نگاهی انتقادی به نظرات گوناگون درمورد
مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی
آناهیتا رحمانی
مبارزات مسلحانهي زنان کوبانی بر علیه داعش علیرغم کاستیها و محدودیتهای خط رهبری آن توجه بسیاری از مبارزین و آزادیخواهان جهان را بهسوی خود جلب کرد و به مباحث مهمی همچون برخورد زنان به مسائل کلان و جنگ دامن زد. در این میان هر نیروی سیاسی بنا بر خط و دیدگاه سیاسی و برنامهای که برای زنان دارد به مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی برخورد کرده است.
در برخورد به مبارزات مردم و خصوصا زنان در کوبانی ما عمدتا شاهد سه گرایش هستیم. گرایشی که مبارزات زنان کوبانی و در مرکز آن مسلح بودن زنان کوبانی را اساس والگوی مبارزات زنان برای رسیدن به برابری و آزادی پیش گذاشت و بدون قید و شرط به دفاع از آن برخاست. برای این گرایش اساسا خط، اهداف و برنامهی رهبری آن برای زنان کوبانی مطرح نیست و آنچه که از اهمیت درجه یک برای این گرایش مطرح است، مسلح بودن زنان کوبانی است. گرایش دیگر مبارزهي مسلحانهی زنان کوبانی را عین خشونت و افزایش خشونت ارزیابی کرده و آن را با مبارزات مسلحانهی زنان داعش یکی دانسته و بهطور کل آن را محکوم و رد کرد. گرایش سوم که سازمان زنان هشت مارس نیز خود را متعلق بهاین گرایش میداند، در عین دفاع از مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی، به کاستیهای این مبارزه که در مرکز آن خط ناسیونالیستی و غیرانقلابی حاکم بر رهبری آن است برخورد کرده است.
تأثیرات مبارزات مردم کوبانی و در صدر آن زنان مسلح آنکه مصمم اسلحه را بهسوی متجاوزین داعش نشانه رفتند و این نیروی ارتجاعی را به عقبنشینی وادار کردند، یک مبارزهی عادلانه است. اما آنچه که از درجهی بالایی در برخورد بهاین مبارزه حائز اهمیت است، این است که این مبارزه و مقاومت با خط و رهبری ناسیونالیستی بهپیش برده شد که بهدنبال احیای سرزمینِ پدریِ کردستان و تشکیل کردستان بزرگ است. بدون شک هیچ نیروی ناسیونالیست و غیرانقلابی نمیتواند روابط پدرسالاری که در تار و پود جامعه رسوخ کرده است را از بین ببرد. این درسی است که تاریخ پیش گذاشته است. در جنبشهای ملی کُرد همواره غلبهی افکار فئودالی و عقبمانده در جامعه و در بسیاری از احزاب و نیروها مانعی برای رفع ستم جنسیتی بوده است. موضوع مهمی را که باید در نظر داشت این است که نباید رفع ستم جنسیتی را بهمیزان شرکت زنان در مبارزهی مسلحانه در سازمانها و احزاب ناسیونالیست محدود کرد. چرا که صرف شرکت زنان در مبارزهی مسلحانه (با رهبری خطی غیرانقلابی) ـ اگرچه به تفکرات سنتی و رایج در جامعه ضربه میزند و میتواند عرصههای جدیدی را برای مبارزه علیه مردسالاری ایجاد کند ـ اما نمیتواند آن روابط و مناسبات و ساختاری که زنان را فرودست کرده است را از بین ببرد. گرایشی که در بسیاری از سازمانهای منتسب به چپ در ایران بود، از مبارزهی مسلحانه در کوبانی بهصرف مسلحانه بودن آن بدون چون و چرا دفاع کردند. آنها در واقعیت امر بهجای تحلیل علمی و واقعی از خط راست و غیرانقلابی و ناسیونالیستی حاکم بر این مبارزات با بزرگنمایی به ایدهآلیزه کردن این مبارزهی مسلحانه پرداختند و عملا دنبالروِ رهبری حاکم بر این جنگ شدند. این نیروها عاجز از این واقعیت هستند که بر اسلحهای که در دست زنان و مردم کوبانی قرار داشت یک خط سیاسی ـ ایدئولوژیک حاکم بود. آنچه که واقعیتهای موجود و اسناد و شواهد عینی به ما میگویند این است که پکک که رهبری و هدایت فکری این مبارزهی مسلحانه را در دست دارد، تلاش کرده است که مبارزهی عادلانهی مردم و زنان کوبانی را وجهالمصالحه سازش با آمریکا و دولت ترکیه کند.