وداعی شکوهمند،
مراسمی بیاد ماندنی!
بخش اول – گزارش از مراسم تدوفین
صبح روز جمعه ٨ ژوئن، مراسمِ بدرقه ی پيکرِ رفيق آذر درخشان (مھری علی ملايری) و مراسمِ وداع با او در پرلاشز انجام شد. از حوالی ساعت ١٠ صبح، به دعوت كميته ی برگزار كننده مراسم تدفين و بزرگداشت رفيق آذر درخشان، ياران و دوستداران آذر از احزاب و سازمانھا، نھادھا و گروهھای مختلف، شخصيتھای مستقل سياسی، رفقای حزبی او و فعالين سازمان زنان ھشت مارس به تدريج در برابرِ در ورودیِ شرقیِ پرلاشز - ميدانِ گامبتا- جمع شدند .افراد از چھارگوشه ی جھان، از کشورھای مختلفِ اروپايی، آمريکا و کانادا خود را به پرلاشز رسانده بودند و ترکيبِ چند مليتی شرکت کنندگان )ايرانی، ترك، كرد، عرب، آمريكايی و فرانسوی) نشان ازھمبستگی انترناسيوناليستی داشت .تقريباً اكثريت شرکت کنندگان به محضِ رسيدن به محلِ تجمع، شالِ سرخی به گردن بستند.
حضورِ فعالِ جوانان با کلاهھای مشکیِ منقش به ستارهای سرخ برجسته بود. آنان غمگين و جدی در تکاپو بودند و با نظمی در خور، امور را پيش می بردند .تھيه ی خبر و فيلم برداری، سرودخوانی، ھدايت جمعيت در مسير و حفظِ نظم صف، عمدتا بر عھده ی اين جوانان بود که در ھمکاری با کميته ی برگزاری مراسم در پاريس، جلوه ی خاصی به مراسم داده بود.
حوالی ساعت ده و نيم صبح، شرکت کنندگان درمعيت ماشينِ حامل پيکرِ رفيق آذر، به سمتِ ديوارِ کموناردھا حركت كرد. در مقابل
ديوارِ کموناردھا، جمعيت٢۵٠ نفره، سرود انترناسيونال را سر داد و با آرمان مشترك ميان كموناردھا و رفيق آذر تجديد عھد كرد. سپس به سمتِ سالنِ مخصوصِ سوزاندنِ پيکر وی به راه افتاد و در برابر در ورودی آن تجمع كرد.
حمل تابوت آذر به درون سالن توسط ترکيبی از اعضای خانواده آذر و ديگر رفقا و زنان انقلابی صورت گرفت كه با دست زدن ھای حضار و اجرای زنده سرود انترناسيونال توسط خواننده فرانسوی "ويرجينی پوشن" ھمراه شد.
ليلا پرنيان با خواندن متن زيبايی با آذر وداع گفت:
ما از دست دادیم
سپیدار مغرورمان را
بید سرفراز مان را
عقاب بلند پرواز مان را
که بر ستیغ کوه
بر گوشه بیرقی سرخ منزل داشت.
بدرود رفیق آذر
بدرود
آمیخته با حسرتی عظیم
ترا به شعله های سرخ می سپاریم
خاکسترت را نزد کموناردها به امانت می گذاریم
آیینه ای در مقابل آیینه شان قرار می دهیم
تا از آرمان مشترک مان ابدیتی ساخته شود.
در غریو توفنده کارزارها
در میانه آتشها و آذرخشها
تو آگاهانه راه سرخ انقلاب را برگزیدی
سنجیده و با افتخار در مسیرش گام نهادی
تو بذری بودی که امید هزاران جنگل را در دل نهفته
داشت.
بگذار به یاد تلخ ترین شبها
شورانگیزترین روزها
به یاد ایامی فراموش نشدنی
باز آهنگ رهایی و انقلاب را بسراییم
تو زیبا ترین ترانه های زندگی را سرودی
زیباترین امیدها را به تصویر کشیدی
مرزهای تعیین شده را پشت سر نهادی
دیوارها را کنار زدی، پلی ساختی
تا همدمی صبور، همراه با زنان باشی
و به شوق رهایی شان پر و بال دهی
و به جستجوی آرزوهای خفته برآیی
بی شک رفتن ات غم و دردی فراوان بر جای نهاد
رنجی بزرگ بر ما تحمیل کرد
اما پشتکار و مقاومت خستگی ناپذیرت
تلاش پر جوش و خروشت
دستاوردهای پایدارت
سادگی والایت
خلاقیت چند جانبه ات
شور سخاوتمندانه ات
تهاجم بی پروایت به زشتی و پلشَتی
به ما قوت می دهد
تا نگذاریم زبان تیز
زنان ایران هرگز خاموش شود.
