برهنگی تبلور سرخوردگیهای اجتماعی یا جنبش اعتراضی؟
ویدا بالیخانی
برخی معتقدند پس از ورود دین اسلام به ایران زن در زندانی محبوس شد که هر میله فولادین آن نبایدی بر آزادیهای خدادادیش بود و او اسیر خواسته های سنت و مذهب توأم شد، شاید سنتها بیش از مذهب بیرحمانه تارتار وجودش را به بند کشیدند، و از او موجودی تحقیر شده وبه رغم آن عصاینگر ساختند .
متانت، عفت ، نجابت ، حیا ، .... واژه هایی است که برای محک زدن ارزش یک زن در ایران استفاده میشد، و پس از نفوذ اسلام در ایران حجاب هم یکی از هنجارهایی شد که زن باید به آن پایبند می بود .
زن نباید با صدای بلند حرف بزند ، زن نباید با صدای بلند بخندد ، زن نباید لباس بدن نما بپوشد ، زن نباید با مرد غریبه شوخی کند و یا حتی در کوی و بر زن حرف بزند ، زن نباید از تصمیم پدر، برادر، شوهر و یا مردان سرپرست خود سر باز زند ؛زن نباید ... زن نباید ... زن نباید ... و اینچنین زن اسیری در قید نبایدها شد ، تا جایی که خود زنان هم دیگر حق و حقوق خدا دادیشان را بعنوان یک انسان فراموش کردند.
اما هر بندی سرانجام روزی پاره خواهد شد و هر چقدر محکمتر باشد تنها زخم عمیقتری برجای خواهد گذاشت.
برهنهگرایی یا نودیسم پدیدهای است که در شکل جدید آن از دههها پیش در میان افرادی در کشورهای غربی رواج یافته و این افراد در بخشهای ویژهای از ساحلها و یا در محوطههای اختصاصی در طبیعت گرد هم آمده و مدتی را در کنار هم بدون پوشیدن لباس به زندگی روزمره و عادی ادامه میدهند.
از این پدیده گاه برای اعتراضهای سیاسی و اجتماعی نیز استفاده میشود و به همین خاطر برخی از آن به عنوان یک «جنبش اجتماعی و سیاسی» یاد میکنند.
فلسفه برهنهگرایی که از آن به عنوان طبیعت گرایی نیز یاد میشود، منابع مختلفی دارد که بستگی به نوع افراد معتقد به آن متفاوت است و تعریف واحدی از آن وجود ندارد.
اتحادیه بینالمللی برهنهگرایان برهنگی را اینگونه تعریف می کند :
برهنه گرایی نوعی هماهنگی با طبیعت است که از طریق برهنگی اجتماعی محقق میشود و به نوعی خود احترامی برای انسانها با عقاید مختلف و طبیعت محسوب میشود.
"ایوو ییراسک"استاد دانشگاه "پالاتسکی" در اولوموتس، یکی از شهرهای جمهوری چک در مصاحبه با رادیو فردا می گوید:
برهنهگرایی یک جنبش خیلی قدیمی است و پدیده جدیدی نیست. بین دین و برهنگی هم قطعاً ارتباطی وجود دارد. مثلا در عهد باستان در منطقه بینالنهرین برهنگی به معنی بردگی بود در حالی که در یونان برهنگی نشان از اعیان و اشراف بودن داشت. برهنهگرایی در دوران جدید احتمالا در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست در آلمان به وجود آمد. این گرایش برای انگلیسیها و آمریکاییها یک شوک بود ولی در آلمان از قرن بیستم هزاران باشگاه و انجمن و شرکت و نشریه متعلق به برهنهگراها پدید آمد..
"ایوو ییراسک" در ادامه اضافه می کند : من فکر میکنم برهنهگرایی، یک جنبش اجتماعی است که میخواهد مرزهای موجود بین آدمها را از بین ببرد. برهنهگرایی یک نوع گرایش به طبیعت هم هست. یک نوع رویکرد طبیعی نسبت به بدن انسان است. برهنهگراها فکر میکنند که لباس به خاطر تنوع و به خاطر اختلاف قیمتها، بین آدمها تفاوت و اختلاف ایجاد میکند. پس با کنار گذاشتن لباس، تفاوتها را هم از بین میبریم و دیگر، مانع فرهنگی بین ما وجود ندارد
"مانفرد ویتلیچ" رئیس انجمن برهنهگرایان اتریش نیز معتقد است :
یکی از شیوههای تازه، استفاده از برهنگی به عنوان ابزاری برای اعتراض است. در هفتههای گذشته دختران عضو گروه «فِمِن» در اوکراین از لخت شدن در برنامهای که توسط سفارت جمهوری اسلامی ایران برگزار شدهبود، برای اعتراض استفاده کردند. این عده در اعتراض به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی برهنه شدند.
