معرفی دو جلد کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷»

تولدی دیگر

بازنشرِ چکیده‌ای از جلسه‌ی معرفی دو جلد کتاب

«خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷»

 

آوریل سال 2013 به کوشش «شهرزاد مجاب» جلسه‌ای به‌منظور معرفی دو جلد کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند 57» با حضور نویسنده‌گان آن «مهناز متین» و «ناصر مهاجر» در دانشگاه تورنتو برگزار شد.

شهرزاد در بخشی از صحبت‌های‌اش در معرفی نویسنده‌گان و اهمیت تاریخی این دو کتاب تأکید کرد: «برای معرفی این دو نویسنده بهترین کار این است که از کارها و دستاوردهای بسیار مهمی که برای ما داشته‌اند، صحبت کنم تا این‌که معرفی شخصی از آن‌ها انجام دهم؛ ایشان دو پژوهش‌گر توانا و خودساخته هستند، خودساخته به این معنا که خارج از محیط آکادمیک و چارچوب دانشگاهی به این نوع پژوهش‌ها می‌پردازند و زمینه‌ی کارشان تاریخ اجتماعی ایران است و تمرکزشان روی مسأله‌ی زنان و زندان است که اهمیت زیادی دارد و من خیلی از آن بهره برده‌ام ... عنوان این دو جلد کتاب ـ که در حدود هزار صفحه هستند ـ «خیزش زنان ایران در اسفند 57» است که نام جلد اول «تولدی دیگر» و جلد دوم «همبستگی بین‌المللی» است. اهمیت معرفی این دو کتاب به چند نکته خلاصه می‌شود: یکم این‌که تاریخ‌نگاری همیشه یک کار سیاسی بوده است. تاریخ امروز ـ با توجه به تنوع و عدم همگونی که دارد ـ از دیدگاه‌های مختلف تاریخ مبارزات زنان ایران را موردمطالعه قرار می‌دهد و اتفاقی که در می‌افتد این است که مسأله‌ی زنانِ خاورمیانه و زنان ایران در سال‌های اخیر ـ مخصوصاً بعد از انقلاب 57 ـ تبدیل به مسأله‌ی «زنانِ مسلمان» شده؛ و همچنین از بین رفتن هویت‌های دیگر زنان خاورمیانه و تمام این هویت‌ها را در قالبِ زن مسلمان خلاصه کرده‌اند که به نظر من یک پروژه‌ی تاریخ‌سازی است به این معنی که  گذشته، حال و آینده‌ی زن را فقط در چارچوب اسلام قابل‌فهم می‌کند. نکته‌ی دیگر این‌که مردم این منطقه از دنیا، فقط مسلمان نیستند بلکه اسلام و یا هر دین دیگری که وجود داشته باشد مخصوصاً در مورد زنان، مسأله‌ی پاتریاکی و مسائل و معضلات بسیار مهمی را در مورد رهایی زنان مطرح می‌کند، مذهب معضل بسیار مهمی برای حل رهایی زن است و در تاریخ صدساله‌ی اخیر ایران این نکته بارها ثبت ‌شده است.» او در ادامه گفت: «ما در لحظه‌ی مهم تاریخی هستیم که زنان در هرکجا که هستند، تلاش می‌کنند از قید پاتریاکیِ دینی رها شوند. خیزش اسفند 57 یک حادثه‌ی معمولی نبود بلکه یک نقطه‌ی عطف در تاریخ مبارزه با رژیم اسلامی است. به‌خاطر این‌که انقلاب مردم ایران که زنان نقش مهم و برجسته‌ای در آن داشتند با به قدرت رسیدن جریانات اسلامی به پایان رسید و ضدانقلاب به قدرت رسید و مبارزات زنان علیه این ضدانقلاب تا به امروز ادامه دارد. اولین یورش ضدانقلاب، به زنان بود و این تصادفی نیست این موضوع سوال مهمی را پیش رویِ ما مطرح می‌کند؛ خواندن این کتاب به ما کمک می‌کند تا بفهمیم، چرا این یورش انجام گرفت و چرا این مقاومت هنوز ادامه دارد؛ و این‌که چرا نیروهای چپ به زنان پشت کردند و این اشتباه تاریخی را تکرار کردند که خطر عمده امپریالیسم است نه رهایی زنان. کار مهناز متین و ناصر مهاجر اهمیت بسیاری دارد، چرا که این دوره را به نگارش در می‌آورد. به‌همین منظور مدارک، اسناد، مقالات و ... مختلفی را گردآوری کرده‌اند و هم‌چنین با تعداد زیادی از زنانی که از اقشار مختلف در این خیزش شرکت کرده بودند و شاهدین زنده آن دوره هستند، مصاحبه کرده‌اند. خواندن این کتاب باید این هشدار را به روشن‌فکران و فعالان سیاسی بدهد که اهمیت زنان را به‌عنوان یک نیروی بسیار مهم انقلابی درک کنند مخصوصاً در دوران اخیر و پس از خیزش انقلابی مردم خاورمیانه و مخصوصاً نقش زنان ایران در پیش‌بردِ مبارزه علیه پاتریاکیِ مذهبی و اسلامی.»

