تجارت سکس، بردهداری مدرن در عصر امپریالیسم
آناهیتا رحمانی
«من (ایلی) در یک خانوادهی پرجمعیت در اوگاندا به دنیا آمدم که به دلیل فقر در سن هفت سالگی مرا به یک خانوادهی دیگر دادند. در آنجا مرتبا از سوی مردِ خانواده مورد اذیت و تجاوزِ جنسی قرار میگرفتم تا سن ۱۵ سالگی که مرا مجبور کرد با او ازدواج کنم. اما اذیت و آزارهای او بیشتر شد تا اینکه با پیشنهاد یکی از همسایهها برای کار کردن به عنوان نظافتچی در خارجِ کشور موافقت کردم. ما یک گروه شش نفره بودیم که با هواپیما به انگلستان رفتیم. ما مستقیما به خانهي یک مرد سفیدپوست برده شدیم. او به ما گفت برای پرداخت پول هواپیما و پاسپورت باید به عنوان فاحشه برای او کار کنیم. ما در آن خانه زندانی بودیم و تحت کنترل شدید قرار داشتیم...»۱
در طول تاریخِ جوامعِ طبقاتی ابعاد تجارتِ سکس تا بدین حد گسترش نیافته است. از سی سال پیش به این سو با رشد گلوبالیزاسیون، تجارتِ سکس که در آن زنان و کودکان هم چون بردهي جنسی خرید و فروش میشوند، ابعادی هولناک و انفجاری یافته است. این تجارت به خاطر سودآوری بسیار بالا و ریسکِ محدود آن برای قاچاقچیان، توجه بسیاری از باندهای تبهکار مافیایی مواد مخدر و اسلحه را به خود جلب کرده، به طوری که به سرعت دارد جای قاچاق مواد مخدر و اسلحه را میگیرد. شکارچیانِ انسان با قاچاقِ زنان و کودکان از کشورهای فقیری که به دلیل رشد گلوبالیزاسیون، معضلاتِ اقتصادیِ جدی دارند به کشورهای ثروتمند و غربی، آنها را به کالای سکس تبدیل کرده و سودهای هنگفتی به چنگ میاورند. سود حاصل از این تجارتِ کثیف سالانه بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار است که بخش جداییناپذیر از اقتصاد و عملکرد سرمایهداریِ جهانی - امپریالیستی هم در عرصهي اقتصاد و هم در عرصهي ایدئولوژی است که به هولناکترین وجهی خشونت علیه زنان را نهادینه میکند.
به راستی چرا در زمانی که بشر توانسته تا بدین حد در عرصههای علمی و تکنولوژی پیشرفت کند و توانایی باروری در تولید را بالا ببرد، که باید در خدمت رفاه و آسایش انسانها باشد آنها بیش از پیش گرستهتر و فقیرتر و بیخانمانتر میشوند؟ این چه جهانیست که هر چه بیشتر ثروت تولید میکند و هرچه بیشتر به یک کل واحد تبدیل میشود به جای ترقی و بهبود وضعیت انسانها، مصیبت بیشتری برای میلیونها نفر ایجاد میکند؟ این چه جهانیست که در آن، نیمی از جمعیت جهان یعنی زنان، موقعیتشان تا بدان حد سقوط کرده که به عنوان بردهي سکس در میادین و خانهها و فیلمهای پورنو و بازارهای تجارت سکس برای لذت بخشی به مردان و کسب سود برای جاکشان دولتی و غیردولتی به خرید و فروش میرسند؟ این چه جهانیست که نظام مردسالار حاکم برای کنترل کل جامعه به نیمی از آن یعنی مردان امتیاز میدهد؟ برای پاسخ به این سوالات، امپریالیسم به عنوان اصلیترین نیروی هماهنگکنندهی تمام روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطح جهان ظاهر میشود که برای تحقق مافوق سود و فائق آمدن بر رقبای خود از هیچ جنایت و کشتار و به راه انداختن جنگهای ویرانگر و مجبور کردن میلیونها انسان به ترک خانه و کاشانه و کشور خود، رویگردان نیست. در این میان قربانیان اصلی همهی این فجایع زنان هستند. گسترش سیستماتیک مردسالاری در تمام عرصههای اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی نتیجهی اجتناب ناپذیر عملکرد این نظام مردسالار سرمایهداری است. امپریالیسم به عنوان یکی از مراحل سرمایهداری که از شکل تجاری و اقتصاد آزاد به مرحلهی فعلی انحصارات تغییر یافته است، باعث رشد هر چه بیشتر سرمایهی مالی و تمرکزِ قدرت سرمایهی مالی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی شده است که تمام عملکردها و معادلاتِ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان را شکل میدهد. این واقعیتی انکارناپذیر است که امپریالیسم تنفروشی را در مقیاسی که تاریخ به خود ندیده گسترش داده است. با گسترش گلوبالیزاسیون که بیکاری، فقر و وخامت اقتصادی و از هم گسیختگی ساختمان اجتماعی از نتایج آنست، گریبان بسیاری از مردم جهان سوم را گرفته که باعث هر چه بیشتر شدن فاصلهی طبقاتی و فقر و فلاکت اکثریت مردم جهان در مقابل انباشت ثروت در دست عدهای بسیار قلیل گردیده و در بستر چنین مناسبات اقتصادی، ما شاهد یک جنگ وسیع و همه جانبه علیه زنان هستیم که هم به وسیلهی بنیادگران مذهبی، همچون رژیم زنسیتز جمهوری اسلامی و داعش و .... هم به وسیله امپریالیستها اعمال میگردد که به طرز هولناکی در بسیاری از کشورها همچون موقعیت زنان در عراق به عقب رانده است.
گسترش جنگها و به طور مشخص، جنگی که امروز در خاورمیانه شاهد آن هستیم، شرایط را برای مافیای قاچاق انسان هموارتر از همیشه کرده است. بسیاری از پدر و مادرها در اثر جنگ و بمباران کشته شدهاند و کودکانِ دختر و پسر آنها طعمههای بسیار خوبی برای شکارچیان انسان شدهاند. در عین حال به خاطر شرایط جنگی، بسیاری از مادران مجبورند برای اینکه کودکانشان زنده بمانند، دست به تنفروشی بزنند؛ و یا خانوادههای فقیر برای زنده ماندنِ بقیهی اعضای خانواده، دختران خردسالشان را در ازا مبلغی ناچیز بفروشند که بسیاری از این دختران خردسال سر از فاحشهخانههای کشورهای غربی در میآورند و باید به مردان این کشورها سرویس جنسی بدهند.
هر ساله صدها هزار زن و دختر از کشورهای جنوب شرقی آسیا، چین، تایلند، مالزی، تایوان و اروپای شرقی به بهای بسیار ارزان به وسیلهی قاچاقچیان انسان خریداری شده و به کشورهای پیشرفته آورده میشوند. زنان خریداری شده باید هزینههای مؤسسههای مربوط را تسویه و به نفع آنها سالها کار کنند. این زنان در خانه یا اتاقی زندانی شده و مجبور به ارائهی خدمات به بیش از ده مرد در روز میشوند. خیلی از آنها با وعدههای دروغین برای کارهایی همچون پرستارِ بچه، کار در رستوران، آشپزی و ... به دام قاچاقچیان میافتند و به محض اینکه این زنان جوان و کودکان از مرز خارج میشوند، در معرض حراج گذاشته شده و به صاحبان جدید فروخته میشوند. تا