"روز زن" زن ستیزان
سینا احمدی
خطبه های متضاد آقایان خامنه ای و روحانی به مناسبت روز تولد فاطمه دختر پیغمبر اسلام به کار دخیل بستگان امامزاده ی رسوای جمهوری اسلامی می آید. این گونه تضادها، تضاد درون طبقات حاکم و کارگزار امپریالیسم در ایران است و مشابه عملکرد نظام های دیگر بورژوازی، امپریالیستی یا تحت سلطه، در مجموع تضادی در مورد چگونگی سرکوب توده های مردم بوده ربطی با منافع خلق ندارد.
روز تولد فاطمه، بعنوان "روز زن" بوسیله جمهوری جهل و جنایت اسلامی ایران در مقابل روز هشت مارس علم شده است و در واقع تلاش آشکار آنها در ضدیت با هشت مارس، روز فمنیستی و جهانی زن است که به ابتکار و پیگیری کمونیستها انتخاب شده ودر سراسر جهان برگزار می شود. مدت هاست بورژوازی در سطح جهانی در هراس از رویاروئی با مبارزات زنان و در تلاش برای عوام فریبی مجبور شده است روز هشت مارس را به رسمیت بشناسد. اما آنها در واقع حامیان افسانه های خلقت وقوانین وعملکرد بنیادگرایان مذهبی می باشند. خانواده و جایگاه زن درون آن و در کل موقعیت زنان در جوامع چه امپریالیستی یا تحت سلطه در همخوانی با افسانه های مذهبی و در مقامی فرودست مردان قرار دارد.
آقای خامنه ای زخم خورده از نقش و قدرت زنان در خیزش هشتاد و هشت در مجلسی که به مناسبت "روز زن" اسلامی فراهم کرده بود می گوید: "باید مرکزی مطالعاتی و فرا قوه ای برای تدوین راهبرد همه جانبه در باره ی زن تشکیل شود. این راهبرد باید از تفکرات خائنانه اما ظاهراً دلسوزانه نظریات غربی در زمینه ی اشتغال و برابری جنسی دور بماند". آقای خامنه ای عاجز از بندبازی در صحنه ی رقابت قدرت های بزرگ برای نقش درجه یک یافتن درسلطه بر ایران، فروتنانه آهنگ "نرمش قهرمانانه" می خواند ولی در مقابل مردم ایران و فرودست ترین آنها یعنی زنان، احساسات پهلوانی و امامت اش گل می کند. گویا ایشان یادش رفته در بحبوحه ی آن خیزش چگونه زار و نزار از اهدا ی "جان ناقابل اش" دم میزد. ایشان نه در آن اوضاع شجاعتی داشت و نه در مقابل قلدری های آمریکا.
امام خامنه ای با تکیه به اعتقادات مذهبی متعلق به قرون وسطی و قبل از آن می پرسد:"با کدام منطق باید زنان را که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای از زندگی آفریده است در عرصه هائی وارد کنیم که آن ها را دچار رنج و سختی می کند" و رئیس جمهور دولت "امید و تدبیر" آقای روحانی که سوابق عالی امنیتی دارد و عمیقاً پیام سران جنبش سبز را درک کرده و خواهان علنی کردن رابطه ای است که از زمان احمدی نژاد بطور مستمر و مخفیانه با آمریکا برقرار شده بود و گذشته از هر چیز بخوبی از نرخ استثمار زنان در بازار کار با خبر است می گوید:" حضور زنان در صحنه های اجتماعی فرصت است و نه تهدید"!!
آقای روحانی اما مدبرانه و پیشگیرانه در مواجهه با رویدادهائی چون مجلس مدرن و موزیکال نمایشاتی "سفره ی حضرت عباس" بوسیله همسر آفتاب و مهتاب ندیده اش در کاخ سعدآباد به مناسبت "روز زن" اسلامی و در اشتراک عقیده با فتوای امام خامنه ای مبنی بر آنکه "اشتغال و مدیریت زنان تا جائیکه با خانواده منافات نداشته باشد بدون ایراد است" در میان نطق خود به مناسبت "روز زن" اسلامی همچنین می گوید:"اگر چه وظیفه ای را بالاتر از تربیت فرزندان نمی داند اما تربیت فرزندان را با حضور در جامعه در تضاد نمی بیند"!!
