نطفه های جهان آینده در دل جنبش زنان

نطفه های جهان آینده در دل جنبش زنان

کارزار زنان دومین راهپیمائی موفق خود را به مناسبت روز جهانی زن، هشت مارس 2007، سازمان داد. راهپیمائی رنگارنگی از زنان نسل ها و پیشینه های مختلف که در مبارزه شان علیه زن ستیزان حاکم، ترکیبی از فعالین ضد جمهوری اسلامی در خارج از کشور و نیروهای فمینیست، ضد جنگ، ضد جهانی سازی کشورهای دیگر را همراه خود کرده بودند. این راهپیمائی نقش خواسته های زنان و رهائی زنان را بر زمینه جنبش آزادیخواهانه و انقلابی مردم باز هم پررنگ تر کرد.

اهمیت این راهپیمائی، تنها در این نبود که از نظر کمی از بزرگترین تبلورات مبارزاتی اپوزیسیون انقلابی جمهوری اسلامی در خارج کشور بود. آنچه این راهپیمائی را برجسته کرد، سرکشی اش در مقابل تمامی دشمنان زنان بود (نه به جمهوری اسلامی، نه به امپریالیسم) و عزمش در بر افروختن شعله های امید در دل هایی که از سبعیت نظم جاری به تنگ آمده اند: "جهان دیگری خلق می کنیم". جهانی که ستم از وجودش رخت بربسته باشد.

این راهپیمائی تنها نبود، چرا که هشت مارس 2007 تنها در تبعید نبود که به دشمنان زنان با صدای بلند "نه" می گفت. گرایش انقلابی جنبش زنان، در ایران نیز صدای خود را بلندتر کرد، جمع شد، به بحث نشست، به دانشگاه رفت، رخت سرکشی پوشید و به خیابان آمد.... هشت مارس امسال، نیروئی که می تواند سکان تغییر را در دست بگیرد عرض اندام کرد.

پس از 28 سال مبارزه روزمره و جسورانه زنان با جمهوری اسلامی، امروز امکان تعیین تکلیف با این رژیم زن ستیز قابل تصورتر می شود. جنبش های مردمی گسترش می یابد: دانشجویان، دانشگاه ها را به تعطیل می کشند، معلمان کلاس ها را رها می کنند و به خیابان می آیند، مبارزات کارگران اوج می گیرد. جنایات روزمره رژیم و عواملش، دیگر، از سر یاس، "طبیعی" تلقی نمی شود و با امواج کوچک و بزرگ اعتراض روبرو می شود.... سردمداران رژیم، از یک طرف شتابان به دنبال وزرای امور خارجه رنگ و وارنگ دنیا می دوند تا مگر آمریکا را از تصمیمش بر تغییر رژیم منصرف کنند و نقشی برای خود در برنامه های آینده امپریالیست ها در خاورمیانه دست و پا کنند. از طرف دیگر، مستاصل از فشارهای چند سویه به جان هم افتاده اند، یکدیگر را عزل و بعد منصوب می کنند، دستگیر و بعد آزاد می کنند، تبعید می کنند، افشا می کنند....

امروز که بادهای تغییر از هر سو می وزند، نقش زنان در تعیین جهت آتی جامعه اهمیت روز افزون می یابد. زنان ایران از یک سو با رژیمی در گیرند که موجودیتش با بردگی زنان رقم خورده است، رژیمی که با سرکوب زنان و تحمیل حجاب به عنوان سمبل فرودستی زن در جامعه تثبیت خود آغاز کرد و در این سال ها هر گاه موجودیت خود را در خطر دید، تازیانه سرکوبش اول تر و محکم تر بر بدن زنان فرود آمد و امروز نیز که موجودیتش از بیرون و از درون مورد تهدید است، دوباره ارگان های چندگانه سرکوبش را به جان زنان انداخته است.

ولی فقط جمهوری اسلامی نیست که مدعی حیات زنان است. آمریکا و مدافعانش نیز در فکرند که از جنبش زنان ایران به نفع نقشه های خود در خاورمیانه سود جویند. هر چند مداخلات نظامی آمریکا در افغانستان و عراق، چه از نظر وحشیگری های ارتش اشغالگری و چه از نظر تقویت جریانات بنیادگرای اسلامی و سنت های عقب مانده، باعث تشدید خشونت در زندگی زنان این دو کشور شده، باز هم عده ای می کوشند امپریالیسم آمریکا را به عنوان ناجی زنان به ما غالب کنند.

ولی جنبش زنان ایران عملا در مقابل این مدعیان زن ستیز سرنوشتش قد علم کرده است. خواسته هایی که زنان ایران برای دستیابی به آنها مبارزه می کنند، از آزادی پوشش گرفته تا حق طلاق و سرپرستی فرزند، از ارث برابر تا آزادی عشق، و از مزد برابر در مقابل کار برابر تا.... همه مجموعه ای از روابط ستمگرانه را آماج می گیرد که امروز در قوانین ضد زن حاکم متبلور شده و توسط آنها تحکیم و اجرا می شود. ولی این روابط منحصر به جمهوری اسلامی نیستند، و بر پایه روابطی این چنینی است که امروزه زنان، به ویژه در جهان سوم، به نیروی کار برده وار و سود ساز "جهانی سازی" بدل شده اند. جنبش زنان با برخاستن در مقابل این روابط، به عینه نطفه های جهانی را در خود می پرورد که در آن اثری از ستم و استثمار نیست.

مدعیان این جنبش بسیارند. ولی این جنبش نه با کوتاه آمدن در مقابل جناح های حکومتی و مماشات با اسلام سیاسی به بار می نشیند، نه با کمک های مالی شرکت های اروپایی به پیروزی می رسد و نه با بمب افکن ها و پیاده نظام آمریکا. رهایی زنان فقط به دست خود زنان میسر است. هشت مارس امسال گرایش انقلابی جنبش زنان که تبلور مبارزات مستقل برای دستیابی به تمامی خواسته های زنان ایران است صدای خود را بلندتر کرد. این صدایی است که مردم را به سوی آینده ای روشن فرا می خواند. تقویتش کنیم.

 

سرمقاله نشریه شماره 17 سازمان زنان 8 مارس ( ایران- افغانستان)