نسرین ــ رفیقی که

 

نسرین ــ رفیقی که

از آغوش زمانه رفت، تا در بستر زمان جاودانه بماند!

 

در اولین ساعات روز شنبه هشتم جنوری 2011  است که مینا حق شناس آشنای عزیز دیرینه یا همان رفیق نسرین ما، پس از نبردی طولانی، نابرابر و جانکاه با بیماری سرطان، برای همیشه بدرود زندگی گفته و بدینسان، همه آنانی را که از دور و نزدیک بگونه ای با وی علایقی داشته و دارند، همچنان برای همیشه در عالمی از تألم، تأثر و اندوه بیکران فرو برد؛  یادش گرامی و خاطره اش جاودان باد!

آری، غم و اندوه درگذشت نسرین، اینک بسان یک کوه بر فکر و روان و مشاعر همه آنانی که او را عزیز می داشتند، سنگینی می نماید؛ اما چه می توان کرد، این ناموس طبیعت است و قانونمندی های خودش را دارد. مائوتسه دون می گوید: هرکسی می میرد، ولی همه مرگ ها یکسان نیستند؛ مرگ شرافتمندانه، مرگی که در راه بهترین ارزش ها و ایده آل های متعالی انسانی بوقوع بپیوندد، بسیار با عظمت، به عظمت کوه (تای) میباشد!

رفیق نسرین ما هم تا آخرین رمق، در همین راه و با چنین ایده آل های انسانی و انقلابی زندگی و با همین ها نیز، ما را ترک کرد!

اگر فقدان رفیقی همچون نسرین که مقدور نیست جایش را به آسانی پر نمود، عامل و باعث درد، غم و افسردگی عمیق ماست، یادواره زندگانی پربار او هم بنوبه خودش، منبع قدرتمند الهام و مایه اعزاز و مباهات ما میباشد؛ با چشمداشت همین یادواره و آموزش از آنست که می بایست، درد، غم و اندوه ناشی از درگذشت رفیق بغایت عزیز خودمان را تبدیل به نیرو نموده و راه اش را، با پیگیری و استواری هرچه بیشتری ادامه دهیم.

نسرین رفیقی بود برازنده و سرشار از مجموعه ای از بهترین خصال و سجایای عالی انسانی و انقلابی:

دوست صمیمی و مهربان، رفیقی همرزم و وفاشعار، آزاده زنی با وقار، رزمنده و عصیانگر، پیکارگری انقلابی نستوه و یک کمونیست مومن، متعهد و ایثارگر.

همین باور و اعتقاد ما به ابعاد متعدد شخصیتی نسرین، محصول سال ها تجربه و شناخت مستقیم میباشد، که چه برپایه یک همسویی و علایق عام رفیقانه، و چه هم بر زمینه یک همگونی خاص در مبارزه مشترک انقلابی شکل گرفته و به قوام رسیده است.

آشنایی و علایق سیاسی رفیقانه ما با نسرین، از همان سال های 90  سده گذشته آغاز میگردد؛ در حاشیه یک کنفرانس فراخوانده شده توسط "بنیاد پژوهش زنان ایران" در پاریس بود، که با نسرین از طریق دوست مشترکی که همچنان نسرین نامیده می شود، آشنا شده و این آشنایی در امتداد زمان، به یک رفاقت سیاسی تعریف یافته تا مدارج عالیه انقلابی انترناسیونالیستی ارتقا و تکامل نمود. دیدار های متواتر، شرکت در بسا مناسبات و کنفرانس ها، همراهی در مارش های اول مه انقلابی در برلین، همرزمی سازمانیافته برای ایجاد یک نهاد انقلابی انترناسیونالیستی بنام "کمیته تدارک ضد تهاجم امپریالیستی" و سرانجام "جبهه متحد ضد امپریالیسم و ارتجاع ــ افغانستان"، آن گستره سیاسی مبارزاتی و محمل مادی پراتیک بود که بر متن آن، همرزمی انقلابی و شناخت عمیق رفیقانه بنیان یافته و نضج گرفت.

"نسرین" و "سیما" دو رفیق ارجمند از جمع همان چهار نفری بودند که بلافاصله پس از تجاوز نظامی افسارگسیخته امپریالیستی به افغانستان در هفت اکتبر 2001، به پای ارزیابی ضرورت ها و زمینه های سازماندهی یک واکنش فوری ضد تجاوز امپریالیستی نشسته و بدین مناسبت، فراخوانی را انتشار دادند؛ البته با بسیج بسیاری از افراد و تشکلات بر گرد همین فراخوان بود، که "کمیته تدارک ضد تهاجم امپریالیستی" تأسیس، و با سازمان دادن اولین تظاهرات خودش در شهر بن آلمان، رسما تبارز علنی نمود. همین "کمیته" بود که متعاقبا به موازات سیر پرشتاب رویداد ها و تحولات افغانستان و جهان و در پاسخ عملی به ضرورت های مبارزه انقلابی مرتبط بدان، به "جبهه متحد ضد امپریالیسم و ارتجاع ــ افغانستان" تکامل یافت؛ از همان آغاز و در سراسر همین پروسه، رفیق نسرین نقشی فعال، سازنده و درخور ستایشی داشته است. آنگاهی که عده ای، انشعاب در "جبهه ..." را بمثابه یک رویکردی حسابگرانه و سوال برانگیز تحمیل می نمودند، تلاش های رفیق نسرین هم که از آن بعنوان "ماموریت حزبی" افاده میکرد، نتوانست و نمی توانست دیگر مثمر ثمری گردد؛ در این رابطه هم الزامی بود، تا  بر واقعیت عینی و به اصول و موازین پذیرفته شده انقلابی تمسک جسته و برآنها، البته با همان جدیت و قاطعیت ممیزه خود رفیق پافشاری کرد. از آن پس است که رفیق نسرین نیز، بدلیل مشغولیت های حزبی و سازمانی مختص بخودش در این کشور و آنکشور، دیگر نمی تواند با سیر عملی پیشرفت امور مبارزاتی در "جبهه ..." همراهی نموده و بر کیف و کان آن وقوف حاصل نماید.

