فراموش نخواهيم کرد؛ عفو هم نخواهيم کرد!
فراخوان مبارزه در دهمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسی
ده سال پيش، در فاصله ای کمتر از چند ماه، هزاران نفر از زندانيان سياسی به قتل رسيدند. چوبه های دار، جوخه های تيرباران و آتش مسلسل و انفجار نارنجک در ميان زندانيان، طريق به انجام رساندن اين جنايت عظيم بود. اين قتل عام نه اولين تبهکاری جمهوری اسلامی بود و نه آخرين آن؛ اما بی ترديد اوج وحشيگری رژيم عليه زندانيان سياسی بود. فرمان اين جنايت تاريخی را خمينی شخصا صادر کرد و تمامی سردمداران کنونی حکومت راسا بر اجرای اين جنايت سبعانه نظارت کردند. آنان در حاليکه خون فرزندان خلق از چنگال هايشان می چکيد، اعلام کردند که بزودی در ايران هيچ زندانی سياسی وجود نخواهد داشت. اين جنايت هرگز فراموش نمی شود و عاملين آن هيچگاه بخشيده نخواهند شد.
قدرتهای سرمايه داري، اين مدعيان پاسداری از "حقوق بشر"، در قبال اين خونريزی عظيم رضايتمندانه سکوت کردند؛ چراکه قربانی کردن بهترين دختران و پسران مردم امنيت لازم را برای کسب سودهای کلان آنان تضمين می کرد.
زنان و مردان آگاه و مبارزی که قربانی اين جنايت شدند، متعلق به يک نسل انقلابی بودند؛ آنان که در جريان انقلاب 57 آبديده شده بودند؛ زندگی خود را وقف درهم شکستن زندان بزرگی به نام ايران کردند. آنان وظيفه انقلابی خود را در دشوار ترين شرايط و مشقت بارترين دوران با نثار جان، پاسخ گفتند. آنان بر اصول و آرمانهای خويش و دفاع از منافع مردم پای فشردند؛ و پس از سالها اسارت و مقاومت، بدون هيچ ملاحظه کاری با انتخاب آگاهانه، از مرز هراس از مرگ گذر کردند و عزم خود را در مبارزه ای سازش ناپذير با دشمن به نمايش گذاشتند و بدين گونه به منبع الهامی سترگ و سرمشقی بزرگ بدل شدند؛ به ستارگانی که پس از خاموشی هنوز می درخشيدند. آنان با تسليم ناپذيری خود، داغ ننگی تاريخی بر پيشانی جمهوری اسلامی نشاندند که به هيچ طريق و ترفندی زدودنی نيست!
بسياری از اعدام شدگان را زنان تشکيل می دادند. زنانی که عليه افکار، عقايد، سنن و روابط عقب مانده شوريدند؛ جرات کردند و پا به ميدان مبارزه عليه رژيم زن ستيز اسلامی گذاشتند؛ فعالانه و شجاعانه در ميدانهای گوناگون نبرد شرکت جستند: در عرصه خانه و مدرسه، کارخانه و مزرعه، در عرصه علم و هنر و تبليغ ايده های انقلابي، در نبردهای خيابانی تا شرکت در مبارزات مسلحانه، بويژه در مناطقی چون کردستان و سرانجام در زندان و بيدادگاههای اسلامي.
اين زنان در مقابل اشکال شنيع ستم مضاعف در زندانها ايستادگی کردند. زندانهايی که زن ستيزی جمهوری اسلامی را به شکل فشرده در تجاوز جنسي، بويژه تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، بر طبق احکام اسلامي، در فحش و تحقير مردانه و آزار بدنی و محروميت از امکانات بهداشتی به نمايش گذاشته است. زنان مبارزی بودند که فرزندشان در زندان متولد شد و نشستن و حرف زدن و راه رفتن را در سياهچالهای تنگ و تاريک آموخت؛ زنانی بودند که تيغ پستانهايشان را شکافت؛ در اثر شکنجه دچار خونريزی رحم شدند؛ مورد تجاوزهای حيوانی قرار گرفتند؛ و ماهها تابوتهای مرگ اسلامی را تحمل کردند اما تن به سازش و تلسيم ندادند.
