"مقاومت کردن همیشه باید در زمان حال صرف شود"
زهره ستوده، از یاران پوران، این متن را در مراسم یادبود پوران بازرگان که توسط پیکار و اندیشه در پاریس برگزار شده بود، ارائه کرد. - هشت مارس
پوران بازرگان شبانگاه ۱۶ اسفند ۱۳۸۵ (۶ مارس ۲۰۰۷) در سن هفتاد سالگی، پس از يک سال نبرد جانکاه با بيماری اش، در تبعيد درگذشت.
پوران از ميان ما رفت. گرچه باور اين واقعيت تلخ برای من بسی دردناک است، اما حضورش در تاريخ مبارزات مردم ما، ماندگار خواهد بود.
من می خواهم از کسی تجليل کنم که سالهای بسياری، يعنی بيست و اندی از سالهای تبعيد را، در کنارش بودم. می خواهم از او با زبان خودش بگويم تا شايد گوشه ای از افق و آرزوهای بزرگش را بيان کرده باشم. از عشق او به انسانها و به آينده ای عاری از ستم و استثمار، از اميد او به جهانی بهتر، از شجاعت و جسارتی که اين اميد و آرزو، به او بخشيده بود.
پوران بازرگان در خانواده ای سنتی و مذهبی تربيت شد، در فضايی که رفتن دختران به مدرسه يک پيکار عليه سنت و فرهنگ مردسالارانه بود. او به مدرسه رفت تا آغازی برای شکستن اين سد باشد تا موانع حضورش در مشارکت سياسی- اجتماعی را، يکی پس از ديگری پس زند، و اينگونه بود که پوران از معدود زنانی شد که در آن دوره، جسورانه خود را به جنبش انقلابی تحميل کرد. خود او در اين مورد می گويد: "در حالی که همه درهای تنفس در حيات اجتماعی بسته بود، برای زنان مبارز ما، پيوستن به يک سازمان مبارز و مخفی شدن، نهايت آرزو بود."
پوران در مورد فشارهايی که بر زنان برای حضور در تشکلات انقلابی بود می گويد:
"از يکسو دختران بيشتر تحت فشار خانواده و سنت های حاکم بودند و به اين دليل در عضوگيری دختران ترديد و تامل زياد به کار می رفتو از سوی ديگر ذهنيت مردسالارانه نيز وجود داشت."
شايد امروز برای ما اين امری ساده باشد، اما يادمان باشد که "معما چو حل گشت، آسان شود". برای نسل من و نسل بعدی، ورود به سازمانها و تشکلات سياسی آسانتر شده است. زيرا زنانی چون پوران ها در اقليت مطلق ،راه را برای ما و دختران ما باز کردند. پوران می گويد: "مشارکت ما به عنوان دانشجو، در اعتصابات دانشگاه خود اقدامی جسورانه محسوب می شد و بی آن که خود بدانيم، نوعی ابراز شخصيت برابر با مردان بود."
پوران حضور خود و زنانی چون خود را جمعبندی می کند و می گويد: "ابتکار هايی که توسط زنان در استفاده از زبان رمز و جاسازی اسناد در اين دوره بروز کرد ،فراموش نشدنی است و نشان می دهد که اگر زنان زمينه مناسب برای انجام کار خويش بيابند و موانع فکری و عملی از پيش پای شان برداشته شود ،به هيچ وجه از مردان کمتر نيستند."
پوران از انگيزه زنان برای پيوستن به مبارزه انقلابی ، انگيزه ای که هنوز محرک اکثريت زنان برای شرکت در تغييرات بنيادی جامعه است،می گفت:
"نکته مهم تر اين بود، که زنان به دليل ستم مضاعفی که بر آنان روا داشته می شد،به مبارزه سياسی و تشکيلاتی عليه رژيم با شور و فداکاری زيادی می نگريستند و همه امکانات خود را در اين راه می نهادند. پيوستن به يک سازمان مبارز به مثابه جبران تحقيری بود، که بر آنها به عنوان زن اعمال شده بود."
او از زبان زنی مبارز می گفت:
"می خواهم در سازمان مبارزه کنم، اگر کشته شوم، عيبی ندارد. حداقل شوهرم که مرا اين قدر تحقير می کرد، خواهد فهميد که من شايسته آن برخوردها نبودم."
