نگاهی انتقادی به کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در برلین

نشریه شماره 10 تشکل زنان 8 مارس

نگاهی انتقادی به کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در برلین

پانزدهمین کنفرانس سالانه بنیاد پژوهش های زنان ایرانی بین روزهای 2 تا 4 جولای در شهر برلین – آلمان برگذار شد.  موضوع این کنفرانس «نقش اجتماعی جنسیت در روند مدرنیته در ایران» بود. تا کنون گزارشات مختلفی از این کنفرانس منتشر شده است. ما بر آن شدیم نگاهی تلخ و شیرین به آن بیندازیم.

اولین سخنران این کنفرانس کریستینا تورنر از آلمان با عنوان «نگاهی به جنبش زنان در آلمان» بود. او ضمن بررسی اهداف جنبش فمنیستی در این کشور طی دهه 60 و 70 معتقد بود که در دهه 90 زنان به بسیاری از اهداف خود دست یافته اند و امروزه محرک زنان مبارزه علیه شکاف های طبقاتی است.  بنظر می آمد که خانم تورنر ستم جنسی در آلمان را پایان یافته یا حداقل بسیار تضعیف شده می بیند.  در حالی که آمار خشونت علیه زنان در کشور آلمان رقمی بالاتر از سایر کشورهای اروپایی است یعنی در هر 4 روز یک زن بعلت خشونت مردها جان خود را از دست می دهد، آیا این خشونت انعکاسی فشرده از ستم بر زن در این کشور نیست؟

  سخنران دیگر خانم نازیک احمد بود وی که می بایستی در مورد «موقعیت زنان در عراق کنونی» صحبت کند، عمده وقت خود را به تبلیغ و توضیح خواسته ها و اهداف گروه سیاسی خود صرف کرد. که ربطی به تم امسال بنیاد نداشت.   

شاید یکی از قابل تعمق ترین مراسم این سال معرفی بانوی برگزیده بود.  خانم هما ناطق زن برگزیده امسال شد. وی مولف کتب تاریخی متعددی است و هم چنین از موسسان «اتحاد ملی زنان» در سال 1358 است. در مراسم تحلیف بانوی برگزیده سه سخنران دیگر در وصف ایشان سخنرانی های طولانی، خسته کننده  و مملو از مدح و تمجید ارائه دادند. هیچکدام از این سه سخنران در مورد تالیفات ایشان و اهمیت آنها چیزی برای گفتن نداشتند. دور از منطق است که چند کتاب ایشان حتی دو کلمه برای گفتن نداشته باشد.  متاسفانه خود ایشان هم بیشتر شعر خواندند تا درباره کارهایشان حرف بزنند. این مراسم انعکاس روابط کاملا سنتی  است که هنوز بر برخی ایرانیان خارج از کشور و آن هم در کنفرانسی که داعیه مخالفت با سنت دارد، حاکم است. و نشان می دهد که ما هنوز راهی درازی در پیش داریم تا  فرهنگ و روابط سنتی و عقب مانده را  پشت سر گذاریم. با پوشیدن  جامه مدرن، مدرن نخواهیم شد! چنین گشایشی نشان داد سالی که نکوست از بهارش پیداست!

روز دوم  گلناز امین بنیانگذار بیناد با خواندن پیامی کنفرانس را آغاز کرد. وی در این پیام ضمن تاکید بر جدایی دین از دولت بعنوان خواست پایه ای زنان، آزادی و دمکراسی را یکی از  پایه های مدرنیته دانست.

خانم فروغ تمیمی، سوسن رخش و رویا طلوعی سخنرانان دیگر این کنفرانس تمرکز صحبت هایشان روی موضوع مدرنیته در ایران بود. هر سه این سخنرانان با تفکر سیاسی نزدیک به یکدیگر مدعی  پیشرفت زنان در جمهوری اسلامی بودند. هر سه آنان تعریفی ناقص، گنگ و سطحی از مدرنیته را ارائه دادند تا بتوانند نتیجه گیری کنند ایران در دوران  رژیم سلطنت پهلوی  روند مدرنیته را تجربه کرده و موقعیت زنان در بستر مدرنیته رضا شاهی و پسرش متحول شد. البته هریک انتقاداتی به مدرنیته نوع سلطنتی داشتند. مثلا خانم فروغ تمیمی انتقاد داشت که مدرنیته شاه به مسائل بومی توجه نداشته است. و خانم سوسن رخش نیز با مسرت خبر از تولد راهی سوم برای پیشروی بسوی مدرنیته، « مدرنیته» ایرانی شده توسط نواندیشان دینی در ایران می داد. اگر می شود فمینیسم را اسلامیزه کرد و بعنوان تحقیق دانشگاهی ارائه داد چرا نشود مدرنیته را هم اسلامیزه کرد تا حکومت «سکولار اسلامی» داشته باشیم!

