زنان و "ایران2013"



امپریالیست ها و نیروهای رنگارنگ اصلاح طلب، سازشکار و ارتجاعی که با آنان قرابت دیرینه ای دارند؛ بیش از هر زمان دیگری در تکاپو هستند تا نذرشان را با پختن آش " ایران 2013 " در پیشگاه سرمایه داری ادا کنند.

در عرض دو ماه (آبان و آذر 1391) چهار کنفرانس در اروپا و آمریکا برگزار شد که هدفشان پرداختن به مساله "ایران 2013" بود. بحث بر سر این است که با توجه به شرایط کنونی ایران؛ چه سیاست هایی باید اتخاذ شود که منافع امپریالیست ها را در منطقه تأمین و تضمین کند و با تکیه بر چه نیروهایی!؟ اگر به هر کدام از این کنفرانس ها از منظر زنان نگاه کنیم؛ به وضوح می بینیم راه حل هایی که برای "حل مسأله ایران" ارائه شد؛ هیچ ربطی به آزادی زنان و تحقق مطالبات پایه اشان ندارد؛ چرا که تنها هدف این کنفرانس ها دست یافتن هیئت حاکمه آمریکا و قدرت های اروپایی به توافق بر سر راه حلی است برای تشدید ساختارهای ستم و استثمار در ایران که یکی از ستون های اصلی اش ستم بر زن می باشد.


کنفرانس برژنسکی که با عنوان "ایران 2013": "تحقق دیپلماسی" در آمریکا برگزار شد؛ بهترین گزینه برای ایران 2013 را خود جمهوری اسلامی دانست! و روش کار خود را اعمال تحریم های بیشتر بر ایران در جهت رسیدن به اتحاد استراتژیک با جمهوری اسلامی تعیین کرد. کارنامه سیاه جمهوری اسلامی در رابطه با زنان برای همه روشن است. نظامی که بند بند وجودش با زن ستیزی آمیخته است و در آن بیش از 700 ماده مجازاتی و هزار ماده قوانین مدنی در سایه احترام به آلت تناسلی مرد و مالکیت مرد بر زن، مکتوب شده است؛ چگونه خواهد توانست زنان را در "ایران 2013" آزاد کند؟. حتی روشی که این کنفرانس برای تحقق اهدافش جلو می گذارد یعنی تحریم های بیشتر و در پی آن گرانی، تشدید تورم، افزایش بهای سوخت، گسترش بیکاری و کمبود کالاهای اساسی؛ اولین و بیشترین قربانیانش را ازمیان زنان به مثابه فقیرترین فقرا می گیرد.

کنفرانس پاریس که چشم انداز تغییر رژیم درایران 2013 را دنبال می کرد؛ سازمان مجاهدین خلق را بهترین امید برای ایران آزاد و دمکراتیک خواند!!؟ سازمان مجاهدین خلق که تا مغز استخوانش ارتجاعی و وابسته به امپریالیستها است و اهداف و افقش فراتر از رژیم زن ستیز و ارتجاعی جمهوری اسلامی نیست. در صفوف این سازمان متحجر و عقب مانده حجاب اجباری یکی از اصول اسلامی بودنش می باشد.

کنفرانس پراگ هم بر این باور بود که اصلاحات، بهترین گزینه برای تغییر رژیم است! اصلاحاتی که در آن حرفی از جدایی دین و دولت و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی نیست! قانون اساسی ای که مشروعیتش را از اسلام و شریعت می گیرد. قلب قوانین ضد زن مسئله دین و شریعت است و مسئله زنان بدون جدایی دین از دولت قابل بحث نخواهد بود. اصلاحات اینان برای این است که بتوانند رژیم زن ستییز و قرون وسطائی جمهوری اسلامی را نجات دهند.

کنفرانسی که 12 نوامبر در لندن از سوی موسسه لگاتوم با عنوان "پروژه آینده ایران" برگزار شد، کارش طراحی پروژه های ریز و درشت با رنگ و لعابی روشنفکرانه است. در این پروژه ها متخصصین و محققین ایرانی به کار گرفته می شوند جهت هموار کردن راه برای هر چه گسترده تر شدن سلطه امپریالیست ها در ایران و به حاشیه راندن مبارزات به حق مردم در جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی.

آن چه که در اکثر این کنفرانس ها به عنوان نمونه پیش گذاشته شد،" تغییرات مثبتی" است که پس از دخالت گری های قدرتهای غربی در منطقه خاورمیانه بوجود آمده است. فقط کافی است کارنامه این "تغییرات مثبت" را در افغانستان و عراق و... در رابطه با موقعیت زنان ورق بزنیم و ببینیم که نه تنها زنان در این کشورها به هیچ یک از حقوق اولیه خود نرسیدند بلکه در موقعیت به مراتب بدتری قرار گرفتند. در این کشورها نه تنها دموکراسی شکل نگرفت؛ بلکه به گواهی سیل اخباری که روزانه نگاشته می شود؛ نیروهای بنیاد گرا روز به روز امکان بیشتری یافته تا کرسی های قدرت را به دست آورند و جامعه را از طریق فرودستی زنان برده و تبعه خود کنند. 

