فمينيسم انديشه برابری طلبانه زنان است

نشریه شماره 8 تشکل زنان 8 مارس

فمينيسم انديشه برابری طلبانه زنان است!

مرواريد

 در نشریه صدف (فصلنامه برای زنان)   سال پنجم شماره 21 چاپ افغانستان مطلبی را زیر عنوان «مروری به عصر مادر سالاری»  از خانم زینب یزدانی خواندم. خانم یزدانی ضمن اینکه یکمقدار تحقیق در تاریخ مادرسالاری کرده اند و شواهد و مدارکی هم از تاریخ آورده اند گر چه خیلی ناقص وکوتاه مادرسالاری را با فمينيسم به مقایسه گرفته اند و با پیش قضاوتی فمينيسم را  " مادر سالاری و افکار افراطی و..... نامیده اند. من ابتدا به بعضی از استدلالاتشان می پردازم. «جریان مادرسالاری یا (فمینیستی) در غرب از قرن نوزدهم آغاز شده است که معمولا در جوامع لیبرالی سرمایه داری به منظور دفاع از آزادی زن پی ریزی گشته است..» ( صفحه دهم)

من نمی دانم خانم یزدانی از کجا فمينيسم را مترادف مادرسالاری خوانده اند و در تمام تا روپود نوشته شان این درک نادرست دیده مشود . به نظرمن فمینیسم مقوله ایست که از لابلای درزهای تاریخ با مبارزات پیگیر زنان برای خود جا باز کرده و تعریف مشخص ومعینی از خود داده است. فمينيسم در حقیقت واژه لاتین است که ریشه ( زن) دارد و حرکت خودجوش زنان است  که در تکامل خود هر چه بیشتر آگاهانه شد. وی در همینجا  می نویسد «زنانی پیدا شدند که شاخه های مختلف معرفتی پژوهش نمودند و زن سالاری یا فمينيسم را از سطح یک ایدئولوژی به شناخت شناسی انتقال دادند.» این یک واژه ئی من درآوردی است و جای دیگر باز هم درهمین صفحه می نویسد«این باعث می شود که موضوع زن از یک جنبش اجتماعی به یک طرح ایدئولوژیک انتقال یابد»  اینجا صحبت های خانم یزدانی بی ارتباط و ضد ونقیض قرار میگیرند. یک بار می گوید فمينيسم از ایئولوژی به شناخت شناسی رسیده، یک بار می گوید فمينيسم به یک طرح ایدئولوژیک رسیده!! بالاخره خانم یزدانی تکلیف ما را روشن کنید. این ها همه بازی با کلمات و ابهام گویی برای به تعریف غلط رسیدن از یک پدیده است.

در همین صفحه ادامه می دهد «در موج دوم این جنبش، که در دهه شصت به وقوع می پیوندد ..... و در حد یک افکار افراطی مطرح می گردد...» در دهه شصت و هفتاد زنان برای یک مقدار حقوق قانونی خود مبارزه کردند از قبیل حق رای، حق انتخاب، حق طلاق.... و این حقوق را بدست آوردند و از آنجائی که این مبارزه ففط مردسالاری را  در حیطه قانون مورد  ضربه قرار داد، بعدا متوجه شدند که چون ساختار مردسالار پا برجاست  علیرغم این حقوق بدست آمده  باز هم بر زنان ستم می شود. هم  از این رو برای بهم زدن و در هم شکستن ساختار مردسالار بطور ریشه ای  تا آزادی تام و تمام دست بکار شدند در مورد «افکار افراطی» من فکر می کنم این خواست بجا و بر حق زنان است مسائل افراطی و  کم و بیش به نسبت هر کس فرق می کند.  فمينيسم هم مثل تمام نگرش های دیگر یکدست نیست باور های مختلفی در بین آن موجود است. از فمينيسم های لیبرال بگیر تا فمينيسم مارکسیسم، فمينيسم های رادیکال یا انقلابی، فمينيسم های سوسیالیست یعنی از طیف مختلف فکری متشکل است. اما همه به این باورند که فیمنیزم مترادف رهائی و برابری زنان با مردان معنی دارد. اگر منظورتان از افراطی این است که زنان باید پایشان را به اندازه گلیمشان دراز کنند این گلیم اندازه اش برای همه یکسان نیست. شاید گلیم شما به این اندازه باشد اما گلیم زنان آگاه به اندازه وسعت اندیشه آزادی و رهائی است و هم چنین به پرواز عقابها و مرغها شباهت دارد لطفا اگر نمی توانید پرواز بلند داشته باشید و همین مقدار را که جامعه و اخلاق مروجش و روال عادیش به اضافه سنت و مذهب برایتان ارزانی داشته قبول دارید تلاش نکنید عقابها را از پرواز بلند باز دارید فمنیست ها مرغ مانند پرواز نخواهند کرد و تلاش دانه آزادی را در خاشاک نخواهند کرد. اینکه ما چه تعریفی از فیمنیزم داریم بر میگردد به درک شخصی ما از مسئله نباید آنرا مطلق ساخته افراطی بخوانیم.