این مقطع دختران و بچهها مقادیر زیادی به قاچاقچیان خود که خرج سفرشان را دادهاند، مقروضاند. اربابان معمولا مدارک آنها را توقیف میکنند تا زمانی که بدهیهایشان را بپردازند. بدهیهایی که از هزینهی سفر آغاز شده و با اضافه شدنِ هزینهی خوراک، پوشاک و اجاره هیچگاه پایان نمییابد. معمولا این بردهها در محل نگهداری تحت مراقبتهای شدید بوده و با دوربینهای مدار بسته و درهای امنیتی حفاظت شده و مدام تحت کنترل میباشند. آنها تنها با رانندهگانی که محافظان آنها نیز میباشند و آنان را به محل ملاقات بعدی میبرند، اجازه بیرون رفتن دارند. قاچاقچیانی که به دام قانون میافتند، به ندرت به قاچاق انسان و بردهگیِ جنسی محکوم میشوند. هیچکدام از زنها حاضر به شهادت نمیشوند. آنها از قاچاقچیان خود بیشتر از پلیس میترسند و دلایل منطقی هم برای این کار دارند. چرا که آنانی که شهادت دادهاند، معمولا قربانی اسیدپاشی یا ناپدید شدهاند و یا خانوادههایشان در کشور خود دچار مشکلات زیادی شدهاند. اگر آنها دست به فرار بزنند، برای بسیاریشان امکان برگشت به خانههایشان وجود ندارد. برخیشان که جرأت فرار را به خود میدهند، مجددا و سریعا دوباره قاچاق شده و باز پس گردانده میشوند.
ابعاد تجارتِ سکس به قدری گسترش یافته که در سالهای اخیر سازمانِ ملل نیز در این باره، آماری مبتنی بر اینکه در دنیا ۳۰۰ میلیون زن در تجارتِ سكس كار میكنند و سالانه یك میلیون زن و کودکانِ دختر به این تجارت وارد میشوند، صادر کرده است. سرمایهداری همواره برای کسب مافوقِ سود، به تقسیمِ کار بینالمللی میپردازد، به این ترتیب که برخی کشورها برای تولید کالاهایِ معینی در خدمتِ سرمایهی مالی جهانی به کار گمارده میشوند. آن کشورهایی که موظف به فراهم آوردن کالا (زنان و کودکان) برای مراکز سکس و فحشا در بازار جهانی هستند، کشورهای فقیریاند که از دیگر منابع طبیعی محرومند. البته این موضوع یک تصمیم آگاهانه و یا توطئه نیست، بلکه ماهیت سرمایهداری که بر رقابت در بازار جهانی استوار است، آن را ملزم میکند که آنچه از نظر رقابت در بازار جهانی مناسب است توسط سرمایهی امپریالیستی تعیین شود.
به همین دلیل دو بنگاه بزرگ امپریالیستی (صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی) برای اینکه کشورهای فقیر آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین بتوانند وامهای کلان خود را باز پرداخت کنند، تشویق میکنند تا صنعت توریسم و تفریح را در کشورشان توسعه دهند. خیلی واضح است که در مرکز رشد هر یک از این بخشها، تنفروشی و فاحشهخانهها قرار دارند. در واقع تنفروشی و بردهگیِ جنسیِ زنان به استراتژی توسعهی برخی کشورها تبدیل شده است. مثلا درآمد حاصل از تجارت سکس در تایلند بین ۵۹ تا ۶۰ در صدِ بودجهی دولت را تشکیل میدهد.۲ در این کشور در برابر چهار و نیم میلیون توریستِ سکس، 450 هزار مشتریِ محلی در روز برآورد شده است.۳ طبق بررسیِ «بیشوپ و روبینسون»۴ صنعت توریسم در سال 4 میلیارد دلار برای تایلند عایدی دارد.
