گزیدهای از بولتن
ویژهی نهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس (ایران ـ افغانستان)
گزیدهای از بولتن داخلی تدارک برای نهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس را از این جهت در اختیار خوانندهگان نشریهی هشت مارس قرار میدهیم که بتوانند خطوطی که بهطور فشرده از چندین سال فعالیت این سازمان و همچنین اتکا بر پیشرفتهترین ایدههای انقلابی سنتز شده است را به بحث و گفتگو بگذارند و از این طریق به گسترده شدن ایدههای انقلابی در خدمت به رهایی زنان یاری رسانند.
هشت مارس
فعالیتهای سراسری:
پیشبرد فعالیتهای گوناگون توسط واحدها در شهرها و کشورهای گوناگون در ۵ سال گذشته در صحنهی بیرونی، در جو منفعل کنونی، این سازمان را بهعنوان یک تشکل جدی، پیگیر، انقلابی و صاحبنظر طرح کرده است. متأسفانه ما تنها تشکل سازمانیافته و سراسری زنان در خارج از کشور هستیم و معنای آن برای ما، مسئولیت بهمراتب بیشتری است که بر عهده داریم. در دورهای که صفها بیش از گذشته مخدوش شدهاند و بسیاری از دار و دستههای سرکوبگر و نزدیک به رژیم و ... بهعنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی میشوند، در دورهای که هرروز تعداد زنان مبارز و فعال در حوزهی زنان تحت عناوین گوناگون کم میشود، در دورهای که بسیاری از نیروهای منتسب به چپ در بحران فکری و عملی به سر میبرند، در دورهای که هم و غم مرتجعین رنگارنگ ملی و بینالمللی این است که خود را تنها آلترناتیو معرفی کنند، تلاش ما این بوده است که بهعنوان یک نیروی کوچک اما با نظری روشن، افقی بلند و دیدی گسترده بتوانیم گامهای سنجیدهتری را در مقابله با دو نیروی واپسگرا و تبلیغ و ترویج راه انقلاب بیش از گذشته در صحنه بیرونی بر عهده گیریم و از این طریق بتوانیم هر چه گستردهتر به اشاعهی نظراتمان در بین مردم مترقی این کشورها پرداخته و همچنین گامهای مؤثرتری برای بسیج و متشکل کردن زنان برداریم. پیشبردِ این وظیفه میتواند به درجاتی به مردم مترقی و آزادیخواه در این کشورها نشان دهد که نیروی دیگری در صحنه وجود دارد که برای جهانی بدون ستم و استثمار مبارزه میکند و آن تصویری که رسانهها از جنبش زنان باز مینمایانند که گویا فمینیستهای اسلامی و یا اصلاحطلب تنها نیروی حاضر درصحنه هستند، واقعی نیست. این رویکرد ما تا به امروز توانسته است به درجاتی جنبش زنان و نیروهای مترقی این کشورها را متوجه اهداف ما نموده و حمایت آنها را جلب نماید. هرچند در قیاس با ضرورت پیش رو نیاز به تلاش و گسترهی بیشتری داریم.
در پنج سال گذشته با وجود تمام محدودیتها و مشکلات، فعالیتهای بیرونی ما بهقدری گسترده بوده است که امکان طرح و جمعبندی تمام آنها در این سند وجود ندارد اما با طرح چند نمونهی برجسته تلاش شده تا نقش و جایگاه، نحوهی امتداد و ارتقای آن را ترسیم نماییم:
کارزار سهروزه ضد انتخاب جمهوری اسلامی / جولای ۲۰۱۳:
پیشبرد «کارزار سهروزه ضد انتخاب جمهوری اسلامی» در سال ۱۳۹۲ در مقابل نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، یکی از درخشانترین مبارزاتی است که سازمان زنان هشت مارس انجام داد. چراکه به جرأت میتوانیم بگوییم که این سازمان بهطور متشکل و هدفمند مبارزهای را سازماندهی کرد که هیچ بخشی از اپوزیسیون مترقی سرنگونیطلب در خارج از کشور، این چنین به پای افشای ترفندهای انتخاباتی رژیم نرفتند. برگزاری این آکسیون سهروزهی مرکزی در بلژیک (تورنتو و اسلو در حمایت) علیه انتخابات باعث شد که برخی نیروهای منتسب به چپ اعلام کنند که «سازمان زنان هشت مارس آبروی جنبش را با این حرکت خرید» چون هیچ مبارزهی بیرونیِ متمرکز و سازمانیافتهای به این شکل در اپوزسیون انجام نشد. ما یکبار دیگر نشان دادیم که یک نیروی کوچک اما مصمم و با خط و هدف روشن میتواند مبارزات مؤثری را علیه وضع موجود و خلاف جریان حاکم سازماندهی کند.
مبارزه علیه سفر روحانی به اروپا / ژانویه ۲۰۱۶:
یکی دیگر از مبارزاتی که توانست به درجات زیادی تأثیر مثبت و ماندگار خود را درصحنهی پرآشوب کنونی بر جای بگذارد، اعتراض به سفر روحانی به اروپا بود. ما درصحنهی مبارزه علیه این سفر نشان دادیم که یک نیروی متشکل و آگاه زنان میتواند صحنهی اعتراض و مخالفت با یکی از سردمداران رژیم زنستیز جمهوری اسلامی را بهمراتب رادیکالتر کند و مواضعی را پیش گذارد که بهدرستی حقیقت را از جوانب گوناگون آن طرح کند. پیشبرد هدفمند و درست مبارزهی ما توانست هم در درون جنبش و هم در همان صحنهی مبارزه شور و شوقی را در دل مردم شرکتکننده خصوصاً زنان ایجاد کند. در این پروسه، علاوه بر شعار صحیح، کار سیاسی و آمادگی جمعی، پیشبرد جلسات پالتاکی و ... بهعنوان مثال میتوان به تأثیرات پیام سازمان زنان که یکی از فعالین آن را ارائه داد، اشاره کرد. تأثیر آن پیام باعث انعکاس سریع آن در فیسبوک یکی از زنان شرکتکننده (از یک سازمان زنان دیگر) شد. در عرض کمتر از بیست و چهار ساعت نزدیک به سه هزار نفر در فیسبوک روی این سخنرانی کلیک کرده بودند و این خود نشانی کوچک از حساس بودن اینگونه مبارزات و نقش برجسته زنان در آن بود. ارتباط برخی زنان از داخل و اظهار این نکته که «شما صدای ما هم در این عمل بودید» خود نشانگر این است که ما بهدرستی اعلام کردیم که ما صدای میلیونها زنی هستیم که خواهان سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامیاند.
