نشریه شماره 12 تشکل زنان 8 مارس
از دو خرداد تا رفراندوم
از تلطیف قوانین ضد زن
تا تغییر قوانین ضد زن!
سیری در نظرات نوشین احمدی خراسانی
آذر درخشان
اخیرا طرحی بنام همه پرسی برای تغییر قانون اساسی یا رفراندوم برای همه پرسی قانون اساسی از جانب تنی چند از اصلاح طلبان حکومتی (بدنام و رسوا همچون محسن سازگارا که از مهره های سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی بوده است و یا برخی از رهبران دفتر تحکیم وحدت که پس از قدرت گیری خمینی نقش بازوی اجرایی رژیم در سرکوب دانشگاهها را بعهده داشت) و غیر حکومتی چون مهرانگیز کار و دکتر محمد ملکی منتشر شده است.(1) در این طرح مسئله رفراندوم برای تغییر قانون اساسی با اتکا به حمایت «جامعه بین المللی» مطرح شده است. بعلاوه قرار است این رفراندوم در چهارچوب و حضور رژیم اسلامی انجام گیرد.
از آنجایی که جنبش زنان یکی ازمهمترین جنبش های اجتماعی حاضر در صحنه سیاسی ایران است و نقش مهمی در تحولات جامعه دارد، لذا صحنه کشمکش و جدال طرح های گوناگون نیز هست. لازم به یادآوری نیست که جریان دوم خرداد با نفوذ در این جنبش قادر شد چند صباحی بخش مهمی از زنان را به جریان دوم خرداد یا «اصلاحاتی» به نفع زنان در چارچوب رژیم اسلامی امیدوار کند. اسب تروای دوم خردادی ها در جنبش زنان، کسانی بودند که بی وقفه در عرصه نظری- عملی به توجیه رژیم جمهوری اسلامی و قوانین آن پرداختند. پس از ورشکستگی جریان دوم خرداد، می بینیم که بخش هایی از زنان دوم خردادی (حکومتی و غیر حکومتی) در حال تئوریزه کردن طرح رفراندوم برای همه پرسی قانون اساسی در جنبش زنان هستند و این بار نیز تلاش دارند زنان را سیاهی لشکر طرح فریبکارانه دیگری کنند.
برای بررسی این چرخش در بر پاشنه ای دیگر لازم دیدم نظرات یکی از پی گیرترین مدافعان دوم خرداد و هم چنین مدافع پیگیر کنونی طرح رفراندوم نوشین احمدی خراسانی را بررسی کنم. (2) اما برای قضاوت بر سر این مسئله باید نگاهی به سیر نظراتش انداخت. و دید که او چگونه از دو خرداد به رفراندوم طی مسیر کرد؟
از فرهنگ تا سیاست
نوشین احمدی در ابتدا جزو آن دسته از نظریه پردازان جنبش زنان بود که مسئله زنان را امری فرهنگی قلمداد می کرد. آن هم در کشوری که حکومت مذهبی بر آن حاکم است و هر حرکت حق طلبانه زنان، مستقیما و به ناگزیر به سیاست گره می خورد. در کشوری که زنان برای نوع پوشش و آرایش خود مستقیما با نیروهای نظامی روبرو می شدند و بقولی یک ماتیک زدن و سایه چشم جرمی سیاسی بود و شامل مجازات می شد. با این حال نوشین احمدی در سالهای قبل از 76 قلم زد که:
«شاید بتوان گفت حرکت اجتماعی زنان کوششی کاملا فرهنگی، مسالمت آمیز و دموکراتیک است»(3)
با به قدرت رسیدن دارو دسته دوم خردادی و خاتمی، علیرغم اینکه در مورد فرهنگی بودن ستم جنسی قلم فرسایی را ادامه داد و این بار بیشتر از قبل، اما این بار قلمش در صحنه سیاست و دفاع از «حماسه دوم خرداد» جوشید و تا بدانجا پیش رفت که ادعاهای عجولانه ای پیش گذاشت که هنوز خود دوم خردادی ها باور نداشتند. در زیر به برخی ادعاهای او بویژه در زمینه روند دمکراسی در این دوره اشاره خواهیم کرد:
«جامعه مدنی که در چند ساله ی اخیر به سخن مسلط جامعه ما تبدیل شده و به نظر می رسد 21 میلیون شهروند ایرانی یا 11 میلیون زن به آن رای داده اند.»
«انتخابات دوم خرداد و فضای ایجاد شده تجربه ی درخشانی بود در اثبات نحوه ی ستاندن «حق» به طرق قانونی!
