نشریه شماره 9 تشکل زنان 8 مارس
عصيان زينب پاشا
تلخيص از کتاب «زنان ايران در جنبش مشروطه»، فصل «عصيان زينب پاشا»، نوشته عبدالحيسن ناهيد
زينب پاشا يکی از مبارزين جنبش بيداری زنان در جريان انقلاب مشروطه بود. او و همفکرانش با سازماندهی يک تشکل مخفی و با اتخاذ شيوه های قهرآميز، نه تنها به پيشروی جنبش مشروطه ياری رساندند، بلکه نقش مهمی در بيداری زنان و مطرح کردن زنان بعنوان يک نيروی مهم اجتماعی بازی کردند. راديکاليسم زينب پاشا با اين مسئله که زينب از ميان زحمتکشان برخاسته بود بی ارتباط نبود. مخفی بودن تشکلی که وی رهبری اش می کرد، ضامن تداوم مبارزه اش در مقابل استبداد قاجار بود.
امروز شيوه های مبارزه و چگونگی تشکل از مسائل مورد بحث جنبش زنان است. نگاهی به تاريخ مبارزاتمان در جنبش مشروطه نشان می دهد که در آن دوران نيز زنان با نظرات و شيوه های متفاوتی در صحنه نبرد عليه نظام زن ستيز فعالیت می کردند. بدون شک کوشش تمام زنانی که به اشکال مختلف با استبداد و استعمار و مشروعه به ستيز برخاستند به بيداری زنان ايران خدمت کرد. ولی همانگونه که قيام تبريز نقشی تعيين کننده در پيشبرد جنبش مشروطه بازی کرد، مبارزات قهرآميز و سازمانيافته زنان در تبريز، رشت، تهران و ساير نقاط پرچمدار مبارزات زنان در اين عصر بود.
روشن است که خودآگاهی زنان از مشروطه تا کنون بسيار رشد کرده و شرايط جامعه و جهان و ترکيب نيروهای درگير در صحنه مبارزه با آن دوره متفاوت است. ولی مبارزه ما ادامه مبارزه آن زنان برای رهائی است و درسهای مبارزاتشان جزئی از توشه پر ارزش راهی که در آن قدم گذاشته ايم. ـ سپیده همراز
زينب از پيشتازان بيداری زنان ايران است. نود سال پيش، به هنگامی که مردم ايران در جريان انقلاب مشروطه فئوداليسم و استعمار را به مصاف طلبيدند، زينب زنجير سنن و قوانين فئودالی را گسست و برای اولين بار در تاريخ با چهل نفر از زنان قهرمان تبريز عليه ستم پيشگان داخلی و استعمارگران خارجی و عليه نابرابريهای جنسی به جنگ مسلحانه پرداخت.
زينب در يکی از محلات قديمی تبريز در يک خانواده روستائی متولد شد، در فقر و رنج بزرگ شد و سالها به علت شوربختی خود و مردمش فکر کرد.
شهرت زينب از زمانی آغاز می شود که ناصرالدين شاه امتياز خريد و فروش توتون و تنباکو را در سرتاسر ايران به يک شرکت انگليسی واگذار می کند. انگليسيان به ايران آمده و مانند دولتی که ايران را آ فت زده باشند به تمام بلاد مامور می فرستند. امتياز رژی کاسه صبر مردم را لبريز کرده و تبريز اولين شهری است که عکس العمل نشان می دهد. بازار بسته می شود. ماموران دولتی به زور ارعاب و تهديد و وعده و وعيد بازاريان را مجبور به بازکردن مغازه خود می کنند. لکن چند ساعتی از باز شدن بازار نگذشته بود که دسته ای زنان مسلح با چادر نمازی که گوشه های آنرا به کمر بسته بودند در بازار ظاهر می شوند و دست به اسلحه می برند و بازار را مجبورا می بندند. سپس به سرعت در کوچه پس کوچه ها از نظر پنهان می شوند. رهبری اين زنان را زينب به عهده داشت. ماموران دولتی بارها سعی در بازکردن بازار می کنند ولی گروه زينب هر بار با اسلحه گرم و سنگ و چماق به بازار می ريزند و رشته های دولتيان را پنبه می کنند.
