نشریه شماره15 تشکل زنان 8 مارس
راهپيمايی كارزار زنان و دستاورد آن برای جنبش زنان
ليلا پرنيان
راهپيمايی كارزار زنان كه چهارم ماه مارس 2006 عليه لغو كليه قوانين ضد زن و مجازات های اسلامی از فرانكفورت آغاز شد، در روز 8 مارس در جلوی دادگاه بين المللی لاهه با موفقيت به اتمام رسيد. اما كمتر كسی بود كه در اين راهپيمايی سهم گرفته باشد واحساس كند كه اين مبارزه پايان يافت. همه صحبت از ادامه مبارزه می كردند. همه از شروع مرحله ای نوين از مبارزات حرف می زدند. گويی همه می خواستند در همان لحظه حركت بعدی كارزار را برنامه ريزی كنند، تو گويی حتی صبر كردن تا فردای آنروز مقدور نبود.
براستی چه شده بود كه همگی فراموش كرده بودند كه هزاران فرسنگ از محل سكونت خود دورند. چه شده بود كه اين همه خود را به هم نزديك احساس می كردند و در حاليكه همديگر را در آغوش گرفته و اشك شادی در چشمانشان حلقه بسته بود، از برپايی اين مبارزه اين چنين با غرور بخود می باليدند و به رفقايشان افتخار می كردند، تلاشها و زحمات شبانه روزی يكديگر را ارج می گذاردند. به راستی چه شده بود كه گروه گرايی های سكتاريستي، رقابت های احمقانه و خرده گيريهاي” فاضلانه“ اين همه رنگ باخته بود.
تو گويی صدای بلندی در گوش همگی نهيب می زد كه اوضاع جديدی بوجود آمده واقعه نوينی اتفاق افتاده است، تو گويی همگی برای خود مكان نوينی برای مبارزه يافته اند.براستی كه اين راهپيمايي، بسياری ناگفته ها را گفت، بسيار ناروشنی ها را روشن ساخت. بيك كلام اتمام اين راهپيمايی مصادف بود با وزيدن نسيم مبارزه ای جانانه نه تنها عليه قوانين ضد زن بلكه مبارزه ای عليه سنتها و مناسبات ستمگرانه و همه حاميان و پاسداران آن. نسيمی كه بدون شك قادر خواهد بود به طوفان سهمناكی مبدل شود، كه اين قوانين بهمراه پاسداران آن را از ريشه برون كند.
در آخرين روز نزديك به هزار نفر در اين راهپيمايی شركت كردند گرچه، تعداد بسياری كه در شهرهای آلمان در راهپيمايی شركت كرده بودند، نتوانستند در روز آخر اين راهپيمايی سهم بگيرند. بعلاوه بسياری بودند كه بدلايل متفاوتی از مشكل مالی و كاری و ويزايی گرفته تا گرفتاری های گوناگونی كه برای زنان در نظام مردسالار موجود است قادر نشدند در اين راهپيمايی شركت كنند، اما فكر و قلبشان با ما بود و لحظه به لحظه همراه ما راهپيمايی را دنبال می كردند.
كارزار زنان و راهپيمايی 4 تا 8 مارس در متحد کردن صفوف مبارزاتی زنان اتحاد موفق بود. طيف وسيعی از زنان خارج كشور حول خواسته و مواضع كارزار متحد شدند. احزاب، سازمان ها و تشكلات دمكراتيك و افراد از اين راهپيمايی حمايت كردند.
دراين راهپيمايی زنان با گرايشات مختلف و با وابستگی های ايدئولوژيك و سياسی متفاوت در كنار هم قرار گرفتند. زنانی كه از اقصی نقاط دنيا برای راهپيمايی عليه اين قوانين و حاميان و بانيان آن راهپيمايی كردند از مليت های مختلف در ايران كرد و آذري، لر،فارس وعرب در كنار هم بودند.
جنبه انترناسيوناليستی اين راهپيمائی به روشنی چشم گير بود. زنان مبارزغير ايرانی به آن پيوستند و از آن حمايت كردند. زنان افغانستانی نيز دوشادوش ما در اين مبارزه شركت كردند و اين مبارزه را مبارزه خود دانستند. شركت و حمايت مری لو گرينبرگ و رادها دسوزا بهمراه حمايت و شركت زنان آلمانی و هلندی و همچنين زنانی از تركيه، بنگلادش، آفريقا و ... ازراهپيمائی نشانه ای از قدرت و پتانسيل جنبش زنان بود.