 از زمان اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا و متحدین اش، قتل زنان، فروش دختر بچه ها، ضرب و شتم زنان، تجاوز به زنان، قتل های ناموسی، حجاب اجباری و.... بی رحمانه تر از هر زمان دیگری زنان را نشانه گرفته است و طبق گفته دکتر حسن بانو غضنفر؛ وزیر امور زنان افغانستان حمله به زنان بیش از هر زمان دیگری دراین کشور " طبیعی" جلوه می کند. باید این حقیقت را در نظر گرفت که اخبار و گزارشاتی که در رابطه با زنان در افغانستان به رسانه های بین المللی راه می یابند، قابل مقایسه با آن چه که بطور واقعی در این کشور می گذرد، نیست.

 در هفته آخر نوامبر 2012 دو مرد در ولایت کوندوز واقع در شمال این کشور؛ دختر 14 ساله ای را سر بریدند. یکی از این مردان خواستگار دختر بوده که پس از گرفتن جواب منفی از سوی خانواده دختر تصمیم به قتل او می گیرد. این در حالیست که چندی پیش از این مورد؛ از هرات گزارشی مبنی بر بریده شدن سر زن 25 ساله ای توسط شوهرش گزارش شده بود و نیز قتل زن 30 ساله ای در ماه اکتبر از همین ولایت.

کامله، 14 ساله از ولایت ننگرهار در قبال 3000 دلار آمریکا به یک پیرمرد 78 ساله فروخته شد. کامله به خبرنگاران گفت: "من از مردم آزرده نیستم. من از خدا آزرده ام. بهتر نبود که او اصلأ مرا نمی آفرید تا مجبور نباشم این همه درد و رنج را تحمل کنم؟ واقعأ چه چیزی جز مرگ مرا به آرامش خواهد رساند؟".(1)

مرگ و میر زنان در دوران زایمان و یا عوارض پس از آن به قدری بالا است که حتی مقامات دولتی افغانستان نیز به آن اذعان دارند. بنا بر گفته وزارت صحت افغانستان، "به طور متوسط هر دو ساعت، یک زن در این کشور به دلیل مشکلات هنگام زایمان و یا عوارض ناشی از بارداری جان خود را از دست می‌دهد. که علت عمده آن عدم دسترسی به مراقبت های اولیه پزشکی است." (2)

زنان عراقی هم چنان قربانی خشونت، قاچاق، ازدواج اجباری، آدم ربایی، حجاب اجباری و..... هستند. واقعیت این است که زنان عراقی در دهه 1980 از آزادی ها و حقوق بیشتری نسبت به زمان حال در دولت نوری المالکی برخوردار بودند.(3)

نگار رحیم فقط 15 سال داشت که در 20 جولای 2012 در گرمیان کردستان عراق توسط برادرش کشته شد. او از سوی برادر دیگرش مورد تجاوز قرار گرفته بود و پس از گذشت 6 ماه که همراه فرزندش (حاصل تجاوز) در خانه های امن زنان بسر برده بود؛ توسط پلیس در تاریخ 12 جون 2012 به خانواده اش تحویل داده شد و در نهایت برادر دیگرش برای بازگرداندن "شرف" خانواده او را به قتل رساند.(4)

هزاران تن از زنان عراقی در حال حاضر در زندان ها به سر می برند. زندان هایی که زیر نظر قوه قضائیه جمهوری اسلامی عراق یا نظامیانی که توسط ایالات متحده و انگلستان آموزش دیده اند، قرار دارند. شکنجه و تجاوز به زنان در زندان های عراق به شکل سیستماتیک انجام می شود که به لطف آموزش نظامیان آمریکایی و بریتانیایی؛ زندانبان ها برای شکنجه و آزار و اذیت زنان زندانی و سایر زندانیان به شیوه های "مدرن" تری دست یافته اند.

زنان عراقی که تا پیش از تجاوز آمریکا و متحدانش درسال 2003 متصدی 72 درصد از مشاغل در بخش عمومی بودند؛ به خانه ها رانده شده اند. طبق گزارش سازمان ملل متحد در مارس 2012 تنها 14 درصد از زنان عراقی شاغل و یا متقاضی کار هستند. نرخ بی سوادی زنان در عراق در سالهای اخیر رشد بی سابقه ای داشته است. نرخ بی سوادی زنان از 13 درصد در سال 1985 به بیش از 50 درصد تا سال 2012 رسیده است.(5)

جنگ تجاوزگرانه آمریکا و متحدانش به عراق چه چیزی را نصیت زنان این مرز و بوم کرد؟ نینا غزالی می گوید: "امروز روز دیگریست. اما هیچ چیز ویژه ای به زنان داده نشده و نمی شود. زنان عراقی هم چنان از جایگاه فرودست در جامعه مردسالار برخوردارند".