مردم ایران در ماههای اخیر با دو صحنه ای که به نمایش درآوردند، ثابت کردند که با حرکتهایی که با درک آنها از قانون در تضاد باشد همراهی نمی کنند.»( 4)
نوشین احمدی آنچنان مبهوت شده بود که فکر می کرد تحقق آرزوهای یک صد ساله مردم از کانال خاتمی می گذرد:
«...تازه در آستانه سال 2000 رئیس جمهورش آرزوی یکصد سال گذشته مردم در انقلاب مشروطیت را تحقق بخشد.»(5)
از نیاز زمانه تا ذات زنانه
نیاز زمانه در دوران دو خرداد نوشین احمدی را واداشت که دست به تئوری بافی بزند. تئوریهائی برای تطبیق هر چه بیشتر جنبش زنان با روند اصلاح طلبی. او بر آن شد تا ثابت کند که اصلا «اصلاح طلبی» ذاتی زنانه است:
« چرا که اندیشه ی زنانه، اندیشه ای انتقادی است و نه تفکری برانداز. عمق بینش حرکت اجتماعی زنان که با تحول تدریجی همگام است، توانایی و پتانسیل بسیار زیادی برای حرکت های اصلاح گرایانه دارد....
زیرا زنان لمس کرده اند که تحولات کلان سیاسی ، در نهایت تغییری اساسی در زندگی آنان ایجاد نمی کند و مانند گذشته سرشان کلاه می رود....
حرکت و اندیشه ی زنانه – که تفکری اصلاح گراست – نیازمند عمل و مبارزه ای آرام، صریح و قانونی است. استفاده حداکثر از امکانات و قوانین موجود یک هنر است.»(6)
نوشین احمدی فقط به این کشف بزرگ خود بسنده نکرد. او علیه کسانی که به افشای ترفند دو خرداد برخاستند شمشیر کشید. تحت عنوان «نفی گرایان» آنان را با «ثبات گرایان» یکسان دانست. گفت نیروهای انقلابی چون «همه چیز» را نفی می کنند و حاضر نیستند در چهارچوبه نظام امکان تغییراتی هر چند کوچک را بپذیرند همانند نیروهای حاکم (ثبات گرا) هستند که تن به تغییرات نمی دهند. (برای اطلاع بیشتر می توان به مقاله وی بنام «با نیاز زمانه» در کتابی که مجموعه ای از مقالات اوست به نام «زیر سایه ی پدر خوانده ها» مراجعه کرد.)
در عوض بنظر وی «اصلاح طلبان» که خود را جزئی از آنان می دانست بیانگر دیدگاه درست در مورد تغییر وضعیت زنان بودند!
« از این روست که اصلاح گرایان با روشی مسئولانه و با در نظر گرفتن سطح آگاهی، موازین اخلاقی و مختصات عاطفی، روحی زنان کشور، سعی در بومی کردن تجربیات جهانی زنان دارند...»(7)
آیا از نظر نوشین احمدی "موازین اخلاقی و مختصات عاطفی روحی زنان کشور" همان موازینی است که نظام اسلامی طی دو دهه با زور سرنیزه به زنان تحمیل کرده است؟
آن زمان وی اعلام کرد که اصلاح طلبان "تلطیف" قوانین جمهوری اسلامی را هدف خود قرار داده اند:
«هم از این روست که تغییر و تلطیف و عادلانه شدن قوانین در دفاع از هویت و حریت زن ایرانی از برنامه های کلیدی و محوری اصلاح گرایان است.» (8)
از زبان مشترک تا کلاه مشترک
نوشین احمدی برای دفاع از دوم خردادی ها مرزها را در می نوردد. او به کسانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را از اساس بعنوان پایه اصلی قوانین زن ستیزی رژیم اسلامی نفی می کنند اعتراض کرده و می گوید که قانون اساسی ما به زنان حق تشکل مستقل داده و اگر نمی توانیم تشکل مستقل زنان درست کنیم تقصیر زنان است که فرهنگ و خواست آن را ندارند و زنان را دعوت به زبان مشترک با سرکوبگران جمهوری اسلامی می کرد:
«هنگامی که چهارچوب قانون اساسی را از اساس نفی می کنیم و حاضر به استفاده از این ابزار نیستیم، زبان مشترک بین خود و دولت و نیز جامعه را از دست داده ایم.
آیا واقعا ما حق ایجاد چنین تشکل هایی را داریم یا نه؟ دست کم طبق قانون اساسی کشورمان ، این حق به ملت ایران تفویض شده و از این رو قابل پی گیری است.