كنار هم قرار گرفتن طيف وسيعی از زنان از سه نسل با گرايشات متفاوت، از مليت های مختلف، از كشورهای مختلف و حتی از طبقات مختلف نشان می دهد كه اين جنبش دارای پتانسيل بزرگی برای وحدت است. نشان می دهد كه زنان نه تنها در ايران دارای درد مشتركی اند بلكه زنان در سراسر دنيا اين درد مشترك را نيز حس كرده و آماده اند كه برای آن مبارزه كنند. زيرا كه ستم هائی كه بر زنان اعمال می شود گرچه اشكال مختلفی بخود می گيرد اما دارای بعدی جهانی است. بنابراين روا رفتن وحشيانه ترين نوع ستم بر زنان تحت حكومت های مذهبی حاكم بر ايران، افغانستان و عراق بالطبع حمايت وسيع زنان در سراسر جهان را برخواهد انگيخت.
جنبه ديگری كه دارای اهميت زيادی می باشد اين است كه اين مبارزه هم از لحاظ سياسی و هم از لحاظ عملی توانست توجه و حمايت زنان و مبارزين در داخل كشور را نيز بخود جلب كند. حمايت گروهی از زنان كه در كوهی در نزديكی تهران 8 مارس را برگزار كردند، حمايت كارگران سنديكای شركت واحد اتوبوسراني، و همچنين حمايت جمعی از زنان كه در رشت 8 مارس را برگزار كرده بودند، نشانه پيوند واقعی بين خارج و داخل بود. اين واقعيت نشان می دهد که جنبش زنان جنبشی دمکراتيک است که می تواند طيف گسترده ای از زنان که تحت ستم های قرون وسطايی قرار گرفته اند را بدون در نظر گرفتن وابستگی ايدئولوژيکی ، مليتی در زير چتر خود جا دهد. در عين حال عليه مرتجعين و امپرياليستها مرزبندی کند.
شکل گيری کارزار زنان
كارزار زنان نشان داد كه جنبش زنان در موقعيت كنونی از قدرت سازماندهی و بسيج گسترده به حول مواضع انقلابی و راديكال برخوردار است. اگر چه جنبش زنان در كليت خود دارای پتانسيل بالايی است. اما علاوه بر آن بايد ويژگيهای موقعيت كنونی را نيز بر آن افزود. زنان در 27 سال گذشته زير فشارهای گسترده سياسي، اجتماعی و اقتصادی رژيم ارتجاعی جمهوری اسلامی قرار داشته اند. سركوب های وحشيانه و سبعانه در 27 سال گذشته و دركنارش مبارزات بی امان زنان و گردن ننهادن و مقاومت آنان بخصوص دختران و زنان جوان در مقابل ايده های عقب مانده و ارتجاعی كه می خواهد زنان را به پستوها براند و در ميان خانه و آشپزخانه محدود كند و يا در نهايت آنها را در مايملك و ناموس مردان قرار دهد را می توان اشاره نمود. با وجود اين ستم های غيرانساني، مبارزات دختران و زنان جوان شرايطی بوجود آورده كه جنبش زنان را در موقعيت كنونی خود، قرار دهد.
در كنار اين مبارزات، جنبش زنان در سطوح نظری نيز رشد و تكامل يافته است. توجه به جنبش مستقل و دمکراتيک زنان از اهميت خاصی برخوردار شده است و نظريه پردازان خود را نيز پرورده است. (هر چند كه مبارزه مهمی ميان اين نظرات در جريان است كه بررسی آن در اينجا منظور نيست.)
کارزار زنان در شرايطی نيز شکل گرفت که فشار بر زنان در عرصه جهانی نيز افزايش يافته است. از يک طرف فشار بر زنان در عرصه جهانی بخصوص در عرصه اقتصادی گسترده تر شده است. تجارت دختران و زنان جوان برای وارد کردن در تجارت سکس از جمله نتايج فقر و گسترش گلوباليزاسيون و سلطه بيشتر امپرياليسم بر جهان است که در مقياسی هولناک به پيش می رود. خشونت عليه زنان در سراسر جهان همچنان در ابعاد باورنکردنی حتی در كشورهای پيشرفته سرمايه داری جهانی تداوم دارد. حمله به دستاوردهای جنبش زنان در عرصه جهانی ادامه دارد. حمله به حق سقط جنين در آمريكا و در برخی از كشورهای اروپايی از اين نمونه است. از طرف ديگر جنگ های تجاوزكارانه امپرياليسم آمريكا و شركا به افغانستان و عراق که تحت نام رهايی زنان انجام گرفته به دربند کشيدن و ستم های هر چه بيشتر بر زنان انجاميده است.
بوجود آمدن اين شرايط عينی و ذهنی است كه موقعيت را برای جهش جنبش زنان فراهم كرده است. كارزارزنان در چنين شرايطی زاده شد و توانست طيف وسيعی از زنان مبارز و انقلابی و چپ را حول خود متحد كند. بر بستر چنين اوضاعی است كه برای اولين بار طيف وسيعی از احزاب و سازمانها و گروهها و افراد اين چنين از كارزار زنان و راهپيمائی 5 روزه اش دفاع كردند.
