به پیش در راه شکل دهی و شگوفایی هر چه بیشتر و وسیع ترمقاومت ملی مردمی و انقلابی
با فرا رسیدن هفت اکتوبر ٢٠٠۶ ، پنج سال ازآغاز تجاوزگری و اشغالگری امپریالیستهای امریکائی ومتحدین شان بر افغانستان می گذرد . آنها واقعه ١١ سپتامبر ٢٠٠١ در امریکا را به مثابه روکش و بهانه ای برای حمله بر افغانستان و آغاز کارزار زورگویانه امپریالیستی شان برای اشغال و کنترل مستقیم کل منطقه ، مورد استفاده قرار داده و شام هفتم اکتوبر٢٠٠١ افغانستان را مورد حمله ق رار دادند . هدف این حمله و تجاوز ، از میان بردن پایگاههای القاعده در افغانستان و کشتن و یا دستگیری اسامه بن لادن و همچنان سرنگونی رژیم طالبان بمثابه رژیم حامی القاع دهاعلام گردید . اما هدف اساسی این یورش سبعانه ، اشغال افغانستان و لگد مال کردن کامل استقلال و آزادی این کشور و مردم انآن و تبدیل کردن آنها به یک کشور مستعمره و مردمان تحت انقیاد مستقیم بود .
باگذشت پنج سال ازهفتم اکتوبر ٢٠٠١ ،دیگر به روشنی هویداگردیده است که سردمداران هیئت حاکمه امریکا،مدتها قبل از وقوع حادثه یازده سپتامبر ٢٠٠١ ،برای تجاوزولشکرکشی به افغانستان نقشه کشیده و تدارک می دیده اند . امروزه تقریب نیمی از نفوس خود امریکا و جمع کثیری از مردمان سائر کشور ها ، با توجه به دلایل وشواهد روشن،به این عقیده رسیده اند که حادثه یازده سپتامبر صحنه سازی ای بوده است که مقامات کشوری و لشکری امریکایی در نمایش دادن آن سهیم بوده اند.
تا از آن به عنوان یک " پرل هاربر جدید " استفاده نمایند . در جریان جنگ جهانی دوم ، حاکمان امریکائی عمدا اجازه دادند که قوای جاپانی به آسانی پایگاه نظامی امریکا در "پرل هاربر " را مورد حمله قرار داده و قوای چند هزار نف ری امریکایی مستقر در پایگاه مذکور را قتل عام نمایند ، تا جو و فضای مناسب برای اعلان جنگ علیه جاپان به وجود بیاید .
اینک که مدت پنج سال از آغار کارزار تجاوز گرانه و اش غالگرانه امپریالیستهای امریکایی و متحدین شان ، که نام "جنگ ضد تروریزم " بر آن نهاده اند ، می گذرد ، دیگر به روشنی ثابت گردیده است که جنگ بعد از " پرل هاربر دوم " به مراتب طولانی تر از جنگ بعد از " پرل هاربر اول " خواهد بود . گرچه سومین جبهه این جنگ ، پس از افغانستان و عراق، همین چندی قبل در لبنان گشوده شد ، اما هنوز جبهات زیادی ناگشوده باقی مانده است . این در حالی است که در جبهات افغانستان و عراق نیز جنگ خاتمه نیافته ، بلکه بیشتر از پیش تشدید گردیده است . امپریالیستهای امریکایی و متح دین شان برای کل منطقه نقشه های جدیدی در سر می پرورانند که پیاده کردن عملی آن ها تمامی مردمان و کشور های منطقه را بخاک و خون می کشاند .
ولی اکنون دیگر عملا ثابت شده است که متجاوزین و اشغالگران امپریالیست و دست نشاندگان شان شکست ناپذیر نیستند .