آکسیون سراسری اعتراض به اعدام ریحانه / اکتبر ۲۰۱۴:
از دیگر فعالیتهایی که بهدرستی و بهطور سراسری از جانب ما درصحنهی بیرونی پیش برده شد، آکسیونهای اعتراضی در رابطه با اعدام ریحانه جباری بود. ما بهدرستی اعلام کرده بودیم که: «بر هیچ فرد مبارز و آزادیخواهی پوشیده نیست که مبارزه برای نجات جان ریحانه مبارزه با تجاوز است. مبارزه با قانون قرونوسطایی «قصاص» و اعدام است. مبارزه با رژیمی است که بر پایهی فرودستی زنان، اسلامی بودن خود را ثابت میکند. مبارزه با کلیهی قوانین زنستیز و مجازاتهای اسلامی است. آری! مبارزه برای سرنگونی رژیم ضدزن جمهوری اسلامی و تغییر افکار مردم جز با مبارزه علیه کلیهی قوانین سرکوبگرانهای که فرودستی نیمی از جامعه را جزو لاینفک خود قرار داده است، میسر نیست.»
رژیم قصد داشت که با اعدام ریحانه، هرگونه مقاومت و مبارزهی زنان در برابر تجاوز، خصوصاً تجاوز مردانی که بهنوعی در خدمت این رژیم قرار دارند را سرکوب کند. اعتراض ما برای نجات جان ریحانه در بین مردم در کشورهای مختلف اگرچه جلوی این اعدام را نگرفت، اما توانست به درجاتی در افشای این رژیم نقش بازی کند.
اجرای نمایش «مونولوگ واژن» اثر او انسلر/ژوئن ۲۰۱۳:
اگرچه درگذشت دو تن از فعالین سازمان زنان هشت مارس (رفقا آذر درخشان و مینا حقشناس) ضربهی سخت و دردناکی به مجموعهی ما وارد کرد اما با تمام توان تلاش کردیم، تسلیم غم و اندوه نشده و حتی این لحظات سخت را هم تبدیل به صحنهای مبارزاتی کرده و نقاط عطف زندگی این رفقا در مورد مسألهی زنان و تلاششان برای گسستهای بزرگ در زندگی سیاسی و شخصی بهعنوان یک زن انقلابی را برجسته سازیم. خصوصاً در مورد رفیق آذر که تلاش کردیم علاوه بر یک برخورد خلاف جریان به مقولهی مرگ و فرهنگ عزا و ... تحت عنوان «جشن یک زندگی درخشان» از او یاد کنیم و در اولین سالگرد درگذشت او با به صحنه بردن تئاتر «تکگویی واژن» اثر زیبای او انسلر بازهم با خلاقیت، تابوشکنی و خلاف جریان رفتن و با جسارت تمام برای اولین بار به زبان فارسی (بهصورت رسمی و علنی) این تئاتر را به اجرا درآوردیم.
فعالین و دوستداران سازمان زنان هشت مارس، تجربهی زیادی در این زمینه نداشتند اما با جدیت، تلاش و جسارت یک اثر درخور هنری با مضمون مبارزاتی در جنبش زنان خلق کردند. این کار علاوه بر گرامیداشت رفیق عزیزمان، گامی برای ارتقای جنبش زنان و جسارت بخشیدن در طرح موضوعات تابوشکنانه بود.
فعالیتهای سراسری
برگزاری روز جهانی زن
- انگلستان / بلژیک / کانادا / آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند مارس 2016
- انگلستان / بلژیک / کانادا / آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند مارس 2015
- انگلستان/ نروژ / بلژیک/ آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند / کانادا مارس 2014
- انگلستان /بلژیک / فرانسه / نروژ / آلمان: برمن- دوسلدورف / کانادا مارس 2013
- انگلستان / کانادا / بلژیک/ آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند / نروژ مارس 2012
- انگلستان / بلژیک / فرانسه / آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند / کانادا مارس 2010
برگزاری روز مبارزه علیه خشونت بر زنان
- انگلستان/ بلژیک / هلند / آلمان: برمن - دوسلدورف / کانادا نوامبر ۲۰۱۵
- انگلستان/ بلژیک / آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند / کانادا نوامبر 2014
- انگلستان / بلژیک / آلمان: برمن- دوسلدورف / هلند / کانادا نوامبر 2013
- انگلستان / بلژیک / فرانسه / آلمان: برمن - دوسلدورف / هلند / کانادا نوامبر 2012
- انگلستان/ بلژیک / هلند / آلمان: برمن - دوسلدورف / کانادا نوامبر 2011
روز جهانی کارگر
- انگلستان / کانادا/ آلمان / هلند / بلژیک می 2015
- انگلستان / کانادا/ آلمان / هلند / بلژیک می 2014
- انگلستان / کانادا/ آلمان / هلند / بلژیک می 2013
- انگلستان / کانادا/ آلمان / هلند / بلژیک می 2012
- انگلستان / کانادا/ آلمان / هلند / بلژیک می 2011
به مناسبت قتلعام زندانیان سیاسی دهه 60
- انگلستان / آلمان ـ برمن- دوسلدورف / هلند / بلژیک سپتامبر 2015
- انگلستان / آلمان ـ برمن- دوسلدورف / هلند / بلژیک سپتامبر 2014
- انگلستان / آلمان ـ برمن- دوسلدورف / هلند / بلژیک سپتامبر 2013
- انگلستان / آلمان ـ برمن- دوسلدورف / هلند / بلژیک سپتامبر 2012
- انگلستان / آلمان ـ برمن- دوسلدورف / هلند / بلژیک سپتامبر2011
مراسم یادبود رفیق آذر درخشان و مینا حقشناس
- مراسم يادمان آذر درخشان در پاريس ژوئن 2013
- مراسم خاکسپاری رفیق آذر درخشان ژوئن 2012
- انگلستان / آلمان: برمن - فرانکفورت / بلژیک / هلند / کانادا ژوئن 2012
- شرکت در مراسم يادمان رفیق مینا حقشناس ژانويه 2012
- شرکت در مراسم خاکسپاری رفیق مینا حقشناس ژانويه 2011
اعتراضی به سفر روحانی به پاریس
آکسیون در مقابل قصرهای «امن» ارتجاع، کاخ الیزه / مقابل مجلس سنا / نمایش دیواری شبانه ژانویه 2016
حمایت از تظاهرات سازمان زنان هشت مارس علیه سفر روحانی به فرانسه در تورنتو ژانويه 2016
کارزار سهروزه ضد انتخاب جمهوری اسلامی
- کارزار سهروزه ضد انتخاب جمهوری اسلامی در بروکسل 12-13 و 14 ژوئن 2013
- تظاهرات علیه مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری در تورنتو ژوئن 2013
- آکسیون ضد انتخابات در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در اسلو (نروژ) ژوئن 2013
اعتراض به اعدام ریحانه جباری
- انگلستان/بلژیک/آلمان: برمن- دوسلدورف/هلند/ کانادا اکتبر 2014
جلسهی بحث و گفتوگوی پالتاکی
- اعتراض به سفر روحانی به پاریس ژانويه 2016
- خشونت و تجاوز جنسی به زنان در آلمان ژانويه 2016