به نظر می آید چارچوب حقوقی برای ایجاد چنین تشکل هایی در جامعه ما وجود داشته باشد. اما ایجاد چنین تشکل هایی هنوز به یک خواست عمومی و یک ارزش در جامعه تبدیل نشده است ...»(9)
از نظر نوشین احمدی هر حرکت سیاسی زنان و دنبال طرحهای کلان بودن خطا بود. وی معتقد بود که زنان باید ذره ذره و میلیمتری درحاشیه جامعه بدور از "سیاست" دنبال تغییرات «کوچک و زیبا» باشند، به همین جهت می گفت زنان نباید در رابطه با دگرگونی های سیاسی کلان دخالت کنند چون کلاه سرشان می رود:
« نگرشی که به حل نهایی کلیه مشکلات اجتماعی از طریق دگرگونی های سیاسی می اندیشد مانع بروز تنوع و چندگونگی در اجتماع می شود.»(01)
«زنان لمس کرده اند که تحولات کلان سیاسی ، در نهایت تغییری اساسی در زندگی آنان ایجاد نمی کند و مانند گذشته سرشان کلاه می رود.»(11)
البته او انکار می کرد که متصل کردن تغییرات «کوچک و زیبا» به تغییرات «بزرگ و زشت» دوم خرداد، خود یک سیاست کلان بود که مشخصه اصلی اش فریب و کلاه گشاد گذاشتن بر سر زنان بود.
از مجیز گوئی تا سرزنش گرائی
نوشین احمدی دامنه سرمستی خود از پیروزی دوم خرداد را به خارج از کشور هم کشاند. و پا در رکاب خاتمی به زنان خارج از کشور پیام داد که :
«هم چنین زنان خارج از کشور در گفتگوی تمدن ها می توانند نقش بسیار مهمی داشته باشند.» (21)
و این در حالی بود که همبستگی مبارزاتی خارج با داخل را عمدتا بار خاطر مبارزین داخل می دانست:
« وقتی کسی دستگیر می شود اتهامش در واقع آن «جرم»هایی نیست که انجام داده است بلکه آن نظراتی است که ماهواره ها و "بیرونی ها" به او داشته اند و حرفهایی است که "بیرونی ها" درباره ی او گفته اند.
می خواهم با احتیاط نتیجه بگیرم که در بعضی موارد این حمایت های بین المللی می تواند سبب قطع ارتباط واقعی بین فعالان و جامعه شود....»( 31)
برای نوشین احمدی ارتباط با زنان خارج کشور برای مبارزه علیه رژیم بد است اما برای مصارفی چون گفتگوی تمدنها خوب است!
نوشین احمدی در بحبوحه سرکوب و خشونتی که رژیم علیه مردم اعمال می کرد، به سرزنش مردم در اتخاذ روش های خشونت آمیز می پردازد تو گویی این مردم هستند که دارند خشونت می کنند و می گوید:
« بعد از خرداد 1376، ما شاهد اتفاقاتی در ایران بودیم.
توانستیم ایجاد جامعه مدنی را به سخن مسلط جامعه تبدیل کنیم.
تسامح و مدارا چشمه حیاتی است که ما بدان احتیاج داریم
باید تفکر جدید خود را با شیوه های نوین همراه کنیم. شیوه هایی که از روش های سنتی خشونت آمیز بدور باشد.
در عمل از روش های دمکراتیک و فارغ از خشونت دفاع کنیم.»(41)
در پائیز 1377 پروانه اسکندری و داریوش فروهر بطرز فجیعی توسط وزارت اطلاعات به قتل رسیدند. مجله زنان در فروردین سال 78 با برخی فعالین زنان در مورد بهترین ها و بدترین های سال 77 مصاحبه می کند. بسیاری از زنان مصاحبه شونده بدرستی تاکید می کنند که کشته شدن این دو فعال سیاسی، سال 77 را بدترین برای زنان ومردان کرد. اما نوشین احمدی خراسانی سرمست از «حماسه دوم خرداد» می گوید:
«در مجموع، ممکن است کفه حوادث ناگوار برای زنان بر کفه دستاوردهایش غلبه داشته باشد اما نکته مهم، روند رو به صعود دمکراسی خواهی در جامعه بود»(51)
شاخص روند رو به صعود دمکراسی خواهی برای نوشین احمدی این بود که بتواند همراه با دوستانش نامه سرگشاده بنویسد و انجمن های فرهنگی به ثبت برساند حتی اگر در روز روشن کنار گوشش باندهای مافیایی دولت افراد را به قتل برسانند:
«فضای حاکم در سالی که گذشت فضای اعتراض قانونی بود، فضایی که در آن ما زنان به تدریج یاد گرفته و می گیریم که برای انجام تغییر و اصلاحات به انواع حرکت های اعتراض آمیز همچون نوشتن نامه های سرگشاده و جمعی و ایجاد انجمن های صنفی و تشکل های اجتماعی روی آوریم. نهال نوپای فرهنگ اعتراض بتدریج پا می گیرد.» (61)
او حتی قادر نبود ساده ترین شاخص های دمکراسی تشخیص دهد زیرا نگاهش را به سمت دیگری، به سوی «نواندیشان دینی»، دوخته بود که با ذره بین دنبال آیه ها و روایتهای دمکراتیک در قرآن و اسلام بودند:
« نواندیشان دینی در حوزه ی فقهی و اسلامی، در تلاش برای نقد قرائت قیم گرا از دین و استقرار قرائتی انسانی تر و حق مدار هستند. »(71)
البته هنوز از نتیجه کار این" نواندیشان دینی" بویژه در رابطه با حقوق زنان با خبر نشده ایم. نوشین احمدی هم ضرورتی نمی بیند به این حرفهایش نگاهی بیاندازد. حرفها برای لحظه ها و گذراندن امور است، کسی هم که مسئول ادعاهای خود نیست. و لابد این هم خصلتی زنانه است که«از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن»!
