حکم اعدام برای ريحانه به جرم دفاع در برابر تجاوز رژيم از دختران ميخواهد خود را به متجاوز تسليم کنند.
روشنگری. رژيم اسلامی ايران نه تنها خود به حقوق زنان تجاوز ميکند، بلکه دختران و زنان ايرانی را موظف ميداند در صورتيکه مردی قصد تجاوز و حتی قتل آنها را داشت به او تسليم شوند. تازه بعد از تجاوز هم معلوم نيست از شر رژيم جان به در ببرند. بيدادگاهی که برای ريحانه تشکيل شد و حکم صادره از آن شاهد ديگری است بر اين حقيقت که قبلا هم مصداق داشته است. به راستی که ديگر حتی يک روز دوام اين نظام جنايتکار جايز نيست. رژيم ثانيه های عمرش را با قتل مردم از هرقشر و طبقه و دسته و با آويزان شدن به هرنوع بهانه اي، تامين ميکند و ما با ثانيه ها برای سرنگونی رژيم بی تاب تر ميشويم. در گزارش اعتماد سن ريحانه 19 سال ذکر شده است. معلوم نيست اين سن زمان حادثه است که دو سال پيش بود يا زمان حاضر. متن گزارش اعتماد را بخوانيد. بعد از سه جلسه محاکمه به رغم ادعاى متهم مبنى بر انجام دفاع مشروع دختر طراح به جرم قتل پزشک جراح به قصاص محکوم شد يک دختر طراح که متهم است پزشک جراحى را به قتل رسانده بعد از چندين جلسه محاکمه و به رغم اينکه ادعا مى کند در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است به قصاص محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما پرونده اتهامى اين دختر که ريحانه نام دارد دو سال پيش وقتى مطرح شد که پليس جسد يک پزشک جراح به نام مرتضى را که با ضربه چاقو به قتل رسيده بود، پيدا کرد. ماموران دريافتند چند پيامک بين مقتول و دخترى به نام ريحانه رد و بدل شده است. به اين ترتيب اين دختر بازداشت شد. او در همان تحقيقات اوليه قتل را قبول کرد و گفت در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است. او گفت؛ چند روز قبل از اين اتفاق با مقتول و يکى از دوستانش به نام شيخى آشنا شدم.من در يک بستنى فروشى بودم و داشتم با تلفنم صحبت مى کردم که آنها متوجه شدند من طراح هستم. مى خواستم از مغازه خارج شوم که جلو آمدند و شماره شان را به من دادند و گفتند براى يک دفتر کار طراح مى خواهند. من شماره را گرفتم و بعد از مغازه خارج شدم. قدم زنان مى رفتم که مقتول سوار بر تويوتا کمرى جلو آمد. دوستش هم کنارش بود، آنها مرا سوار کردند. چون مرتضى مرد ميانسالى بود به او شک نکردم و سوار شدم. چندين بار تاکيد کرد و از من خواست حتماً شماره اش را در گوشى ام داشته باشم. ريحانه ادامه داد؛ چند روز بعد دوست مرتضى تماس گرفت و با من قرار گذاشت تا دفتر کار را ببينم. ما در خيابان همديگر را ديديم و قبل از رسيدن به مقصد مرتضى از داروخانه وسايل خريد. وقتى به آپارتمان رسيدم ديدم آنجا خيلى کثيف است. معلوم بود سال ها کسى وارد آن محل نشده بود. مرتضى سجاده اش را پهن کرد که نماز بخواند. من در را نيمه باز گذاشته بودم اما او از من خواست در را ببندم و روسرى ام را دربياورم، قبول نکردم. وقتى از در فاصله گرفتم خودش جلو آمد و در را بست. خواست به من نزديک شود. من قبول نکردم. دستش را دور کمرم انداخت و من فرار کردم. عصبانى شده بود و مى گفت تو نمى توانى به خواسته من بى توجهى کنى. يک لحظه که سرش را برگرداند من چاقو را از کيفم بيرون آوردم و از پشت ضربه يى به او زدم. مرتضى روى زمين افتاد. در همين هنگام در از بيرون باز و شيخى وارد شد. او به من گفت چه کار کرده يي؟ به سمت اپن آشپزخانه رفت، چند کاغذ آنجا بود برداشت و فرار کرد. بعد هم من از خانه بيرون آمدم. ريحانه در مورد اينکه چاقو را از کجا آورده بود، گفت؛ من چاقو را به پيشنهاد مقتول خريدم.