زنان و کودکان به عنوان کالایِ سکس در بعضی کشورها مانند نپال مستقیما به بازار منطقهای و بینالمللی (هند ـ هنگکنگ) عرضه میشوند؛ و در بعضی از کشورها مانند تایلند هم در بازار داخلی، هم منطقهای و هم جهانی فروخته میشوند. اما در همهی موارد روند جریان گردش این کالا از مناطق و کشورهای فقیرتر به مناطق و کشورهای ثروتمندتر است؛ و زنان اقلیتهای قومی و نژادی در همه جا، بیشترین استثمارشدهگان جنسی هستند. در کشورهای ثروتمندتر، روسپیهای خارجی در پایینترین سلسله مراتبِ روسپیگری قرار دارند. اینها برای اربابان خود منشا دو مزیت هستند، هم پیکرشان منشا ثروت است و هم باید خدمات مجانی و بدون دستمزد مانند نظافت، تیمارداری از بیماران، پخت و پز و ... ارائه دهند. در بستر این بردهداری مدرن میلیونها زن و کودک همچون دوران بردهداری با آدمربایی، تجاوز، شکنجه، تهدید، خشونت و مرگ مواجهاند تا هرچه بیشتر این تجارتِ انسان رونق یابد و سرمایهداری، از قِبَل فروش این بردهگان (زنان و کودکان) ثروت بیشتری در بازارِ جامعهي طبقاتی و مردسالار انباشت کند.
در عین حال با رشد گلوبالیزاسیون و نابودی کشاورزی، زندگی در روستاها عملا غیرممکن شده است. به خصوص با نبود کار برای روستاییان تا بتوانند حداقل زندگی را بچرخانند. در اثر این وضعیت و گسترش فقر وگرسنگی ما شاهد جابهجایی صدها میلیون زنِ جوان و کودک از روستاها، به سوی شهرهای بزرگ هستیم که بسیاری از آنها به دلیل رکودِ اقتصادی و نبود بازاری برای جذبشان، برای سیر کردن شکمِ خود و خانواده مجبور به کار در فاحشهخانهها و دیگر مراکزِ خرید و فروشِ سکس میشوند. طبق برآورد سازمانهای دولتی اگر بسیاری از زنان از تنفروشی دست بکشند پدر و مادر و بچههایشان گرسنه میمانند.
در برزیل، کشوری که ۱۳میلیون نفر از جمعیت آن دچار سؤتغذیه و ۱۰ درصد مردم آن بیسواد هستند، زمانی که در سال ۲۰۰۰ تنفروشی را آزاد اعلام کرد، یک میلیون تنفروش وجود داشت. این رقم پس از قانونی شدنِ تنفروشی به سرعت افزایش یافت، به طوری که اکنون در برزیل، حدود دو میلیون نفر از کودکان زیر ۱۸ سال به تنفروشی مشغولند که بسیاری از آنها فقط ۱۰ سال سن دارند و در خیابانها دنبال مشتری میگردند؛ و خود را در اختیار صدها مشتری قرار میدهند. پااندازها از کودکانی که معتاد به موادمخدر هستند و در خیابانها زندگی میکنند کمالِ سؤاستفاده را میکنند. آنها حاضرند برای خرید موادمخدر حتی برای ۴ دلار خود را بفروشند. در سال ۲۰۱۳، در برزیل ۴۲،۷۸۵ نفر که بسیاری از آنها کودکان تنفروش بودند به قتل رسیدهاند. این جنایات که زندگی صدها هزار زن و کودک را به یغما میبرد، حاصلِ کارکرد سرمایهداری امپریالیستی و سیاستهای بانک جهانی و صندوقِ بینالمللی پول است که این کشورها را هرچه بیشتر در چرخهی ریاضتکشی اقتصادی قرار دادهاند؛ و با همکاری دولتهای زنستیز و ارتجاعی که در رأس این کشورها قرار دارند، تن زنان را تبدیل به کالایی برای کسب سود و ثروت کرده و هرچه بیشتر فرهنگ مردسالارانه را جا انداختهاند. بیدلیل نیست که تجارتِ سکس که سود چند بیلیون دلاری دارد، در حال گسترش انفجاری است. بر بستر این وضعیتِ اقتصادی است که مردسالاری و مالکیتِ مرد بر بدن زن تحکیم یافته است.
