رفیق مینا!
تو در زمان جاری هستی
و در آن مشت واره های پر از کین
که می تپد به سینه ی میلیون ها زحمتکش
و سینه ی صدها رزمنده
تو در آژنگ هر جبین
که از کینه نقش گرفته
و در خروش هر فریاد
که برمی خیزد از حلقوم
به راه ستیزه با بیداد
و تو جاری هستی
در خون
که روشنائی سرخ اش
می پالاید سیاهی دوران را
وتو جاری هستی در شفق سرخ انقلاب
که سرانجام واژگون میکند
تخت حاکمان وسرمایه داران را
و درهم خرد میکند زنجیرهای برده گی را
از میان این همه خون
وتو در حقیقت پیروزی، جریان داری
پیروزی زحمتکشان وکارگران.
سیاوش از ايران