پوران نه فقط انگيزه زنان در مبارزه انقلابی را تحليل کرد، بلکه توقع و انتظار آنان از مبارزه را نيز به روشنی پاسخ داد: "اما آنچه جوهر مسئله است، اين بود که زنان حق خود می دانستند که در مبارزه سرنوشت سازی که به اميد نيل به آزادی و عدالت اجتماعی جريان داشت، مشارکت فعال و برابر
داشته باشند....
ما همگی در وضعی قرار داشتيم که واژگونی رژيم سياسی برايمان کليد هر تحولی تلقی می شد و طبعا گمان می برديم که مسائلی از قبيل مردسالاری و تبعيض های رايج سنتی به دنبال پيروزی انقلاب حل شدنی است."
بد نيست يادآوری کنم که اين روزها برخی، زنان را سرزنش می کنند که چرا وقتی در کنار مردان در سازمانها و احزاب مبارزه می کنند، تن به مردسالاری می دهند. در حالی که جوهر مسئله ،همانگونه است که پوران از قول خواهرش حوری می گويد: "اگر همه دشواری های کنونی مبارزه ،حداقل به کم شدن بار ستمی که بر زنان می رود، بيانجامد، بازهم خوب است و به زحماتش می ارزد."
اما پوران هيچ توهمی نداشت. زنی انقلابی و هشيار بود و سالها تجربه در صفوف مبارزه انقلابی، به او آموخته بود که رهايی و آزادی زنان به اين سادگی ها نيست و در نوشته خود گفت: "عجيب نيست. وقتی می بينيم که پس از سالها و از سر گذراندن تحولات بسيار ،هنوز هم اين ذهنيت در جامعه روشنفکری و سياسی و مبارز ما کمتر تکان خورده، می توانيم وضع آن زمان را بهتر مجسم کنيم. به هر حال نگرشی که در مورد مشارکت زنان در امور تشکيلاتی و سياسی وجود داشت، در عمل و در واقع امر، مشارکت ثانوی و پشت جبهه ای بود."
و بالاخرهگفت: "باری تا قبل از سال ۵۰ ،فعاليت ما زنان در سازمان، در صف اول نيست. جانبی است، تبعی است و عاطفی". البته پوران برای اينکه جای خوش خيالی، باقی نگذارد و کسی فکر نکند گويا پس از دهه ۵۰ ناگهان جنبش انقلابی ما دگرگون شده است، گفت: "فراوانند کسانی که درباره حقوق زنان تئوری می بافند و قلم فرسائی می کنند، اما در عمل همان برخورد کهنه و عقب مانده را دارند".
اگر اجازه دهيد مايلم به يکی از مهمترين ويژگی های او اشاره کنم. پوران يک انترناسيوناليست بود و نه در حرف چون موعظه ای اخلاقی، بلکه در عمل. او به جهانی بودن امر رهايی ستمديدگان ،اعتقاد عميق داشت. پوران زمانی که از مبارزه مردم جهان صحبت می کرد و در مبارزات آنان شرکت می کرد، نشان داد که يک کمونيست نه فقط بايد انترناسيوناليستی فکر کند، بلکه انترناسيوناليستی هم بايد عمل کند.
من نمی خواهم به اين موضوع بپردازم که پوران چگونه قلبش برای مبارزات رهائيبخش مردم فلسطين می تپيد و يا اينکه در عمل نيز در صفوف جنبش رهائيبخش مردم فلسطين و ظفار پيکار کرد. او به مبارزات زنان نيز به عنوان مبارزه ای جهانی می انديشيد و بی جهت نبود که ستم بر زنان افغانستان و عراق و فلسطين او را خشمگين می کرد، به همان اندازه ای که ستم بر زنان ايران را بر نمی تافت.
پوران در بزرگداشت مراسم روز جهانی زن در مارس ۲۰۰۴ که خود از برگزارکنندگان اين مراسم نيز بود، طی سخنرانی که به زنان عراق تقديم کرد، تحليل بسيار مفصلی از موقعيت زنان عراق و مبارزات آنان از سالهای ۱۹۴۳ به بعد ارائه داد. او در اين سخنرانی که پس از حمله آمريکا و دولتهای متحد غربی به عراق و اشغال آن بود، گفت:
"اشغالگران که بنام استقرار "دمکراسی" در عراق، دست به اين جنايت بزرگ قرن زدند، جنايتکاری را که در مقايسه با خودشان کوچک بود، از ميان برداشتند و خود – بدتر – جايگزين آن شدند.....
