شماره اول پيکار جوانان
پيکار جوانان - نشريه منطقوی جنبش انقلابی جوانان افغانستان
سال اول - شماره اول - قوس ۱۳۸۵ ( دسمبر ۲۰۰۶)
قتلهای ناموسی تحت حمایت جمهوری اسلامی افغانستان
مدت پنج سالی که ازعمررژیم دست نشانده و اربابان اشغالگروی میگذرد عدم امنیت زنان بصورت فاحشی افزایش یافته است. تجاوزات جنسی به زنان و دختران جوان و قتل های ناموسی ابعاد وحشتناک و غیر قابل تصور را بخود گرفته است.
همراه با تجاوز امپریالیستها به رهبری امپریالیزم آمریکابه افغانستان نیروهای تسلیم طلب ساده لوحانه در مورد مسئله زنان به پایکوبی پرداختندو میگفتند که امپریالیسم و دیگر قدرتهای جهانی خواهان بهبود و ترقی وضعیت زنان در افغانستان هستند. اما در همان زمان نیروهای انقلابی این توهم تسلیم طلبان را افشاء نمودند و خاطر نشان ساختند که طبقه حاکمه افغانستان یک رژیم دست نشانده و از عقب مانده ترین و فاسد ترین نیروهاست و امپریالیستها به رهبری امپریالیزم آمریکا همیشه متکی بر چنین نیروهایست، نه امپریالیستها خواهان بهبودی و آزادی زنان اند و نه هم رژیم دست نشانده. امپریالیستها برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خویش نیاز به نوکران بومی و سرسپرده دارند، این نوکران بومی را میتواند که از هارترین و وحشی ترین افراد برگمارد، چنانچه رژیم دست نشانده از همین قماش میباشد که به هیچ اصولی جزء منافع خود و باداران خویش پایبندی ندارد .
آزادی زنان وقتی میسر است که دیگر از ستم و بهره کشی اثری باقی نماند امروز به صورت روشن و صریح مردم جهان به چشمان خود میبینند که افغانستان آئینه تمام نمای چرک و کثافات تجاوزات امپریالیستی گردیده و وضعیت زنان رو به وخامت گراییده است.
طبق گزارش رسیده از زیرکوه شیندند راضیه دختر جوانی که یک پسر بچه را دوست داردو پدرش خلاف میل او میخواهدکه او را به دیگری نامزد نماید به تاریخ 10 /5/1385 راضیه ذریعه یک اراده موتر سراچه همراه یکی از فامیلهایش از شیندند به هرات میاید و در مسیر راه در یک منطقه ای مربوط به ولسوالی انجیل دختر همراه فرد فامیل اش از موتر پیاده میشود ، به هر ترتیبی که بود پسری که دوست دارد پیدا میکند و با وی به منزل یکی از اقاربش که در محل پایین آب ولایت هرات واقع است میرود. حینیکه راضیه ازشیندند فرارمیکند امان الله گی با آمر امنیت قوماندانی امنیه ولایت هرات تماس گرفته و تمام مشخصات دختر را به او میدهد و ازوی میخواهد که او را دستگیر و به شیندند روان کنند ، آمر امنیت پولیس را وظیفه میدهد هر زنی را که با این خصوصیات دیده شد به قوماندانی امنیه نزدش ببرند.
راضیه بعدا از خانه اقارب پسر به خانه یکی از اقارب خود میرود اقاربش تلفنی با برادر دختر تماس حاصل مینماید راضیه موضوع را فهمیده و از خانه فرار میکند و به منطقه چوک سینما تحت اشتباه پولیس قرارمیگیرد ، پولیس او را به قوماندانی امنیه میبرد ، آمر امنیت قوماندانی او را از خال روی آن شناخته و با خانم گیلانی ( نماینده مردم هرات در ولسی جرگه) تماس میگیرد و دختر را به خانه خود میبرد، خانم گیلانی به یکی از منسوبین دفتر حقوق بشر درهرات تماس گرفته و او را در جریان میگذارد کارمند کمیسیون حقوق بشر نسبت عدم وقت رسمیات را بهانه میاورد و کاری را برای دختر انجام نمیدهد( کارمند مذکورنیز زن است) جای تاسف اینجاست که امروز یک عده اززنان بخاطر جاه و مقام حامی ستم بر زنان گردیده اند.