از قانونی گرائی تا تمکین گرائی
نوشین احمدی خراسانی معتقد بود یکی از موانع شکل گیری تشکلات زنان نبود فرهنگ کار علنی در جامعه است:
«به نظر می آید چهارچوب حقوقی برای ایجاد چنین تشکل هایی در جامعه ما موجود داشته باشد. اما ایجاد چنین تشکل هایی هنوز به یک خواست عمومی و یک ارزش در جامعه تبدیل نشده است» (81)
به نظر نوشین احمدی قوانین خوبند فقط مردم فرهنگ استفاده از این قوانین را ندارند!
« روحیه ضد قانون گرایی و مخالفت با اصلاحات آرام و قانونی را در اذهان توده های مردم و روشنفکران نهادینه کرد.»(91)
« روش کار علنی و در مجموع فرهنگ اعتراض، اساس و بنیادی است که در جامعه ما هنوز به فرهنگ مسلط تبدیل نشده است.»(02)
طبق این نظریه لابد امثال پروانه اسکندری و داریوش فروهر و یا مختاری و پوینده و .... فرهنگ کار علنی نداشتند که به دست آدمکشان رژیم اسلامی به قتل رسیدند. از آنجایی که نوشین احمدی فکر می کند که تاریخ فعالیت سیاسی در رژیم اسلامی هم زمان با تاریخ شروع فعالیت اوست، نمی خواهد ببیند که این "اصلاح طلبان" لبخند بر لب همان آمران و عاملان قتل هزاران انقلابی و دگر اندیش هستند، دگراندیشانی که بسیاری از آنها فقط به خاطر اینکه اعلام کردند مسلمان نیستند اعدام شدند.
نوشین احمدی نمی خواهد به تجربه خونین و کلان مردم ایران مراجعه کند تا بداند که پس از انقلاب فقط به خاطر یک اعلامیه و یا داشتن دفتری در دانشگاه یعنی همان کار علنی مورد نظر نوشین احمدی هزاران جوان به قتل رسیدند و اتفاقا همین «اصلاح طلبان» که آن روز در مسند قدرت در حیطه های نظامی امنیتی سیاسی جمهوری اسلامی بودند این پیگردها و قتل ها را سازمان دادند.