- چرا باید متحد علیه سفر روحانی، به اروپا اعتراض کنیم؟ نوامبر 2015
- قتل وحشیانه فرخنده: بازتاب تفکر بنیادگرایان زنستیز مارس 2015
- انتخابات و کارزار سهروزه علیه آن می 2013
- اوضاع کنونی انتخابات و زنان آوريل 2013
- مردسالاری زیربنای خشونت علیه زنان است مارس 2013
شرکت در سمینارها و کنفرانسها
- سمینار سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی / کلن ژانویه ۲۰۱۶
- کنفرانس فمینیستهای لندن اکتبر ۲۰۱۵
- بیست و ششمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران / لندن آگوست ۲۰۱۵
- کنفرانس بینالمللی «قدرت نقد: جریان مارکسیسم ـ فمینیسم» / برلین مارس ۲۰۱۵
- دومین نشست زنان چپ و کمونیست نوامبر 2013
- بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران / کلن جولای 201۳
- کنفرانس سالانه ماتریالیسم تاریخی/ لندن نوامبر ۲۰۱۲
- اولین نشست زنان چپ و کمونیست آوريل 2012
- بیست و دومین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران / هلند ژوئن 2011
مصاحبهها
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با کانال تلویزیونی چشمانداز علیه سفر روحانی به اروپا آوریل ۲۰۱۶
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با رادیو صدای زنان مارس 2016
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با کانال تلویزیونی چشمانداز علیه سفر روحانی به اروپا ژانويه 2016
- مصاحبهی آناهیتا رحمانی با رادیو پیام پیرامون قتل فرخنده نمادی از تحجر و ستیزهگری دینی مارس ۲۰۱۵
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با رادیو صدای زنان نوامبر 2014
- مصاحبهی آناهیتا رحمانی با رادیو پیام پیرامون انقلاب اکتبر؛ مسئله زنان؛ دستاوردها و ضعفها نوامبر ۲۰۱۳
- مصاحبهی آناهیتا رحمانی با کانال تلویزیونی چشمانداز پیرامون نقش زنان در جنبش کارگری می ۲۰۱۳
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با کانال تلویزیونی چشمانداز پیرامون انتخابات در ایران می 2013
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با رادیو صدای زنان پیرامون انتخابات در ایران می 2013
- مصاحبهی آناهیتا رحمانی با رادیو پیام پیرامون جنبش زنان و برهنگی اعتراضی مارس ۲۰۱۳
- مصاحبهی آناهیتا رحمانی با رادیو پیام پیرامون خشونت علیه زنان ژانویه ۲۰۱۳
- مصاحبهی آذر درخشان با رادیو همبستگی پیرامون حکم سنگسار سکینه آشتیانی دسامبر 2011
- مصاحبهی آذر درخشان با افق برابری (پرسش و پاسخ) در مورد موقعیت زنان نوامبر 2011
- مصاحبهی آذر درخشان با جمشید گلمکانی دربارهی کمپین آزادی کبری رحمانپور آگوست 2011
- مصاحبهی آذر درخشان با راديو صدای زنان ژوئن 2011
- مصاحبهی آذر درخشان با افق برابری / راهکارهای سوسیالیستی در جنبش رهایی زن- بخش دوم آگوست 2011
- مصاحبهی آذر درخشان با افق برابری / راهکارهای سوسیالیستی در جنبش رهایی زن- بخش اول جولای 2011
- مصاحبهی فریبا امیرخیزی با رادیو دمکراسی شورایی پیرامون مبارزات زنان در ایران و منطقه مارس 2011
فعالیتهای محلی
- شرکت در کنسرت کنفرانس جهانی زنان در نپال / برمن فوريه 2016
- تظاهرات در حمایت از پناهندگان - انگلستان / بلژیک / آلمان: برمن سپتامبر 2015
- آکسیون علیه قتل شاهرخ زمانی – تورنتو سپتامبر 2015
- علیه تحرکات و قوانین پناهجوستیزانه در شهر هامبورگ - آلمان: برمن نوامبر 2015
- آکسیون اعتراضی علیه اعدام در ایران – تورنتو می 2015
- حمایت از مبارزات مردم کوبانی - انگلستان/ هلند / آلمان: برمن- دوسلدورف / بلژیک نوامبر 2014
- آکسیون علیه اسیدپاشی به زنان در ایران – انگلستان اکتبر 2014
- آکسیون علیه قانون زنستیز شریعت در بریتانیا – انگلستان آوريل 2014
- حمایت از حق سقطجنین- بلژیک مارس ۲۰۱۴
- برگزاری آکسیون عليه سنگسار زنان – فرانکفورت دسامبر 2013
- حمایت از حق سقطجنین – بلژیک مارس 2013
- آکسیون اعتراضی در برابر سفارت ایرلند در بروکسل – بلژیک نوامبر 2012
- گردهمایی علیه حجاب اجباری در المپیک در لندن – انگلستان آگوست 2012
- آکسیون اعتراضی درحمایت از حقوق شهروندان افغان در ایران - انگلستان / کانادا / بلژیک / هلند جولای 2012
- آکسیون علیه دستگیریهای فعالین کارگری در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا- کانادا جولای 2012
- حمایت از حق سقطجنین – بلژیک مارس ۲۰۱۲
- همبستگی با مردم افغانستان – فرانکفورت ژوئن 2011
حمایت از خیزشهای «بهار عربی»
آلمان: برمن / انگلستان / هلند / بلژیک / کانادا فوريه 2011
جایگاه نشریه:
- نشریهی سازمان زنان هشت مارس در طی سالیانی که انتشار یافته تلاش کرده است ابعاد گستردهی فرودستی زنان را که رژیم زنستیز جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان و امپریالیستهای مردسالار به طرق گوناگون و در ابعادی بهمراتب گستردهتر از گذشته بر زنان اعمال میکنند افشا نماید؛ تلاش کرده تا نشان دهد که اعمال این فرودستی چگونه بر زندگی میلیاردها زن تأثیر گذاشته و زندگیشان را به تباهی کشانده است. تلاش این بوده است که علل ریشهای و روابطی که پایهی این ستم و بیعدالتی است را به شکلی مؤثر و قانعکننده افشا نماید؛ تا بتواند نیاز به انقلاب از طریق سرنگونی رژیم زنستیز جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان و قطع هرگونه دخالت امپریالیستهای مردسالار در جهت برقراری یک جامعهی نوین که هیچ شکلی از ستم و استثمار در آن نباشد را پیش گذارد.
- این نشریه وظیفهی مهمی در رابطه با امر آگاهی انقلابی زنان بر عهده گرفته است. نشریهی هشت مارس تلاش کرده است به موضوع ستم بر زن که نتیجهی یک نظام طبقاتی پدر/مردسالار است، بپردازد و از این طریق یک رابطهی دیالکتیکی بین آگاهی انقلابی و تحول واقعیت مادی ایجاد کند.