برهنه شدن برای اعتراضات سیاسی یا اجتماعی در اروپا منحصر به افراد یا گروههای اجتماعی خاصی نیست بعنوان مثال: شماری از نمایندگان پارلمان اسلواکی در اعتراض به مصونیت پارلمانی تصویر برهنه خود را منتشر کردند
در این تصویر، 17 نماینده زن و مرد تابلویی در دست دارند که روی آن نوشته شده بود: "باید از مصونیت پارلمانی رها شویم ."
براساس قانون اسلواکی، نمایندگان پارلمان در مدت 4 سال دوره نمایندگی از مصونیت قضایی برخوردارند. این نمایندگان عضو حزب لیبرالی "جنبش آزادی و همبستگی"، قبل از بررسی موضوع مصونیت نمایندگان، دست به انتشار این عکس زدند. این حزب گفته است که نمایندگان به مانند دیگر انسان ها هستند پس نیازی به امتیازی چون مصونیت قضایی ندارند(مصونیت نمایندگان باعث می شود آنها در دوره 4 ساله عضویت در پارلمان در هر شرایطی از هر گونه تعقیب قضایی به دور باشند. همین عامل باعث شد تا پیش از این چند نماینده پارلمان اسلواکی با وجود رانندگی در حالت مستی، جریمه و توقیف نشوند.)
اخیرا" نیز گروهی متشکل از چهار تن از فمینیستهای برهنه اوکراینی در برابر محل اقامت سفیر هند در شهر کی یف، پایتخت اوکراین دست به اعتراض زدند.
به گزارش یورونیوز، این مدافعان حقوق زنان اوکراین با فریاد زدن اینکه «اوکراین فاحشه خانه نیست» به ایجاد محدودیت در صدور ویزا برای زنان اوکراینی اعتراض کردند.
یکی از مدافعان حقوق زنان در کی یف میگوید: «زنان اوکراین فاحشه نیستند و ما همواره این را گفتهایم و علیه چنین تصوری مبارزه کردهایم. شرم بر هند که ما را فاحشه مینامد و تلاش میکند که اینگونه به ما توهین کند. شرم بر وزارت امورخارجه اوکراین و رئیسجمهورمان که واکنشی به همه این بیاحترامیها نشان نمیدهد.»
پلیس اوکراین هر چهار زن معترض را بازداشت کرده است.
به تازگی سفارتخانههای هند در اوکراین و قزاقستان به منظور جلوگیری از مهاجرت زنان این کشور به قصد فحشا به هند، در صدور ویزا برای زنان ۱۸ تا ۴۰ ساله سخت گیری ویژهای را اعمال میکنند.
علیا ماجده مهدی نیز دختر بیست ساله دانشجو مصری بود که در اعتراض به آنچه تصرف انقلاب مصر توسط اسلامگرایان می نامید دست به انتشار تصاویر برهنه خود در وبلاگش نمود که با انتقدات شدیدی از جانب حتی گروههای سکولار مصر مواجه شد، وی در حالیکه توسط اسلامگرایان به مرگ تهدید شده بود از طرف فعالین حقوق زنان در بسیاری از نقاط جهان حمایت شد.
بررسی تاریخی اعتراضات زنان با ابزار برهنگی در ایران :
"طاهره قره العين" در ايران نخستين زنی بود که به خلاف رسم و عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت .
در توصیف قره العين آمده است او زنی صاحب قلم ، شاعر و سخنران بود. آلوسی، مفتی بغداد در ترجمه ی حال او می گويد: " من در اين زن فضل و کمالی ديدم که در بسياری از مردان نديده ام. او دارای عقل و استکانت و حيا و صيانت بسيار بود."