زمانی نوشین احمدی در مقاله ای بنام «تمکین زن ایرانی، شیوه معتاد زندگی اوست!» روحیه تسلیم طلبی و تمکین زنان را در برابر قدرت های زن ستیز نقد کرده و زنان را دعوت به مقابله با این روحیه می کند:
«آری، ریشه این گونه تبعیض ها، منشاء این رابطه های معیوب را باید در قدم اول در خودمان جستجو کنیم. ما زنان محافظه کار، منفعل، خودسانسور، مصلحت بین و عافیت طلب هستیم، مطیع . مغلوب شده ایم، فرهنگ اعتراضی نداریم، از حقیقت گویی بیمناکیم، بدین وضع خو کرده ایم، از اضطراب دگراندیشی گریزانیم و این چنین با فرهنگ «زن ستیز» کنار آمد ه ایم.»(12)
بالاخره صابون رژیم اسلامی به تن نوشین احمدی هم خورد. اسفند 1383 مرکز فرهنگی زنان (مرکزی که نوشین احمدی از هیئت موسس آن است) اجازه برگزاری مراسم روز زن را در پارک لاله از وزارت کشور دریافت کرد. در روز مراسم دولت به آنان اطلاع داد که مجوز برگزاری مراسم را لغو کرده است. و طبعا نیروهای نظامی سعی کردند مانع برگزاری مراسم شوند. صدها زن و مرد نیز با سماجت در مقابل نیروهای نظامی ایستادند. البته عکس العمل نوشین احمدی خراسانی در مقابل این سرکوب مانند صدها زن و مردی که در آنجا ایستادند و مقاومت کردند نبود. و معلوم شد زمانی که پای عمل حرفهای نه چندان گنده هم به وسط آمد انگاری این حرفها برای زن همسایه بود! نوشین احمدی خراسانی سر به زیر و مطیع صحنه را ترک کرد و از کسانی که ماندند و با نیروهای انتظامی درگیر شدند طلبکار شد و نوشت (22) :
« به هر حال ما روش زنانه را برای مبارزه خود برگزیدیم و در حقیقت حد و اندازه مان به همین میزانی است که انجام داده ایم یعنی ما در مقابل خشونت، آرام می نشینیم و وقتی نمی گذارند حرف بزنیم حرف نمی زنیم. ولی با سکوت مان یا با روش های دیگر اعتراض می کنیم. اگر از ما امضاء گرفتند و تعهد کرده ایم شعار ندهیم، خب نمی دهیم. البته قبل و بعد اعتراض می کنیم که چرا نمی گذارند اما وقتی آدرس های خانه های مان را می گیرند، تلفن هایمان را یادداشت می کنند و حتا موبایل های شوهران مان را می دانند دیگر اگر قرار است شعار ندهیم نمی دهیم...... ما یاد گرفته ایم که در فضای آرام و با کار مداوم و همیشگی می توان چارچوب های تنگ قانونی را باز کرد نه با فریادهای لحظه ای که لاجرم به سکوت ما انجامد و بس.»(32)
در واقع او برای توضیح عملکرد خود اعلام می کند که تمکین روشی زنانه است!
مایوس شدن از پروژه دوم خرداد
پس از آنکه طشت رسوائی پروژه دوم خرداد از بام افتاد نوشین احمدی مجبور شد که اذعان کند:
« اگر این اقایان محترم از خود تشکل های زنان مشاوره می گرفتند به آنها می گفتیم بر مرده چوب می زنید و وقت خود را تلف می کنید، "دشمن اصلی" اگر وجود داشته باشد همانا دردها و کینه هایی است که میان مردم متراکم شده، کینه هایی که ما هم نتوانستیم با ایجاد تشکل های زنان و بحث های به اصطلاح "اصلاح گرایانه" آن را به انرژی مثبت برای ساختن و پیشرفت مملکت تبدیل کنیم، یعنی کاری که اگر اتفاق می افتاد هم به نفع خود مردم بود و هم ثبات جامعه را از پی می آورد.(42)
بله! نوشین احمدی نتوانست بین زن ستیزان جمهوری اسلامی و زنان پل بزند، این اذعان به یک شکست بزرگ بود. شکست در تئوری اصلاح طلبی، شکست در استراتژی آشتی ملی، شکست در تاکتیک های تلطیف گرایانه و شکست در روشهای قانونی. و این همان حقیقتی بود که بدرستی از جانب مخالفان ترفند دوم خرداد از همان ابتدا طرح شده بود.
انتخابات اسفند 1382 و شرکت ناچیز مردم در آن، اعلام ورشکستگی پروژه دوم خرداد بود. رژیم جمهوری اسلامی کاملا مشروعیت سیاسی خود را در جامعه از دست داد و دیگر باور به اینکه در چارچوب جمهوری اسلامی می توان امید به اصلاحات در وضعیت زنان داشت کاملا نقش بر آب شد. در میان جناح اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی شکاف افتاد و غیر حکومتی ها اعلام عبور از خاتمی کردند. دوم خردادی ها به جان یکدیگر افتاده و همدیگر را متهم به بی کفایتی سیاسی کردند. اغلب از دوم خردادی های جدا شده می شنیدیم که می گفتند «آنها» یا «آنانی»، یا «برخی» که به اصلاحات امید بسته بودند و سعی می کردند اینگونه پای خود را از وسط معرکه بیرون بکشند و روی کم حافظگی سیاسی مردم نیز حساب کنند. پیش خود فکر می کردند که اگر مردم فراموش کردند که همین به اصطلاح اصلاح طلبان تا اواخر دهه 60 بر مسند اغلب دستگاههای قضایی نظامی سیاسی بودند و مسئول جنایت هولناک کشتار زندانیان سیاسی در شهریور 67 هستند، حالا هم می توانند فراموش کنند چه کسانی 8 سال انرژی مردم را به هرز بردند، 8 سال مردم را فریب دادند تا 8 سال برای نظام اسلامی فرصت بخرند.
