اگر بخــــــوانم و یا نخـــــوانم

اگر بخــــــوانم و یا نخـــــوانم!

اگر بخوانم ویا نخوانم، بنویسم و یا ننویسم، سخن بگویم ویا مُهر سکوب بر لب زنم، چه آنچه را که در سرزمین ما می¬گذرد تفسیر کنم و چه به اشاره¬ای بگذرم، جنایت¬های سی سال حکومت این رژیم مذهبی و متجاوز، زورگو، ضد آزادی و زن ستیز را فراموش نخواهم کرد.  این جماعت فریب¬کار را که بر قدرت نشسته¬اند و دست¬های پنهان و آشکارشان سی سال است که به خون پاک¬ترین فرزندان این ملت آغشته است، نخواهم بخشید.

دو پدیده¬ی "فراموش کردن" و "بخشیدن" بخشی از اصلی¬ترین سبب¬هایی است که به عنوان دو عنصرریشه¬دار در تاریخ ما، ما را به این جایی رسانده است که " اکنون ِ" ما را شکل می دهد. اکنونی که ارزش¬های انسان و احترام به آزادی، به فجیع¬ترین شکلی پایمال کسانی می¬شود که خود را جانشینان خدا بر روی زمین می¬دانند وبا قوانین قرون وسطائی¬شان، ننگین¬ترین جنایت¬ها را در کل جامعه مرتکب می¬شوند.  کسانی بر ما حاکم شده¬اند و حکومت را در دست گرفته¬اند که حاصل قدرت¬شان نظام جمهوری اسلامی ست. نظامی که در زندان¬های آن فرزندانمان را آشکارا کشتارمی کنند و آنها را مورد شکنجه و تجاوز قرارمی دهند، زنان را از حداقل آزادی محروم کرده¬اند و فقر و فحشا و بیکاری وکودک آزاری و اعتیاد و خرافات را گسترش داده اند.

چگونه می¬شود کشتارها و سرکوب¬های آغاز شده از فردای شکل گیری این نظام را فراموش کرد؟

تشکیل بیدادگاه¬های روزهای نخست،  سرکوب وحشیانه¬  تظاهرات زنان، کشتارهایی که از تهران به ترکمن صحرا و کردستان و آمل و دیگر شهرهای ایران گسترش یافت و مردم را به نام محارب به قتل رساند، قتل عام هزاران مجاهد و کمونیست¬ و آزادی خواه در زندان¬ها، به نام محارب و مفسد فی¬العرض و به دستورو فتوای کتبی و مستقیم  رهبر جمهوری اسلامی ایران  روح الله خمینی   و با همکاری دست اندر کاران رسمی آن زمان ،  ترور مخالفان در داخل و خارج از کشور، ربودن روشنفکران و نویسندگان و به قتل رساندن آنان، تنها بخشی از جنایاتی است که همچنان ادامه دارد.

خیزش اخیرمردم  ایران نشان داد که دانشجویان، زنان و مردان و زحمت کشان جامعه¬یِ ما هوشیارند. علیرغم سانسور و کنترل و سرکوب، بسیاری از آنان تاریخ سی ساله¬ی اخیر را به خوبی می¬دانند. این موج عظیم نشان داد که مردم ما فریب مخالفان کنونی را که به ساخت و بنیادهای جمهوری جهل و فریب و جنایت اسلامی و بنیان گذار فریبکار آن وفادارند، نخواهند خورد و شعارهایی مانند "ما انقــــــــلاب نکردیــــــم تا به عقـــــــب برگردیــــــــــم"  شاهد آن است.

زنان ما که در صف مقدم مبارزه و مقاومت ایستاده¬اند، خواهان برابری و آزادی بدون قید و شرط¬ند و برای لحظه¬ای خواست¬های  بر حق¬شان را فراموش نمی¬کنند. آنان¬ می دانند که بدون شکستن ساختار سیاسی و اجتماعی و قضائی حاکم بر ایران رسیدن به خواست هایشان امری¬ست ناممکن. آن¬ها چون دیگر اقشار جامعه  فریب مخالفان امروز را که در بنیان گذاری این حکومت جهل و فریب دست داشته¬اند، نخواهند خورد و اجازه نخواهند داد که فرصت طلبان رهبری جنبش آزادی خواهانه وانقلابی شان را به عهده بگیرند و با تبلیغ مسالمت و سکوت جریان حرکت آنان را به انحراف بکشانند.

مادران و پدران ما قتل عام فرزندانشان را در زندان¬ها و در خیابان¬ها با سکوت برگزار نخواهند کرد. فرزندانی که راه سرخ مبارزه را نه به اجبار که ازسر باور انتخاب کرده بودند .  مادران جان باخته¬گان این جان¬های سرگردان در پارک¬ها خون¬های به خاک ریخته شده¬ی فرزندانشان را نه فراموش می¬کنند و نه عاملان این کشتارها را خواهند بخشید .آنان خواستارمحاکمه¬ی عاملان این جنایات هستند .آنان می¬دانند که حتی عنوان" مادران جان باخته گان" لرزه بر اندام فریب کاران  جمهوری اسلامی  می¬اندازد. آنها می¬دانند که  پیشنهاد تغییر نام"  مادران جان باخته گان" به " مادران صلح"  یکی دیگر ازترفندهای این فریب کاران است.

تاریخ ما سرشار از فریب است. فریب قدرت طلبان.

 

- فتوای کتبی خمینی در مورد اعدام مجاهدین در زندان ها ، خاطرات آیت الله منتظری،ص.520 .[1]

 http://www.mowjcamp.org/article/id64779      

 

    - مادران درد و اندوه، تقی رحمانی،24 ابان 1388.  [1]

­     همان یادداشت

 

این روزها در یک خیمه شب بازی آشکار کوشش می شود تا با تکیه به نام خمینی و حفظ قانون اساسی یک بار دیگر تمام کوشش¬های یک نسل برای رسیدن به آزادی و برابری و دمکراسی قربانی شود و جهل و جنایت را که مشخصه¬ی این حکومت دیکتاتوری مذهبی  بنیادگرا ومرتجع است یک بار دیگر اما، این بار با رنگی دیگر، برما حاکم کنند.  در حالی که رهبر و عامل اصلی سی سال تیره روزی، کسی نیست جز روح الله خمینی. اینها نمی¬توانند انکار کنند که علیرغم چهره¬ی امروزی¬شان در تمام جنایات دیروز نظام جمهوری اسلامی شریکند و همگی از دست پروردگان اندیشه های خمینی¬اند.

تنها با خواست یا عدم خواست سرنگونی بنیادین رژیم جمهوری اسلامی و پیگیری برای داشتن قوانینی بر مبنای برابری کامل اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و سیاسی زنان و مردان و جدایی کامل دین و مذهب از سیاست و دولت ، عدم وجود زندان های سیاسی ، نبود اعدام در قوانین قضایی ، عدم وجود سانسور به هر شکل و بهانه، آزادی بدون قید و شرط بیان و مطبوعات و احزاب می¬توان طرفداران حقوق مردم را شناخت.  راه رسیدن به آزادی و دمکراسی و حکومت قانون و عدالت اجتماعی از مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی با همه¬ی جناح¬ها و دسته¬بندی¬های درونی و برونی¬اش می¬گذرد.

آنان که خواستار دمکراسی و آزادی و برابری بی قید و شرط اند با مردمند.

هشدار که باردیگر فریب فریبکاران را نخوریم.

 

گیـــسو شـــاکری

17 دسامبر 2009

Gissoo-shakeri@yahoo.com

www.gissoo.com