زنان خودبهخود به آگاهی انقلابی دست پیدا نمیکنند. درست است که میلیونها زن هرروزه در زندگیشان این ستم را تجربه میکنند و بسیاریشان به درجاتی علیه آن دست به شورش میزنند؛ اما آگاهی داشتن از علل و ریشههای ستم و چگونگی رفع آن میتواند توسط نشریه و فعالینی که به گرد آن فعالیت میکنند به میان تودههای زن برده شود. باید در نظر داشته باشیم که در جامعه حتی آن دسته از زنانی که به انحای مختلف علیه ستم بر زن و یا علیه ستم بر خودشان مبارزه میکنند و در برابر اجحافات و سرکوبگریهای رژیم - مثل حجاب اجباری - مقاومت میکنند، اما به خاطر نداشتن آگاهی انقلابی و نشناختن راه برونرفت از این همه ستم، در مقابل نظریاتی که در برابرشان قرار میگیرند - هم از جانب گرایشهای رفرمیست و لیبرال جنبش زنان و هم از جانب طبقهی حاکمه و بهطور کلی در برابر ایدههایی که در چارچوب نظام حاکم است - گیج و ره گمکرده میشوند و همین امر مانع اصلی تکاملشان میشود. وظیفهی نشریه این است که بتواند این موانع را تا آنجا که میتواند شناسایی کرده و به شکلی قانعکننده آن را کنار بزند؛ تا از این طریق بتواند این دسته از زنان را درگیر مسائل عمده برای تغییر ریشهای در موقعیت زنان بکند.
- نشریهی هشت مارس نقش افشاگرانه و تبلیغی بر اساس یک جهتگیری انقلابی دارد، درعینحال نقش سازمانده هم در سطح درونی و هم بیرونی را بر عهده دارد. قائل شدن به چنین نقشی برای نشریه، به نقش آگاهی انقلابی و رابطهی میان این آگاهی و ابتکار عمل زنان در مبارزه مربوط میشود. مهمترین وظیفهای که نشریه بر عهده دارد، افشاگری از ماهیت نظام در برابر تودههای زنی است که تحت ستم و استثمار هستند؛ اینکه به تودههای زن نشان داده شود که درد و رنج آنان با دیگر اقشار و طبقات ستمدیده در ارتباط است و چگونه همه این ستمها در ماهیت و عملکرد نظام سرمایهداری حاکم بر جهان نهفته است و این واقعیت مهم که تودههای میلیونی زن نباید اینهمه درد و رنج و خشونت را تحمل کنند. وقتی زنان به این امر واقف شوند که آنچه که بر سر آنان میآید نتیجهی کارکرد یک نظام است و مهمتر وقتی به این امر آگاه شوند که میتوانند با سرنگون کردن این نظم که آنان را اینچنین اسیر کرده است، وضع را بهطور ریشهای عوض کنند، آنگاه انرژی آنان هزاران بار بیشتر آزاد میشود و میل به یادگیری و اشاعهی آن در جامعه، میل به تغییر این اوضاع به شکل قدرتمندتری در خواهد آمد. درعینحال باید به تودههای زن گفته شود که نه فقط باید این مسائل را بهطور ریشهای درک کنند، بلکه باید جایگاه دیگر گرایشها در جنبش زنان نسبت به عملکرد نظام در برخورد به زنان و سایر رخدادهای جامعه را نیز تشخیص دهند.
اما این ابزار مهم آگاهیِ انقلابی و سازمانده را نمیتوان تنها از طریق دنیای مجازی به میان زنان برد. بسیج و سازماندهی و خصوصاً متشکل کردن زنان، در دنیای واقعی و مادی امکانپذیر است و نه در دنیای مجازی. درنهایت این فعالین انقلابی زنان هستند که از همهی این ابزارها برای بسیج و سازماندهی و متشکل کردن زنان استفاده خواهند کرد. آنچه که باید در نظر داشت این است که فعالین و دوستداران این تشکیلات بدون نشریه نمیتوانند به بسیج و متشکل کردن زنان بپردازند. با این نگاه است که این نشریه را باید جسورانه و گسترده در بین زنان پخش کرد و به بحث و گفتگو پیرامون موضوعات آن در بین آنان - برای سازماندهی و متشکل کردنشان - دامن زد.
رژیم زنستیز جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان و کل نظام سرمایهداری امپریالیستی حاکم بر جهان، به طرق گوناگون ذهنیتی را شکل دادهاند که نشان دهند نظامشان بسیار قدرتمند است و در برابر آن نمیتوان کاری کرد. خصوصاً در دورهای که در صحنهی مبارزه بدیل انقلابی و قابل اتکایی هم در مقابل این نظام موجود نیست. امروزه تودهی وسیعی از زنان این ذهینت را دارند که حداکثر کاری که میتوانند انجام دهند این است که وضعیت خودشان را در چارچوب همین نظام بهتر کنند. اینگونه است که طبقهی حاکمه در دورههای معینی میتواند خیل وسیعی از اینان را - مثلاً به گرد انتخابات و انتخاب بین بد و بدتر- بسیج کند. همهی این مسائل است که اهمیت و جایگاه سازماندهی و انتشار مرتب نشریهی هشت مارس و کلاً تولیدات نظری ما را برجسته میسازد؛ تولیدات نظرییی که هم عمقِ ماهیت رژیم ستمگرانه و استثمارگرانهی حاکم را افشا مینماید و هم پایهی مادی و واقعی این حقیقت را پیش میگذارد که با آگاهی انقلابی و متشکل شدن و در اتحاد با نیروهای انقلابی و کمونیستی میتوان به این همه ستمگری خاتمه داد. بر این پایه است که میتوان زنان بیشتری را با خود متحد و همراه نمود. فعالین این تشکیلات و همهی دوستداران آن با این جهتگیری است که میتوانند از این نشریه استفاده کنند.
نشریه تلاش کرده است دیدگاهها و گرایشهایی که میخواهند زنان را به گرد نظام و یا جناحهایی از همین نظام سوق دهند، افشا نماید. گرایشهایی که در بیست سال گذشته به اشکال گوناگون تلاش کردهاند که چنین وظیفهای را در بین زنان تبلیغ و ترویج کنند. نمونهی آخر آن «تغییر چهرهی مردانه مجلس» است. اگرچه این یک حقیقت است که زنان در مدارج بالا و سیاستگذاری نقشی ندارند - حال بگذریم از اینکه منظور از به راهاندازی این کمپین زنان طبقات مرفه و طبقهی حاکمه است - ولی هدفشان این است که به این وسیله زنان را حداقل به زیر رهبری جناحی از همین نظام بکشانند و تلاششان این است که به درجات زیادی این کار را بر پایهی شرایطی که طبقهی حاکمه تلاش دارد به خورد تودهها بدهد - فکر و عمل آنان را در جهت استحکام نظامشان در آورد - انجام دهند. این گرایش از دوران خاتمی تاکنون اینچنین عمل کرده است. اینان به زنان میگویند: «باید واقعبین باشیم!» اما مرکز این «واقعبینی» که در نظرات و عملکردشان در کمپینها و همگراییها متفاوت پیش گذاشتهاند، این است که پشت یک جناح «اصلاحطلب» همین نظام را بگیریم. این واقعبینی متعلق به طبقهی معینی است که میخواهد در چارچوب یک نظام مرد/پدرسالار جایی برای طبقهاش ایجاد کند و از این نظر واقعبینی طبقاتی خود را پیش میگذارد؛ اما هیچ چیز غیرواقعیتر از این نیست که تصور شود رژیم زنستیز جمهوری اسلامی را میتوان اصلاح کرد و آن را ذرهای به سمت منافع اکثریت زنان که زنان کارگر و زحمتکشاند، سوق داد.