خانم رخش برای اثبات  نظریاتش اعلام کرد که اخیرا در ایران بوده و از نزدیک با خانم هایی چون الهه کولایی صحبت کرده است. با این حال نشان داد رفتن به ایران دردی را دوا نمی کند وایشان هم چنان  فرسنگها  دور از مسائل اکثریت زنان جامعه ایران هستند، بویژه وقتی که گفت، نتیجه کار زنان فمینیست اسلامی سکولاریسم است زنانی که امروز به خود فمینیست های مسلمان می گویند و معتقدند در چارچوب دین می شود به بهبود وضعیت زنان پرداخت. در ضمن وی از خود انتقاد کرد که قبلا سیاه و سفید می دید و پس از رفتن به ایران به بخصوص پس از مشاهده «پیشرفت های» زنان در ایران به این نتیجه رسید که نباید سیاه و سفید دید!  مجموعه سخنرانی سوسن رخش نشان می داد که ایشان اساسا جنبش زنان را در چارچوب زنان طبقات بالا و حکومتی می بینند و به همین جهت هم در پایان سخنرانی اش  به حکومت اسلامی پند و اندرز داد که اگر نیازهای زمانه را در نظر نگیرند دچار بحران خواهند شد!

فروغ تمیمی حق رای به زنان را یکی از اقدامات مهم محمد رضا شاهی در زمینه پیشرفت موقعیت زنان دانست. وی این واقعیت را از قلم انداخت که در دوره شاه اصولا انتخاباتی وجود نداشت تا کسی بخواهد رای بدهد، حق رای به زنان بیشتر به مزاح می مانست تا اقدامی جدی که در زندگی زنان تاثیر بگذارد!

بعلاوه خانم تمیمی  معتقد بود «زنان اندیشمند مسلمان  به بازبینی و نقد ریشه ای جامعه پدرسالار سنت گرا پرداخته اند». اما وی نامی از این زنان نبرد. و طبعا نتیجه این حرف خانم تمیمی متحد شدن زنان سکولار و غیرمذهبی با این طیف برای دست یابی به حقوق انسانی و برابر است.  البته ایشان پس از سالها همکاری با طیف مسلمان نواندیش در مقام عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و پیام  نور،  باید هم رشد و ارتقا زنان را به حساب فضای باز دولت خاتمی قرار دهد.  وی در مقام آکادمیسین که سالها دمخور زنان حکومتی بوده نباید هم نمک نشناس باشد!

خانم رویا طلوعی گفتند که کاندید نمایندگی مجلس ششم بوده و توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده است. وی در ادامه سخنرانی خود گفت کردها در طول تاریخ برای زنان ارزش قائل بوده اند. البته وقتی به قتل های ناموسی و خودسوزی های فزاینده زنان  در کردستان اشاره کرد این تصور را دامن زد که شاید هم اینها بخاطر ارزش بیش از حدی است که مردان کرد برای زنان کرد قائلند!

او ضمن حمایت از احزاب کردی طرفدار آمریکا به رهبری بارزانی و طالبانی  در عراق گفت امروز مردم کرد در اداره سیاسی مملکت خود شرکت دارند و دو زن وزیر کرد هم در دولت حاکم در عراق مشغول هستند. وی از وضعیت بسیار خوب مردم و زنان در کردستان عراق خبر داد و گفت خانه های امن زنان وجود دارد و خانم طلوعی و زنان فعال کرد عراق اگر ببینند جان زنی در خطر است او را به اروپا می فرستند! و حضار را در بهت و حیرت قرار دادند که اگر وضعیت برای زنان کرد عراقی این قدر گل و بلبل است چرا باید به اروپا فرار کنند، پس خانه های امن که خانم طلوعی و همفکرانش ایجاد کرده اند برای چیست؟! او ضمن مخالفت با حرکات تند و رادیکال در جنبش زنان، گفت زنان باید با حرکات کند و بطئی به پیش روند و این نشانه عقلانیت این جنبش است.

