زن، خشونت، سرمايه داری، بنيادگرايی
به مناسبت سال روز مبارزه با خشونت
تقویم نوشتهی مردان در تاریخ مذکر، ٢٥ نوامبر/ ٤ آذر را سالروز مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده. درسال ١٩٦٠ خواهران مبارز «میرابال» در چنین روزی به دست دیکتاتور دومینیکن کشته شدند. یادشان گرامی باد! اما تقویم نانوشتهی زنان از تاریخ زن ستیزی، تاریخی که به آنان تعلقی نداشته و کماکان ندارد، هر روز و هر لحظهی این تاریخ را زمان مبارزه با خشونت مینامد. تاریخ زنانی که بردهی جنسی شدند، زنده به گور شدند، در آتش سوزانده شدند، سنگسار شدند و.... زنانی كه در هند مورد تجاوزهای دسته جمعی قرار گرفتند، به دست طالبان کشته شدند، توسط داعش خرید و فروش شدند، در صنعت توریسم جنسی آسیایی به مردان خارجی فروخته شدند، در جوامع غربی ابژهی جنسی صنعت تبلیغات، سکس، پورنوگرافی، مدلینگ شدند، توسط بوکو حرام ربوده شده و به ابزار جنسی آن بدل شدند و یا از اروپای شرقی به عنوان کالای سکس مهاجرت داده شدند.
اين خشونت حتی در مبارزات زنان کوبانی به شکلی پنهان درناسیونالیسم پیچیده رهبران اوجالانی به چشم می خورد، سوق دادن پتانسیل انقلابی و رهایی طلبانه زنان به سمت ایدئولوژی ناسیونالیستی و پروژه ملت سازی. رهایی زنان با تکیه بر ایدئولوژی ناسیونالیستی قابل تصور نیست. زنان کرد با تکیه بر برنامهها و سیاستهای اوجالان به رهایی دست نخواهند یافت، مبارزه برای رهایی زنان یعنی فراتر رفتن ازافق ناسيوناليسم، فراتر رفتن از افق و اهدافی که مهر مالکیت خصوصی و سلطه بر آن خورده باشد.
خشونت برعلیه زنان امری جهانی است، ريشه در مناسبات و ساختارهای مردسالار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته و درهمه سپهرهای خصوصی وعمومی، ازپنهانیترین زوایای زندگی زنانه تا سپهرهای اجتماعی عمل کرده و تولید و باز تولید می شود. این خشونت به یک رابطهی اجتماعی معین رابطهی قدرت میان زن و مرد و یک رابطهی تولیدی معین در شرايط كنونی، مناسبات سرمایهداری مربوط میشود. خشونت فراتر ازعواملی چون طبقه، نژاد، ملیت، سن، مذهب وغیره عمل كرده و زمانها و مکانهای متفاوت اشکال متفاوتی به خود میگيرد، اما درهر شکل ابزاری است برای کنترل، سلطه و اعمال قدرت. تمامی اشکال خشونت برعلیه زنان یک محور مشترک دارند: سلطه برزن، کنترل و مالکیت بربدن زن، زایندگی وقدرت تولید مثل او.
در جهانی که سرمایهداری و بنیادگرایی این دو روی سکه نظام سلطهی جهانی آن را به جهنمی برای مردم بدل ساختهاند از هر سه زن یک نفر در طول زندگی خود قربانی خشونت و تبعیض شده یا مورد تجاوز قرار میگیرد. خشونت نخستین عامل معلولیت و یا مرگ زنان ١٦ تا ٤٤ ساله است یعنی بیش از تصادفات رانندگی و سرطان. در ايران خشونت علیه زنان یکی از محورهای اصلی و تعیین کنندهی حفظ و تداوم سلطهی حکومت اسلامی است، بر اين اساس انواع زن ستیزی دولتی و غیر دولتی روز به روز توسط حاکمیت تشديد میشود و زنان بيشتر و بيشتر درمعرض خشونت قرار میگيرند. خشونت در حکومت اسلامی ایران یعنی «یا روسری یا توسری»/ حجاب اجباری، یعنی قتل ناموسی، تن فروشی. یعنی قوانین تبعیض آمیز ازدواج و طلاق، تفكيك جنسيتی، تفكيك شغلی. یعنی چندهمسری، صیغه، خودکشی و خودسوزی. یعنی دختران فراری، ازدواج اجباری. یعنی اعدام و اسیدپاشی. خشونت یعنی تبعیض جنسیتی در مدرسه و دانشگاه، تبعیض در انتخاب رشته و تبعیض در محتوای کتابها. خشونت یعنی تبعیض در محیطهای شغلی و دریافت دستمزد کمتر برغم انجام کار برابر با مردان و....