در طول پنج سال گذشته بطلان افسانه شکست ناپذیری آنها ثابت گردیده است . دیگر به خوبی روش نگردی ده که مشکل مردمان منطقه و منجمله مشکل مردمان افغانستان این نیست که آنها قادر به مقاومت در مقابل قوته ایم هاجم مدرن و مجهز و خونریز نیستند . این مقاومت در افغانستان ، عراق و لبنان همچنان ادامه دارد . اما مشکل این هست که این مقاومت ، یک مقاومت شدیدا ارتجاعی و واپسگرایانه است . چنین مقاومتی گرچه ممکن است سال های سال ادامه یابد و تحقق نقشه های اشغالگران را با مشکل مواجه سازد ، اما دورنمای پیروز مندی برای آن نمی توان متصور گردید . اولا چنین مقاومتی قادر نیست اشغالگران را از کشور های منطقه و افغانستان اخراج نماید . ثانیا چنانچه به فرض محال چنین سرانجامی نیز پیدا نماید ، در نهایت شکل مستعراتی سلطه امپریالیستی به شکل نیمه مستعمراتی یا نو مستعمراتی تبدیل می گردد و بازهم مشکل اساسی مردمان افغانستان و منطقه بحال خود باقی می ماند .
هم اکنون نیاز عمده مردمان افغانستان و مردمان منطقه ، مقاومت علیه اشغالگران و دست نشاندگان شان است . اما این مقاومت باید یک مقاومت ملی مردمی و انقلابی باشد تا خونبهای مبارزات حماسی توده ها ، مثل مقاومت های ضد انگلیسی و ضد سوسیال امپریالیستی مردمان ما ، به هدر نرفته و به پای استثمارگران و ستمگران بومی و باز هم در نهای تبه پای امپریالیست ها نریزد و توده های مردم بازهم چیزی جز محرومیت، فقر و در یک کلام تحمل استثمار و ستم نصیب دیگری نبرند .
" جنبش انقلابی جوان انافغانستان " و " دسته زنان هشت مارچ " یکبار دیگر اعلام می نمایند که مقاوم تعلیه اشغالگران امپریالیست و دست نشاندگان آنها ، حق و مسئولیت وطنی و ملی مردمان افغانستان است . ما اعلام می کنی مکه مبارزات مان را در مسیر مقاومت ملی با بنیاد مردمی و جهتگیری انقلابی به پیش خواهیم برد و یکجا با سایر نیروهای مردمی و انقلابی افغانستان به پیش خواهیم رفت . یقین کامل د اریم که چنین مقاومتی قادر خواهد بود نه تنها اشغالگران را از کشور اخراج کرده و دست نشاندگان شان را سرنگون نماید ، بلکه به مثابه مرحله ای از مبارزات توده ها در جهت سرنگونی نهایی استثمار و ستم و به مثابه گامی در جهت سرنگونی نظام حاکم نیز عمل خواهد کرد . چنین مقاومتی قادر استحمایت توده های مردمان جهان ، منجمله مردمان امریکا و سایر کشور های امپریالیستی اش غالگر ، را نیز جلب نموده و ضربات کاری ای بر کل نظام امپریالیستی حاکم بر جهان وارد نماید .
" جنبش انقلاب ی جوان ان افغانس تان " و " دسته زنان هشت مارچ " تمامی نیروها و شخصیت های ملی ، دموکرات و انقلابی را به شکلدهی هرچه بیشتروشگوفایی هرچه روز افزون ترمقاومت ملی مردمی وانقلابی علیه اش غالگران وخائنین ملی فرامی خوانند وحاضراند در راستای سازماندهی وسیع وسرتاسری این مقاومت با تمام قوت و توان کوشش نمایند .
مرگ بر اشغالگران امپریالیست امریکایی و متحدین شان !
مرگ بر خائنین ملی دست نشانده و وطنفروش !
به پیش در مسیر مقاومت ملی مردمی و انقلابی !
زنده باد استقلال ، آزادی و انقلاب !
" جنبش انقلابی جوانان افغانستان " - " دسته زنان هشت مارچ "
هفتم اکتوبر ٢٠٠۶ - هفدهم میزان ١٣٨۵