سخنران دیگر خانم نسترن موسوی از ایران صحبت خود را با عنوان «بازتاب مناسبات جنسی در ادبیات داستانی پیش و پس از انقلاب 57» آغاز کرد. او قبل از شروع صحبت مجموعه ای از تغییرات را بعنوان شاخص های مدرنیته توضیح داد از جمله تغییر خانواده بزرگ به خانواده کوچک و یا محدود کردن قدرت شرع و نفوذ روحانیت، گسترش شهرنشینی و ...

وی اشاره کرد که ادبیات داستانی ما لزوما آئینه تمام نمای تاثیرات و تحولات اجتماعی نیست، گرچه از این تاثیرات برکنار هم نبوده است. خانم موسوی برای بررسی مناسبات جنسی ادبیات را  سه دهه 1310 و 20 و 30 بررسی کرد و گفت در هر دهه یک اتفاق مهم بزرگ روی داده که جامعه را تکان داده است. او معتقد بود که در موقعیت های حساس و خطیر امکان بهم خوردن مناسبات سنتی بیش از پیش فراهم می آید تا در اوضاع آرام و پرسکون، تغییراتی که در مورد مناسبات جنسیتی هم صدق می کند. با این توضیح  گفت نقش زنان در ادبیات داستانی این دوره بشکل زنان روسپی است. در این داستانها یا زنان قربانی هستند که تسلط بر سرنوشت خود ندارند یا فتنه انگیز هستند در هر حال یار و یاور که نیستند هیچ بلکه نابودگرند و برای نمونه از بوف کور صادق هدایت نام برد.

نسترن موسوی گفت مدرنیزاسیون دولتی و سرکوب سیا سی دوره محمد رضا شاه در زندگی زنان تاثیر گذاشت و ادبیات این دوره کشاکش بین روابط سنتی و مدرن را منعکس می کند. وی کتاب «سنگی برگوری» از آل احمد و «بره گمشده راعی» از هوشنگ گلشیری را نمونه های این کشمکش خواند.

سپس نسترن به ادبیات پس از انقلاب پرداخت و گفت از سال 1362 ادبیات داستانی دچار رکود شدید می شود وبسیاری نویسندگان دنبال عرفان و تمثیل می روند و عده ای داستانهایی می نویسند که زنان در آن نیستند و یا اگر هستند نقش های سنتی داشته باشند که تعارضی ایجاد نکنند. بعضی نویسندگان نیز به پوسیده ترین سنتها بر می گردند مانند اسماعیل فصیح در زمستان 62 و یا جزیره سرگردانی سیمین دانشور که انفعال کامل زنان و عقب نشینی صرف به آشپزخانه و دلداری از شوهران را توصیه می کند.

نسترن گفت در دهه 70 دوره ای از هویت یابی زن ایرانی آغاز شده که رد آن را در ادبیات هم می توانیم ببینیم. در این دوره زنان در داستانها فردیت، خودفرمانی و استقلال بی سابقه ای پیدا می کنند. در داستانها این صدای مستقل و سرشار از تجربه های شخصی را پیدا می کنیم. زنانی که در حال حاضر فقط شرح زندگی موجود را می دهند و چشم اندازی از  آینده ندارند، اما پرتوی از فاعلیت را در این کارها می بینیم. او از نوشته های زویا پیرزاد نمونه می آورد. او در خاتمه گفت در این سالها بویژه ادبیات داستانی آن فضایی بوده که سکولاریسم و دگراندیشی بعنوان نماد مدرنیته در آن دوام آورده و تا حدودی به بازتولید خود ادامه داده است. او گفت در این دهه ادبیات مفری بود برای کسانی که رویای دیگری در سر دارند.

