زنان اصلاحات!؟ انتخاب!؟

زنان

 اصلاحات!؟ انتخاب!؟

دوم خرداد ۷۹ در فضایی مملو از هیاهوی تبلیغاتی، خاتمی با آرای بیست میلیونی عمدتا زنان و جوان، به ریاست جمهوری رسید. مطبوعات داخلی و رسانه های غربی کارزار فریب تبلیغاتی سازمان دادند که مردم جهان بنگرید جاده ابریشم دمکراسی و اصلاحات در ایران گشوده شد. آنها در لبخند خاتمی چه ها که ندیدند. گفتند این منجی دمکراسی و رهایی زنان در ایران است، و چه بسا که منجی همه مردم جهان شود. برخی تشکلات زنان ایرانی و جریانات سیاسی نیز در بوق و کرنای این تبلیغات دمیدند.

خاتمی در اوج بحران جمهوری اسلامی به صحنه آمد. در اوج نفرت مردم از رژیم کشتار و شکنجه و اعدام و سرکوب. اوج نفرت زنان از رژیمی که پایه هایش بر بی حقوقی زن بنا شده، خاتمی ترفندی برای وقت خریدن و آب سرد ریختن بر خشم کین زنان بود. روشن بود که وعده وعید های خاتمی به زنان بخشی از کارزار فریب انتخاباتی اوست.

با این حال گوش و چشم تیز کردیم تا ببینیم که او برای زنان چه وعده هایی دارد. سخت و با دقت حرف های او را دنبال کردیم. حقیقتا او چیزی بیشتر از اینکه زنان نیز باید در توسعه جامعه شرکت کنند چیزی نگفت. او گفت می خواهد حکومت قانون را برقرار کرده و از قانون اساسی و اجرای آن حمایت کند. او کلامی درباره قوانین ضد زن چه در قانون اساسی چه در قوانین مدنی و چه قوانین مجازات اسلامی نگفت.

باری از هواداران او پرسیدیم که خاتمی چه وعده ای داده است گفتند «او گفته دیگر حجاب اجباری نیست.» ما ورق زدیم روزنامه ها را و هر سخنرانی و مصاحبه و پیامی را که داده بود، چندباره خوانی کردیم و کلامی در این باره نیافتیم. گفتند که «او می خواهد زنان را در مناصب دولتی شرکت دهد تا بهتر به حقوق زنان رسیدگی کنند.» خاتمی که طرفدار برابری زن و مرد بود، گفت بدست گرفتن مناصب دولتی نباید بر پایه جنسیت باشد بلکه لیاقت و شایستگی مهم است. و معنایش این شد که مشاور سیاسی خود را یک زن انتخاب کرد که در تقویت و تحکیم قوانین زن ستیز اسلامی دست کمی از ملاهای قم ندارد. از هواداران خاتمی در خارج کشور پرسیدیم بالاخره دلیل پشتیبانی شما از خاتمی چیست؟ گفتند «خاتمی باسواد است، چند زبان خارجی می داند، اسامی بچه هایش مدرن است.

عمامه و عبایش شیک و تمیز است و بوی خوب می دهد ! و دست آخر گفتند، شما «ضد توده مردم هستید، ضد اکثریت زنان هستید، اکثریت زنان به خاتمی رای داده اند و ما باید اراده اکثریت زنان را حمایت کنیم». و باز ما نفهمیدیم که کجا نوشته است اراده اکثریت حرف صحیح و انتخاب صحیح را می کند!

ما خود به نظاره نشستیم. سرکوب زنان هم چنان ادامه یافت سنگسار کم نشد بلکه بیشتر شد. آمار فحشا و خودکشی زنان افزایش یافت. زندانیان زن افزایش یافتند، خشونت دولتی و اجتماعی علیه زنان تشدید یافت، دهها و صدها زن روزانه بدلیل تاری مو یا رنگ لباس و آرایش شلاق خوردند، دادگستری ها و دادگاهها مملو از مادرانی که برای دریافت حق حضانت کودکان خود اشک می ریختند، زنانی که با اشک و عجز و التماس از قاضیان شرع تقاضای طلاق و مهر آزاد کردند و این حکایتی است نفرت انگیز که تا به امروز ادامه دارد.....

اما تبلیغات سینه چاکان خاتمی بویژه از سوی برخی جریانات سیاسی معلوم الحال خارج از کشور افزایش یافت تا جایی که دست بکار سازمان دادن نوعی «جبهه مشارکت اسلامی» شدند و کنفرانس و جلسه... گذاشتند و ما را که «ضد توده، ضد اصلاحات» و.... بودیم نفرین کردند که همواره موی دماغشان شده ایم. از آنان پرسیدیم پس این روند اصلاحات و بهبود وضعیت زنان در ایران چه شد؟ رجوع دادند به فیلم های تبلیغاتی که غربی ها برای حسن رابطه با ایران ساخته بودند. فیلم «طلاق به سبک ایرانی»، تصاویری از زنان که در حال اسکی هستند، زنان مرفه با لباس های گرانقیمت در کیش. خواهران «فمینیست اسلامی» در مناصب حکومتی و البته وقتی کم می آوردند به دروغ و تحریف متوسل می شدند تا جایی که اگر در یکی از نشریات «دوم خردادی ها » فردی صحبت از «حق طلاق» برای زنان می کرد، هیاهو می کردند که «شما خیلی از اوضاع عقبید مجلس اسلامی خودش در حال تصویب حق طلاق برای زنان است»و....!