او به من مى گفت دخترى در سن و سال تو نبايد بدون وسيله دفاعى باشد. من هم چند روز قبل از حادثه به تجريش رفتم و چاقو را از آنجا خريدم. تحقيقات پليس نشان داد دو ليوان آبميوه روى اپن آشپزخانه محل قتل وجود داشت که يکى از آنها را مرتضى مقتول پرونده خورده و ديگرى براى ريحانه ريخته شده بود. آزمايش هاى انجام شده روى محتواى ليوان ها نشان مى دهد آبميوه ريحانه حاوى داروى بيهوشى بوده است. در همان زمان نماينده دادستان اعلام کرد مدارک عليه ريحانه کافى است و او مرتکب قتل عمد شده است و به دروغ مى گويد قصد دفاع از خودش را داشته است. به همين سبب کيفرخواست به اتهام قتل عمدى براى اين دختر صادر شد و متهم 19ساله در شعبه 74 پاى ميز محاکمه رفت. محاکمه ريحانه سه جلسه طول کشيد. روز گذشته آخرين جلسه دادگاه برگزار شد. در ابتداى جلسه قاضى تردست که رياست شعبه را بر عهده داشت نظريه پزشکى قانونى در مورد اختلال شخصيت ريحانه را خواند. در اين گزارش آمده است؛ ريحانه داراى شخصيتى خودشيفته است. احساسى اغراق آميز در مورد خودش دارد و فکر مى کند مستحق لطف از سوى ديگران است. او دچار خودبزرگ بينى است و تصور مى کند بايد در مرکز توجه باشد. قاضى گفت پزشکى قانونى توصيه کرده است ريحانه از نظر بالينى هم مورد بررسى قرار گيرد که دادگاه لزومى بر انجام آن نمى بيند. وى سپس از ريحانه خواست آخرين دفاعيات خود را مطرح کند. دختر جوان که براى سومين بار در جايگاه متهم مى ايستاد، گفت؛ من نظريه پزشکى قانونى را قبول ندارم. من دخترى خودبرتربين نيستم. يک دختر معمولى هستم که اجازه ندادم نسبت به من هتک حرمت شود. اين اتفاق در مورد افراد خودبرتربين نمى افتد. وى ادامه داد؛ من يک طراح هستم و مرا به بهانه طراحى به آن خانه بردند. اما موضوع چيز ديگرى بود و قصد تعرض به من را داشتند که مقاومت کردم. سپس عبدالصمد خرمشاهى وکيل مدافع ريحانه در جايگاه حاضر شد. وى گفت؛ موکل من هنگام قتل از خود دفاع کرده و اين ادعايش هم ثابت شده است. خريد هايى که مقتول از داروخانه کرده و توسط پليس کشف شده و آبميوه موجود در صحنه و محتويات آن نشان مى دهد قصد تعرض نسبت به موکل وجود داشته است و او در اين باره دروغ نمى گويد. موکل من به جز دفاع از خود انگيزه يى براى قتل و هيچ کينه و عداوتى با مقتول نداشته، ضمن اينکه فرار از محل حادثه نيز برايش ممکن نبود. امکان دسترسى به نيروى انتظامى هم نداشته و او مجبور بوده دست به چنين کارى بزند. وى گفت؛ در شرايطى که فردى قصد تعرض به دخترى را دارد چطور مى توان انتظار داشت آن دختر بتواند منطقى تصميم بگيرد و در آن لحظه به اين فکر کند که بايد ضربه را چطور بزند، چنين شخصى فقط مى خواهد تهديد را از خود دور کند. خرمشاهى به فتواى فقها نيز اشاره کرد و گفت؛ بعضى از فقها گفته اند اگر فرد قصد تعرض داشته باشد، طرف مقابل جلوى آن را به هر نحوى بگيرد دفاع مشروع کرده است. قاضى تردست بعد از اينکه ختم جلسه را اعلام کرد، گفت؛ من بنابر وظيفه شرعى و قانونى بايد طرفين را به مصالحه دعوت کنم. ريحانه با قصد قبلى دست به چنين کارى نزده است. از طرفى مقتول هم عمل درستى انجام نداده، هرچند ريحانه نبايد او را مى کشت و مقتول مستحق مجازات مرگ نبود. بنابراين من از اولياى دم مى خواهم صرف نظر از آنچه در جلسات محاکمه گفته شد به خاطر جوانى متهم اعلام گذشت کنند. اين تقاضا از سوى اولياى دم پذيرفته نشد و در نهايت هيات قضات شعبه 74 دادگاه کيفرى وارد شور شدند و ادعاى ريحانه در خصوص دفاع مشروع را رد و وى را به قصاص محکوم کردند.
2 آذر 1388