 سخنران دیگر شهلا شفیق بود.  او با نگاهی دیگر به زندگی و اشعار فروغ پرداخت. نگاهی در پرتو مدرنیته و تحول فردیت زن ایرانی در روند مدرنیته.  وی در بررسی خود گفت زندگی شخصی و کار فروغ در هم تنیده است. فلسفه دائمی فروغ نگاه کردن و دیدن است. شهلا شفیق معتقد بود که هشیاری و آگاهی نقطه پایان امنیتی است که عادت و تکرار با خود می آورد و شکستن عادتها و سرپیچی از سنتها حصارهای امنیت را می شکند و تحول مدرن در آدمی در حقیقت یعنی عهده دار شدن مخاطرات استقلال و آزدی است. آزادی یعنی خطر انتخاب را پذیرفتن. او تاکید کرد که پروسه تحولات در انسان را نباید تک خطی دید. و سعی کرد فراز و نشیب فروغ را در روند مدرنیته مورد بررسی قرار دهد. افسوس که شهلا شفیق با خواندن طولانی اشعار فروغ فرصتی برای بررسی های خوب و شنیدنی خود نگذاشت.

ژانت باور سخنران دیگر از آمریکا در مورد «فمینیست لهجه دار در ایران» صحبت کرد. بدلیل ترجمه نارسا بحثهای او قابل فهم نبود. امیدواریم که بنیاد پژوهشها سخنرانی وی را هرچه زودتر منتشر کند.

 میز گرد نسل دوم ابتکار جالبی است که بنیاد پژوهشها چند سال است که به آن بهای درخور داده است. در این میز گرد 4 دختر جوان از آلمان شرکت کردند که یکی از آنها شاید هم 2 نفر آنان به ایران رفت و آمد داشته است.  دو نفر نیز  دیگر از ایران آمده بودند. یعنی مجموعا 6 نفر.

یکی از سخنرانان در مورد تجربه خود بعنوان یک دختر جوان وقتی که به ایران می رود حرف زد. او می گفت وقتی همراه برادرش به ایران رفت. مردان خانواده برادر او را برای گردش به بیرون می بردند اما او باید در خانه می ماند چون معتقد بودند که زنان جوان دوست دارند در خانه بمانند و حرف بزنند و ....

دختر جوان دیگری در مورد مسئله حجاب در آلمان صحبت کرد. او گفت من خودم را بعنوان نسل دوم ایرانی از نسل قبلی خود جدا می بینم و آنگاه در مورد قانون حجاب گفت که نسل قبلی او نمی تواند بفهمد که مسئله حجاب در ایران و در آلمان مفاهیم گوناگون دارند. او این اختلاف سیاسی را بین نسل خود و نسل قبلی می دید و معتقد بود که نسل جوان در غرب مخالف قانون منع حجاب است چرا که حقوق فردی را زیر سئوال برده و انعکاسی از راسیسم است.

سخنران بعدی از ایران بود که در مورد رابطه جنسی دختران جوان صحبت کرد و اینکه دختران جوان در ایران کماکان با مشکل بکارت روبرو هستند و برای همین ناچارند طوری رابطه جنسی داشته باشند که بکارت حفظ شود. او برای اینکه عمق تفکر جامعه را در مورد بکارت نشان دهد می گفت اگر بعنوان یک دختر جوان پیش دکتر متخصص زنان بروی، او معاینه داخلی نمی کند چون فکر می کنند دختر باکره است و نباید معاینه داخلی شود. در سخنرانی او نکات بسیار جالبی از تجربه زنان جوان بود که چگونه فرودستی خود را قبل از اینکه خانه شوهر بروند حس می کنند.

 

امسال برنامه هنری بسیار متنوع بود. ظاهرا به مسئله هنر بعنوان یکی از عرصه های مبارزه فرهنگی توجه می شود. علیرغم اینکه تم کنفرانس در مورد سنت و مدرنیسم بود، اما برنامه های هنری عمدتا رنگ و مایه هنر و موسیقی سنتی را در خود داشت. رقص درویشی توسط شاهرخ مشکین قلم از پاریس بسیار زیبا بود. او با هنرمندی بی نظیر خود بیش از سه ربع ساعت سماع (رقص دراویش) کرد. علیرغم مخالفتی که با هنر سنتی می توان داشت نمی توان  حرکات نرم و زیبای شاهرخ را نادیده انگاشت.