مسيو نيكلا ( اسلام شناس فرانسوی) در كتاب “باب“ (1905، پاريس) نوشته است كه طاهره در سيزده سالگی ، از پشت پرده به سوالات علما پاسخ می گفته و تسلط و تفاسير او از قرآن باعث حيرت برخی و خشم برخی ديگر می شده است.
قابل توجه اينكه در آن زمان تنها معدودی از اشراف و روحانيون به دختران خود را آنهم صرفا " برای فراگيری قرآن اجازه تحصيل می دادند و اكثر خانواده ها با سوادآموزی دختران مخالف بودند.
طاهره نه تنها به تعدد زوجات بشدت اعتراض داشت، بلكه با حجاب نيز مخالف بود و در ميدانهای شهر به نطق و ابراز عقيده می پرداخت . طاهره راه خود رفت و تا پايان نيز بدان وفادار ماند. طاهره اولین زنیست که موضوع تساوی حقوق زن و مرد را در سال ۱۸۴۸ میلادی یعنی چهارسال پس از گرویدن به آیین بابی مطرح نمود. در سال ۱۸۴۸ و همزمان با محاکمه ی باب در آذربایجان، جمع بزرگی از طرفداران باب در" بدشت "گرد آمدند. طاهره با حاضر شدن بدون نقاب، یعنی روبنده،حاضرین را شوکه نمود. در این دوران بنابه دلایلی سر بانوان دچار بیماری های قارچی شده بود و استفاده از چادر این امر را تشدید می کرد. لذا طاهره در این روز موهایش را با تیغ از ته تراشید و بدون نقاب و روبنده در جمع حاضر شد. وی ضمن اجرای فرمان کشف حجاب، جدایی دین بابی از دین اسلام و نسق احکام و سنن قدیم را نیز اعلام نمود.»
ریچارد فولترز می نویسد:
«این کار طاهره بیشتر سمبل القای قوانین اسلامی توسط باب بوده است. این اتفاق باعث افزایش نگرانی های دولتیان و علما در آن زمان شد. در نتیجه طاهره در قلعه ی طبرسی یکسال به دستور محمودخان، کلانتر تهران زندانی شد. در سال ۱۸۵۲ به دنبال سوءقصد نافرجام به ناصرالدین شاه، کشتار عمومی بابیان آغاز گشت و طاهره یکی از قربانیان این کشتار بود. وی بالاخره به فرمان ناصرالدین شاه در سال ۱۸۵۲ به قتل رسید.»
منابع بهایی آخرین کلام طاهره را چنین ثبت نموده اند:
«می توانید به زودی هرگاه که اراده کردید، مرا به قتل برسانید. اما جلو پیشرفت و مبارزه ی زنان برای آزادی را که روزگارش به زودی خواهد رسید، نمی توانید بگیرید. اگرچه مردان بابی در ملاءعام به طرز وحشیانه ای کشته شدند، اما طاهره را در خفا به باغی بردند و با دستمالی او را خفه کردند. سپس در چاهی افکندند و سر آن چاه را با خاک و سنگ پر کردند».
پس از طاهره قرةالعین ما در اشعار فروغ فرخزاد با به تصویر کشیدن اعتراضاتش به جامعه مردسالاری در قالب شعر برخورد می کنیم ؛ فروغ که به دلیل بی پرده سخن گفتن از اندام زن و به سخره گرفتن چارچوبهای ناعادلانه ای که برای زنان ترسیم شده بود مورد بی مهری های فراوان قرار گرفته بود با بی اعتنایی به انتقادات، به اعتراضات خود در غالب شعر ادامه داد بطور مثال در یکی از آثار فروغ بنام اسیر این تابو شکنی به وضوح دیده میشود :
من تكيه داده ام به دری تاريك
پيشانی فشرده زدردم را
مي سايم از اميد براين درباز
انگشت های نازك و سردم را
آن داغ ننگ خورده كه می خندد
بر طعنه های بيهوده من بودم
گفتم كه بانگ هست خود باشم
اما دريغ و درد كه "زن بودم "
"آه، من پربودم از شهوت، شهوت مرگ
هردو پستانم از احساسی سرسام آور تير كشيد