در بيرون زندانها، زنان (مادران و همسران) بار اصلی دفاع از زندانيان سياسی و عزيزان جانباخته را بر عهده داشتند. آنان از تهديدها نهراسيدند. بی باکانه جنايات رژيم را افشا کردند و اخبار مبارزاتی زندان را به بيرون انتشار دادند. بسياری از آنان خطر زندان را به جان خريدند. آنان در طی اين سالها جزء شجاعترين مبارزان بودند!
دامنه سرکوب و به بند کشاندن زنان به زندانيان سياسي، محدود نبوده و نيست. رژيم اسلامی برای کنترل اجتماعي، شخصي، روحی و جسمی زنان و تحميل حجاب اجباری شبکه گسترده "نهی از منکرات" را بوجود آورده که محل اخاذی و آزار جنسی زنان جوان است. رژيم اسلامی هزاران زن ايرانی و افغانستانی را در زندانهای عادی به جرم مواد مخدر، فحشا و زنا و کشتن شوهران مستبد خود به زندان افکنده است و مجازاتهای ويژه ای چون سنگسار وضع کرده است. در اين زندانها کثيفترين اعمال بيدادگرانه در حق زنان زندانی روا می شود. اين فراموش شدگان تاريخ، قربانيان نظامی هستند که آنان را به جرم قربانی شدن به زندان می افکند. اين جنايت نيز قابل چشم پوشی نيست. قتل عام زندانيان سياسی همچون زخمی عميق بر پيکر مردم ما باقيست. تا زمانی که مردم ما عاملين اين جنايات را به مکافات نرسانند و بساطشان را واژگون نکنند، درد اين رنج همواره با ماست. امروزه مرتجعين اسلامی تلاش دارند بر جنايات ديروز و امروز خود سرپوش گذارند. جلادان چهره خود را بزک کرده و ما را به آشتی فرامی خوانند و می خواهند که اعمال پليدشان را فراموش کنيم. حال آنکه بين ما و آنان دريايی خون فاصله است. جنايات و وحشيگری های جمهوری اسلامی نابخشودنی است!
دهمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسی فرصتی است تا مبارزه متحدتر و قدرتمندتری را سازمان دهيم. جنايات دشمن را افشا کنيم؛ ياد جانباختگان را گرامی داريم؛ پيام سازش ناپذيريشان را فراگير کنيم؛ همبستگی خود را با زندانيان سياسی و خانواده های جانباختگان ابراز داريم و رنجهايی که بر مردم ما رفته است را به گوش جهانيان برسانيم.
بی شک، اين مبارزه دارای طنينی جهانی است چراکه بخشی از يک مبارزه عمومی است. دردی مشترک، تجمع هميشگی خانواده جانباختگان در "گلزار خاوران" را به تجمع هفتگی مادران هزاران مبارز ناپديد شده آرژانتينی متصل می کند. فريادی مشترک مبارزه خانواده هايی که فرزندان آنها در اثر خشونتهای پليس در آمريکا به قتل می رسند را به خانواده هايی که فرزندانشان در زندانهای مستبدين حاکم بر آمريکای لاتين، ترکيه، افغانستان، کردستان و گوشه و کنار جهان به قتل می رسند، پيوند می دهد: مبارزه ای مشترک با اهدافی مشترک باشد تا بانگ مبارزاتی ما در سراسر ماه سپتامبر 1998 هرچه رساتر بگوش رسد و گامی باشد برای درهم شکستن درهای زندانهای جمهوری اسلامی.
جمعيت مبارزه برای آزادی زنان ايران
دسته برگزارکننده هشت مارچ (زنان افغانستانی مقيم پاکستان)
جنبش زنان مبارز (رها)، برمن آلمان
"کميته هشت مارس"
سپتامبر1998