 بخش دیگر آوازهای فولکوریک دختر جوان ایرانی به سبک اپرایی بود که همه را به حالت شور و نوستالژیک برده بود. برنامه بعدی گروه هنری فتنه بود که شامل دو زن ایرانی و دو زن آلمانی بود و گلرخ با صدای گرم و دلنشینی ترانه های قدیمی دلکش و مرضیه  و سرودهای انقلابی  را  اجرا کرد. همراه با این گروه پروانه حمیدی شعرخوانی هجوی را ارائه داد که عمدتا مسخره کردن ناعادلانه انقلابیون چپ بر سر مسئله زنان بود که از جانب بسیاری به آنان انتقاد شد و آنها روز بعد در جلسه ارزیابی از کنفرانس توضیح داده و از خود انتقاد کردند.  لازم به تذکراست که برنامه های هنری دیگری در شب اول اجرا شد. هنگام برنامه هنری حدود هزار نفر حضور داشتند اما در سخنرانی ها بین 300 تا 400 نفر شرکت داشتند.

درپایان مراسم بنیاد جشنی سازماندهی  شد که تا پاسی از شب ادامه یافت. در این قسمت هم زنی رقص شکم عربی اجرا کرد که حضور گسترده آقایان در این بخش حیرت انگیز بود! بسیاری از زنان به رقص و پایکوبی پرداختند و موسیقی دیسکویی و تکنو و هم چنین موسیقی رقص ایرانی بهمراه رقص زنان شرکت کننده بخوبی امتزاج سنت و مدرنیست را در زوایای گوناگون زندگی جامعه ایرانی منعکس می کرد.

یکی از نکات مثبت این کنفرانس نظم و برنامه بود و نشان قدرت سازماندهی و مدیریت زنان است. این مسئله نشان از توانایی های چشمگیر زنان داشت.

 علیرغم اینکه کیفیت سخنرانی ها چندان بالا نبود و فضای کنفرانس مملو از بحث هائی راست روانه برخی سخنرانان بود، که  این نشانه عقب بودن آنان و جدا بودن این کنفرانس از وضعیت عینی و ذهنی جنبش زنان در اوضاع کنونی است.اما با این همه زنان هر ساله در این گردهمایی و گردهمایی های مشابه با اشتیاق شرکت می کنند و این انعکاس نیاز زنان به تجمعات توده ای (لائیک و غیر مذهبی) است. در این گردهمایی ها زنانی که از گوشه کنار جهان می آیند با یکدیگر آشنا می شوند و نظرات متنوعی را می شنوند و با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این نیز یکی از نکات مثبت کنفرانس بنیاد است.

امسال چهره های جوان بیشتری در کنفرانس حضور داشتند و اینان اکثرا فرزندان زنانی هستند که به جنبش زنان و مبارزه زنان ارادت دارند،  بعلاوه دخترانی که حالا بزرگ شده اند، بیان طولانی شدن دوره تبعید ایرانیان نیزهستند. البته میز گرد جوانان پاسخگوی چنین نیازی است و می تواند عاملی برای جلب بیشتر دختران جوان به جنبش زنان شود.

در کنار چهره های همیشگی شرکت کننده،  زنان چدیدی نیز حضور داشتند. اکثریت شرکت کنندگان زنانی با درجه آگاهی متوسط فمینیستی بودند، البته آگاهی فمینیستی فاقد جهت گیری سیاسی مشخص. برای همین مرتبا شاهد کف زدن های بی وقفه حضار برای سخنرانان مختلف و گاه متضاد بودیم. هر چند فعالین جنبش زنان که تعداد شان مشخص و محدود هست تلاش می کردند پس از سخنرانی ها  نظراتشان را ارائه دهند که اساسا شکل طرح سئوالات به خود می گرفت.

این کنفرانسها و جلسات فرصت خوبی برای آموزش و ارتقا آگاهی زنان است بشرط اینکه بشکل گروهی شرکت کنند و با زنانی که باتجربه تر و آشناتر هستند به بحث و گفتگو بر سر سخنرانی ها و جمعبندی از آنها بپردازند.

 

این گزارش توسط گروهی از زنان هشت مارس که در کنفرانس امسال شرکت کردند تهیه شده

است. – جولای 2004