اما نشد که این چنین ادامه دهند دامنه سرکوب ها هم چنان شدت یافت. پس گفتند خاتمی قدرتش کم است مجلس در کار اصلاحات خاتمی و دولت او اخلال می کند اگر او مجلس را بدست بیاورد قادر خواهد شد که دست به اصلاحات بزند. و خلاصه مجلس نیز از آن جناح طرفدار خاتمی شد. زنان هم چنان در انتظار وعده های بهبود وضعیت خود بودند. به خیابانها آمدند و به طرفداری از جناح خاتمي جناح دیگر را محکوم کردند. آنان را دستگیر کردند، به رگبار بستند، اعدام کردند ، شکنجه دادند. خاتمی نه فقط اعتراضی نداشت بلکه خود نیز در حمایت همکاری در سرکوب هزاران زن و مرد دانشجو از هیچ کوششی فروگذاری نکرد. وقتی همه فریاد بر آوردند که مهمترین مانع در راه اصلاخات خود قانون اساسی است خاتمی گفت و تکرار کرد «گره کار اجرای قانون اساسی است» «هر کس صحبت از تغییر قانون اساسی کند دشمن ملت انقلاب و اسلام است » وقتی مردم جان به لب رسیده به خیابانها آمدند به تشدید سرکوب و جنایت به سرکوب بی وقفه و عریان زنان به دستگیری ها و قتل های زنجیره ای و... اعتراض کردند، خاتمی آنان را به آرامش و پرهیز از «خشونت» دعوت کرد.

امروز که ترفند «آشتی ملی» دوم خردادی ها به بن بست رسیده است، می گویند نباید در اصلاحات تندروی کرد !! باید روند اصلاحات را اصلاح کرد ! نباید جناح دیگر را به حاشیه راند و باید خواسته های آنان را پذیرفت. نباید مسئله زنان را طرح کرد چون مسئله بنام زن وجود ندارد و مشکل زنان تابعی از مسائل کلی جامعه است و خلاصه معلوم شد که هر دوی این جناح ها دعوای شان فقط بر سر چگونگی حفظ این نظام است و بس.

معلوم شد که دعوای این دو جناح هیچ ربطی به منافع مردم و بالاخص زنان ندارد بلکه اتفاقا بر سر چگونگی سرکوب و مهار کردن آنان است. این روزها انتخابات جدید ریاست جمهوری نزدیک می شود و حکام اسلامی به تکاپو افتاده اند تا ترفند دیگری بزنند و باز هم زنان و جوانان را به پای صندوق های رای بکشانند. سخت نگرانند و نقشه می ریزند که چگونه تنور انتخابات را گرم کنند بخصوص وقتی که طشت رسوایی پروژه خاتمی بر زمین افتاده است. شاید این بار بخواهند جبهه دوم خردادی را شکل دهند که بیشتر نقش مشاور و منقد رژیم را بازی کند که معنایش فریبی دیگر است و وقتی دیگر برای چند صباحی بیشتر شیره جان مردم را کشیدن.... این وقایع در شرایطی اتفاق می افتد که خیزش های توده ای این بار با شعار سرنگونی رژیم اسلامی خیزش سراسر کشور را فراگرفته است. در شرایطی که نیروی اصلی این مبارزات زنان و جوانان هستند و در جبهه دوم خرداد شکاف افتاده است. جبهه دوم خرداد و خاتمی بجز تشدید سرکوب برای اکثریت زنان هیچ چیز نداشت. حجاب رنگی چند کودک دبستانی در چند دبستان تهران، سقف متحرک گذاشتن در مدارس دخترانه، صدور فتوا که زنان نیز می توانند امام جماعت زنان شوند، ایجاد کلانتری زنانه و پلیس زن که هیچ زن مجرمی به هیچ بهانه ای نتواند از چنگشان رها شود، تصویب اعزام دانشجوی دختر بدون «اذن ولی» در شرایطی که دختران بالای سن قانونی می توانند بدون هیچ اجازه ای از کشور خارج شوند.... را بنام اصلاحات جا زدن رسوایی عوامفریبانه ای است که فقط بدرد نشخوار کردن نشریات و طرفداران دوم خردادی رژیم می خورد. اکثریت زنان ایرانی طی سال های اخیر نشان دادند که از پتانسیل بالایی برای شناخت منافع و حقوق خود برخوردارند، فقط کافی است از شر حکام زن ستیز اسلامی رها شوند. تحریم انتخابات آتی پاسخی شایسته از جانب زنان ایرانی به چهار سال عوافریبی همراه با تشدید سرکوب است! پاسخی شایسته جهت افشای ترفندهای رژیم و سرانجام رهائی از این عفریت است!