بر اساس اظهارِ نظر یک منبعِ دولتی در تهران، تعداد نوجوانانِ تنفروش ۶۳۵ در صد افزایش یافته است. در تهران تقریبا ۸۴۰۰۰ زن و دختر در کار تنفروشی هستند که بسیاریشان در خیابان به مردان سرویسِ جنسی میدهند و تعدادی نیز در ۲۵۰ فاحشهخانه که در این شهر دایر است، مجبور به تنفروشیاند. از آنجا که تجارت سکس بینالمللی است، هزاران زن و دختر جوان از ایران به بازارهای بردهداری جنسی به خارج از کشور برده شده و فروخته میشوند. گسترش این تجارت در حدی است که حتی رئیسِ پلیسِ بینالمللی ایران مطرح کرده که تجارتِ بردهگیِ جنسی یکی از پر سودترین فعالیتها در ایران است. این تجارت کاملا با اطلاع و مشارکت دولت و بنیادگرایان حاکم صورت میگیرد. مقامات دولتی خود در خرید و فروش و سؤاستفادهی جنسی از زنان و کودکان دست دارند. بسیاری از این دختران از مناطق روستاییِ محروم که فقر و گرسنگی بیداد میکند، میآیند. اعتیاد به موادمخدر که به طور وسیعی در ایران شیوع یافته، برخی از والدینِ معتاد را وا میدارد که در ازای پولی ناچیز دختر بچهی خود را بفروشند. تاجرانِ بَرده از این موقعیت اقتصادی و اجتماعیِ مردم زحمتکش که در آن زنان و دختران بیشترین قربانیان آن هستند، کمال بهره را میبرند. مقصد این قربانیانِ تجارتِ برده کشورهای خلیج فارس است. ابعاد این جنایت آنقدر گسترده است که رئیس دادگستری استان تهران اذعان کرده که قاچاقچیها دختران ۱۳ تا ۱۷ ساله را هدف قرار میدهند تا به کشورهای عربی بفرستند؛ در گزارشهایی حتی دختران ۸ و ۱۰ ساله نیز وجود دارد.
با جهانی شدن و گسترش بازار سکس، سازمانهای بینالمللی و انجیاو ها از سال ۱۹۹۵ رأی به آزادسازی تنفروشی و بازار سکس دادند و عنوان کردند که تنفروشی نیز همچون دیگر شغلهاست که باید قانونی شده و از طرف دولتها به رسمیت شناخته شود. آنها زنان تنفروش را «کارگرانِ سکس» مینامند و مطرح میکنند که «کارگران سکس» باید تحت کنترل و حفاظت دولت قرار گیرند. البته واضح است که کارگران کالا تولید میکنند، در حالی که تنفروشان خود کالاهایی هستند که در بازارِ سکس تن و جانشان هم چون بَرده، مدام خرید و فروش میشود و با انواع خشونت، تجاوز و قتل مواجهاند تا بردههایی مطیع و تسلیم برای اربابان خود باشند.
تنفروشی و «صنعت سکسِ» مرتبط با آن، شبکهی وسیعی از میکدهها، باشگاههای رقص، روسپیخانهها، سالنهای ماساژ بدن و سونا، زونهای تولید پورنوگرافی، هتلداران بینالمللی، شرکتهای هوایی، تاکسیرانیها و صنعت توریسم همه و همه بر این اقتصاد زیرزمینی پر سود تکیه دارند و از آن سود میبرند؛ و توسط پااندازانِ جنایتکار و مافیایی با همکاری دولتها کنترل میشود.