آه من به ياد آوردم
اولين روز بلوغم را
كه همه اندامم
باز می شد در بهتي معصوم (تولدی ديگر)
" واين منم
زنی تنها
در آستانه فصلي سرد
در ابتداي درك هستي آلوده زمينی
و ياس ساده و غمناك آسمان
و ناتواني اين دست هاي سيماني" ( ايمان بياوري)
پروانه حمیدی را میتوان به عنوان نخستین زنی که پس از انقلاب اسلامی به نشان اعتراض در محلی رسمی جامه از تن در آورد نام برد .وی حدود دو دهه به کار تئاتر و کابارت، در آلمان، هم به زبان فارسی و هم به زبان آلمانی مشغول بود. از آثار به یاد ماندنی تئاتر او که بازیگری را به عهده داشت، می توان از «گل سرخی در ویرانه» در سال 1995 نام برد. پروانه مدت طولانی با کارگردان ایرانی مقیم آلمان، نیلوفر بیضایی، همکاری داشت. امروز پس از گذشت ۱۲ سال پروانه در مورد استفاده از ابزار برهنگی برای اعتراض، با همه تحریم ها و تهدیدها، اظهار پشیمانی نمی کند خود او در مورد چند و چون این حرکت چنین می گوید:
«کنفرانس برلین آپریل ۲۰۰۰ بود. طبیعتاً من هم مثل خیلی از ایرانی هایی که اینجا در تبعید زندگی می کنند خبردار شدم. یکسری طرح هایی برای خودم پیاده کردم. یکسری طرح های انفرادی و کارهای هنری را می خواستم به صورت پلاتفرم انجام دهم که متأسفانه فقط یکی از آنها را توانستم انجام دهم و بقیه نشد، برای این که آن برنامه به هم خورد. آن اجرا بهترین پلاتفرمی بود که آماده کرده بودم. به این ترتیب که لباسم را به تدریج دربیاورم و با شورت و کرست یک روسری سرم کنم و سالن را ترک کنم که خیلی باعث به هم خوردن این کنفرانس شد. اصلاً بعدش دیگر نتوانستند کنفرانس را کنترل کنند. هدفم نیز اعتراض به کنفرانس بود. اعتراض به کنفرانس و اعتراض به جمهوری اسلامی. دلایل زیادی داشت. البته من این کار را فردی انجام دادم و با کسی قبلا مشورت نکردم. خب من سالها کار تئاتر کردم. تصویر برایم خیلی مهم است. تصویر، تصویر زیبایی بود. این اخلاق دوگانه در جامعه و حجاب اجباری را به چالش می کشید. یکی دیگر از دلائل نیز اعتراض به اخلاق دوگانه در جامعه بود. اعتراض به حجاب اجباری بود. برای همین هم می خواستم اصلاً روسری هم باشد. دقیقاً می دانستم این چیزیست که خیلی تابو است و فقط صدای جمهوری اسلامی درنمی آید، بلکه صدای بسیاری از هموطنانم هم درمی آید که همین هم شد.»
پروانه با این حرکت بیشتر با تهدید و تحریم روبه رو بود تا با تحسین و تمجید و بسیاری از حلقه ی یاران دیرینه ی خود را در پیوند با این حرکت از دست داد و بسیاری از برنامه های هنری اش نیز لغو گشت.
وی می گوید: نکته ی دیگر این که با کنفرانس برلین من دوستان خیلی قدیمی ام را از دست دادم. دوستی های ۳۰ ساله به هم خورد و قطع رابطه شد. ولی دوستان جدید پیدا کردم.این خب تحولی بود. کسانی که من را روی صحنه دیده بودند، هر موقع من را می دیدند خیلی با محبت از کارهایم تعریف می کردند. برخی نیز بعد از کنفرانس برلین تا من را می دیدند، دور می زدند و اصلاً به روی خودشان نمی آوردند که من را دیدند یا از من دوری می کردند. دوران سختی بود. ولی به هرجهت سن و سالی از من گذشته و من به این مشکلات زندگی عادت کرده ام.»