خشونت یعنی قرار گرفتن در معرض متلکها و نگاه های جنسیتی مردان در کوچه و خیابان، نگاهها و تعرضات جنسی همکار و کارفرمای مذکر در محل کار، شنیدن فحشهای ناموسی مردان در کوی و برزن که همواره زن و بدن او را مورد تحقیر قرار میدهند و.... خشونتهای خانگی و برتریطلبیهای مردان در عرصهی خصوصی که علاوه بر فرهنگ مردسالار حاکم، قوانین جمهوری اسلامی نیز بربسیاری از آنها مهر تایید گذاشته است.
زن در حکومت اسلامی یا خواهر و مادراست یا «حاج خانم!» يا «جیگر!». الفاظی که بار جنسیتی داشته و نشان میدهد هویت او به عنوان زن خارج از نقشهایی که سیستم به او تحمیل نموده معنایی ندارد. خشونت یعنی هنگام تردد يا انتظار برای وسيلهی نقليه به ویژه درتاریکی شب کنار خیابان با بوقهای متوالی ومتلكهای آزار دهنده پیشنهاد گشت و خانه خالی به تو داده شود، خشونت يعنی در تاکسی مورد تعرضات پنهان و زجرآورمسافر مذکر کنار دستی قرار بگیری و واکنش نشان بدهی يا ندهی در هر صورت عامل تقصیر و گناه خودت هستی. خشونت یعنی به جرم زن بودن مورد سوءاستفاده و کلاهبرداری کاسب، فروشنده و بقال محل قرار بگیری چرا که تو زنی و بنا بر فرهنگ مردانه جنس دوم و ضعیف تر، و از این روی قابل سوء استفادهی بیشتر. خشونت یعنی اینکه در نقش مادری باید از حق زندگی خود بگذری و یکسره در خدمت فرزندان خود قرار بگیری، یعنی در نقش همسری وظیفهی خدمات گوناگون خانگی و جنسی را داشته باشی، یعنی در نقش دختری و خواهری مورد عتاب، کتککاری و اعمال سلطهی پدر و برادر قرار بگیری، یعنی در نقش معشوق در مالکیت عاشق خود باشی. خشونت يعني اینکه نتوانی به میل خود بخوری چرا که سوژه ی زن جذاب در مناسبات کنونی باريك و لاغر بودن است، یعنی نتوانی به میل خود بپوشی، حرف بزنی، احساس کنی، رفتاركنی، بخندی، گریه کنی. در یک کلام خشونت یعنی نتوانی به عنوان زن به میل خود زندگی کنی.
بسیاری از زنان ممکن است هنوز اشکال متنوع و فراوان بروز خشونت را نشناسند و یا آنها را رفتارهای طبیعی، قوانین انسانی و الهی یا عرف و اخلاق بدانند. به همین دلیل زنان برای مقابله با خشونت ابتدا باید بر آن آگاهی داشته باشند. گام دوم شناخت چیستی، چگونگی و ریشههای این خشونتهاست. گام سوم هدف گرفتن بانیان اصلی این خشونتها یعنی نظام طبقاتی، مردسالاری و فرهنگهای ارتجاعی همزاد آنها، و هم زمان به چالش گرفتن هر لحظهی مجریان این خشونتها در سپهرهای خصوصی و عمومی و در زندگی فردی و اجتماعیامان است.
زنانی دیگر
آذرماه ١٣٩٣