پس از ورشکستگی دوم خردادی ها، و شکاف افتادن بین آنها برخی از آنها طرح رفراندوم را جلو گذاشتند. در جنبش زنان نیز مدافعان طرح رفراندوم یکی پس از دیگری قلم زدند. در این میان نوشین احمدی نیز حامی این طرح شد و برای قانع کردن زنان مقالاتی منتشر کرد. در این مقالات او ناچار شد بسیاری از گفته های خود را عملا پس گرفته و استدلالات دیگری را طرح کند.
نوشین احمدی و رفراندوم برای تغییر قانونی اساسی
نوشین احمدی برای جلب حمایت زنان از طرح رفراندوم دست به یک هنرنمایی بی نظیر زد. اول نام آن را از «فراخوا ن ملی برگزاری رفراندوم » به «رفراندوم برای تغییر قوانین ضد زن» تغییر داد. (52) این کار یک شگرد سیاسی غیر مسئولانه است. دوم استدلال کرد که تغییر قانون اساسی راه را برای تغییر قوانین ضد زن باز می کند.(62) سئوال این است از کجا معلوم که چنین راهی باز می شود؟ مگر طراحان رفراندوم در مورد حقوق زنان بطور مشخص حرفی زده اند که این ادعا را باور کنیم؟ مگر تضمین عملی داده اند که به آنان اطمینان کنیم؟ بویژه کارنامه اعمال برخی از آنان مانند سازگارا در سرکوب مردم ایران و به بند کشیدن زنان روشن است. برخی دیگر هم هنوز واژه مذهبی را با خود یدک می کشند. مگر طراحان رفراندوم به خواست جدائی دین از دولت صراحت بخشیده اند که حداقل موجب دل خوشی زنان شود که ممکنست راهی برای برابری حقوقی شان باز شود؟ اعلامیه آنان فقط در مورد چند مسئله به صراحت سخن گفته است: تمامیت ارضی، حمایت نهاد های بین المللی برای طرح رفراندوم و نوشتن یک قانون اساسی نوین مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر. تمامیت ارضی که در طول تاریخ ایران بارها حقوق پایه ای مردم منجمله زنان به پایش قربانی شد و حمایت بین المللی یعنی امید بستن به قدرتهای خارجی چون دولت آمریکا که ارمغانش برای زنان آمریکا بنیاد گرائی فاشیست مذهبی است و برای کشورهائی چون افغانستان و عراق نوع دیگری از جمهوری اسلامی. فراموش هم نکنیم که زن ستیز ترین رژیمهای حاکم بر جهان هم پای اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضا کرده اند.
اما نکته جالب در بحثهای نوشین احمدی این است که می گوید این قوانین غیرقابل تحمل شده و لغو آنها حیاتی است. باید از نوشین احمدی پرسید راستی لغو این قوانین از چه تاریخی برای زنان حیاتی شده است. برای اکثریت زنان ایران لغو این قوانین از زمانی که رژیم مذهبی برای تثبیت خود آنها را تدوین و اجرا کرد، حیاتی بوده است.
نوشین احمدی زمانی معتقد بود که در چارچوب همین قانون اساسی می توان به نفع حقوق زنان به اصلاحاتی دست زد و می گفت برنامه محوری اصلاح طلبان تغییر و تلطیف قوانین ضد زن است. ولی امروز می گوید :
«اگر هم به نظر عده ای قوانین «خوبی» هم وجود دارد که اجرا نمی شود به این دلیل است که خود همان قانون «خوب» هم اشکال دارد.» (72)
او که امروز مخالف قانون اساسی است و آن را مانعی در راه تغییر قوانین ضد زن می داند. پاسخش به «نفی گرایان» که از زمان قدرت گیری رژیم اسلامی بر این مسئله پافشاری می کردند، چیست؟ وی جزو همان عده ای بود که می گفتند قوانین خوب هم هست و فقط باید هنر استفاده از آن را داشت. راستی هنری که در نزد وی بود و بقیه را به خاطر نداشتن آن سرزنش می کرد چه شد؟ البته جای خوشبختی است که وی نیز بالاخره این واقعیت مهم را دریافت. اما به نظر نمی رسد که یک جمعبندی صادقانه ازنظرات سابق خود کرده باشد چرا که آن هنر را در خدمت رنگ آمیزی فریب دیگری بکار گرفته است.