ای تندر و توفان
ای شورش و طغیان
ای صدای زنان ایران
تو با لبخندی آسوده
برای همیشه
به سرزمین رویاهای مان گام نهادی
در رویاهای مان،
همواره شجاع، درخشان و شکوهمند رخ می نمایی
یاد سرکشی های تو
خاطره نبردهای تو
یادآوری کاوشگریها و روشنگریها
و طعم افکار نوین چشیدنهای تو
خاطره ناشکیبایی های تو در تحمل ستم و استثمار
در فرداهای پر سرود
در باغهای سرشار از گل های شکوفنده
همواره با ماست
با خاطره تو افتخارات گذشته را بر می شماریم
و با تکیه بر میراث سرخ ات افتخارهای جدید می آفرینیم.
و آذرهای درخشان بپا می داریم.
پس از اين بدرود، با اجرای زنده ترانه "تصور كن!" جان لنون و صدای كف زدن ھای ممتد حضار، پيكر رفيق آذر به آتش كوره سپرده شد.
حوالی ساعت سه بعد از ظھر، خانواده ی آذر خاکستر جسدش را به سوی آرامگاه ابديش حمل كرد، در حالی كه صفی طولانی از رفقا و ياران و دوست داران، آنھا را ھمراھی می كرد. بر مزارِ وی که مزاری مشترک با ديگر ايرانيان تبعيدی چپ است، جمعيت سرود خوان با او تجديد عھد كرد و وداع گفت.
بخش دوم – گزارش از گراميداشت رفيق آذر درخشان
برنامه ی يادمان از ساعتِ ١٩ با پخش كليپ ھايی آغاز شد كه دكلمه ھای با صدای رفيق آذر بر ترانه ھای ماندگار است.
از ساعتی قبل سالن توسط رفقای جوان با عكسھايی از آذر و نوشته ھايی از او ھمراه با گل و پلاكاردھای مختلف تزيين شده بود. چيدمان پوستر آذر و پوسترھای ديگر در ميان دسته گلی كه بصورت ستاره سرخ از جانب حزب كمونيست ايران( م ل م) و دسته گل بزرگ ديگری كه توسط سازمان زنان ھشت مارس تھيه شده بود ھمراه با دسته گل ھای بی شماری كه از طرف احزاب و نھادھا و شخصيتھای مختلف ارسال شده بود به سالن جلوه ی ويژه ای داده بود.
مراسم با اعلان يك دقيقه سكوت توسط سھيلا قادری مجری برنامه و از دوستان نزديك آذر، به طور رسمی آغاز شد. او در معرفی برنامه گفت دور ھم جمع شده ايم تا امشب زندگی آذر را جشن گيريم.
سپس پيام حزب كمونيست ايران (م. ل. م) توسط شھاب سیروان خوانده شد. در اين پيام بر خصوصيات و قابليت ھای انقلابی و كمونيستی آذرتاكيد و گفته شد: آذری که می شناسیم و حزبی که او عضوش بود اساسا برآمده ی دورانی هستند که اتحادیه ی کمونیستها از »خاکستر خویش سر برآورده و راه پیشروی را از میان گذرگاه های پرپیچ و خم می گشود. گسست جسورانه ی اتحادیه از دیدگاههای رایج در مورد ستم بر زن بود که در شکوفائی آذر نقشی به سزا داشت. آذر پیام آور و مبلغِ دانا و ماهر این خط شد و به تعمیق آن نیز یاری رساند. »
پس از اين پيام سھيلا قادری شعری از" شیركوبیكس " شاعر
کُرد را دكلمه كرد:
« درخت که سوخت
دودش دیوانی از گریه برای باغ نوشت
باغ که سوخت
دودش داستانی غمناک برای کوه نوشت
کوه که سوخت
دودش نامه ای اشک آلود برای دهکده نوشت
دهکده که سوخت
دودش تراژدی ای برای شهر نوشت
در شهر هم
زنی بود که زیبایی درخت، باغ، دهکده و شهر را
در دل و چشم و قامتش داشت
و آن گاه که زن خود را برای آزادی سوزاند
دودش داستانی بی پایان برای سرزمینم نوشت«