دو باره برمیگردم به  نظر خانم یزدانی که می گوید فمينيسم را در غرب پی ریزی کردند. این طرز دید از نظر من اشتباه است. فمينيسم حرکت خود جوش زنان است و هرگز از طرف نیروی بیرونی پی ریزی نشده است اگر تمام مبارزات زنان را به سر خواسته های بر حقشان چه قانونی، چه اجتماعی و فرهنگی در این سطح پائین بیاورم که گویا کسانی از خارج آن را پی ریزی کرده اند، در حق این مبارزات ستم کرده ایم. نظام سرمایه داری خود تلاش دارد مبارزات زنان را هم مثل تمام مبارزات به حق از محتوا خالی نماید و با تجلیل هشت های مارچ بی محتوا و بی مفهوم آنرا چنان کانالیزه کند که خود می خواهند.

 در بازار سرمایه داری تحفه های رنگارنگ و قیمتی زینت دهنده تمام مغازه هاست و هرکس در رقابت خرید تحفه برای زن در روز هشت مارچ پیش قدم تر است اما از فردای آن روز و چه بسا که همان لحظه روی اصلی تاریخ چهره نمائی می کند .آنجا که خانم یزدانی از پی ریزی صحبت می کند همین مسئله را در ذهن آدم تداعی می کند یعنی غرب است که طرح این جنبش را پی ریزی می کند و نه حرکات خود جوش زنان.

من اینجا با جرئت می نویسم «در نظام فمینیسم یا مادرسالاری امروزی دنیای خالی از مرد دیده می شود». خیر! این درست نیست. موارد زیادی وجود دارد که مردان مترقی با مبارزات فمینیستی زنان همراهی کردند، مثلا ژان پل سارتر درکنار سیمون دوبوار از مبارزین فمنیست مدتها فعال بود. آنجائی که آزادی عمل زنان را مردان و سیستم مرد سالار محدود می سازد فمنیست وجود دارد. فمنیست اعتقاد به برابری زن و مرد است و حرکت خود بخودی زنان برای رسیدن به آرمان آزادی زنان و هیچ گاهی مترادف مادر سالاری تعریف نشده است و هیچ گاهی ادعانامه برتری زن نسبت به مرد نیست. اما از آنجائی که نگرش های مردسالارانه را زیر سئوال می برد این مردان اند که از وحشت مقابله با مقوله فمنیست برای خراب کاری آن آستین بالا زده اند و برخی زنان هم که این وحشت بی دلیل مردانه را پی می گیرند فمنیست را یک تضاد جدید در جامعه جنگ زده ما می دانند. در حالیکه فمينيسم یک پدیده ی جهانیست و یک دیدگاه مترقی انسانیست و ما نمی توانیم آنرا برای اینکه تضاد جدید بوجود نیاید نادیده بگیریم و یا تعریف غلط و نا درست از آن بدهیم.

 در جای دیگری خانم یزدانی می گوید «مسلما برابری مرد با زن، حتی در خلقت و آفرینش امر محال است. خدا زن را به مانند مرد نیافریده، همانگونه که مرد را به مانند زن نیافریده». دوستان اینجا صحبت بر سر حق برابر است نه توان برابر. اگر این مقوله برای طالبان که به اندازه کافی وقاحت در کارشان است پسندیده نیست و یا ائتلاف شمال و ائتلاف جنوب و همدستان دائمی و موقتشان که ضد موقعیت زن در کل هستند، بلکه تاسف این است ضد فمنیست واقع شدن دستاویزنیروهای «مترقی» است که می خواهند نظم ستمگرانه کهن را نه به شکل افراطی بلکه معتدل تغییر بدهند و چادری زنان را به چادر تبدیل کنند و از زنان بخواهند که دلسوز، فروتن و پاکدامن باشند. تا از این طریق زنان را هرچه بیشتر در زندان ایدئولوژی(زن بودن) اسیر کنند.