آمر امنیت با قوماندان امان الله در زیرکوه شیندند تماس میگیرد و قوماندان امان الله از وی میخواهد که راضیه را به شیندند برگردانند ، آمر امنیت دختررا به برادرش تسلیم مینماید که به زیرکوه ببرد، فریاد دختربه گوش هیچ کس نمیرسد وراضیه قربانی تبانی روابط قوماندانی امنیه ، خانم گیلانی ، قوماندان امان الله و خانمی که کارمند حقوق بشر است میگردد. به مجرد رسیدن راضیه به شیندند جرگه قومی تشکیل میشود که سه نفر از افراد با نفوذ قوم در آن جرگه شرکت دارند و حکم قتل راضیه را صادر میکنند ، گرچه امان الله ظاهرا مخالفت میکند و میگوید که دختر را باید عروس کرد ، اما برادر دختربعداز بریدن سینه های وی او را به کوچه میکشد و با فیر مرمی صدای او را برای همیشه خاموش میکند...
رژیم دست نشانده در مقابل این عمل فجیع و جنایتکارانه سکوت اختیار میکند و حتی از پخش این موضوع توسط رسانه های خبری جلوگیری به عمل میاورد.رژیم مزدور به جای اینکه مشمولین جرگه و قاتل جنایتکار را دستگیر و مورد محاکمه قرار دهد دو نفر بیگناه دیگر را یکی بنام عبدالحمید ولد حاجی خان محمد ( پسری که راضیه او را دوست میداشت) و دومی بنام ملنگ شاه دریور تاکسی را دستگیر و روانه زندان مینماید.
نه تنها رژیم دست نشانده وارگانهای بلند پایه دولتی بر این جنایت مهر تایید زدند و بر آن روپوش گذاشته و فاش نکردند بلکه به اصطلاح حقوق بشر نیز مهر سکوت برلب گذاشت و با سکوت اش این عمل جنایتکارانه را تایید نمود.
طبق گزارش دیگری به تاریخ دوشنبه 3 میزان 1385 ساعت 5:40 دقیقه عصردر برنامه دهلیزها از تلویزیون خصوصی طلوع گزارشی انتشار یافت مبنی بر تجاوز به یک دختر 5 ساله و دستگیری یک نفر ازعاملین این حادثه ، گزارش از قرار ذیل انتشار یافت:
به تاریخ 22 اسد 1385 ساعت 6:30 عصر در کابل دختر 5 ساله ای مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد و به سرحدی مورد تجاوز قرار گرفته بود که در جریان تجاوزبه کلی بیهوش میگردد و برادر14 ساله اش که همراه او نیز اختتاف گردیده بود بعداز این عمل خواهر 5 ساله اش را به خانه می آورد، و چون بیهوش بوده است اعضای فامیل به فکر میافتند که وی مرده است و او را غسل میدهند ،پدرش که فرد کارگری است از جریان اطلاع پیدا کرد ه وبه خانه می آید ، هنگامیکه پدرش به خانه می آید و دختر 5 ساله اش را در حالت غسل میبیند ، به مشوره دیگران او را بعداز غسل به شفاخانه انتقال میدهد،عمل تجاوز مورد تایید داکتران قرار میگیرد و دختر به مدت چند روز در شفاخانه بستری میشود، برادر دختر و خود دختر هردو مجرم را میشناسند اما در زمینه دستگیری از طرف دولت کدام اقدامی صورت نمیگیرد و حدودا یک ماه بعداز حادثه فرد مجرم دستگیر میشود ، څارنوال در رابطه تجاوز با مجرم میگوید که باید نظر خبرگان گرفته شود و یکی از داکتران طب عدلی در حالی که عمل تجاوز را تایید میکند میگوید که باید کمیسیونی از داکتران نسائی ولادی تشکیل گردد تا در زمینه تحقیقات صورت گیرد ، اما پدر دختر داد میزد که " این دختر من نیست، بلکه دختر شماست ، چرا اینقدر بی تفاوت هستید؟ اگر من مسلمان نیستم ، اهل این کشور نیستم ، آقای کرزی نیروهای مسلح خویش را روان کند که مارا بکشند و خانه ما را تاراج کنند. دولت میگوید که او( اشاره به فرد مجرم) را به زندان روان نمودیم !! روان کردن زندان فایده ای ندارد ، زیرا که پس فردا پول میدهد و آزاد میشود. این گونه مجرمین که عاملین هر گونه جنایت هستند باید محاکمه علنی شده و اعدام شوند." عده ای از زنان و مردان نیز خواهان اعدام مجرم بوده اند.