سپس پيام (سازمان ھشت مارس ايران – افغانستان) توسط عاطفه كشميری خوانده شد. در اين پيام ضمن اشاره به نقش آذر در مبارزات مختلف در صحنه خارج از كشور تاكيد شد كه: مهرآذر سریع بر دل زنان می نشست آنجا که با زبانی شیوا و ساده شرح می داد، ستمی که زنان را »زن» کرده چیست و از کجا میآید، زمانی که زوایای پنهان این ستم و اشکال موذیانه و ظریف این ستمگری را برهنه و رد پای این ننگ بشری را در پشت نقابهای معصوم وتا پنهان ترین زوایا وحتی در خود زنان دنبال میکرد تا به طور جامع روش کار نظام مردسالاری و پدرسالاری را نشان دهد و چه ماهرانه و بی مصالحه بر نشانه ها میزد و جبهه نبردمان را استوار و دنیای مان را عوض میکرد .اعتماد شگفت انگیزی به نیروی رهائی بخش زنان داشت و معتقد بود ستم از زنان؛ انبار باروتی ساخته که اگر منفجر شود میتواند همه ی نظامهای طبقاتی را از روی زمین جاروب کند و تو آذر زن خوشبختی بودی که یاران و رفقایت فقط در سوگت نمی نشینند. بلکه زندگی تو را نیز با سرفرازی جشن می گیرند. تو چه خوشبخت بودی که توانستی خشم و نفرت دشمنان و عشق و مهر مردمان را برانگیزی؛ شعله های را که برافروخته ای پنجرهای است رو به روشنائی و گرمی بخش پیکارهای بزرگ آینده. آذرمان اینگونه است که تو صدای زنان هستی. صدای مردم هستی. و متعلق به هر مبارزهای در هر گوشه ایران و جهان .
پس از خواندن پيام ھشت مارس، سھيلا قادری شعری به نام "ھنوز" را كه شاعر و نويسنده انقلابی عباس سماكاربه ياد آذر سروده بود، دكلمه كرد.
پری خواھر آذر نيز از طرف خانواده پيامی خواند و از حضار به خاطر شركت در مراسم تشكر كرد و بر ادامه راه وی پافشاری کرد.
زھره ستوده، دوستِ نزديکِ آذر فرازھايی از زندگیِ آذر را که با او تجربه کرده بود بيان کرد. در انتھای پيام خود از جمعيت خواست كه سرودِ رزمنده ی فولکلورِ لری "دايه دايه وقتِ جنگه" که موردِ علاقه ی آذر بود را جمعی اجرا كنند. اين سرود خوانی جمعی حال و ھوايی ديگری به برنامه داد و خستگی را از تنھا به در بُرد.
در قسمتِ بعد، کليپِ زيبايی از آذر پخش شد که در آن برش ھايی از افكار و زندگی مبارزاتی وی به تصوير كشيده شد. تقريبا تمامی سالن توسط شرکت کنندگان پُر شده بود و برخی ديگر روی زمين نشسته يا در راھرو ايستاده بودند.
مراسم با شعر خوانی ديويد وورد شاعر انقلابی انگليسی زبان ادامه يافت. او شعر "سامسون" و "زندان اتيكا" را به طرز جالب و زيبايی اجرا كرد. تر جمه ی شعرھا ھمزمان در اختيار حضار قرار گرفت. برنامه ی ديويد با استقبالِ شديدِ شرکت کنندگان روبرو شد.
سھيلا قادری با نام بردن از كليه احزاب و نھادھايی كه به مناسبت درگذشت آذر پيام داده بودند، از آنان تشكر كرد.
رفيق "رابرت بورا" از فعالينِ حزبِ کمونيستِ انقلابیِ آمريکا پيامی را از طرفِ "مری لو گرينبرگ" ھمرزم آمريکايیِ آذر را خواند ترجمه ی اين پيام در اختيارِ حضار قرار گرفت. پيامی که عمقِ احساساتِ انقلابی انترناسيوناليستی را نسبت به آذر بيان میکرد.
پس از او نصرت تيمور زاده پيام ويژه ی كميته مركزی حزب كمونيست ايران به مناسبت برنامه بزرگداشت آذر را خواند. او در پيامش تاكيد كرد كه:
زنان کمونیست روابط اجتماعی که زنان را به بند کشیده را به مصاف می طلبند .این زنان تلاش میکنند به زنان» ستمدیده توضیح دهند که راز این روابط اجتماعی چیست که در آن جایگاه او این قدر فرو دست است و این که این روابط اجتماعی چطوری متصل به یک روابط تولیدی استثمارگرانه می باشد که همان نظام سرمایه داری است. در عین حال نقطه عزیمت رفیق آذردر برخورد به فرودستی زنان از موضع انقلاب بود .بی جهت نیست که شلاق بی رحم انتقادش را بر کمپینیان فرود آورد، آنانی که به عبث در تلاش بودند که دره عمیق میان زنان سال صفر و سرکوب کنندگان آنان را پر کنند. و درست از موضع انقلاب است که عمیقا بر این باور است که بدون متحد کردن اکثریت جامعه و متحول کردنشان انقلاب اجتماعی را نمی توان سازمان داد .این روحیه وحدت طلبانه شاید یکی از برجسته ترین خصوصیات رفیق آذر بود.