آنچه که امپریالیست های مردسالار آمریکا و متحدین اروپایی اش برای زنان عراق و افغانستان و در پی آن  با دخالت گری برای زنان مصر و تونس و لیبی به ارمغان آوردند؛ آزادی و دموکراسی نبوده و نیست. بلکه هدف تحکیم ساختار سیاسی- اقتصادی است که منافع امپریالیسم ها را هر چه بیشتر در این کشورها تضمین کند. ساختاری که بتواند زنان و کل جامعه را تحت ستم و استثمار قرار دهد.

در چنین شرایطی امپریالیستها برای تأمین و حفظ منافعشان همیشه بر ارتجاعی ترین نیروهای این کشورها؛ بنیادگراهای مذهبی؛ ناسیونالیسم ها و قوم گراها تکیه کرده و در بسیاری از موارد به حمایت مستقیم از آنها می پردازد. مرتجعان همان طبقاتی هستند که با تحمیق توده ها؛ آنها را تبدیل به ابزاری می کنند در جهت رسیدن به آمال و آرزوهای خود که همانا رسیدن به قدرت در چارچوب سیستم سرمایه داری است.

در افغانستان دولت حامد کرزای، در عراق دولت نوری المالکی، عبدل جلیل در لیبی؛ مرسی در مصر و منصف مارزوقی در تونس دولت هایی که یکی از مؤلفه های حیاتشان زن ستیزی حول سیاستهای ضد زن است. دولت هائی که برای به انقیاد کشیدن زنان و از طریق آن کل جامعه؛ از روا داشتن هیچ گونه خشونتی علیه زنان و تحقیر آنان روی گردان نیستند.

چگونه می توان در حکومت های دین محور که مبارزه برای حقوق اولیه زنان (از جمله مبارزه با حجاب اجباری) تعبیری جز دین ستیزی ندارد و به خاطرش زنانی را که در این عرصه مبارزه می کنند را به بند می کشند؛ شکنجه می کنند و مورد تجاوز قرار می دهند؛ به آزادی دست یافت؟! چطور می توان باور داشت در جوامعی که ارزشهای اسلامی به طور عمده حول نقش زنان در جامعه و خانواده دور می زند و زنان و مردان در آن برابر نیستند و زنان ملک مردان به حساب می آیند؛ زنان بتوانند آزادانه برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند و فرای دیوارهای خانه قدم گذارند؟!

زنان ایران با آموختن از تجربه های اخیر از دخالت گری های آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق؛ مصر و تونس و لیبی می توانند به درک درستی از اهداف امپریالیسم از این دخالت گری ها و روند پیاده کردن سیاست هایشان برسند. زنان ایران می توانند ببینند که با دخالت گری های امپریالیستها در این کشورها و به قدرت رساندن نیروهای بنیاد گرا، زنان به برده کامل بدل شدند.

زنان ایران اسارت و بردگی اشان را تحت یک حکومت تئوکراتیک مذهبی که در نتیجه سازش با امپریالیستهای آمریکائی و اروپائی به قدرت رسیدند را با پوست و گوشت خود لمس کرده اند .آنان تجربه سی و چهار سال مبارزه با رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی را در دست دارند. بنابراین زنان در ایران برای حرکت در جهت رهایی اشان، می باید هر دو نیروی زن سیتز و مردسالار یعنی رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیستها را بعنوان دشمن زنان و مردم افشا کنند. این دو نیروی مردسالار دو روی یک سکه اند و اختلافات و تضادهایشان هیچ ربطی به منافع زنان و مردم ندارد. زنان در ایران برای کسب مطالبات پایه ای و عبور کردن از آن برای رسیدن به رهایی می دانند تا زمانی که ساختار سیستم کهن در همه ابعادش توسط جنبش های مختلف مردمی سرنگون نشود؛ ولو اینکه گردانندگان دولت های محافظ این سیستم عوض شوند؛ هیچ زنی آزاد نخواهد شد. به قولی "با عوض شدن زندانبان؛ دیوارهای زندان فرو نخواهد ریخت ".

زیر نویس:

1-http://iwpr.net/report-news/violence-against-afghan-women-more-extreme

2-http://newsforums.bbc.co.uk/ws/thread.jspa?threadID=19053

3-http://www.jihadwatch.org/2012/03/womens-rights-in-iraq-this-is-not-freedom-this-is-darkness.html

4-http://www.equalityiniraq.com/campaigns/154-justice-for-nigar-rahim

5-http://english.al-akhbar.com/node/4957