باری، روحیه انقلابی، صمیمیت، ازخودگذری، متانت و جدیت رفیق نسرین در مبارزه انقلابی در فراسوی یک چارچوبه مشخص ملی، برای ما هماره نمونه زنده و نمودی گویا از انترناسیونالیسم پرولتری بوده است. تلفیق تئوری با پراتیک بمثابه یک وحدت دیالکتیک ــ آن ایده و پرنسیپ اساسی کمونیستی، همواره به نحوی چشمگیر در اندیشه و عمل رزمنده رفیق نسرین عینیت مادی می یافت؛ او  در واقع مظهر بارز و تجسم عملی و راستین همین آموزه بود. از همین جاست که نسرین، از شعار بازی های عناصر قافیه پرداز به اصطلاح "چپ"، کاملا بیزار و تا جایی هم که ما از زبان خودش شنیده و اطلاع داریم، از مراوده با آنها احتراز می جست؛ بطور مثال، او طرز نگرش و برخورد های مردسالارانه برخی از مدعیان "کمونیسم" در قبال زنان در روابط خانوادگی خودشان را، همانگونه به سخریه می گرفت، که در ضدیت با تمامی افکار و سنن ارتجاعی زن ستیز، بیرحمانه و بیدریغ مبارزه می نمود. او در عین اینکه دشمن سازش بود، اما واقع بینی، دوراندیشی و انعطاف پذیری انقلابی را در خودش پرورانیده و همواره ترویج میکرد. اصل رهنما و هدایتگر او در قلمرو عمومی مبارزه انقلابی، همانا پرنسیپ مبارزه ــ وحدت بود.

خلاصه که رفیق نسرین با هرگونه اجحاف، استبداد و استثمار، با هر آنچه رنگ تبعیض و تعلق قومی، نژادی و جنسیتی بخود می گرفت ــ در یک کلام ــ با هر آنچه خصلت ارتجاعی، ضد ترقی و ضد انقلابی داشت، شدیدا خصومت ورزیده، سرسختانه و به نحوی آشتی ناپذیر مبارزه می کرد.

با همه اینها در واقع، پهنای وسیع دنیای کنونی با همان درک و استنباط روشنی که او از آن داشت، برای آدم هایی از قماش نسرین و نسرین تبار ها، خیلی تنگ بوده که به سختی می تواند آنها را در آغوش خودش مأوی دهد؛ اساسا برای تغییر بنیادین خصلت، ارزش ها، مناسبات و سرانجام، دگرگونی سیمای قبیح همین جهان شناخته شده و آنهم با یک چشم انداز و دورنمای روشن برای ایجاد یک جامعه انسانی کاملا  متفاوتی بود، که نسرین هماره، همه جا و در هر موقعیتی، با استقامت و پایداری مبارزه  کرده و یگانه سلاح و ابزار مبارزاتی او هم جهت تحقق همین مأمول، همانا انقلاب و مبارزه انقلابی بود؛ او فرزند فرهیخته و برومند انقلاب بود که تا به آخر انقلابی زیسته و با همین خصوصیت هم، یعنی انقلابی از این جهان رفت.

نسرین از نزد ما رفت، ولی در ما ــ در فکر و اندیشه، درخاطره، در راه و رزم و آرمان های زنده و به تحقق نارسیده ما، برای همیشه باقی مانده و خواهد ماند!

 

     آری،  نسرین ــ رفیقی که

     از آغوش زمانه رفت، تا در بستر زمان جاودانه بماند!

 

همین امر است که نه فقط مایه تسلی خاطر مان میباشد، بلکه عزم و اراده ما برای تداوم یک نبرد هدفمند و ناتمام را نیز ــ نبردی که نسرین در آن، نمادی از رزمندگی، مقاومت و پایداری بود، می تواند و باید تقویت نموده، و خود منبع نیرو، انرژی و الهام گردد!

اینکه بنابر معاذیری مقدور نگردید تا در مراسم خاکسپاری و یادبود رفیق فقیدمان در 21 جنوری جاری عملا حضور داشته باشیم، خیلی ها متأسف هستیم؛ ولی تردیدی وجود ندارد تا در طی همین مراسم هم، رفیق عزیز خویش را تا آنجاییکه میشود و باید، از دور با فکر و جملگی حواس خودمان همراهی کنیم.

ناگفته پیداست که ما بگونه تمامی رفقا، از درگذشت عزیز گرانمایه و فراموش ناشدنی خویش رفیق نسرین، عمیقا متألم و متأثر بوده و در این غم و اندوه، در هر مفهومی خودمان را همدرد و غم شریک میدانیم.

با عرض مراتب تسلیت به اعضای خانواده، نزدیکان و تمامی یاران همرزم و هم پیمان رفیق مینا حق شناس!

اگر خلق های ستمدیده و زحمتکش ایران، افغانستان و جهان، یکی از عزیز ترین فرزندان وفاشعار خودشان را برای همیشه از دست داده اند، ولی راه و رزم او ادامه داشته و آرمان والای انسانی و انقلابی اش، زنده و پایدار است که سرانجام به تحقق خواهد رسید!

یادش گرامی و خاطره اش جاودان باد!

 

 

                                               "جمعی از اعضای جبهه متحد ضد امپریالیسم و ارتجاع ــ افغانستان"

                                                                        چهار شنبه 19  جنوری 2011