یاد آذر همیشه زنده می ماند!
آذر درخشان، دیگر در میان ما نیست، اما یاد او و فعالیت هایش، درخشش صمیمانهی ذات انسانی او، جدیت و پیگیری او در امر رهایی انسان، در یاد ها، سالها و سالها زنده خواهد ماند. آذر را از نزدیک نمی شناختم، با او چون بسیاری دیگر در تماس نزدیک نبودم، اما برای او و صمیمیت و صداقتش در امری که پیش روی خود قرار داده بود ارزش و احترام خاصی قایل بوده و خواهم بود. آذر انسان زیبایی بود که فارغ از اختلاف نظر و عقیده می توانستی با او همکلام و هم قدم شوی، مسایل را فراتر از کلیشهها می دید و به آنها می پرداخت، عاشق زندگی بود و برای زنده ماندن می جنگید، زنده بودن و تلاشش غیر قابل انکار است.
وقتی که در تظاهرات برای مسایل مصر در پاریس او را ملاقات کردم و به او گفتم: چه خوب که من موفق شدم شما را بالاخره ببینم، صمیمانه گفت: تو مرا دیدهای سوسن جان، من عوض شدهام، فقط ماه ها بعد او را به خاطر آوردم، دختری جوان بلند قد و صمیمی در میز کتاب. آه کشیدم. با شنیدن خبر از دست رفتنش هم آه کشیدم اما، به یادش لبخند می زنم برای تلاش بی وقفهاش، برای صدای زیبایش هر زمان که جان لنون را بشنوم و هر وقت که زمزمه کنم :
But I,m not the only one
غم دیگر در میان ما نبودنش را به همهی دوستان و همکارانش صمیمانه تسلیت می گویم.
سوسن بهار 31 مه 2012