۱و۲ بیدلیل نیست که هواداران این گروه در سراسر جهان مرتبا در مقابل سفارتخانههای آمریکا تجمع کرده و از آمریکا میخواهند در منطقه با دخالتگری خود مانع از پیشروی داعش شوند. بیجهت نیست که سخنگویان پکک مدام از مدیای جهانی تقاضای کمک از کشورهای امپریالیستی میکنند. در حالی که میدانیم که حضور امپریالیستها در منطقه و جنگهای تجاوزکارانهشان و زورگویی و به قدرت رساندن مرتجعین منطقه همه و همه شرایط بهوجود آمدنِ نیروهای واپسگرا همچون داعش را فراهم کرده است و از دل این شرایط بود که داعشها بیرون آمدند.۳
از طرف دیگر اوجلان، رهبر پکک که تلاش دارد مبارزات حقطلبانهی مردم کوبانی را وجهالمصالحهی سازش با دولت ترکیه قرار دهد، دائما بهاین دولت اطمینان میدهد که بدون در نظر گرفتن ملت کُرد و کمک آنها، احیای امپراطوری عثمانی متحقق نخواهد شد و دولت ترکیه باید از کُردها در این جهت استفاده کند. بنابراین مبارزهی حقطلبانهی مردم کوبانی وسیلهای است برای نیروهای ناسیونالیست و غیرانقلابیِ منطقه در رسیدن به اهداف خود و شریک شدن در قدرتهای موجود ارتجاعی. با نبود آلترناتیوهای انقلابی که با خطی روشن ضدامپریالیستی و ضدمرتجعین رنگارنگ بتواند مبارزات مردم را در جهت سرنگونی انقلابی این دو نیروی پوسیده در منطقه هدایت کنند، این منطقه به جولانگاه نیروهای بنیادگرای مذهبی و مرتجع تبدیل گشته است. بسیاری از نیروهای چپ که باید مسیر پیشرویهای انقلابی را برای تودهها ترسیم نمایند و محدودیت سیاسی رهبری ناسیونالیستی را افشاء نمایند، خود تحت تأثیر فضای بهوجود آمده مدام افق خود را تقلیل داده و با الگو قرار دادن مبارزات مردم و زنان کوبانی آنرا عین مبارزات انقلابی علیه ارتجاع و امپریالیسم معرفی مینمایند.۴و۵ همانطور که در بالا نیز اشاره شد برای این گرایش فکری مهم نیست که مبارزهی مسلحانه با چه خط سیاسی و با چه هدفی بر پا میشود همین که این مبارزات شکل مسلحانه داشته باشد، برای انقلابی بودن و ضدامپریالیست بودن آن کافیست! این دیدگاه که تاریخ طولانی در جنبش چپ ایران و جهان دارد همواره به تئوری و مبارزه ایدئولوژیک برای پیشبرد مبارزهی سیاسی انقلابی کم بها داده و استفاده از اسلحه را برای رادیکالیزه شدن یک مبارزه کافی میداند. این خط غیرعلمی و غیرمارکسیستی از سوی مارکسیستهای انقلابی همواره مورد نقد قرار گرفته است.۶ بنابراین میبینیم که تمام این نیروها چشم خود را بر واقعیت عینی که در منطقه جاریست میبندند و نمیتوانند درک کنند که در پس هر حرکت و جنگ و جنبشی باید منافع طبقات مختلف و اهداف و استراتژیهای طبقات گوناگون را تشخیص داد و فریب شعارهای آنها را نخورد. البته باید گفت که حتا خود رهبران پید و پکک نه تنها ادعای مبارزه ضدامپریالیستی ندارند بلکه مرتبا در اعلامیههای متعدد خود به ما یادآوری میکنند که هدفشان فقط مبارزه علیه داعش است و در این مبارزه باید قدرتهای بزرگ بهآنها یاری رسانند.۷ با چنین خط و نگرشی آیا دفاع بیقید و شرط از این مبارزه دامن زدن به توهمات تودهها و در رأساش زنان کوبانی در مورد خط و برنامهی رهبری این جریان نیست؟ آیا این آب به آسیاب امپریالیستها و نوکران مرتجع آنها نمیریزد که برای فریب مردم، خود را مدافع مردم کوبانی معرفی میکنند و برای آنها اشک تمساح میریزند؟ حمایت واقعی و درست از مبارزات عادلانهی زنان و مردم کوبانی، بدون افشای رهبران فرصتطلب پکک و پید و تلاش برای زدودن توهمات مردم نسبت بهاین رهبری و جلو گذاردن خط روشن و صحیح مقابل آنها، امکانپذیر نیست.