رئیس جمهور " امید و تدبیر" می پرسد:"چرا عده ای حضور زن را تهدید احساس می کنند؟ زن چه تهدیدی است..." ایشان فراموش کرده اند بعداز هشت مارس همین امسال خانم مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه دولت ایشان اخطاریه مهمی علیه خانم کاترین اشتون نماینده اتحادیه اروپا مبنی بر دخالت در امور امنیت داخلی صادر کرد. اخطاریه ای با این اهمیت بدون توافق عمومی دولت و بدون تکیه بر مراحم دول آمریکا و روس و چین در رقابت با اروپا نمی توانست صادر شود. و گرچه فرهنگ حیله گری و دغل و ریای آخوندی تا حد زیادی معروف است با این حال مردم دوست دارند بدانند ملاقات چند زن با طرف معامله دولت شما کدام مسائل امنیتی را تهدید می کرد؟؟ مگر خانم کاترین اشتون که بخوبی تفاوت مجالس بالماسکه و نشست های دیپلماتیک را میداند و با این حال با چارقد و چاقچور در ایران بالا و پائین میرود در ملاقات با چند زن چه می توانسته گفته باشد؟!
اینکه مردم ایران در کل و بویژه زنان هر روز بیشتر ازقبل قوانین و عرف و رسوم عقب مانده ی اسلامی رژیم را نادیده گرفته زیر پا می گذارند و هر چه بیشتر برای ایلدریم بیلدریم های حکام اسلامی ارزشی قائل نمی شوند واقعیتی است که خواب از چشمان عمال رژیم ربوده است. اما در عین حال این هم واقعیتی است که نظام اسلامی با تطمیع مردان، بطور اجتماعی زنان را در قید و بند نگاهداشته است. عوام فریبان امپریالیست ودلبستگان به امثال سران جنبش سبز که دستی با رژیم دارند چپ و راست به مداحی اصلاح طلبان و امروزه روحانی پرداخته از تضاد روحانی و اصولگرایان می گویند. با بوق و کرنا شعارهای تو خالی روحانی را منعکس می کنند که در زمان انتخابات گفت:"کاری می کنم دختران احساس امنیت کنند و نخواهم گذاشت مردی بی نام و نشان از کسی سوال کند" یا در سخنان اخیرش گفته برای زنان "فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر" می خواهد. این فریبی بارها تجربه شده است.
طبق آمارهای گوناگون در سراسر جهان موارد تعدی و سرکوب و تجاوز و بهره کشی توسط افراد نزدیک به زن از پدر گرفته تا برادر و شوهر و فرزند تا دیگر اقوام و نزدیکان، رقم و در صد بالائی را تشکیل می دهد. عمده این اجحافات در خانواده مردسالار از طریق سوء استفاده از دلبستگی زن به فرزند و در رابطه با داستان عفت و ناموس روی میدهد. مسائل سقط جنین و مادری و حضانت به کنار، جمهوری اسلامی یکی از کشورهائی است که رسماً خواهان ازدیاد جمعیت است. این یعنی اعمال محدودیت بر خواست زنان در رابطه با باردار شدن. آقای خامنه ای در سال نود و یک رسماً در مورد کنترل جمعیت گفت:"مسئولان کشور در این باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهیم هستم این را خدای متعال بر ما ببخشد"! بلافاصله مجلس و دولت سیاست های پیرو این فتوا را اجرا کردند و دولت روحانی نیز مدافع آنست.