رفيق جعفراميری با نواختن دف ضرب آھنگی ويژه به جلسه داد.
پس از او فريدا فراز گزيدهای از پيام دكتر رادا دسوزا- فمينيست ھندی و فعال جنبش ضد گلوباليزاسيون و از شركت كنندگان در راھپيمايی كارزار پنج روزه ی زنان عليه لغو قوانين تبعيض آميز؛ را قرائت كرد. پيش ازقرائت فريدا، پسر رادا دسوزا به ادای احترام و ابراز ھمدردی پرداخت. فريدا فراز ھمچنين گزيدهای از پيام "گروه مانيفست انقلابی - در اروپا"را خواند.
مھشيد مجاوريان پيام مشترك نجيبه صالح زاده و محمود صالحی فعال سرشناس جنبش كارگری ايران را برای حضار خواند .آنان در پيام خود تاكيد كرده بودند كه آذر "یکی از مبارزان و مدافعان سرسخت انسانهای محروم و ستمدیده و به ویژه زنان بود که نیمی از جامعه هستند و به طور مضاعف مورد ظلم و ستم و استثمار سرمایه و مردسالاری قرار دارند."
طاھره شمس از سوی زنان افغانستانی پيام پرشور و احساس خود را ارائه كرد. او تاكيد كرد: آذر مبارزه را كه هدف زندگی اش قرار داده بود و خشونت خودکامگان را در برابر مردم به چالش می کشید و هیچگاه بر سر باورهایش با احدی معامله نکرد و از اعتقاد به کمونیسم و جامعه بدون طبقه لحظه ای دست بر نداشت .
سپس بيان، پيام جمعيت مستقل زنان کارگر در کردستان را خواند. و آخرين پيام را فريبا اميرخيزی قرائت كرد كه پيام عده ای از دختران دانشجو از ايران بود:" آذر عزیز، در کنار حسرت همیشگی دیدارت که برایمان باقی مانده و در کنار اندوه سخت نبودنت، همانگونه که تو بودی و خواستی که دیگران هم باشند، بر می خیزیم و کوله بار مبارزه را محکمتر از همیشه بر دوش میبندیم. چرا که توقف غیر ممکن است و "انسان دشواری وظیفه است." امید که دخترانی که قلبت برایشان می تپید و فکرت و عملت لحظه ای آنها را رها نمیکرد،همه آذرهایی شوند از جنس درخشان."
آخرين برنامه، مراسم ٢٠ دقيقه ای آواز و رقص فلامينگوی ماندانا بود. ماندانا اشاره كرد كه زادگاه اين رقص و آواز در ميان كولی ھای جنوب اسپانيا است و آن را متعلق به ھمه ی آوارگان و تبعيد شدگان دانست. او در ميانِ ترانه ھايی که اجرا میکرد به تنھا ديدارش با آذر اشاره کرد و اينکه چگونه ھمان برخوردِ کوتاه باعث علاقه ی او به آذر شده بود، آذری که به زندگی و زيستن علاقه داشت.
مراسم با تشكر سھيلا قادری از حضار و خواندن سرود انترناسيونال و دست زدن به افتخار آذر پايان يافت.
پس از پايان برنامه با صرف غذايی ساده، شرابی به افتخار آذر نوشيده شد. به شركت كنندگان در مراسم سی دی ترانه ھای رھايی، جزوهای كه گزيده ای از نظرات آذر را در برداشت و جزوه ای كه كليه پيام ھای رسيده در آن گرد آوری شده بود، ھديه داده شد.
ميز كتاب "زنانِ سالِ صفر"، و دی وی دیِ فيلم " پرواز را به خاطر بسپار !" مورد استقبال زيادی قرار گرفت.
شركت كنندگان در مراسم تا كنون با اھدای كمكھای مالی خود (حدود ٨۵٠٠ يورو) ۶٠ درصد ھزينه ھای اين مراسم را تامين كرده اند
. كميته برگزاری مراسم تدفين و بزرگداشت رفيق آذر درخشان پاريس – جمعه 15 ژوئن 2012 .