پس از صحبت‌های شهرزاد، مهناز متین بر روی این واقعیات انگشت گذاشت که «به‌رغم این‌که خیزش زنان در اسفند 1357 در حافظه‌ی جمعی ما زنده است و دست‌کم در میان کنش‌گران حقوق زن پیوسته به آن استناد می‌شود اما هنوز تاریخچه‌ای از آن در دست نداریم. تاریخچه‌ای استوار بر پژوهشی بیش و کم جامع که بتواند سویه‌های گوناگون این خیزش را ارائه کند: بستر و زمینه، دلایل و عوامل، سیر رویدادها، ترکیب شرکت‌کننده‌گان، ژرفا و گسترده‌گی، خواست‌ها و شعارها، آرمان‌ها و توهم‌ها و سرانجام پی‌آمدهای این رویدادِ کم‌مانند را؛ به‌عبارت‌دیگر پژوهشی که چرایی و چگونگی خیزش زنان را نشان دهد. از چند ماه، پیش از سی‌امین سالگرد جنبش زنان، به فکر تهیه‌ی مقاله‌ای در بازسازی این رویداد تاریخی افتادیم هدف‌مان در درجه‌ی نخست مستندسازی بود... در میان شهادت‌دهنده‌گان، فعالان زن در آن دوره هم هستند. چه آن‌هایی که در برگزاری روز جهانی زن در سال 1357 همت کرده بودند و چه آن‌هایی که در کار پی‌ریزیِ سازمان‌های زنان بودند. شهادت آن‌ها از این نظر اهمیت دارد که هم درک و دریافت این زنان را از مسأله‌ی زن و خیزش زنان نشان می‌دهد و هم ارتباط آن‌ها را با این خیزش روشن می‌کند. می‌خواستیم بدانیم این ایده‌ی رایج درست است که گویا فعالان زن که در کار تدارک 8 مارس بودند، با گفته‌های خمینی درباره‌ی حجاب اجباری، برگزاری روز جهانی زن را به تظاهرات خیابانی تبدیل کردند؟ به این نتیجه رسیدیم که چنین ایده‌ای اساساً درست نیست. بسیاری از این زنان همان‌طور که خودشان شهادت داده‌اند، از تظاهرات زنان کاملاً بی‌خبر بوده‌اند.» او در مورد همبستگی بین‌المللی این خیزش گفت: «از تأثیر خیزش زنان بر فمینیست‌های جهان جسته‌گریخته شنیده بودیم امیدی که در میان فمینیست‌های جهان متولد شد، همبستگی بی‌سابقه‌ای را به وجود آورد.  فمینیست‌های فرانسوی درباره‌ی این جنبش کوتاه اما فوق‌العاده می‌گویند: برای نخستین بار زنان نمی‌گذارند انقلابی که در آن شرکت کرده‌اند آن‌ها را به دام بیندازد. آن‌ها نیاز و آرزوهای‌شان را برای نیل به آزادی بیان می‌کنند... این زنان از دوردست به ما می‌گویند جنبش زنان زنده است، بیش از همیشه زنده است حتا اگر در این‌جا گاه به‌خواب می‌رود. راست است که جنبش زنان ایرانی ما را بیدار کرد راست است که ما را به جوشش درآورد. شاید آن را بزرگ کرده‌ایم... اما زنان سرکش ایرانی وجود دارند. از یاد نبریم که وقتی کیت میلت تردید زنان ایرانی را برای ادامه‌ی حرکت اعتراضی دید به خود گفت: اگر آن‌ها می‌دانستند که چقدر چشم در سراسر جهان به آن‌ها دوخته است.»

مهناز در مورد خیزش زنان در اسفند 57 و مقالات متعددی که به این رویداد تاریخی پرداخته‌اند، می‌گوید: «این نوشته‌ها نه‌تنها تصویر درستی از آن دوران نمی‌دهند بلکه عنوان‌ها طوری انتخاب‌شده‌اند و فاکت‌ها طوری در کنار هم چیده شده‌اند که آگاهانه یا ناآگاهانه به ذهن مخاطب القا می‌کند که روشن‌فکران دست در دست رهبران بنیادگرای جمهوری اسلامی، حجاب را در ایران اجباری کردند. این نتیجه‌گیریِ نادرست، تنها مورد استقبال کسانی قرار می‌گیرد که دیروز در صف حزب‌الله‌ی‌ها شعار «یا روسری، یا توسری!» را می‌دادند و امروز نظرات‌شان عوض‌شده است. هدف آن‌ها فقط مغشوش و مخدوش کردن نقش و مسئولیت افراد و اقشار جامعه در آن دوران است، چه آن‌هایی که قطعاً مخالف حجاب اجباری بوده ولی به دلایل گوناگون در برابر اجباری شدن‌اش مقاومت نکردند؛ و چه آن‌هایی که می‌خواستند به‌زور همه‌ی ارزش‌های به‌غایت ارتجاعی را به مردم تحمیل کنند.»

