خودکامگی و پيکر زن
*قاضی پرسيد: آياشما ميتوانيد شکم لوبنا را از روی شلوار تشخيص دهيد؟
*در طول تاريخ بشر سختگيری نسبت به زنان معمولا وسيله ای برای لاپوشانی جنايات و بدکاری واقعی بوده است.
*ايدئولوژی افراطيون انسان را گروهی جانور وحشی فرض ميکند که قادر نيستند غرايز خود را کنترل کنند و کافی که مرد تکه ای از گوشت زن را ببيند تاروی او بپرد و آميزش کند.
روشنگری. افراط گرايی شيعه و سنی در منطقه به رقابت برخاسته و هردو با پول نفت تبليغ و ترويج ميشوند. اين افراط گرايی در همه جا خودرا در درجه اول در سرکوب زنان به نمايش ميگذارد. سياست قدرت های غربی برای تسلط بر منطقه با علم کردن اسلامگرايان به عنوان رقيب به نوبه خود به ابزاری در دست اسلامگرايان برای تقويت خود تبديل شده است. از جمله حمله دسامبر اتيوپی به سومالی با حمايت آمريکا و ساقط کردن حکومت ,دادگاه های اسلامی, سرانجام به سازش با جناحی از نيروهای همين حکومت ساقط شده و تقويت شاخه افراطی و شورشی آن به نام شباب منجر شد. شباب برای اثبات هويت خود مثل بقيه اسلامگرايان سرکوب زنان را در خط مقدم فعاليت خود قرار داد و حالا کار را به جايی رسانده که به کرست زنان سوماليايی در خيابان هجوم برده است. علا السوانی در اين مورد مقاله ای دارد که در اينديپندنت چهارشنبه 28 اکتبر چاپ شده است. چکيده کوتاه شده ای از اين مقاله را ميخوانيد. السوانی مقاله خود را با ذکر مواردی از سرکوب زندگی عرفی و زنان توسط اسلامگرايان شروع ميکند: جنبش شباب بخش های بزرگی از جنوب و مرکز سومالی را تحت کنترل گرفته است و از آنجا که مقامات آن تابع ايدئولوژی وهابی ها هستند، نظرات خود را به زور برسومالی تحميل کرده و قوانينی را تصويب کرده اند که به موجب آنها فيلم، نمايش، رقص در عروسي، مسابقات فوتبال و همه اشکال موزيک حتی صدای موزون تلفن های موبايل نيز ممنوع شده است. چند روز پيش افراطيون دست به اقدام غريبی زدند: آنها يک زن سوماليايی را به خاطر آنکه کرست پوشيده بود دستگير کرده و در ملاء عام شلاق زدند. آنها صراحتا اعلام کردند پوشيدن کرست غيراسلامی است زيرا باعث اغفال آدم ها ميشود. چطور می توانند بفهمند زن ها کرست می پوشند؟ آيا پليس زن گذاشته اند که سينه زنان رهگذر را در خيابان را تجسس کند؟ يک زن سوماليايی به نام حليمه به رويترز گفت: ,الشباب ما را مجبور کرده است حجاب مورد قبول آنها را داشته باشيم. حالا به ما دستور ميدهند سينه های مان را تکان دهيم... آنها اول انواع حجاب های قبلی را ممنوع کردند و دستور دادند از يک نوع سخت که روی سينه زن ها قرار ميگيرداستفاده کنيم. حالا می گويند سينه ها بايد بطور طبيعی سفت، يا کاملا بدون برجستگی باشد.,
اين علاقه افراطی به پوشاندن بدن زنان منحصر به افراطيون سوماليايی نيست. در سودان پليس لباس زنان را با وسواس بازرسی کرده و زنی را که شلوار بپوشد دستگير ميکند. آنها زنان شلوار پوش را مجبور ميکنند در مقابل عموم از کارشان عذرخواهی کنندو بعد او را در انظار عموم شلاق ميزنند تا زنان ديگر عبرت بگيرند.
چند هفته پيش خانم لوبنا الحسينی برپوشيدن شلوار اصرار ورزيد و از عذرخواهی خودداری کرد. وقتی الحسينی حاضر نشد به شلاق خوردن تسليم شود او را به يک دادگاه فرستادند. افتضاح وقتی به اوج خود رسيد که قاضی سه شاهد را حاضر کرد و از آنها خواست بگويند آيا قادرند لباس زير متهم را از روی شلوار تشخيص دهند. وقتی يکی از شهود در پاسخ دادن ترديد نشان داد، قاضی مستقيما از او پرسيد: , آيا شما ميتوانيد شکم لوبنا را ازروی شلوار تشخيص دهيد؟, شاهد با بی ميلی گفت: , تاحدی,.
لوبنا گفت او شلوارنستبا گشادی پوشيده و نوع شلواری که او را متهم به پوشيدن آن می کنند برای او مناسب نيست و بايد 20 کيلو وزن کم کند تا بتواند آن را بپوشد. ولی به هر حال قاضی او را به 500 دلار جريمه يا يک ماه زندان محکوم کرد.