اهميت و دست آورد كارزارزنان تنها دربرگزاری موفق راهپيمايی از فرانكفورت به لاهه، تعداد وسيع شركت كنندگان و حمايت گسترده از آن نبود. بلكه اهميت آن در نقش كيفی بود كه اين راهپيمايی بازی كرد و در واقع اين اهميت كيفی بود كه توانست اين چنين توجهات را بخود جلب كند.
اتحاد عمل راديکال و انسجام كارزار زناناتحاد عمل برخی تشکلات و فعالين جنبش زنان برای مبارزه عليه لغو کليه قوانين نابرابر و مجازات های اسلامی در مارس 2005 تحت نام کارزار زنان شکل گرفت. ضديت با قوانين نابرابر بر مبنای مبارزات گسترده زنان از اقشار و طبقات مختلف که در 27 سال گذشته به پيش برده شده بود طرح شد. در فراخوانی که کارزار زنان منتشر کرد اعلام کرد که برای پيشبرد مبارزه قاطع خود عليه قوانين ضد زن بر دو محور سياسی مهم و تعيين کننده متکی است. سرنگونی نظام زن ستيز جمهوری اسلامی و موضع قاطع و روشن عليه امپرياليستها. اين دو محور مبارزاتی بيان اتحاد عمل راديکال و اصولی گرايشات مختلف زنان است. اما بايد توجه داشت كه بيان و اتخاذ موضع بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی به تنهايی بيانگر يک موضع انقلابی نيست، چرا كه جريانات و يا گرايشاتی موجودند که مشكلی بر سر سرنگونی رژيم ندارند. اما نقطه اتكاءآنها امپرياليسم آمريكا می باشد. بنابراين مرزبندی با رژيم ارتجاعی جمهوری اسلامی هنگامی جنبه واقعی و انقلابی بخود می گيرد كه بر عليه امپرياليسم بطور كل و امپرياليسم آمريكا بطور خاص نيز موضع گيری کند. اين يکی از پايه ای ترين اصول انقلابی دمکراتيک است. و اين يكی از نقاط قوت و برجسته راهپيمايی کارزار زنان بود كه هم عليه جمهوری اسلامی و هم عليه امپرياليسم آمريكا و متحدينش بروشنی در شعارها، سخنرانی ها و متن های افشاگرانه اش موضعگيری نمود.
آمريكا در افغانستان با دستاويز قرار دادن مسئله زنان، حمله تجاوزكارانه خود به افغانستان را توجيه کرد. وهيچگونه شرمی نداشت كه برای اشغال عراق نيز از بهانه آزادی زنان استفاده كند. و بدون شك همين مسئله نيز يكی از ترفند هايش برای حمله احتماليش به ايران خواهد بود.
به همين دليل ابتكار عمل كارزار زنان در اين دوره حساس و سازمان دادن راهپيمايی كه قدرت جنبش زنان را به معرض نمايش گزارد و موضع واقعی زنان مترقی و انقلابی و چپ ايران را ارائه داد از اهميت تعيين كننده ای برخورداراست. مخالفت راهپيمايی زنان عليه امپرياليسم آمريكا كه با تمام وجود در صف تظاهرات انعکاس يافت، بازتاب خواست واقعی زنان مترقی و انقلابی و چپ ايران بود. اعلام پرقدرت اين بود که ما اجازه نخواهيم داد که امپرياليسم آمريكا اين بزرگترين پاسدار نظام مردسالاری در عرصه جهان، خود را ناجی زنان ايران قلمداد کند.
محور های مبارزاتی كارزار زنان كه در راهپيمايی انعكاس يافت، سطح نوينی از انسجام مواضع در جنبش زنان بود.اهميت اين راهپيمايی تنها در كثرت شركت كنندگان و حمايت وسيع و تاثير در افكار عمومی نبود، بلكه علاوه برآن اهميت بيشتر آن در اين كيفيت های نوينش بود.
بی دليل نبود گيسو شاكری پايان راهپيمايی را يك آغاز می نامد، بی دليل نبود كه مينا اسدی اين روزها را همراه با روزهای تظاهرات زنان در سال 57 را بهترين روز زندگی خود ارزيابی می كند. بی دليل نبود كه درپيام کارزار که توسط آذردرخشان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در هلند خوانده شد سخن از تولد جنبش نوينی می كند. بی دليل نبود كه تعداد بسياری از زنان برای اولين بار بچه و زندگی خود را برای اين دوران رها كردند تا اين راهپيمايی را با شكوه هر چه تمامتر برگزار كنند.