یکی از وظایفی که نشریهی هشت مارس بر عهده گرفته است، افشای این طرز تفکر و پیش گذاشتن راه صحیح در مقابل زنان است؛ اما کماکان این نگاه در بین تودههای زن حداقل در بین زنان طبقهی میانی جامعه جایی برای ابراز دارد. در نتیجه ما باید مبارزهی عظیمی هم در عرصهی نظری و هم عملی در بین زنان و در افشای این گرایشها انجام دهیم تا بتوانیم به درجاتی از قرار گرفتن زنان تحت رهبری این طرز تفکر جلوگیری نموده و به گسست از آن کمک کنیم.
نشریهی هشت مارس تلاش کرده است به مطالبات پایهای زنان و ارتباط این مطالبات با سرنگونی رژیم زنستیز جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان بپردازد و از این طریق به ارتقای آگاهی انقلابی و وحدت صفوف زنان به حول این خواستهها یاری رساند.
بهطور خلاصه، نشریه از این زوایا بهمثابهی مبلغ و مروج بوده و در خدمت به جنبش انقلابی زنان نقش بازی میکند. جسارت داشتن در امر اشاعهی نظرات انقلابی از اهمیت زیادی برخوردار است. نشریه را باید بهطور وسیع پخش و بر حولش به مبارزه دامن زد. اگر فعالیتهای ما، فراخوانهای ما، نشریات ما و ... حس خلاف جریان رفتن، حس اطمینان به راه را در خود نداشته باشد، نمیتواند هیچ فعالیت انقلابی مؤثر و هدفمندی را سازماندهی کند. ما در دورهای به سر میبریم که سیطرهی ارتجاعیِ نیروهای زنستیز بنیادگرایان مذهبی و غیرمذهبی و امپریالیستهای مردسالار بر جهان حاکم است و تلاششان این است که به تودههای مردم بگویند که تنها راه، انتخاب از بین یکی از اینان است. نقش نشریه این است که همهی ادعاهای دروغین این نیروهای ارتجاعی و زنستیز و سرکوبگر را افشا کند و در بین تودهها به مبارزه دامن زند. اینچنین میتوان نهتنها به ارتقای هرچه بیشتر آگاهی فعالین این سازمان دست یافت بلکه میتوان به تعمیق و صیقل یافتن هر چه بیشتر این گرایش انقلابی خدمت نمود. آنچه که تبلیغ و ترویج ما را در نشریه میتواند برای تودههای وسیع زنان جذاب کند، متکی بر حقیقت بودن آن است؛ یعنی انگشت گذاشتن بر روی ستم خاص به زنان و ربط این ستم و مطالبات پایهای زنان به کل مناسبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که سر منشأ این ستم و سایر ستمهای وارده بر مردم در جامعه است. تنها از این طریق است که میتوان با توهماتی که نظام حاکم در بین مردم و در اینجا زنان به وجود میآورد مبارزهی جدی و اصولی به راه انداخت و اینگونه میتوان تعداد وسیعی از زنان را با حس اعتماد به راهمان بسیج کرد تا بتوانند نیرو و انرژی خود را برای ساختن دنیای دیگری رها کنند؛ دنیایی که در آنهمهی انسانها فارغ از جنس و ... آزاد و رها زندگی کنند.
به همین دلیل نشریهی ما خط راهنمایی را پیش میگذارد تا زنان بتوانند هم درکشان را از عملکرد نظام طبقاتی پدر/مردسالار حاکم بر جهان بالا ببرند و هم فعالینی که به حول این نشریه فعالیت میکنند، متحد و هماهنگ عمل کنند و اینگونه یک فعالیت هدفمند را در یک جهت هدفمند برای ایجاد جنبشی انقلابی و در خدمتِ به وجود آمدن بدیلی انقلابی، سازماندهی کنند.
نقش و جایگاه کار تودهای:
یکی از فعالیتهای مهم و تعیینکننده برای ما پیشبرد «کار تودهای» در بین زنان است. بدون بسیج و سازماندهی در ابعاد وسیع نمیتوان به تعمیق نگرش و خط دست یافت. به همین دلیل پس از ۱۸ سال کار مستمر و متمرکز در جنبش زنان کماکان موضوع «کار تودهای» یکی از مباحث مرکزی سازمان زنان هشت مارس بهعنوان یک تشکل تودهای زنان است. پیشبرد این فعالیت نقش تعیینکننده در تحول فرد و جمع ایفا میکند. داشتن رابطه با تودهها بهطور عموم و بهطور مشخص رابطه با تودههای زن ما را قادر میسازد که نبض تودهها را در دست داشته باشیم تا بتوانیم بر مبنای گرههای ذهنی آنان که عامل اصلی بازدارندهی دخالتگریشان در امر مبارزه است، پاسخگو باشیم.
امروزه ما در اوضاع سختی به سر میبریم. اوضاعی که از یک طرف نیروهای بنیادگرای مذهبی و انواع و اقسام نیروهای واپسگرا و امپریالیستها فضای فکری را اشغال کردهاند؛ از یک طرف سیطرهی وحشیانهی جنایاتشان بر ذهن و زندگی مردم دنیا سنگینی میکند و از طرف دیگر با تبلیغات و اشاعهی نظرات بهغایت تسلیمطلبانه، سر فرود آوردن در مقابل این شرایط را بر ذهن و عمل مردم حک میکنند؛ طوری که حس ناامیدی و بیآیندهگی و تحمل وضع موجود در دنیا را حاکم کنند. رژیم تئوکراتیک جمهوری اسلامی نیز جامعه را عمدتاً با سرکوب و خونریزی مرعوب کرده است، هرچند مقاومتها و تحرکات خودبهخودی وجود دارد اما نیرو و بدیل انقلابی در صحنه حضور ندارد.
این شرایط دهشتناک است که بسیاری از تودههای زن را خواسته و ناخواسته در چارچوب همین مناسبات ستم و استثمار قرار داده است و متقابلاً این سوال را برجستهتر، واقعیتر و ضروریتر از هر زمان دیگر در مقابل ما قرار داده است که در برابر این اوضاع بار دیگر این سوال را در مقابل ما و همه نیروهای انقلابی قرار داده است که آیا میخواهیم صرفاً یک تشکل معترض باشیم و یا به دنبال تغییر این اوضاع هستیم؟ در شرایطی که زنان در ابعاد میلیاردی و در گسترهی جهانی ستمدیدهترین ستمدیدهگان هستند، میخواهیم حداکثر در جبهه مقاومت باقی بمانیم یا میخواهیم تبدیل به بخشی از جنبش انقلابی برای تغییر ریشهای این دنیا شویم؟ میخواهیم در مقابل این سیستم افسارگسیخته و نابودگر صرفاً دفاع کنیم یا با اعتقاد و اعتماد راسخ به حقانیت راهمان برای بر هم زدن این اوضاع به دشمن تعرض کنیم؟ قطعاً پاسخ صحیح به این سوال این است که ما مفسران این اوضاع نبوده و نمیخواهیم باشیم، بلکه میخواهیم بخشی از نیروهایی باشیم که برای تغییر این اوضاع به نفع تودههای میلیونی فعالیت آگاهانه و انقلابی میکنند.
