکان بخش مهمی از زندگی خود را برای تهیه سوخت و اولیه‌ترین نیازهایش صرف نکنند، بلکه به نیرویی پیشرو و تعیین کننده برای ساختن جامعه‌ای بدون ستم و استثمار تبدیل شوند.

 

منابع:

En.wikipedia.org/wiki/project_Gaia

Sexual violence and firewood collection in Darfur by Erin Patrick

در سال 2006 در مدت 5 هفته فقط در یک اردوگاه به بیش از 200 زن تجاوز شده است. پزشکان بدون مرز از این محل گزارش می‌دهند که در سال 2005 هر ماه بیش از 200 حادثه تجاوز رخ داده است. البته تخمین زده می‌شود که آمار واقعی بیش از این مقدار است، زیرا که بسیاری از حوادث تجاوزگری گزارش نمی‌گردند. تمامی این حوادث در حین جمع آوری هیزم در دارفور در سودان اتفاق افتاده است.

Patriarchal action.org/2-smokes-increasing - clouds-around-the -world

زنان و کودکان روزانه به مدت 7 ساعت در هوای مسموم نفس می‌کشند. این رقم 100 برابر بالاتر از حد متوسط مجاز است.