بی دليل نبود كه فعالين كارزار از وجيهه گرفته، تا فريدا، ندا، پري، اخگر و بسياری ديگر در آن که همه و همه با شور و شوق وصف ناپذيری هفته ها قبل از آغاز راهپيمايی می دويدند و خستگی ناپذير فعاليت می كردند.در اين جا لازم است به اين نكته بپردازم كه جنبش زنان جنبشی واحد و مستقل است، مهم نيست كه در كجا باشد، در داخل يا خارج ، مهم اين است كه مبارزاتشان در خدمت رهايی از ستم و استثمارو ستم جنسيتی قرار گيرد. بنابراين كارزار زنان و راهپيمائی 5 روزه اش و نهالی كه از دل اين مبارزه سر برون آورد متعلق به همه زنان ستمديده ايران و جهان است. اين نهال سر سبز بدون مبارزات زنان در مقياسهای بزرگ و كوچك كه در 27 سال گذشته عليه رژيم زن ستيز ايران براه افتاد و هم چنين با اتکا به مبارزات زنان در سطح جهاني، نمی روئيد.
اما برخی دوستان تصور می كنند، كه كيفيت های برتر يك حركت، تنها با موقعيت خفقان و در زير ضرب و شتم قرار داشتن آن تعريف می شود. بدون شك مبارزات زنان در داخل كشور تاثيرات مهم و الهام بخشی را بر همه ما و جنبش زنان و كلا جنبش انقلابی كشورمان گذارده است. اما اهميت آنها تنها با قرار داشتن در شرايط خفقان تعريف نمی شود. عوامل مهمتری در برجستگی و يا محدوديت آن نقش داشته است. اما بطور كل می توان گفت كه سازماندهندگان مبارزات علنی زنان در چند سال اخير در داخل کشور از چارچوب خواست قشر كوچكی از زنان فراتر نرفته و اين عامل مهمی در محدوديت نقش كيفی آن بوده است. بر بستر چنين محدوديت نگرشی مسئله اتحاد صفوف جنبش زنان نيز شكل عملی و گسترده نيافته است.
لازم است اشاره كنم كه سخن گفتن از انجام موفقيت آميز اين راهپيمايی و بر شمردن دستاوردهای آن و نقشی را كه در جنبش زنان بازی نمود، به هيچ وجه به معنی بی نقص و كامل دانستن آن نيست. شكی نيست كه مسير طولانی و پرپيچ و خمی در برابر ما همچنان قرار دارد. ما وارد مرحله نوينی از مبارزه شده ايم. هنوز كارهای بسياری است كه انجامشان از ما طلب می شود. هنوز نيروی های وسيعی هستند كه بايد حول اين خط مشی صريح و روشن و انقلابی متحد شوند، هنوز در تقويت جنبه انترناسيوناليستی جنبشمان پتانسيل وسيعی موجود است ما بايد بسياری از زنان كشورهای جهان را برای حمايت از زنان ايران بسيج كنيم. از طرف ديگر دشمنان نيز بيكار ننشسته برای به عقب بردن دستاوردها و گرفتن ابتكارعمل و به بيراهه بردن آن تلاش خواهند كرد. اما تنها تلاش برای وسعت بخشيدن به كارهايمان كفاف نمی دهد بلكه بايد در حين دفاع از دستاوردهايمان، به اشكالاتمان نيز برخورد كنيم و راه را بر دشمنان و فرصت طلبانی كه در صدد ضربه زدن به پيشرفت كارهايمان می باشد، ببنديم.
در پايان جا دارد كه برگزاری موفقيت آميز اين راهپيمايی كه اولين حركت گسترده زنان در خارج است و بر مبنای اتكا و بدست گرفتن خواست اكثريت زنان ايران يعنی ضديت با قوانين نابرابر و مجازات های اسلامی عليه زنان و حركت در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی و مقابله با طرحهای امپرياليستها بود را به دوستان و رفقای كارزار زنان كه برای تدارك و برگزاری آن خستگی ناپذير تلاش كردند تبريك بگويم. همچنين به همه زنان و مردان مبارز و آزاده ای كه با همكاری و شركت خود، برگزاری هر چه با شكوه تر اين راهپيمايی را ممكن ساختند تبريك ميگويم. همچنين می خواهم در پيشگاه زنان قهرمانی كه با مبارزات شجاعانه خود شعله جنبش زنان را پيوسته فروزان نگاه داشته و آنرا با مبارزات خود پرورش و تكامل داده اند و اين راهپيمايی را با كيفيت های نوينش برای كل جنبش زنان و جنبش انقلابی ممكن ساختند، سر تعظيم فرود آورم.
به اميد پيشروی های بيشتر در امر رهايی زنان.
www.8mars.com