تفاوت ما بهعنوان یک تشکل کوچک اما انقلابی زنان در چیست؟ تفاوت ما در آگاهی، تشکلیابی و خلاف جریانی ـ که به نظر غیرقابل تغییر میرسد ـ حرکت کردن است. امروزه آلترناتیوی در مقابل تودهها نیست. تودهها افق، برنامه و سازمانهای متشکل روشن و آگاه در مقابل خود نمیبینند.
بنابراین برای ما بهعنوان بخشی از نیروهای انقلابی زنان خلاف این اوضاع حرکت کردن از اهمیت حیاتی برخوردار است. از یک طرف باید سختی اوضاع را بهدرستی تشخیص دهیم و آگاه باشیم که بدون در دست گرفتن اهداف سیاسی و تشکیلاتی این سازمان و پاسداری عملی از آن چه که تاکنون به آن رسیدهایم، نمیتوانیم در مقابل این اوضاع تاب آوریم. از طرف دیگر تکامل هر چه بیشتر نگرش انقلابی ما به این وابسته است که بتوانیم این کیفیت را به درون تودههای زن برده و از طریق کار تودهای مستمر، پیگیر و هدفمند شرایط را برای عمق بخشیدن به نظراتمان مهیا کنیم.
همواره باید در نظر داشته باشیم که در مقابل این اوضاع بد و بهظاهر «غیرقابل تغییر»، شرایطی هم فراهم شده است که خیل عظیمی از مردم و خصوصاً زنان از بیحقوقی، فقر، جنگ، گرسنگی و دربهدری به ستوه آمدهاند؛ یعنی شرایطی که میلیونها زن را در غیرانسانیترین موقعیت قرار داده است طوری که همچون کوه آتشفشانی در معرض انفجار قرارگرفتهاند. انبار باروتی که خارج از ارادهی ما انباشته شده و نیاز به جرقهای آگاهانه دارد تا تبدیل به حریقی گسترده شود. از این منظر ما میتوانیم و باید با جسارت و اعتماد به این واقعیت مادی مقابلمان و درستی نگرشمان در بین زنان به تبلیغ و ترویج بپردازیم. اینچنین روشی هم میتواند از یک طرف کیفیت تا کنونی نگرش ما را ارتقا دهد و هم از دیگر سو کمیت را افزایش دهد. این درست است که در تحلیل نهایی، این کیفیت نگرش انقلابی است که نقش تعیینکننده دارد، اما بدون جلب و بسیج افراد بیشتری به گرد این نگرش در دراز مدت به کیفیت این نگرش نیز ضربه وارد خواهد شد.
ما باید بتوانیم با اتکا به پتانسیل موجود مسیر حرکت به سمت رهایی را در مقابل خودمان و دیگر زنان ترسیم کنیم. باید بتوانیم با شجاعت بگوییم کجا ایستادهایم و به کجا میخواهیم برویم. بدون اینکه از سختی و پیچیدگی راه هراسی به دل راه دهیم، سعی کنیم با اتکا به شناخت و توان هزاران زن پیچیدهگی راه را هر چه بهتر و دقیقتر درک و راه تغییر را طرح و عملی کنیم.
امروزه ما در دورهی سختی به سر میبریم این یک واقعیت عینی است اما تأکید بر این واقعیت به معنای این نیست که در همین شرایط زنان عاصی از همین اوضاع، عاصی از موقعیت خود و اطرافیانشان وجود ندارند. باید برایمان روشن باشد که برقراری رابطهی نزدیک با تودههای زن صرفاً مسالهی روش نیست بلکه بیان یک جهانبینی معین است.
این درست است که شرایط عینی نقش مهمی را درصحنهی مبارزاتی بازی میکنند؛ اما این نیز درست است که یک نیروی انقلابی نیز میتواند با پیشبرد فعالیت انقلابی، بسیج و سازماندهی تودهها به درجات معینی به تغییر اوضاع کمک کند.
باید در نظر داشته باشیم که تبلیغ و ترویج در بین تودههای زن به این معناست که چگونه به تضادها خصوصاً عمدهی تضادهایی که در جامعه عمل میکنند و در فکر و عمل تودهها بازتاب مییابند، برخورد میکنیم؛ و ارتباط آن را بر اساس موضوع ستم بر زنان توضیح میدهیم و آن تضاد را به سطحی میرسانیم که بگوییم علل این ستمدیدهگی چیست و از کجا میآید؟ اما باید در نظر داشته باشیم که در تبلیغ و ترویج صرفاً نباید در سطح توضیح و واکاوی تضادهای عام باقی بمانیم بلکه باید به قلب مسأله و تضاد خاص وارد شویم و ارتباط آن تضاد خاص را با تضادهای عام توضیح دهیم.
همینطور ما باید در برخورد به سایر گرایشهای طبقاتی، خصوصاً گرایشهای طبقاتی غالب که به درجات مختلف افکار زنان را شکل داده یا روی آنها تأثیر گذاشته، با تبلیغ و ترویج صحیح تأثیر بگذاریم و به افکار آنان جهت صحیح دهیم. افکار طبقات حاکم به اشکال مختلف در درون جامعه و زنان رسوخ نموده و ما در برخورد به آنها علاوه بر تکیهبر نارضایتی بهحق و گرایشهای پیشروشان باید با گرایشهای غلط درون آنها نیز مبارزه کنیم؛ اما این یک مبارزهی فکری ضروری، آگاهانه و رفیقانه است و تفکرات صحیح ما به شکل اتوماتیک انتقال نمییابد. اینگونه نیست که چون ما یک خط درست (عموماً درست) داریم، در نتیجه کافی است که آن را در مقابل تودهها قرار دهیم تا با آن همراه شوند. این نگرش آسانبین و این راحتطلبیِ سیاسی در برخورد به تودهها است.
نکتهی دیگر هم این است که ما نباید پیشتر و بهجای دیگر زنان تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم. چون زنان با یک روش و درجهی مشخص، انگیزه، تمایل و توان ... مشابه وارد مبارزهی سیاسی نمیشوند، ما باید همهی زنان را در معرض آگاهی و موقعیت یک انتخاب آگاهانه قرار دهیم. بعد از آن میتوان و باید در پروسهی کار تودهای جمعبندی کرد و در سطوح مختلف آنان را درگیر امر مبارزه نمود. بسیج نیرو فقط گام اولیهی کار تودهای است اما مهمترین بخش، جهش در آن است؛ جهش برای متشکل شدن و به عهده گرفتن وظایف انقلابی. در طرف دیگر هم هستند زنانی که علاقه و تمایل به مبارزه دارند ولی به دلایل گوناگون از پذیرش وظایف و دیسیپلین انقلابی امتناع میورزند. این دسته از زنان را میتوان در اطراف تشکیلات زنان سازماندهی نمود. پیشبرد این پروسهی کار تودهای به تحکیم و گسترش تشکیلات ما و تقویت جنبش زنان خدمت خواهد کرد. ما باید به هر زنی که به هر شکل و به هر اندازهای که میخواهد و میتواند در امر مبارزه انقلابی کمک نماید، فضا و امکان بدهیم تا در امر مبارزه سهم بگیرد. با داشتن چنین دید گستردهای و اعتماد و اعتقاد به تودهی زنان است که میتوانیم، مجموعهی گستردهای از فعالیتها و حمایتها (از تقبل بالاترین وظایف انقلابی تا کوچکترین مسئولیتها) را در کمک به شکلگیری یک جنبش انقلابی جهت داده و تقویت نماییم.