در نقطهی مقابل گرایشی که بدون قید و شرط از مبارزات کوبانی دفاع میکند، گرایش دیگری قرار دارد که منتسب به رفرمیستها و گرایش راست و اصلاحطلب درون جنبش زنان ایران میباشد. آنها مشارکت زنان در جنگ و مبارزهی مسلحانهی آنها را تحت این عنوان که باعث گسترش خشونت علیه زنان میشود، محکوم و رد کرده و آنرا عین خشونت معرفی میکنند.۸ این جریان فکری معتقد است که تمام جنگها، با هر هدف و برنامهای که بر پا شده باشند، بر علیه زنان هستند و زنان بههیچ وجه نباید در آن شرکت کنند. آنها شرکت در جنگها را یک عرصهی مردانه دانسته که فقط مردان آنرا برپا میکنند. اینان بین مردمی که از حقوق انسانی و زندگی خود دفاع میکنند و کسانی که میخواهند مردم را به اسارت و بردگی بکشانند، تفاوتی قائل نشده هر دو طرف را چون اسلحه در دست میگیرند، دارای یک ماهیت ارزیابی میکنند و تأکید میکنند که زنان ذاتا اصلاحطلب بوده و فقط با مبارزات رفرمیستی و اصلاحطلبانه میتوانند وضعیت خود را بهبود بخشند. اینان همچنین این خط را بهمیان میکشند که ملتها نباید بهدنبال انقلاب و ساختن مدینه فاضله باشند زیرا این کار، «ره به هیچ دهی نمیبرد» بلکه «آنها نیز باید همچون کشورهای متمدن، با رجوع به سازمان ملل، اختلافات و بحرانهای خود را حل و فصل کنند.»۹
زنان لیبرال و اصلاحطلب که بیش از دو دهه خط رفرمیستی و چک و چانه زدن با رژیم داعشی جمهوری اسلامی را مقابل زنان شورشی و معترض ایران قرار دادهاند تا آنها خواستهها و آرزوهای بزرگ خود را رها کنند و با تقلیل خواستههای خود در چارچوب قانون اساسی اسلامی بهدنبال رفرمهایی در چارچوب وضع موجود باشند، اکنون همین خط و برنامه را در مقابل زنان مسلح کوبانی قرار میدهند. لابد باید زنان کوبانی در هنگام حملات داعش، با متجاوزین داعشی خود بنشینند و بر سر شرایط «مقبول» «جهاد نکاح» به بحث و مذاکره بپردازند و تلاش کنند درد و رنج این شرایط را برای خود کمتر کنند، زیرا هرگونه مبارزهی قهرآمیز به خشونت و جنگ دامن میزند و این به ضرر زنان است!!!