شراره ( آیلار) دیانتی مدل و هنرپیشه فیلمهای پورنو :
شراره متولد سال ۱۹۸۴ در شهر تهران است که در ۳ سالگی به نروژ آورده شده و پس از جدایی پدر و مادرش از یکدیگر، توسط یک زوج نروژی بزرگ شد. وی به زبان نروژی تسلط کامل دارد و زبانهای انگلیسی و فارسی را نیز تا حدودی صحبت میکند. وی از سال ۲۰۰۲ به خاطر بازیگری در چند فیلم پورنو محبوب گردید. ظاهراً دیانتی در ۱۶ سالگی سفری به ایران داشته است که پدرش وی را علیرغم میل او در خانه محبوس میکنند و بالاخره پس از ۱۸ ماه با کمک سفارت نروژ وی از ایران خارج میشود. وی از این دوران بهعنوان بدترین دوران عمرش یاد میکند. وی که در ۱۸ سالگی توسط شوهر مادر ایرانی اش در لاس وگاس مورد تجاوز جنسی قرار گرفته که این امر منجر به روی آوردن او به مواد مخدر و هنرپیشگی در فیلمهای پورنو شده است. .
شراره در سال ۲۰۰۴ در مسابقات دختر شایسته نروژ شرکت کرد اما برگزارکنندگان مراسم وقتی تصاویر و فیلمهای برهنه او را دیدند وی را از ادامه شرکت در مسابقه حذف کردند.
شاید شراره نیزدر اعتراض به سرخوردگیهایی که پدر و مادرش برایش بوجود آوردند به این نوع فعالیت روی آورد.
از دیگر زنان ایرانی که برهنه دیده شد رومینا گشتاسبی سی دوساله بود که بیش از 8 سال پیش با بورسیه دانشگاه وارد اسپانیا شده بود وی با چاپ عکسهای برهنه خود روی جلد مجله "اینترویو " با اعتراضات زیادی و همچنین تحسین برخی دیگر مواجه شد، رومینا دلیل این حرکت خود را که به زعم برخی انقلابی و ساختار شکنانه بود آشنا نمودن مردم اسپانیا با فرهنگ ایرانیها میداند و میگوید: مردم اسپانیا ما ایرانیان را به عنوان یک مشت تاجر فرش و خاویار می شناسند و این مسئله برای من آزار دهنده است.
سودابه سرخیل دختر بیست و هفت ساله ای که حدود یک سال و نیم پیش از ایران خارج شده و در نروژ زندگی می کند نیز به تازگی اقدام به انتشار عکس برهنه خود در وبلاگ و در صفحه فیس بوک خود کرد ، او در باره انگیزه اش در این زمینه می گوید :
شکسته شدن یک تخم مرغ زمانی منجر به تولد می شود که نیرویی از داخل به آن وارد شود. پس لازمه ی تغییرات بزرگ، تغییراتی در درون خود ما انسان هاست و تا زمانی که ما نتوانیم با آزادی فردی و احترام به آزادی افراد جامعه کنار بیاییم باید جامعه ی آزاد و دموکراسی و سکولاریسم را در رویاهایمان ببینیم.
متاسفانه ما که در ایران به دنیا آمده ایم و تنها گناه مان هم همین ایرانی بودن هست که یک حکومت اسلامی هم آمده و وضع را خراب تر می کند با آن قوانینی که همه اش ضد حقوق بشر به ویژه حقوق زن است.
همیشه برای من این سوال بوده که مگر چه فرقی هست بین زن و مرد و از نظر من صرفا تفاوت فیزیکی نمی تواند باعث توفیر شود. هم زن هم مرد هر دو انسان هستند با یک سری نیازهای انسانی، اما امروز در حکومت اسلامی خیلی از نیازهای زن تنها به خاطر زن بودنش نادیده گرفته می شود. نمونه اش همین حجاب اجباری است، در واقع پرچم بردگی زن. در حقیقت تمام اعتراض من به همین تبعیض های جنسیتی است که به شدت من را آزاد میدهد. این تبعیض ها به قدری عمیق وفاحش است و به قدری در افکار ریشه دوانده است که حتی برای بعضی از "ایرانیهای مثلا روشن فکر" که بعضا درغرب هم زندگی می کنند و با فرهنگ غرب آشنایی دارند، باعث شده که اعتراض و جنبش برهنگی را قبول نداشته باشند و دلیل شان هم "فرهنگ غنی ایرانی" است که من امروز هیچ چیز به خصوصی در "فرهنگ ایران" نمی بینم. به جز یک سری آثار باستانی ویران شده در تخت جمشید که همه چشمشان به آن است . اگر استدلالی ایشان این است پس ایران می بایستی در نظر برقراری حقوق بشر در صدر باشد چرا که قوانین حقوق بشر با الهام گرفتن ازمنشور کوروش کبیر نوشته شده است. پس کجاست این فرهنگ غنی؟ این افراد خیلی دوست دارند به 2500 سال پیش عقب گرد کنند در حالی که همه شان دارند از امکانات قرن 21 بهره می برند. خمینی ما را به 1400 سال پیش برد وضع این شد، حالا اینها سعی دارند برگردند به 2500 سال قبل. من می خواهم این را بگویم که صرف چون در ایران به دنیا آمده ام و تحت فشار یک حکومت اسلامی زندگی کرده ام ، نشان دهنده ی این نیست که پس من مسلمان هستم و باید زیرسلطه حجاب اجباری و خیلی از قوانین ضد انسانی دیگرش باشم.