عدم فعالیت مستمر، نقشهمند، با برنامه و هدفمند در بین تودهها، به سرزندگی و پویایی ما ضربه میزند. وقتی ما با تودهها در میآمیزیم، از آنان میآموزیم. تماس با تودهها انرژی مبارزاتی ما را صدچندان میکند. این را باید به خاطر داشته باشیم که این تودهها هستند که تاریخ را میسازند. آنها نیروی تعیینکننده در بهپیش راندن جامعه هستند و نیمی از این تودهها، زنان هستند. بر پایهی همین اصل صحیح است که میگوییم بدون زنان انقلابی در کار نخواهد بود. داشتن درک علمی و اعتقاد به این موضوع زیربنای حرکت مداوم و پیگیر ما فعالین آگاه در متحول کردنِ خودمان و تودهها خواهد بود.
تشکیلات
یکی از اختلافات مهم ما در طی بیش از ۱۸ سال فعالیت با بسیاری از زنان و جریانات سیاسی در مورد ضرورت تشکیلات متعلق به زنان بوده است. در تفکر و عملکرد بسیاری از فعالین سیاسی و حتی در بین زنانی که در زمینهی رفع ستم بر زن مبارزه میکنند، نیازی به وجود تشکلات متعلق به زنان نیست. این طرز تفکر بر واقعیت موضوع ستم بر زن استوار نیست و از اینرو نمیتواند در تغییر موقعیت ستمدیدگی زنان نقشی را که باید ایفا نماید. این نوع نگاه زنان را خلع سلاح میکند.
وقتی عدهای از زنان (در اینجا منظور زنان انقلابی است) که نظرات نسبتاً مشابهی در مورد تغییر موقعیت ستمدیدگی زنان دارند، تصمیم میگیرند که این ایدهها را با نقشه و برنامه و بهطور هدفمند در یک رابطهی تنگاتنگ با سایر زنان به عمل درآورند به این ضرورت برمیخورند که توان فکری و عملی خود را هم سو و متحد نموده و آن را در یک چارچوب متشکل قرار دهند؛ یعنی به درجاتی به وحدت عمل و نظر دست مییابند؛ اما در این چارچوب متشکل وقتی عدهای به گرد هدف مشترکشان متشکل میشوند، کیفیت نوینی را به وجود میآورند که جمعِ جبریِ کیفیت تکتک آنها نیست؛ و این کیفیت نوین است که در ترسیم اهداف بلندپروازانه و نقشههای جسورانهی بلندمدت و کوتاهمدت نقش مهمی ایفا میکند و افراد میتوانند با تعهد سپردن به اجرای آن نقش مؤثری در رفع ستم جنسیتی ایفا کنند. هرچند در هیچ جمع و تشکلی این امر ارادهگرایانه، سهل و تکخطی پیش نمیرود.
سازمان زنان هشت مارس بهعنوان یک تشکل سیاسی، تودهای و انقلابیِ متعلق به زنان که در تبعید شکل گرفته است همواره در تمام دوران فعالیت خود در امر سازماندهی و تشکیلات نیز با چالشهای مختلف و عمیق نظری و عملی که متأثر از فضای سیاسی همدورهاش بوده است روبهرو شده است؛ که البته عبور از این مسیر پر تضاد بدون اتکا به خط سیاسی عمدتاً صحیحی که در پیش داشتیم، ممکن نبوده است. البته به این معنا نیست که کمبود یا اشتباهی نداشتهایم اما مجموعاً عملکرد ما نشان میدهد که در حفظ و ارتقای امر تشکیلات نیز موفق عمل کردهایم؛ در دورهی سختی که فعالیت انقلابی در مقابل تفکرات پراگماتیستیِ مماشاتطلبانه و سهمخواهانه تقبیح میشود، در دورانی که پیروی از منافع فردی و جاهطلبیهای ویرانگر فردی در مقابل تفکرات رهاییبخش و توجه به منافع جمع، ارجحیت مییابد، در دورانی که فعالیت فردی و پیروی از انتخابهای فردی (بخوانیم انتخابهای موجود و مرسوم) ارزش محسوب میشود و متشکل شدن و تلاش برای اهداف جمعی مذموم شمرده میشود، در دورانی که حفظ و تحمل وضعیت موجود تنها راهحل مقابل پای زنان معرفی میشود و زنان در قبال همدستی و همکاری با سیستم پدر/مردسالار امتیاز به دست میآورند، در دورانی که تحزب و تشکل فقط برای فرودستان جهان مذموم و مقبوح شمرده میشود و طبقات حاکمه امپریالیستی و نیروهای بنیادگرا به حداکثر خود را متشکل و سازماندهی میکنند و از تمام توان فکری و مادی جهان (و حتی توان فکری و مادی تودهها) برای استحکام تشکلات خود بهره میبرند، در دورانی که ایدئولوژی ضد زن که تمام زنان جهان را در یک چرخهی ستمگرانهی واحد خرد و نابود میکند و زنان را در شرایطی قرار داده که هرکدام خود را در برابر چنین سیستم هولناک و مقتدری تنها و بیپناه و ناامید و ... مییابند و ... در تمام این دورانِ سخت برای عبور از تمام این دهشتها سازمان کوچک ما به نیروی محدود اما متعهد و راسخ خود اتکا کرده است و تمام تلاش خود را معطوف داشته تا به هر طریقی خود را به منبع اصلی و واقعی قدرت یعنی تودهها و خصوصاً زنان متکی نماید و تضادهای تشکیلاتی درونی و بیرونی خود را به شکلی حل کند که بهعنوان یک نیروی انقلابی امکان پیشروی بیابد. هرگز برای گسترش کمی از مواضع صحیح سیاسی خود عقبگرد نکرده و برای حفظ نیرو در مقابل تضادها کرنش نکرده است و بر منشور سیاسی و آییننامهی تشکیلاتی منطبق بر آن پای فشرده است، منشور و آییننامهای که خود یکی از دستآوردها این تشکیلات هستند.
تلاش همواره این بوده است که در امر فرم تشکیلاتی نیز پیشروی نموده و دستآوردهای جنبش انقلابی و جنبش زنان را جذب نماییم و نقاط ضعفمان را به نقطهی قوت بدل کنیم. در مقابل دوری جغرافیایی از ایران و افغانستان خود را به درجاتی بر دستاوردهای جنبش بینالمللی زنان مرتبط و متکی کردهایم، در مقابل پراکندگی جغرافیایی - واحدهای کشوری و محلی را ایجاد و سازماندهی کردهایم، در مقابل تضاد زبان فارسی و زبان کشورهای میزبان در حد توان مواضع سیاسیمان را به زبان کشورهای میزبان ترجمه و وارد تعامل سیاسی و عملی شدهایم و ...