طرح این مسأله که هرگونه دفاع از زنان مسلح کوبانی، خدمت به گفتمان جنگ است و باید از آن بر حذر شد،۸ و پیش گذاشتن راه و روش گاندیوار در مقابل دشمنان زنان و مردم در واقعیت امر این است که به موقعیت فرودستی زنان ابدیت بخشیده شود. بههمین دلیل هم هست که رهنمود به مردم داده میشود که بهجای مبارزات عادلانهتان به سازمان ملل رجوع کنید و از آن طریق به حقوقتان دست یابید. رجوع دادن مبارزات حقطلبانهی مردم به سازمان ملل، دقیقا هدف قدرتهای بزرگ از تأسیس این سازمان بعد از جنگ جهانی دوم بود تا بتواند مبارزات حق طلبانهی مردم را به سازش بکشاند. این قدرتهای «متمدن» همواره با تأیید سازمان ملل، به بسیاری از کشورها تجاوز نظامی کردهاند و نمونههایی همچون تجاوز و اشغال افغانستان و عراق و.... توسط قدرتهای بزرگ جهانی با تأیید سازمان ملل بوده است. بر کسی پوشیده نیست که این تجاوزات که با تأیید سازمان ملل صورت گرفته مردم این کشورها و خصوصا زنان را در بند ستم و استثمار هر چه بیشتر قرار داده است. سازمان ملل یکی از نهادهای بزرگ گردانندهي سیستم جهانی سرمایهداریست که مدام برای بهتر چرخیدن آن تلاش میکند. سازمان ملل استفاده از اسلحه را همواره در انحصار دولتها و قدرتهای بزرگ میداند که برای پیشبرد منافع خود حاضرند دنیایی را به آتش بکشند، در مقابل هر زمان زحمتکشان از خود مقاومتی نشان داده و برای احقاق حقوقشان کبریتی برافروختهاند، فریاد وامصیبتا بلند میشود که دنیا دارد به آتش کشیده میشود. در این میان رفرمیستها و اصلاحطلبان حکومتی و غیرحکومتی ایران نیز همراه با سازمان ملل و .... تلاش دارند با شعار عدم خشونت، خط تسلیم طلبانه و مماشات جویانه خود را تئوریزه و مبارزات حق طلبانهی مردم را تخطئه کنند. نوع برخورد آنها با مبارزات مسلحانهی زنان کوبانی یک نمونهی کوچک آن است.
سالهای متوالی زنان رفرمیست و لیبرال آگاهانه و با برنامه، خشونت سازمانیافتهی دولتی که بهطور سیستماتیک هر روزه در خانه و خیابان و محل کار بر زنان اعمال میشود را نادیده گرفته و در مقابل آن هرگونه حرکت انقلابی و یا خواست انقلابی زنان برای سرنگونی این رژیم را رد کرده و آن را عین خشونت معرفی کردهاند. اینان معتقدند که با سیاستها و برنامهریزیهای کلان که دولت برای کل اقشار و طبقات، چه زن و چه مرد برای تداوم نظام ستم و استثمارشان طرحریزی میکند، نمیشود کاری داشت بلکه «متمدنانه» است که با مبارزات مدنی در چارچوب وضع موجود برای تغییراتی کوچک بهطور پراگماتیستی تلاش کنیم. این در حالیست که همه میدانند کوچکترین اقدام برای تحقق مطالبات پایهای زنان از حق طلاق و حق حضانت فرزند تا اختیار پوشش زنان، آنان را با دولت و نیروهای گوناگون سرکوبگرش روبرو میکند. نمونهی اخیر، اسیدپاشی بر صورت دختران جوانی بود که حاضر نشدند در برابر حجاب اجباری این رژیم تن دهند.
البته زنان اصلاحطلب نه تنها توهم را نسبت به مرتجعین اسلامی بلکه نسبت به امپریالیستها نیز دامن میزنند. آنها از ارتشهای تجاوزگری همچون ارتش آمریکا بهعنوان ارتش معقولی که برای دفاع از خود میجنگد یاد میکنند که پیوستن زنان آمریکا بهاین ارتش تا زمانی که تصویر مقدس از آنها داده نشود، اشکالی ندارد.۱۰ ارتشی که با تجاوز نظامی و بمباران شهر و روستاهای افغانستان، عراق و... و به خاک و خون کشیدن میلیونها نفر از مردم این کشورها تلاش کرده است که نظم ارتجاعی خود را در این منطقه و کل جهان برای منافع ستمگرانه خود تضمین کند.