مهناز در مورد نقش نیروهای چپ که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از کتاب را در برمی‌گیرد، می‌گوید: «نیروهای چپ، نیروهای دمکرات و به‌طورکلی نیروهای سکولار در برخورد به حرکت اعتراضی زنان در اسفند 57 و در برخورد به مسأله‌ی تبعیض و نابرابری جنسی، کارنامه‌ی درخشانی ندارند. در این واقعیت تردیدی نیست. هیچ‌گونه چشم‌پوشی و گذشتی را در بیان این واقعیت نمی‌توان پذیرفت. انتقاد از چپ به گمان من، به بزرگی انتظاری از آن‌ها بود که برآورده نشد. این واقعیت است اما نه همه واقعیت. روی‌کرد نیروهای چپ و کمونیست نمی‌تواند دلیلی باشد بر کم‌رنگ یا بی‌رنگ کردن نقش بسیاری از نیروهای دیگری که در عدم‌حمایت از جنبش زنان سهیم بوده‌اند. درست مثل ‌اینکه کاری نکردن و حرفی نزدن موجب رفع مسئولیت می‌شود.»

سخنران بعدی ناصر مهاجر بود. ناصر در بخشی از صحبت‌های‌اش گفت: «ما در مورد این خیزش استناد می‌کنیم، فیلم وجود دارد، کتاب وجود دارد ولی واقع‌نگاری این شش روز را هنوز به دست نداریم. بی‌تردید یکی از بهترین اسنادی که در مورد این خیزش وجود دارد، کتاب کیت میلت ـ خبرنگار آمریکایی  که در آن زمان در ایران به‌سر می‌برد ـ است ولی این کتاب هم بیشتر یادمانده‌های ایشان است از آن‌چه مستقیم دیدند و مستقیم زیستند و به‌جز این کتاب کار دیگری که در حد یادمانده باشد، موجود نیست.» او در مورد شیوه‌ی نگارش کتاب «خیزش زنان» گفت: «بازسازی آن روزها با تکیه به اسناد با وجود خبرنگاران خارجی و هم‌چنین وجود روزنامه‌های ایران به‌ویژه نقش روزنامه‌ی آینده‌گان بود. او عامل بلاواسطه‌ی این جنبش را سخنرانیِ خمینی دانست و گفت در جابه‌جایی  قدرت در بهمن 57 یک سلسله اقدامات صورت گرفت که همه‌ی این اقدامات جهتِ زن‌ستیزی داشت از جمله لغو سقط‌جنین، لغو نظام‌وظیفه برای زنان، محدود کردن باشگاه‌های ورزشی و لغو قضاوت برای زنان بود. این اقدامات بیم و هراسی برای زنان در جامعه به وجود آورد به‌ویژه برای کسانی که حساسیت آگاهانه‌ی زنانه داشتند. یک قشر متوسطِ زنان اجتماعی و مدرن در ایران وجود داشتند که این‌ها موجب تحرک آن بودند. هم‌چنین بسیاری از زنانی که در این اعتراضات شرکت کردند، زنان خانه‌دار بودند و وجود آن‌ها را نباید کم‌اهمیت دانست. او در مورد شعارهای مهمی که در این خیزش شش‌روزه مطرح شد، ازجمله شعار تاریخیِ «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم!» گفت: «این شعار به بهترین شکلی روح مبارزات مردم ایران را بعد از انقلاب بیان می‌کند. دیگری شعار «نه شرقی، نه غربی، آزادی جهانی است!» شاید هیچ نیروی اجتماعی دیگری در ایران به‌خوبیِ این شعار نمی‌تواند روح مبارزات مردم را بیان کند. یکی از نقاط مهم این خیزش شش‌روزه قطع‌نامه‌ی بسیار مهمی بود که روز شنبه جلوی دادگستری خوانده شد که هنوز هم جای‌گاه مهمی در مبارزات زنان دارد. شعار آزادی، شعار محوری این جنبش است و دیگر این‌که شعار آزادی را با برابریِ حقوقی توأم می‌کند. این دو تا از ویژه‌گی‌های مهم این جنبش است.»