همچنان گزارشات حاکی از آن است که یک زن در ولسوالی دشت قلعه ولایت تخار مورد تجاوز جنسی یک صاحب منصب پولیس قرار گرفته است( این گزارش سه شنبه 07 نوامبر 2006 – 16 عقرب 1385 از طریق بی بی سی نیز پخش گردید.) یک عده از زنان این ولایت دست به تظاهرات اعتراض آمیز علیه رژیم دست نشانده زدند و عمل جنایتکارانه صاحب منصب پولیس را محکوم نمودند و خواهان محاکمه صاحب منصب پولیس گردیدند ، پولیس رژیم دست نشانده با حمایت کامل رژیم برای سرپوش گذاشتن به این عمل جنایتکارانه موضوع را طوردیگری جلوه میدهد. جنرال "مجتبی فتنگ" قوماندان امنیه ولایت تخار میگوید که " صاحب منصب پولیس به یک فاحشه خانه این ولسوالی رفته و به هیچ کس تجاوز نکرده است." از گفته قوماندان امنیه معلوم میشود که اولا فاحشه خانه ها رسمی است و تحت حمایت رژیم دست نشانده قراردارد. ثانیا اینکه در این ولسوالی چندین فاحشه خانه وجود دارد(زیرا که وی معترف است که صاحب منصب پولیس به یک فاحشه خانه در این ولسوالی رفته است) جناب عالیان نیز از آن بهره رایگان میبرند و هر گاه و بیگاه به آنجا سری زده خواهشات شهوانی شان را مرفوع میسازند ونیز از این طریق پولی به جیب میزنند. اظهار قوماندان امنیه به صورت واضح و روشن این مسئله را بیان میکند که رژیم دست نشانده منبع فساد وفحشاء است .
تجاوز به زنان توسط مردان بی بند وبار وصاحب منصبان دولتی و همچنین حضور فاحشه خانه ها در هر ولایت و حتی ولسوالی ها به خوبی چهره زن ستیزانه رژیم دست نشانده واربابان امپریالیستی اش را به نمایش میگذاردو بر این ادعا مهر تایید میزند که هیچ گاه رژیم دست نشانده و اربابان امپریالیستی اش خواهان آزادی و تساوی حقوق زنان با مردان نبوده بلکه ایشانرا به حیث جنس درجه دوم و در خدمت مردان بخاطر مرفوع کردن مسائل شهوانی و خادم خانه به حساب میاورند و به همین دلیل هم هست که از متجاوزین به حقوق زنان دفاع به عمل آمده و هیچ گاه تاحال هیچ قاتلی محاکمه نگردیده است .