در افغانستان زنان ستیزی مساوی با ضد فمنیست است. قبلا گفتیم که ما از یک حق برابر صحبت می کنیم و نه توان برابرو به تفاوت بیولوژیکی زن و مرد آگاهیم اما آنرا مبنای برتری ذهنی و اجتماعی یک جنس بر دیگری نمی دانیم.

دوستان ما چقدر تبعیض می خواهیم؟ این همه تبعیض که اسلام وضع کرده و مجریان آن بر روی زمین اجرا می کنند کم است؟ دوستان آیا این همان دوزخ با شرایط تنبیه که اسلام از آن صحبت می کند، و مجریان اسلام در روی زمین انجام می دهند نیست؟ قطع دست و پا، در آتش سوزاندن، آتش روی کف دست انسانها گذاشتن، سنگسار و به تجرید کشاندن و .... اینها دوزخی نیست که نمایندگان خدا روی زمین برای زنان تدارک دیده اند. شاید یک زن غربی نتواند به عمق این جنایات پی ببرد، چون ندیده است، اما من و تو این جنایات علیه زنان را که تحت قوانین اسلامی انجام گرفته است در روی زمین و نه آخرت دیده ایم.

در شرایطی که در افغانستان زنان برای یک ذره از حقوق شان با چنگ و دندان می جنگند و در مقابل هیولای مردسالاری می ایستند و مقاومت می کنند، چرا سعی می کنید جایگاه این مقاومت خیره و آبگین بسازید! این نظر شما بر سر مقوله فمینیسم بنوعی همراهی با جریانات حاکم بر افغانستان و تفکرات عقب مانده ضد زن است. جریاناتی که  ما زنان کارنامه سیاهشان را در 25 سال گذشته با گوشت و پوست خود احساس کردیم و به موزیم خاطراتمان ذخیره شان کرده ایم.

خانم یزدانی می نویسد: «اسلام در عین حال که با تبعیضات موجود میان زن و مرد بشدت مبارزه کرده است از مساوات میان این دو نیز جانبداری نمی کند و به عبارت دیگر نه طرفدار تبعیض است و نه معتقد به تساوی..»

نه خیر خانم یزدانی! این درست نیست. شاید شما بتوانید کسانی را که از قرآن آگاهی ندارند با این حرفها بفریبید. اما نمی توانید این شیوه را ادامه دهید. باید به آگاهی تان برسانم که اسلام بسیار زیاد و با صراحت طرفدار تبعیض و نابرابری بین زن و مرد است. نکاه کنید به چند آیه زیر:

آیه 228 سوره البصره «مردان را بر زنان افزونی و برتری است» و یا سوره النسا آیه 34 «مردان باید بر زنان مسلط باشند، چرا که خداوند بعضی را بر بعضی دیگر برتری بخشیده». خانم یزدانی شما با چند ده تا از این گونه آیه ها قانع می شوید که قرآن کتاب آسمانی مذهب اسلام بشدت طرفدار تبعیض علیه زنان است!!!

البته برای آگاهی شما ضرور است یادآوری کنم که مذاهب خود همه زن ستیزند و اسلام هم از این امر مستثنی نیست. بطور مثال در انجیل عهد جدید می خوانیم «زنان را اجازه نمی دهیم تعلیم دهند» و یا «زنان ضرورتا محتاج مورد تصاحب قرار گرفتن و امر و نهی مردان هستند». همه ادیان از زرتشت و مانی و یهود و ... همه ضد زن هستند و در کتب این مذاهب فرودستی زنان به صراحت اعلام شده است.

در خاتمه باید بگویم که این برخورد شما برای توده های زن توهم بوجود می آورد. شما با حمله به فمينيسم در عرض مبارزات زنان حرکت می کنید! شما تحقیقاتی تاریخی کرده اید اما نتایج نادرستی از آنها می گیرید. بهتر بود منابع مطالعاتی خود را برای خوانندگان معلوم می کردید تا خواننده خود با مراجعه به آنان نتیجه گیری خود را می کرد.

کسانی که سد راه مبارزه آزادیخواهی زنان به هر اسم و رسمی می شوند، یا خود مجریان ستم بر زن هستند یا راه  را برای مجریان ستم بر زن صاف  می کنند. امروز هر ذره از مبارزه و مقاومت زنان افغانستان را باید تشویق و حمایت کرد. بی جهت سعی نکنیم، از فمينيسم یک مقوله ترسناک درست کنیم. این عملا مقابله با زنان افغانی است که با چنگ و دندان در جامعه نهایت مردسالار افغانستان برای حقوق اولیه خود مبارزه می کنند. اگر باری ز دوشم برنداری، به زیر بار سربارم چرایی؟؟؟