سرانجام در اثر مخالفت شديد مردم، ناصرالدين شاه با سرشکستگی تمام حرف خود را پس می گيرد و قرارداد رژی باطل می گردد. لکن مبارزه زنان تبريز و زينب پاشا بدون وقفه ادامه می يابد.
زينب هراز گاهی به همراه ديگر زنان رزمجو در کوچه و بازار و محل ازدحام مردم ظاهر می شود و مردان را به مبارزه می خواند. «اگر شما مردان جرئت نداريد جزای ستم پيشگان را کف دستشان بگذاريد... چادر سرتان کنيد و کنج خانه بنشينيد... ما جای شما با ستمکاران می جنگيم» سپس روسری خود را به جانب مردان پرتاپ می کرد و در ميان بهت و حيرت حاضران از ديده ها پنهان می شد...
در روزگار زينب يکی از رسوم رايج اين بود که فئودالها و اشراف ارزاق عمومی و بويژه غلات را احتکار می کردند. غلات را به مبلغ ناچيزی از روستائيان می خريدند و در انبارها جمع می کردند و به هنگام زمستان که ذخيره آرد مردم تمام می شد، به بهای گران عرضه می داشتند.
کمبود نان در تبريز بارها آشوب به پا می کند و زنان تبريز به رهبری زينب نقش فعالی در اين شورشها بازی می کنند. در يکی از اين آشوب ها در حدود سه هزار زن چوب بدست در بازارها به راه افتادند و کسبه را به بستن دکان و پيوستن به راهپيمايان مجبور کردند. اين آشوب ها بدون خونريزی نبود و حکومت قشون مراغه را به جان مردم انداخت. شعار نان تبديل به شعار سياسی و عليه سلطنت قاجارها شد.
زينب در روزهای قحطی و گرسنگی انبار غله محتکران را شناسائی می کرد و در فرصت مناسبی به همراه ديگر زنان تبريز به آنجا حمله می برد و آنچه را احتکار شده بود بين بی چيزان تقسيم می کرد. در اين مورد يکی از معروف ترين عمليات زينب گشودن انبار قائم مقام والی آذربايجان است. ناگفته پيداست جائی که والی دست به احتکار بزند، ديگران تا می توانند خون مردم را در شيشه می کنند.
خانه قائم مقام بارها در اعتراض عليه گرانی و احتکار بوسيله زنان سنگسار می شود. در يکی از اين شورشها قائم مقام دستور می دهد بسوی مردم تيراندازی کنند. دسته زنان مسلح به رهبری زينب به دفاع برمی خيزند. به روايتی سی نفر کشته می شوند و قائم مقام از ترس پناه به عمارت وليعهد می برد. ميرزا فرخ از شعرای مشروطه شعری با الهام از ماجرای گشوده شدن انبار غله والی آذربايجان و عصيان شجاعانه زنان تبريز به رهبری زينب سروده است.
ديگر از عمليات معروف زينب حمله به خانه و انبار نظام العلما يکی ديگر از مقتدران و محتکران آزمند تبريز است. زينب پس از شناسائی محل انبار نقشه حمله را از پيش آماده می کند. در روز مقرر در ساعت معينی در حالی که روسری خود را از سرباز کرده بود و از آن پرچمی ساخته بود در پيشاپيش خيل زنان و گرسنگان شهر به سوی خانه نظام العلما راه می افتد و آنجا را به محاصره در می آورد. نظام العلما و کسانش که از پيش خبردار شده بودند و چند نفر تفنگچی آماده کرده بودند، دستور شليک دادند. زينب و ياران مسلح او نيز به حمايت از مردم دست به اسلحه بردند. جنگ سختی در گير شد. چندين نفر کشته و زخمی شدند. سرانجام انبار انباشته از گندم نظام العلما به تصرف زينب در آمد و بين گرسنگان تقسيم شد.
زينب اولين زنی بود که سنت زمانه را ناديده گرفت و برای گرفتن داد خود و خلقش دست به اسلحه برد. او فارغ از هرگونه قيد و بند فئودالی مانند عياران مرد به قهوه خانه ها رفت و آمد می کرد و بی محابا در جمع مردان می نشست و قليان می کشيد.
او زنان را تشويق می کرد که عليه نابرابری های اجتماعی و ستم چند لايه ای که بر زنان می رفت به پيکار برخيزند....