امروز در افغانستان زنان مانند حیوان در معرض خرید و فروش و معامله قرار دارند و مورد انواع خشونت و تجاوزات جنسی قرار میگیرند . قاتلین و متجاوزین به حقوق زنان مجازات نمیشوند ، حتی رادیو ها و سازمانهای ارتجاعی که حامی رژیم دست نشانده اند نمیتوانند موضوع فوق را انکار نمایند، گزارش عفو بین اللمل که از طریق رادیو بی بی سی که در 3 می 2005 پخش گردید میافزاید " زنان در افغانستان همچنان در خطر تجاوز ، ربوده شدن و ازدواج های اجباری اند... سوء رفتار بازنان معمولا چشم پوشی میشود و متجاوزین به حقوق زنان به مجازات روبرو نمیشوند، سنتهای زندگی فئودالی در افغانستان بسیار ریشه دار است و بر اساس آن به زن به چشم دارایی نگریسته میشود. بنابراین تجاوز به آنها ، قتل و زندانی کردن شان بدون مجازات باقی میماند. " همچنین نماینده سازمان ملل متحد که به منظور بررسی مشکلات زنان به افغانستان آمده بود نتوانست خشونت علیه زنان را انکار کنداو معترف شد که " اذیت و آزار زنان در افغانستان در خانه و جامعه گسترده و تکان دهنده است و مقامات مسئول کمترین حرکتی برای مقابله به آن انجام نمیدهند.
" بی بی سی 19 جولای 2005
امروز در افغانستان مردان کاملا مطمئن هستند که در قبال انجام این جنایات یا برائت حاصل مینمایند و یا با کمترین مجازات روبرو میشوند، رژیم دست نشانده حامی قاتلین است ، مثال برجسته آنرامیتوان در قتل نادیا انجمن شاعره جوان و هزاران قتلهای ناموسی دیگر در افغانستان دید.
حکم قتل زنانی که توسط خانواده ویا جرگه قومی صادر میشود ، مجازات قصاص در مورد قاتل علاوه براینکه منتفی است حتی مورد بازپرس هم قرار نمیگیرد، چنین احکامی کاملا مورد حمایت رژیم دست نشانده قرارگرفته ومیگیرد، نمونه بارزآن ، قتل راضیه دختر جوان از زیرکوه ولسوالی شیندند میباشد.
با توجه به موارد فوق به خوبی معلوم میشود که در مورد قتلهای ناموسی در سایه رژیم جمهوری اسلامی افغانستان مرتکبین این جنایات مورد حمایت رژیم قرار گرفته ، یا از مجازات معاف گردیده و یا اینکه به زودی از حبس رهایی یافته و یا در مجازات شان تخفیف به وجود آمده است.
مبارزه علیه اشغالگران و خائینین ملی جزء لاینفک مبارزه زنان برای آزادی و رهایی از قید هر گونه ستم و استثمار جنسی است . در این برهه حساس تاریخ زنان باید که به یک نیروی مهم کیفی در جنبش سیاسی تبدیل شوند وباید تلاش ورزند که جنبش زنان را به یک جنبش سیاسی که علیه تمام مظالم اجتماعی مبارزه میکند تبدیل نمایند ، زیرا بدون مبارزه علیه نظام موجود ، نظامی که عشق در آن گناه هست و زنان بخاطر عشق اش محاکمه شده و به قتل میرسند ، و زنان را بخاطر زن بودن مورد تبعیض و ستم ، تجاوزات جنسی و قتل های ناموسی قرار میدهد ، کارگران و دهقانان را استثمار میکند و ستم ملی را بر دیگر ملل افغانستان تحمیل مینماید ، جنبش زنان از محتوی رفرمیستی اش بیرون نیامده و زنجیره های ستم را هرگز نمیگسلد . جنبش زنان افغانستان نه تنها نمیتوانند در مقابل تجاوز وحشیانه امپریالیزم سکوت نمایند بلکه باید علیه جنایاتی قدرتهای امپریالیستی در دیگرکشورهای مرتکب میشوند مبارزه نمایند ، یعنی زنان باید در سیاستی که لازمه رشد جنبش واقعی رهایی بخش زنان است دخالت نمایند
منبع : بسوی آزادی
http://www.basoye.persianblog.com/