قانونی شدن تنفروشی و تجارت سکس و تشویق زنان به کار در این عرصه توسط دولتها، نه تنها باعث شده که تجارت سکس امروزه به یک «کارِ» عمومی تبدیل شود؛ و دلالان و باندهای تبهکار و شکارچیانِ زنان و کودکان تحت عنوانِ «تجار» و «کار آفرینانِ» «صنعتِ سکس» به کسب و کار خود رونق ببخشند، بلکه باعث شده که فرهنگ مردسالاری و موقعیت بردهگی جنسی زن تحکیم شود. به خصوص «صنعت» پورنو با استفاده از آخرین وسایل پیشرفتهی ارتباط جمعی، تمام افکار جامعه را تحت تسلط خود در آورده و در آن روسپیسازی میکند. این وضعیت باعث شده تا هر چه بیشتر از زنان انسانزدایی شده و به یک ابژه جنسی فرو کاسته شوند. در این «صنعتِ» کثیف، نه تنها هزاران زن و کودک در معرض تجاوز، خشونت و قتل قرار دارند، بلکه همین فرهنگ و رفتار هسیتریک را به کل جامعه تسری داده و اکنون ما شاهد رشد انتظارات هرزهوارِ مردان در زندگی واقعیشان هستیم. در بستر چنین شرایطی برای اینکه زنان، این نیروی اجتماعی عصیانگر و سرکش به موقعیت بردهوار خود تن دهند، یک جنگِ همه جانبهی پنهان و آشکار در تمام زمینهها (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) علیه آنها به راه افتاده است. گسترش خشونت علیه زنان با قتل، تجاوز، اذیت و آزار، خرید و فروش، اسیدپاشی، تجاوزات دسته جمعی و ... ابعاد هولناکی به خود گرفته و ما هر روزه شاهد آن هستیم و فقط بخش عریان این جنگِ خونین را مشاهده میکنیم.
به طور خلاصه، گسترش تجارتِ زنان که بخشِ جداییناپذیری از نظام سرمایهداری امپریالیستی مردسالار است، کاملا منطبق با سیستم اقتصادی و سیستم ایدئولوژیکی آن است. تلاش برای کاهش این تجارت و یا اصلاحاتی در غالبِ همین سیستم اقتصادی، اجتماعی که ایدئولوژی مردسالاری اساس و ضامن استمرار آن است، نمیتواند به طور واقعی آن را ریشه کن کند؛ و در نتیجه در زندگی فلاکتبارِ میلیونها زن در سراسر جهان تأثیری نخواهد داشت. زیرا مشکل، فساد در دستگاهِ دولتی و یا وجود چند مقام فاسد نیست. مشکل خود این سیستم است که بر محور سود و برتری و شونیسم مردانه سازماندهی شده است. این سیستم است که همه چیز را به کالایی برای خرید و فروش تبدیل کرده است. پدرسالاری و ستم بر زن بخش مهم و جداییناپذیر از سیستم سرمایهداری است که در آن یک زن بر مبنای جنسیتاش و خدمات جنسیاش ارزشگذاری میشود. این بینش انعکاسی از جامعهی طبقاتی است که قدمت هزاران ساله دارد و توسط کلیهی سنتهای اخلاقی و مذاهب توجیه شده است. مادامی که طبقات در جامعه وجود داشته باشند، تنفروشی و ستم بر زن نیز وجود خواهد داشت. هیچ راهی برای خاتمه دادن به این درجه از بردهگی زن، بدون در هم کوبیدن سیستم سرمایهداری امپریالیستی مردسالار و استقرار جهانی بدون طبقه وجود ندارد.✦
زیرنویس:
۱- http://goo.gl/fzNYwL
۲- CATWAP, op. cit., p. 1.
۳- CATW, “Facebook on Global Sexual Exploitation. Canada” http://uri.edu/artsci/hugues/catw/Canada.htm
29 Avril 2001
۴- CATWAP, Statistics on Trafficking and Prostitution in Asia and the Pacific, p
http://codewan.com.ph/salidumay/discussions/articles/stats_prostitution.htm
۵- Barry K., Op. cit., p. 60.
6- Bishop R and L. Robinson L., Night Market. Sexual Cultures and the Thai Economic Miracle, New York, Routledge, 1998