گزارش هايی که از اوضاع آشفته کشور اشغال شده عراق، در اينجا و آنجا منتشر می شود، غير از خشونت بی حدی که سربازان اشغالگر بر مردم اعمال می کنند و در اين کار تجربه سرکوب های وحشتناک ويتنام و فلسطين را تکرار می کنند و زنان و کودکان را به وحشت دائم و محروميت از حداقل زندگی مبتلا کرده اند. و ناامنی را چنان گسترش داده اند که زنان را غالبا خانه نشين کرده و به درون چادر و حجاب رانده اند. ستم جنسی در چنين اوضاع بحرانی کاراتر و براتر از هميشه و همراه با توجيهات مذهبی و سنتی، زنان عراق را زير ضربات خرد کننده خود قرار داده است."
به من اجازه دهيد، به خصوصيت ديگری از پوران اشاره کنم. خصوصيتی که بدون آن صحبت از کمونيست بودن و تلاش جهت خلق جهانی عاری از ستم و استثمار بيهوده است. پوران به مردم عشق می ورزيد، از همان روزهايی که گام در مسير مبارزه انقلابی گذاشت. او معلم شد تا از نزديک با جوانان که مناديان تغيير جهانند، آشنا شود، همراه آنان بخواند و بداند و به باوری مشترک برسد.
عشق و علاقه پوران به انسانها، برجسته بود. او نه فقط در کنار مبارزات عمومی مردم عليه بی عدالتی حضور داشت، بلکه در کنار مبارزات فردی انسانها عليه بی عدالتی نيز قرار می گرفت و از هر گونه عافيت جويی و مصلحت طلبی در زندگی فردی و اجتماعی به دور بود.
وقتی با پوران از خودش و مبارزاتش سخن گفته می شد، او فروتنانه به مبارزات زنانی اشاره می کرد که به لحاظ فکری با آنها تفاوت داشت. او ضمن ستايش و احترام به مبارزات زنانی چون فاطمه امينی، زری ميهندوست، سيمين تاج جريری، منيژه اشرف زاده کرمانی و ...... ،از زنانی که در صفوف سازمان های مبارز ديگر، فعاليت می کردند، چون مرضيه احمدی اسکويی، فاطمه ابراهيمی و بسيارو بسياری ديگر از همه گروههای مبارز، چه شناخته شده ها و چه به خصوص گمنامان، نيز تجليل به عمل می آورد. پوران مبارزه را امری در جهت اهداف انسان می ديد و به انحصار طلبی تنگ سازمانی، اعتنايی نداشت.
جهانی که پوران نويدش را می داد، خود در زندگی روزمره بکار می برد. او برای دست يافتن به جهانی انسانی و عادلانه، روش و منشی انسانی داشت. او راز جدال ذهن و عين را دريافته بود و خط سرخ زندگی اش جلوه ای از آميزش هر چه بيشتر حرف و عمل بود.
پوران، امروز ديگر در ميان ما نيست. اما نگاه پوران به جهان و آينده، دريچه ای بسوی آزادی و رهايی انسانها از قيد هرگونه ستم و استثمار است. زندگی پوران نشان داد، که حرف" لوسی اوبراک "از زنان عضو جنبش مقاومت فرانسه درست بود، وقتی که گفت:" بدون زنان، مقاومت هيچ کاری نمی توانست انجام بدهد". هم او که گفت: " عبارت مقاومت کردن، هميشه بايد در زمان حال صرف شود."
"لوسی اوبراک" نيز در در سن ۹۴ سالگی، چند روز پس از پوران در فرانسه درگذشت. او نيز مانند پوران تا آخرين دقايق زندگی اش ، دست از مبارزه عليه هرنوع بی عدالتی برنداشت. مبارزه او برای حق رای زنان ،و شرکت او در تظاهرات خارجيان بدون کارت اقامت، در تاريخ مبارزات فرانسوی ها ماندگار است. پوران ها و لوسی ها در سراسر دنيا، الگوی مبارزه عليه فاشيسم و ديکتاتوری و ستم بر زنان هستند.
۱۷ مارس ۲۰۰۷
پاريس – فرانسه
----------
· کليه نقل قولهای اين متن از مقالات مختلف پوران بازرگان است که جهت دسترسی به آنها می توان به سايت انديشه و پيکار مراجعه کرد.
http://www.peykarandeesh.org