سركوب شده ها همواره باز می گردند
تعدادی از فعالان فمینیست ایران
عوامل مختلفی در كار بوده اند تا بر این قتل «سرپوش» گذاشته شود اما اكنون پس از گذشت بیش از هفت سال....…
روز یكشنبه 14 اردیبهشت 1376 صبیه با ضربات چاقو از پشت به قتل می رسد! صبیه یكی از فعالان فمینیست ایران، مددكار مجتمع بهزیستی 13 آبان تهران، كرمانشاهی و دارای دو فرزند پسر ، زنی بانشاط و عاشق زندگی بود. از آخرین فعالیت های پیش از مرگ اش مشاركت در برگزاری مراسم روز جهانی زن اسفند 75 ، سخنرانی در آن روز و تهیه ی بولتنی شامل مصاحبه با تعدادی از فعالان فمینیست در مورد پیوستگی جنبش های مختلف از جمله جنبش كارگری و جنبش آزادی های عمومی با جنبش زنان بود. علی چگینی «شوهر» صبیه در لفظ از مدافعان حقوق كارگران و زنان بود. او چهار روز پیش از كشتن همسرش سخنرانی هایی در روز جهانی كارگر برای حقوق و آزادی كارگران داشته و همواره در مجامع مختلف خشونت علیه زنان را تقبیح می كرده است!؟ طبق تشخیص پزشكی قانونی قتل در روز یكشنبه 14 اردیبهشت 76 بین ساعت 9 – 5/7 صبح اتفاق افتاده اما صبیه تا ساعت 11 صبح زنده بوده است. زن صاحبخانه كه در طبقه ی بالا می زیسته در همان ساعات صدای مشاجره شدیدی را می شنود، پایین می آید، صبیه را می بیند كه در آشپزخانه مشغول شستن ظروف است. علی چگینی با گفتن این كه دعوایی خانوادگی است و نیازی به دخالت نیست او را وادار به ترك خانه می كند. صاحبخانه پس از دقایقی دیگر سكوت می شنود به خیال آن كه دعوا تمام شده است؛ غافل از آن كه قاتل (شوهر) با چاقوی آشپزخانه از پشت به صبیه حمله كرده است. چگینی بعد از قتل ، پسر كوچك شان را كه خواب بوده بغل می زند و از خانه فرار می كند؛ پسر در آخرین لحظات مادر را می بیند كه غرق در خون در آشپزخانه افتاده است؛ علت را جویا می شود؛ چگینی می گوید كه صبیه مریض شده و دارند می روند دكتر بیاورند. صبیه كه هنوز زنده بوده برای كمك خواستن خود را تا در ورودی خانه بر زمین می كشد، لای در را باز می كند و همان جا بر زمین می افتد. اگر قاتل (شوهر) بعد از عمل كشتن، مانند بسیاری از مردان عادی پشیمان می شد و صبیه را به بیمارستان می رساند او به احتمال زیاد امروز زنده بود. صاحبخانه كه ساعتی بعد به قصد خرید پایین می آید بدن خونین صبیه را می بیند همان طور كه دست كش ظرفشویی به دست داشته روی زمین افتاده است. از آن زمان به بعد علی چگینی ناپدید می شود. بعد از این فاجعه ی هولناك كه مثل تمام قتل های ناموسی دیگر به دلیل تعصب مردانه، عصبیت، حسادت ، داشتن حس مالكیت بر جسم و روان زن و ناموس پرستی مردی خشن، حسود و متعصب و خودخواه رخ داده كه برای خود حق داشتن هر گونه اندیشه و عملی را خارج از چارچوب «خانواده» قائل بود اما برای همسرش بعد از طرح درخواست جدایی از طرف او ….!؟ فاجعه ی دیگری اتفاق می افتد كه تا امروز ادامه دارد: سكوت جامعه ی مردانه و جامعه ی روشنفكری و سازش كاری های تفكرات زن ستیزانه در قبال این جنایت ! از خروارها توجیه و ایجاد پوشش «موجه» تا انكارها و دروغ ها و غیر و غیره ! شبكه ای از هم بستگی های دروغین و غیرانسانی از سال 76 تا كنون! نتیجه آن كه جریان قتل و علل واقعی آن مسكوت مانده ، حتی یك مراسم بزرگداشت برای صبیه برگزار نشده و خبرها و تحلیل های مربوط به این واقعه در هیچ رسانه ی آلترناتیوی در داخل و خارج منعكس نشده است ؛ گویی اصلاً چنین جنایتی اتفاق نیفتاده اما همان طور كه هیچ حقیقتی پنهان نمی ماند ، «سركوب شده» مجدداً باز گشته است ….
شنبه 1383/8/23