جهان نوین سیمائی زنانه ، سیمائی از آذر دارد.
و گرنه نه نوین است و نه رها از ستم و استثمار
به رفیق مونا که خبر نابهنگام مرگ آذر را داد نوشتم ، گریه مکن رفیقم ، آذر چون کوه دماوند استوار ایستاده است و نشان های رسیدن به قله را در راه سخت و طولانی کوه آشنای بیدار ما، کاشته است.
گریه مکن ، نیرو بگیر ، همراه شو ، نشان ها را جستجو کن. راه صعود به قله را با زیبائی های عاشقانه شاهکارساز زمانه ما آذر ، بیآ رأ. او معنی آزادی و برابری را تمام دانست، تلاشش تقسیم کردن آنچه را که داشت با ما بود .
با عشق به آذر و بار سنگین غم او، در جستجوی نشانها افتادم . به آنچه داشتم از خودش و رفقایش. از حزبش و از سازمان هشت مارس رجوع کردم .
"پرنده نو پرواز " را ورق زدم ، برای تسلی خود، ساعتها بار دیگر با جانباختگان قیام آمل در عا لم خیا ل حا ل کرد م ، عجین شد ه بودم. مرده شدم ، زنده شدم ،خا ک شدم، باز به پرواز شد م. یافتم که پرنده نو پا دیگر خود پرواز شده است و آذر را تا ابدیت همراه دارد ، نشان هائی از او را ، نشان هائی از آشناهایمان از سراسر دنیا، از ایران از ملایر- خسرو روزبه، از کرمانشا ن وفا ، سوسن .
یافتم نشان های مشترکمان را، رفقای دیده و نادیده ای را که در آن زمانه، در برابر رژیم ارتجاعی سرمایه پرچم سرخ طبقه انقلابی کارگری را برافراشتند و با خون خود راه ادامه دهندگان را گلگون کردند و در عمل و میدان نبرد سخت مبارزه طبقاتی، پیوند گذشته جنبش انقلابی کارگری ایران را با آینده استحکام بخشیدند .
زنی پیشمرگه، سربازی انقلابی، آزاده و برابری طلب نامش سوسن، اهل کرمانشان، همانجائی که منهم زایئده شدم و در طبیعت زیبا و کوه های سر به فلک کشیده اش پرورش یا فتم، زادگاه مهوش جاسمی ( وفا ) که در سال 1355 جانش را با شهامت طبقه انقلابی کارگر در راه کمونیسم و سوسیالیسم فدا کرد،.سر زمینی که شاعر ش قیا م علیه ستم قیام کرد ،و سرود جاویدانش را بجای گذاشت- چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است تا به پرچم مزدکیان برابر طلب زمانه تبدیل شود.
برجستگی سوسن و رابطه اش با آذر در این است که سی سال پیش، هنگامی که اکثرأ هنوز در چم و خم فرمول های دگماتیک مارکسیسم نیم پخته حزب توده ایران و ترجمه های منتخبات صافی شده، گیر کرده بودیم. هنگامیکه در تقسیم کار رفقای مرد فرما نده به او وظیفه پشت جبهه را محول می کنند ، انتقاد می کند ، مقام زن را تا حد مساوی در جبهه جنگ می دادند و به تبعیض و کم بها دادن به رفقای رزمنده زن ، معترض است.سوسن آذر آن زمان است . در "پرنده نو پرواز" قصه سوسن ناتمام مانده است باید جستجو کنیم .شاید آذر کرده ، در آن زمان رفقای دیگر به نقد سوسن که از انقلاب اکتبر هم در مورد نقش زن بلندتر بود ، چگونه پاسخ گفتند و آیا سوسن در آخرین دم های زندگی گواهی رفقای مردش را بر درستی انتقادش شنید.
آنچه روشن است ، آذرحرف های سوسن را فتح کرد و بار دیگر به میان ما برای تجدید تربیت ما آورد. آذر نشانی برجسته از سوسن امیری بجای گذاشته است. از قله بلند دماوند تاریخ ستمدیدگی به زن را در دوران رژیم ارتجاعی مذهبی سرمایه داری که یکی از ویژگی هایش زن ستیزی است بازنگری می کند. او در عین وفادادری به طبقه انقلابی کارگر و تأکید روی رسالت تاریخیش، نقش جنبش زنان را در رهائی بشریت از یوغ امپریالیسم و سرمایه، به مقامی استراتژیک می رساند که نه تنها زن ستمدیده طبقاتی را می شناسد بلکه به وجود زن ستمدیده قبل از طبقات هم آگاهی می یابد و تأکید دارد زن دیگر در جنبش انقلابی کارگری جاری نه تنها نیمی از جهان است بلکه نیم بیشتری است و بدون مبارزه ای همه جانبه برای آزادی و برابری زنان، هیچ جنبش توده ائی انقلابی دوام نخواهد آورد و هیچ انقلاب عمیق ماندگار و دائمی به ثمر نخواهد رسید.
محسن رضوانی ( وفا کرمانشانی)
31 مه