در مورد عفت و ناموس آقای روحانی در همین خطبه اخیرش گفته:"دختران جامعه خود حافظ حجاب و عفاف هستند"! حجاب و عفاف از نظر ایشان امری مسلم است اما لازم است به ایشان یادآوری کرد در نظامی که شما رئیس جمهورش هستید و از این گونه جملات می گوئید کوچکترین اعتراضی از طرف شما یا دیگر عمال حکومت اسلامی در رابطه با مجازات اعدام ریحانه نشده است. ریحانه زنی است که چه با تعاریف عقب مانده شما مبنی بر دفاع از "عفت" چه بدلیل مقاومت و دفاع از خود در مقابل متجاوزی که دوست نداشته با او رابطه جنسی داشته باشد، حق داشته از خود دفاع کند. در عین حال جالب است توجه شود شخص متجاوز از همکاران سابق وزارت اطلاعات، یعنی درهمان زمینه ی فعالیت اصلی آقای روحانی، فعال بوده است.
قساوت و ستم رژیم جمهوری اسلامی علیه زنان بهیچوجه قابل لاپوشانی نیست. روشنفکران اصلاح طلب چه آنهائی که سابقاً شکنجه گر بوده اند و امروزه قبای روزنامه نگاری و هنرمندی و سیاست بر تن کرده اند چه نوکیسگانی که چشم بر مراحم نظام اسلامی دوخته اند، هیچکدام منکر جنایات و عقب ماندگی نظام پوسیده ی اسلامی در رابطه با زنان نیستند. کمک و حمایت آنها به رژیم درغالب انجام تغییرات ممکن و چشم اندازی است که برای آینده تصویر می کنند. جامعه ی مطلوب اصلاح طلبان در رابطه با زنان، جوامع غربی هستند. علیرغم تفاوت روشنی که در وضعیت زنان کشورهای غربی با جوامع تحت سلطه وجود دارد، زنان در این کشورها نه تنها در کل نسبت به مردان در وضعیت فرو دست هستند بلکه ریشه های ستمدیدگی مشترکی با جوامع تحت سلطه دارند. آزادی های نسبی موجود در این جوامع دلایل مختلفی دارد اما در مجموع مهمترین دلیل آن تقسیم جهان امپریالیستی به کشورهای متروپل و تحت سلطه است. سرمایه برای بقای خود به این نابرابری نیاز دارد. دست بدامان همین نظام سرمایه داری برای نجات از وضعیت تحت سلطه گی شدن نه تنها ناممکن بلکه نشانه ی بی خردی آشکار است.
بعلاوه تغییرات ممکن را دستآویز نسخه های اصلاح طلبانه قرار دادن یا بعبارت دیگر دل بستن به کرشمه های امثال آقایان موسوی، خاتمی و روحانی، با تحریفات و دروغ علیه انقلاب رابطه مستقیم دارد. اصلاح طلبان برای محق و عملی نشان دادن پشتک و وارو زدن شان درون چارچوب نظام اسلامی، شکست در کشورهای سابقاً سوسیالیست شوروی و چین را بعنوان دلیل نادرستی کمونیسم و انقلابات کمونیستی جا زده از طرف دیگر مغرضانه جنون قرون وسطائی بنیادگرایان مذهبی را معادل با مبارزات آگاهانه مردم تحت پرچم کمونیستی قرار میدهند و رژیم های مسخره ای چون رژیم سلطنتی کره شمالی را به عنوان حکومت های سوسیالیستی معرفی می کنند. در روایات آنها سخنی از دستآوردهای عظیم انقلابات کمونیستی برای مجموعه ی مردم بویژه زنان در میان نیست. در حالیکه هزاران توجیه برای رنگ و لعاب دادن به زورگوئی ها و جنگ های سرمایه دارانه دارند، مبارزه مردم تحت پرچم کمونیستی را خون ریزی بی حاصل نمایش میدهند. مبارزه علیه رژیم های سرمایه دار منجمله رژیم جمهوری اسلامی و تلاش برای دستیابی به جامعه ای بهتر بدون خط کشی و افشاء حامیان اپورتونیست این رژیم ها ممکن نیست.
آوریل دوهزار و چهارده