و یقین بدار که ستارهگانِ راهِ درخشانِ امروزت، آذرانِ شعلهورِ آسمانِ رهایی میشوند…
پیامِ شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران به مناسبتِ درگذشتِ رفیق آذر درخشان
جنبشِ کمونیستی و جنبشِ رهاییِ زنان یکی از پیگیرترین و سرسختترین یارانِ خود را از دست داد؛ رفیق آذر درخشان (مهری علی ملایری) از کادرهایِ قدیمیِ "حزبِ کمونیستِ ایران" (مارکسیست لنینیست مائوئیست) و از بنیانگذاران و رهبرانِ سازمانِ زنانِ ۸ مارس (ایران-افغانستان) در پیِ ۱۱ سال نبردِ سهمگین با بیماریِ سرطان جاودانه شد!
اگرچه مرگ جسم نحیف و رنجورِ او را از ما ربود، اما حاشا که بر استواری و ارادهیِ پولادینِ انسانِ مبارز و خستگیناپذیري چون او و بر آرمان و امیدش پایان و نهایتي باشد. رفیق آذر جاودانه است در آرمانِ رهاییِ بشریت، در رویایِ دستیافتنیِ جهانِ عاری از ستم و تبعیض و بهرهکشی، جهاني درخورِ تبارِ انسان با ستارهیِ سرخی بر فرازش. او تداوم مییابد در راهاش، هدفاش، کلام و عقیدهاش. رفیق آذر زنده است؛ در رودِ خروشانِ مبارزه، در فریادهایِ خاموشیناپذیرِ تباهشدهگان، در شورشهایِ مکررِ فرودستان و گرسنهگان، در قیامِ کارگران و زحمتکشان، در یکِ می، در هشتِ مارس، در همهیِ روزها و ساعتها و لحظههایِ مبارزه و تدارکِ قیام، آری او زنده است در انقلاب، درکمونیسم، در رهایی…
رفیق آذر از تبارِ نسلي بود «به چرامرگِ خود آگاهان»، نسلِ توفانها، خروشها و خیزشهایِ سهمگین، نسلِ انقلاب، نسلِ باروت و سرود و حماسه، نسلی که تاریخ در پیشگاهِ عزمشان خمیده بود و آسمانِ پُرستاره نقشهیِ همهیِ راههایِ نرفته. نسلِ رفتن و رفتن و در میانه بازنایستادن، نسلِ آغازگرانِ شورشهایِ بیانتها، پرندهگانِ نوپرواز، ایمانهایِ سترگ و «ببرهایِ عاشق»، نسلِ خندیدن بر افسونِ شب و دلباختن به سرخیِ آتش. نسلي که تبارش نه در محدودهیِ مرزهایِ جغرافیا بلکه به وسعتِ تمامیِ زمین بود، به وسعتِ انسان، انسانِ پیچیده در درد و رنج و البته فریاد! فرزندانِ اکتبرهایِ نوین، برآشوبندهگان علیه خائنین و رویزیونیستها و دلالانِ امیدها و آرمانهایِ مردم، نسلِ گاردهایِ سرخِ انقلابِ کبیرِ فرهنگیِ پرولتری، رزمندهگانِ جنگِ ویتنام، سیئرا مائسترا و فلسطین، نسلي که حرفاش را زیست و عزماش را سرود و مرگاش را زندهگی کرد. نسلِ فردا، نسلِ انقلاب، نسلِ کمونیسم.
اما آذر سمبلِ زنِ انقلابیِ کمونیست نیز بود. نمادي از زنانِ عصیانگري که برحق بودنِ شورش علیه ارتجاع را از درونیترین لایههایِ روابط و مناسباتِ پیرامونِ خود آغاز کردند. آنان بر تمامِ حصارها و هنجارههایِ پدرسالاری و مردسالاری در خانواده و تشکیلات و کار و زندهگی و مبارزه شوریدند و «نه» گفتند. بر ضرورتِ انهدامِ روابطِ کهن و پیریزیِ بنایِ نویني از نقش و جایگاهِ زنِ انقلابیِ کمونیست پای فشردند. از ۸مارس گفتند و تشکیلاتِ مستقلِ زنان، از کارزارها و همایشها و نشستهایي که دستبهکارِ نفیِ کهنه و زایشِ نوین بودند. بیاغراق باید گفت جنبشِ کمونیستی در ایران و حتا در ابعادِ جهانی در آغازِ راهِ گسست از درکهایِ سنتی و ارتجاعی و غلط، از نسبتِ مسالهیِ زن و کمونیسم و جایگاهِ جنبشِ رهاییِ زنان در انقلاب، سخت وامدارِ زنانِ پیشگام و سرسختي چون آذر بوده است. همچنانکه ابتکارِ عمل و پیشگامیِ نقشِ همهجانبهیِ تئوریک و پراتیکِ وی در مرزبندی با گرایشها و خطوطِ راست و ارتجاعی در جنبشِ زنانِ ایران و افشایِ انواعِ جریانهایِ لیبرالرفورمیستی، پراگماتیستی و پروامپریالیستی در جنبشِ زنان غیرِ قابلِ کِتمان است.
شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران ضمنِ گرامیداشتِ یاد و خاطرهیِ این زنِ مبارز و انقلابی، معتقد است که غمِ نبودِ چنین انقلابیوني را جز با بردوشگرفتنِ سلاح و پرچمِ آنان، جز با پیمانبستن با آرمان و هدفِ سرخشان، جز با درسگرفتن و از راه و روش و مرام و منششان، جز با جمعبندی و گسست از اشتباهها و کاستیهایِ ایشان و جز با تدارکِ جمعی برایِ آغازي دوباره و رزمي دگرباره در مسیرِ انقلاب، کمونیسم و رهایی را نمیتوان و نباید تحمل کرد. پرچمِ سرخي که به دستوجانِ رفیق آذر درخشان و میلیونها انقلابیِ کمونیست در سراسرِ جهان برافراشته نگاه داشته شده است، امروز دستانِ ما، عزم و ایمانِ نسلِ ما و نبوغ و پشتکاریِ نوین را میطلبد.
پوینده و پُر رَهرو باد راهِ سرخِ رفیق آذر درخشان!
زنده باد انقلاب!
زنده باد کمونیسم!
شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران
خرداد ۱۳۹۱
http://shorayejavanan.com