نوشین احمدی برای رد گم کردن و بقول معروف دست پیش را گرفتن خلط مبحث کرده می گوید:
«برخی اصولا هرگونه بحث در مورد تغییر قوانین را تغییر از بالا می دانند.»(82)
معلوم نیست این «برخی» ی نوشین احمدی چه کسانی هستند. طی 26 ساله گذشته تقریبا همه فعالین زنان از گرایشات گوناگون موضوع تغییر قوانین ضد زن را طرح کرده اند. آنانی که تغییر از بالا را طرح می کردند، همانا امثال نوشین احمدی بودند که می گفتند الا و بلا باید این تغییرات از طریق سیاهی لشکر شدن برای جناحی از حکومت باشد و می خواستند به زنان حقنه کنند که تغییر قوانین فقط از بالا ممکن است و بسیاری از زنان فعال و رادیکال می گفتند این تغییر قوانین باید بدست زنان باشد و در عین حال با اتکا به این رژیم و در چهارچوب نظام کنونی ممکن نیست. اما نوشین احمدی نه فقط از تجربه شکست دوم خرداد درس نگرفته، بلکه هنوز چشم از بالایی ها هم بر نگرفته است.
نوشین احمدی این بار برخلاف سابق برای دفاع از رفراندوم زنان را دعوت به دخالت در گفتمان های سیاسی و تحولات کلان اجتماعی می کند! وی که قبلا به زنان توصیه می کرد نباید در سیاست های کلان دخالت کنند چون کلاه سرشان می روداین بار متذکر می شود که:
«اساسا بحث بر سر آن نیست که فعالیت زنان سیاسی باشد یا نباشد، یا از فلان تغییر کلان اجتماعی خود را کنار بکشند یا نه، بلکه بحث بر سر آن است که آنان چگونه وارد این تغییر و تحولات کلان اجتماعی شوند تا بتوانند خواسته های مستقل خود را پیش ببرند.»(92)
آیا زنان حق ندارند از نوشین احمدی بپرسند که چرا دیروز نباید در سیاست دخالت می کردیم و امروز باید بکنیم. آن دخالت نکردن دیروز در خدمت چه سیاست کلانی بود و این دخالت کردن امروز در خدمت کدام سیاست کلان است؟ این کدام سیاست کلان بود که گرایش رادیکال «نفی گرا» را که همواره تاکید داشت جنبش زنان سیاسی است و زنان از طریق دخالت در سیاست و پیشبرد مبارزه سیاسی انقلابی و چشم امید نبستن به بالائی ها می توانند مطالبات خود را طرح کرده و بدست آورند، تکفیر می کرد؟
نوشین احمدی به دنبال راهی برای کسب حمایت جنبش های رادیکال جهانی از طرح رفراندوم است !
«"همه پرسی برای قانون اساسی ضد زن" با نظارت سازمان های بین المللی، مطمئنا خواسته ای است که می تواند توسط نیروی عظیم مهاجرت (منظورم صرفا ایرانیان مهاجر نیست) و با حمایت جنبش های رادیکال جهانی پیش برود و از طریق بسیج افکار بین المللی، راه خود را پیدا کند.»(03)
گویا نوشین احمدی هنوز نمی داند جنبش های جهانی مانند جنبش ضد جنگ، ضد گلوبالیزاسیون سرمایه داری، ضد دخالت نظامی و سیاسی امپریالیستها هستند. جای تعجب دارد که کسی از این جنبش ها بخواهد از طرحی حمایت کنند که در آن بر سر حمایت "نظارت سازمانهای بین المللی" تاکید دارد. تو گویی فعالین این جنبشها نخواهند فهمید که منظور از سازمانهای بین المللی نهادهائی چون سازمان ملل و قدرتهای امپریالیستی اند و لابد نمی دانند که دخالت نظامی در افغانستان به بهانه آزاد سازی زنان با نظارت همین سازمان های بین المللی صورت گرفت.
نتیجه گیری
هدف از این بررسی صرفا این نبود که نشان دهیم حرفهای امروز نوشین احمدی بسیار متفاوت و گاه متضاد با حرفهای قبل اوست. این تفاوتها و تضادها بیشتر در فرم قضیه است تا محتوی آن. همان بینشی که پشت طرحهای قبلی نوشین احمدی بود پشت طرحهای امروزین او هم هست. نوشین احمدی تاکنون حاضر نشده از این بینش غلطش که منافع پایه ای زنان را قربانی طرحهای مردسالارانه می کند، دور شود.