کارکرد تشکیلاتی سازمان زنان هشت مارس از بدو تأسیس تاکنون بسیار ساده ولی مؤثر بوده است:
منشوری موجود است که شالوده اصلی وحدت فعالین آن است.
آئیننامهای دارد که شرایط پیوستن هر زنی که خود را با افکار این سازمان نزدیک میبیند را مهیا کرده است.
مجمع عمومیای دارد که بیان ارادهی جمعی این تشکل است، خصوصاً در بُعد وظایف سیاسی آنکه نقش تعیینکنندهای برای سازماندهی مبارزه علیه رژیم زنستیز جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان و کلیهی امپریالیستهای مردسالار دارد.
هیأت مسئولینی دارد که بهطور جمعی فعالیتهای این سازمان را هدایت میکنند.
واحدهای محلی دارد که علاوه بر تعهد داشتن به برنامهها و نقشههای مرکزی، فعالیتهای مستقل خود را نیز بهپیش میبرند.
مسألهی مالی:
این سازمان هیچگونه وابستگی مالی به نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی نداشته و ندارد.
از نظر مالی اتکای اصلی سازمان زنان هشت مارس برای پیشبرد اهداف خود به تودهها و همیاری اعضا و دوستداران خویش است.
اگرچه همواره تأمین بودجه مالی برای پیشبرد فعالیتهای انقلابی یکی از مشکلات این تشکیلات بوده است. ولی به مانعی جدی مبدل نشده است.
رفع مشکلات مالی نیز مثل دیگر عرصههای فعالیت بدون اتکا به تودهها تأمین نمیشود. موضوع اتکا به تودهها بدین معناست که بتوانیم با کار سیاسی مشخص آنان را در این زمینه تا حدودی که میتوانیم بهطور آگاهانه به همکاری و همیاری ترغیب نماییم
زمانی که به این اصل درست معتقدیم که بدون تودهها و درگیر کردن آنها در همهی زمینههای فعالیت انقلابی قادر نخواهیم بود پیشرفتی واقعی داشته باشیم، در زمینهی رفع مشکلات مالی نیز این اصل درست صادق است.
سایت
سایت هشت مارس مهمترین خروجی ما در فضای سایبری است. این سایت اولین سایت زنان است (اولین سایتی که از زمان به وجود آمدن این امکان در فضای اینترنت، در جنبش زنان راهاندازی شد) که از زمان ایجاد آن تاکنون در خدمتِ اشاعهی نظرات گرایش انقلابی زنان بوده است. بر این اساس علاوه بر درج مقالات، اعلامیهها، گزارشها و ... این سازمان، منعکسکنندهی نظرات گرایش انقلابی درون جنبش زنان نیز هست و از این طریق تلاش کرده است که به گسترش نظرات این تشکل و گرایش انقلابی زنان کمک کند. در این راستا کوشش کرده است علاوه بر درج مقالات، بیانیهها، گزارشها، مصاحبهها و کلیپها و ... به گردآوری فیلم و تصاویر مربوط به مبارزات زنان در سطح جهانی نیز توجه کند. مجموعه فعالیتهای ما در این تارنما به درجاتی توانسته است به ارتقای آگاهی زنان خدمت کند.
فیسبوک:
اگرچه در شرایطی زندگی میکنیم که رسانههای عظیم خبرپراکنی و تولید فکر، ایدئولوژی و فرهنگسازی اساساً در انحصار سيستم سرمايهداری پدر/مردسالار حاکم و منافع آنان است، اما نیروهای انقلابی هم میتوانند در سطح معینی از این امکانات استفاده کنند. میگويیم سطح معینی، به دو دلیل: یکم، بخش زیادی از مردم جهان در کشورهای موسوم به جهان سوم و خصوصاً زنان، سواد و دانش و یا امکان دسترسی و یا قدرت خرید تلفن هوشمند، کامپیوتر و ... و یا قدرت پرداخت هزینهی اتصال به شبکهی اینترنت را ندارند؛ بنابراین مخاطبان این شبکهی ارتباطی عمدتاً قشری از مردم شهرنشین بسیاری از این کشورها را تشکیل میدهند. دوم، فیسبوک یکی از شبکههای اجتماعی مهم در دنیای مجازی است که در بهترین حالت میتواند تا حدی به تبلیغ و اشاعه افکار انقلابی و ایجاد ارتباط در فضای مجازی یاری نماید؛ اما کماکان برای نیرویی که خواهان تغییر دنیای مادی است، عرصهی اصلی مبارزه نیز دنیای مادی است. هرچند فضای مجازی و دنیای مادی باهم رابطهی دیالکتیکی دارند اما میدان اصلی مبارزه دنیای مادی است. به همین دلیل هم فعالیت اصلی و تعیینکننده برای هر نیروی انقلابی ازجمله سازمان زنان هشت مارس، سازماندهی اشکال مختلف فعالیتهایی است که بتواند ارتباط مستقیمتر، ملموستر و مؤثرتری را با تودهها به وجود آورد؛ تا از این طریق بتواند در یک ارتباط نزدیک و تنگاتنگ به تعمیق خط و گسترش تشکیلاتی کمک نموده و تودههای زن را نیز برای خدمت به انقلاب و تغییر جهان بسیج و سازماندهی نماید.
اما این به معنای آن نیست که استفاده از ابزار و شبکههای ارتباطی بیاهمیت و بیتأثیر است، خصوصاً در عصری که استفاده از تکنولوژی تبدیل به یکی از راههای ارتباط انسانی شده است. با این تأکید که مانند هر ابزار دیگری قدرت و ایدئولوژی طبقات حاکمه بر نحوهی تولید و گسترش و استفاده از آن تأثیر به سزایی دارد و مستقیماً به کاربران آن نیز منتقل میشود، از فردگرایی، مصرفگرایی، ایدئولوژی ضد زن و ... با آگاهی به تمام جوانب این امر کماکان تکنولوژی اطلاعاتی و در صدر آن اینترنت و فیسبوک و ... میتواند وسیلهای باشد برای آشنایی با نظرات، نقدها، تبادلافکار، خبررسانی و تبلیغ و ... در سطحی جهانی. وسیلهای است که اگر فعالانه و با نقشه و برنامه مثل هر فعالیت دیگری مورد استفاده قرار گیرد، میتواند افراد بیشتری را با اهداف و سازمان ما آشنا کرده و به درجات معینی آن دسته از زنانی که با ایدههای ما آشنا شدهاند و بهخصوص آنانی که خواهان فعالیت انقلابی علیه ستم بر زن هستند را به ما نزدیک کند. با این درک و نگاه بود که سازمان زنان هشت مارس نیز لازم دید که بخشهایی از این دنیای مجازی را در خدمت به پخش نظرات، فعالیتها و... خود قرار دهد.