در مصر نيز افراطيون همچنان گرفتار توجه افراطی شان به پيکر زنان هستند و سعی ميکنند سراپای زن را کاملا بپوشانند. آنها ميخواهند زن ها نه تنها نقاب داشته باشند بلکه دست های شان را نيز با دستکش بپوشانند. چون فکر ميکنند به اين ترتيب موقعی که زن و مرد دست ميدهند هيجانی ايجاد نمی شود.
السوانی در ادامه مقاله به انگيزه اسلام گرايان افراطی در علاقه بيمارگونه شان به پيکر زن می پردازد. از جمله به ماهيت ارتجاعی نظرات افراطيون نسبت به پيکر زن مبنی بر ابزار شهوت پنداشتن آن، تشابه اين نظر با کالايی کردن پيکر زن و تمايل افراطيون به تصاحب فردی اين کالا اشاره ميکند.
نويسنده سپس به ساير انگيزه های اسلام گرايان می پردازد ازجمله اينکه آنها به سخت گيری در مورد پيکر زن روی آورده اند چون آنرا سهل ترين وسيله در تلاش برای حفظ هويت مذهبی خود می بينند. مثلا در مصر ده ها شيخ وهابی با شوق و ذوق ازپوشاندن بدن زنان دفاع ميکنند، اما حتی يک کلمه عليه خودکامگي، فساد، کلاهبرداری يا شکنجه نمی گويند زيرا خوب ميدانند مقابله جدی با رژيم خودکامه به دستگيري، شکنجه و داغان شدن زندگی خودشان می انجامد. سختگيری در مورد زنان به آنها امکان ميدهد که خود را زاهد بخوانند بدون اينکه مجبور باشند هزينه ای بپردازند.
السوانی در ادامه تاکيد ميکند در طول تاريخ بشر سختگيری نسبت به زنان معمولا وسيله ای برای لاپوشانی جنايات و بدکاری واقعی بوده است. او به عنوان مثال يادآوری ميکند سومالی کشوری ورشکسته و گرفتار قحطی و فاجعه است ولی مقامات با کنترل کرست زنان افکار را از اين مسايل منحرف ميکنند. رژيم سودان به جنايت، شکنجه وتجاوز به هزاران بيگناه در دارفور مبادرت ميکند ولی اين امر باعث نميشود رژيم از محاکمه زنی که ميخواهد شلوار بپوشد خودداری کند. السوانی تاکيد ميکند اين زنان هستند که در درجه اول بهای خودکامگي، فساد و رياکاری مذهبی را می پردازند.
نويسنده در ادامه می نويسد ايدئولوژی افراطيون انسان را گروهی جانور وحشی فرض ميکند که قادر نيستند غرايز خود را کنترل کنند و کافی که مرد تکه ای از گوشت زن را ببيند تاروی او بپرد و آميزش کند.
اما اين فرض نادرستی است. زيرا انسان برخلاف حيوانات به کمک اخلاق غرايز خود را کنترل ميکند. يک مرد اگرسالم باشد نسبت به مادر، خواهر، دختر و حتی همسر دوست خود ميل جنسی نشان نمی دهد، زيرا گرايشات اخلاقی او اميال او را کنترل ميکند. السوانی اضافه ميکند نجابت هرگز از طريق ممنوعيت، سرکوب و تعقيب زنان در خيابان ها تامين نمی شود، بلکه تربيت صحيح کودکان و ترويج اخلاق و پرورش شخصيت زمينه آن را فراهم می آورد.
نويسنده در ادامه مينويسد در جوامعی که زن و مرد را از هم جدا ميکنند،مثل عربستان سعودی و افغانستان، بنا بر آمار رسمی درجه کمتری جرايم جنسی اتفاق نمی افتد.
او اضافه ميکند افراط گرايی وهابی که با پول نفت در منطقه گسترده ميشود تصوير بسيار بدی از مسلمانان به جهان ميدهد. به عقيده اين نويسنده واقعيت تاريخ اسلام با تصويری که اين افراطيون به دست ميدهد کاملا در تضاد است و از زمان محمد پيامبر اسلام تا سقوط اندولس زنان مسلمانان با مردان معاشرت داشته و به تحصيل، کار و تجارت می پراختند، در جنگ ها شرکت می کردند و مستقل از پدران و شوهران شان مسووليت مالی داشتند، ميتوانستد شوهری که دوست داشتند انتخاب کنند و حق طلاق داشتند. به عقيده او در در غرب بعد از اسلام اين حقوق به زنان داده شد.
او اضافه ميکند افراط گرايی مذهبی روی ديگر خودکامگی سياسی است. ما تا به خودکامگی پايان ندهيم از افراط گرايی رها نخواهيم شد.
دموکراسی تنها راه حل است.