این بینش است که موجب سرگردانی نوشین احمدی می شود و ناچارش می کند که هر از چند گاهی نظریه های خود را عوض کند. استراتژی هایی اتخاذ کند که مرز بین دوستان و دشمنان جنبش زنان را مخدوش می کند؛ به "لطف و کرامت" بالایی ها دخیل می بندد. اتخاذ این استراتژی ها است که وادارش می کند که به ساز بالائی ها خود را کوک کند و در نتیجه به نرخ روز تغییر جهت دهد. زمانی طرفداری از دوم خرداد و اتحاد با فمینستهای اسلامی نرخ روز بود. امروز دفاع از رفراندوم است و «تحمیل اصلاحاتی به نفع زنان» در چهارچوب رژیم محتمل آینده( که با حمایت آمریکا و ترکیبی از هیئت حاکمه کنونی و بخش هایی از رژیم سرنگون شده قبلی جفت و جور می شود) نرخ روز است. آیا زنان می توانند به چنین استراتژی هائی اعتماد کنند؟ مسئله اساسی این است!
زیرنویس ها
1 - برای اطلاع بیشتر از بیانیه رفراندوم مراجعه کنید به سایت www.60000000.com این طرح به گونه ای ماهرانه مبهم نوشته شده است. مثلا بند اول نوع حکومتی است که رفراندوم چی ها قولش را می دهند. بند وسط نوع حکومت اسلامی است و بند سوم چگونگی تحقق طرح رفراندوم است.
2 – در این مورد نگاه کنید به مقالات نوشین احمدی خراسانی در سایت تریبون فمینیستی.بویژه از ماه مارس به بعد وی حداقل 4 مقاله تاکنون در حمایت از طرح رفراندوم قلم زده است از جمله «رفراندوم برای تغییر قوانین ضد زن» و..
3 - نوشین احمدی خراسانی «با نیاز زمانه» در مجله جامعه سالم شماره 34 سال 1376 و هم چنین کتاب مجموعه مقالات نوشین احمدی بنام «زنان زیر سایه پدر خوانده ها» منتشر شده است.
4 - از همین نویسنده در مقاله ای به نام « از محافل زنانه تا تشکل های مستقل زنان – اسفند 76»،کتاب مجموعه مقالات نوشین احمدی بنام «زنان زیر سایه پدر خوانده ها»
5 - هشتم تیرماه 78 - نوشین احمدی – پیام به کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی در مونترال کانادا
6- «از محافل زنانه تا تشکل های مستقل زنان – اسفند 76»، کتاب مجموعه مقالات نوشین احمدی بنام «زنان زیر سایه پدر خوانده ها»
7- «با نیاز زمانه» - تابستان 1377، در مجموعه «زنان زیر سایه پدر خوانده ها»
8- همانجا
9- «از محافل زنانه تا تشکل های مستقل زنان» – اسفند 76، همانجا
10 - «دورنمای جنبش اجتماعی زنان»- تابستان 1377 ،همانجا
11- «از محافل زنانه تا تشکل های مستقل زنان – اسفند 76»،همانجا
21 - فمینیسم اسلامی در نگاهی به روزنامه زن و مجله زنان – سال 77، همانجا
31 - ما از «بیرون» به خودمان می نگریم؟ اسفند 1379، همانجا
41 - هشتم تیرماه 78 - نوشین احمدی – پیام به کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی در مونترال کانادا
51 - مجله زنان شماره 15 – سال 77 ، بهترین ها و بدترین ها برای زنان
61 - همانجا
71 - فرهنگ «حق مدار» در مقابل فرهنگ «قیم مدار» - اسفند 78، »،کتاب مجموعه مقالات نوشین احمدی بنام «زنان زیر سایه پدر خوانده ها»
81 - «از محافل زنانه تا تشکل های مستقل زنان» – اسفند 76، همانجا
91 - همانجا
02 - «تشکل های زنان: بررسی جایگاه و عملکرد آنان»– دی 78 ،همانجا
12 - «تمکین زن ایرانی، شیوه معتاد زندگی اوست!» 1374، همانجا
22- مقاله ای از شادی امین به نام «میزبانان رفتند و میهمانان ماندند!»
32 - نوشین احمدی – تریبون فمینیستی – اسفند 1382 (از تجربه ای زنانه، در پارک لاله تهران)
42 - نوشین احمدی خراسانی – تریبون فمینیستی – شنبه 23 آبان 1383 (ایا سازمان های زنان از تحلیلگران آمریکایی مشاوران بهتری نیستند؟)
52 - نوشین احمدی خراسانی – تریبون فمینیستی – 31 مارس 2005 (رفراندوم برای تغییر قوانین ضد زن)
36 - همانجا
72 - همانجا
82 - همانجا
92 - نوشین احمدی خراسانی – تریبون فمینستی – 22 آوریل 2005 («قربانی سازی» از زنان در گفتمان سیاسی)
03 - نوشین احمدی خراسانی – تریبون فمینیستی – 01 آوریل 2005 (جنبش مهاجران و رفراندوم در ایران)