اگر این را قبول داریم که همه انسان هستیم پس باید این را هم قبول کنیم که همه دارای یک سری نیازهای انسانی اولیه و جهان شمول هستیم. چه فرق است بین زن هایی که در ایران زندگی می کنند و زن هایی که در خارج از ایران. چرا پاسخ به رابطه ی جنسی یک زن می شود سنگسار است اما در کشورهای غربی فقط اسمش نیاز جنسی است. همه ی این تفاوت ها برای من سوال بر انگیز بوده است. بنابراین اگر همه انسان و همه یکسان هستیم پس باید یک قانون انسانی باشد برای همه . من شخصا سکولار هستم و خواهان جدایی مذهب از حکومت.
در مورد اهانت هم باید بگویم خیلی زیاد مورد اهانت و توهین و تحقیر از جانب افراد مختلف قرار گرفتم اما چون هدفم برایم بسیار ارزشمند است توجهی به آنها نمی کنم.
گلشیفته فراهانی از دیگر زنانی است که در یک فیلم ویدئویی همراه هفت بازیگر جوان دیگراقدام به لخت شدن در مقابل دوربین می کند ، او که یک هنرپیشه بنام ایرانی است تنها بخاطر بازی 10 دقیقه ای دریک فیلم همراه لئونارد دکاپریو هفت ماه مورد بازجویی قرار می گیرد و به همین دلیل از ایران خارج شده و دیگر باز نمیگردد.
زیبا ناوک نویسنده، فیروزه بذر افکن روزنامه نگار و همینطور نینا تابان هم با شعارهای مشابه دست به انتشار تصاویر برهنه خود در وبلاگ و صفحات فیس بوکشان زدند .
متاسفانه انگیزه واقعی بسیاری از کسانی که برهنه شدند دقیقا" مشخص نیست اما آنچه که مسلم است در حاشیه قرار گرفتن و سرخوردگیهایی که به عنوان یک زن با آن مواجه بوده اند از مهمترین دلایل این اقدام آنان بوده است .
اما نمیتوان کتمان کرد که این حرکت (برهنه شدن) حتی از دید برخی از فعالین حقوق بشر و حقوق زنان پسندیده محسوب نشد؛ بطوری که به عنوان مثال پروانه حمیدی در قسمتی از مصاحبه خود می گوید: در جلسه ای که وی حضور داشته است آقای عبدلکریم لاهیجی فعال حقوق بشر و نایب رئیس فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر به محض اطلاع از این موضوع از حضور در جلسه خودداری می کند.
مسئله دیگری که باید به آن توجه نمود اینست که اگر هر یک از ما قبول کنیم برای مبارزه سلاحهای مختلفی لازم است و این حق را نیز برای دیگران قائل شویم که خود سلاحشان را انتخاب کنند میتوانیم به راحتی مسئله برهنگی به عنوان یک واکنش فردی و سلاحی برای مبارزه برای بدست آوردن آنچه حق خود میدانیم بپذیریم بدون آنکه آن حرکت را تائید یا تکذیب کنیم و یا خود را ملزم به انتخاب سلاحی مشابه بدانیم.
در نتیجه اگر بپذیریم برهنگی به عنوان ابزاری برای اعتراض به سرخوردگی های فردی و اجتماعی است ( بعنوان مثال برای ایرانیان حجاب اجباری) باید قبول کنیم هر جنبشی به دلیل اعتراض به نوعی نادیده گرفتن شدن حقوق فردی و اجتماعی رخ میدهد پس نمیتوانیم بر خلاف عقیده برخی از منتقدان ادعا کنیم که برهنگی اعتراضی نمیتواند یک جنبش اعتراضی باشد.