طنز ماجرا آنجاست که همین رفرمیستها تحتتأثیر افکار و ایدئولوژیهای طبقات حاکم، مسبب جنگها و خشونتی که از جانب قدرتهای بزرگ و رژیمهای ارتجاعی و واپسگرا در جهان جاریست را فراموش کردهاند و علل نابسامانیها و فقر و فلاکت و ستم و استثمار را عمدتا نتیجهی روشهای قهرآمیز انقلابیونی میدانند که هنوز از گفتمان «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید» پیروی میکنند!۱۱و۱۲
فقط کافی است نگاهی گذرا بهآنچه که در ایران با بر روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی و جنگی که بر علیه مردم بهراه انداخت بیانیدازیم؛ تا ببینیم واقعیت چیست و چگونه این نظریه به تطهیر جمهوری اسلامی میپردازد. جمهوری اسلامی درست پس از کسب قدرت سیاسی جنگش را با فرمان ارتجاعی حجاب اجباری بر علیه زنان آغاز کرد و با شعار «یا روسری! یا توسری!» به زنان معترض بهاین فرمان، حمله کرد. در سه دههی گذشته بسیاری از زنان توسط جمهوری اسلامی اعدام یا سنگسار شدند؛ یا بهآنها تجاوز شد و یا به قتل رسیدند. قتلعام زندانیان سیاسی در سالهای دههی شصت در زندانها ادامه جنگی است که این رژیم بر مردم ما تحمیل کرد. زمانی که جمهوری اسلامی ارتش و نیروهای سرکوبگرش را روانه کردستان برای قتل عام مردم کرد تنها بهاین دلیل بود که مردم این خطه حاضر نبودند به حکومت تازه به قدرت رسیده و برتریطلب حاکم گردن بگذارند. در مقابل لشگرکشی این رژیم به کردستان مردم کردستان نیز مسلحانه از خود دفاع کردند و برای احقاق حقوق خود جنگیدند. در همان دوره است که جمهوری اسلامی ترکمن صحرا را بهدلیل این که شوراهای دهقانی، زمینها را از فئودالها مصادره کرده بودند به خاک و خون کشید. بنابراین این جمهوری اسلامی بود که برای تثبیت حکومت ارتجاعی و مردسالار خود به زنان و دیگر اقشار و طبقات مردمی اعلام جنگ کرد و این جنگ را تا به امروز ادامه داده است. این رژیم از زمان به قدرت رسیدن تا به امروز بدون پیشبرد سیستماتیک زور و سرکوب، زندان و اعدام، قادر نبود به زندگی نکبتبارش ادامه دهد. بیش از دو دهه است که در برابر این خشونت سازمانیافتهی دولتی، زنان اصلاحطلب و لیبرال با پیش گذاشتن روشهای مماشاتجویانه و سازشکارانه با جمهوری اسلامی نه تنها کمترین دستاوردی حتا در چارچوبههای قانونی برای حقوق زنان به دست نیاوردهاند، بلکه انرژی زنان را به هرز برده؛ و وقت و فرصت برای جمهوری اسلامی خریده است.
واقعیت این است که کسی نمیتواند بهطور واقعی و از صمیم قلب مخالف جنگ باشد، اگر از جنگهای عادلانه در مقابل جنگهای ناعادلانه دفاع نکند. این یک معادلهی واقعی در جهان است و راه گریزی از آن نیست. هر برخورد دیگری فقط خاک پاشیدن به چشم مردم و در خدمت متجاوزین است.
اگر میخواهید بهطور واقعی دیگر جنگی علیه زنان وجود نداشته باشد؛ اگر میخواهید اساسا هیچ جنگی در جهان نباشد؛ باید از جنگ زنان و زحمتکشان علیه متجاوزین و ستمگران مردسالار نه تنها دفاع کنید، بلکه فعالانه بهآن کمک کنید تا در این جنگ پیروز شوند. روانه کردن این مبارزات به سازمان ملل یا دالانهای پر پیچ و خم رفرم در قوانین تبعیضآمیز در چارچوب قوانین اسلامی نه تنها به هرز بردن انرژی زنان و زجرکش کردن آنهاست، بلکه وقت خریدن برای متجاوزین زنستیز است تا هرچه بیشتر موقعیت خودشان را تحکیم کرده، حملات گستردهتری علیه زنان سازمان دهند. بیش از دو دهه تلاش ناکام در عملی کردن کمترین رفرم در قوانین اسلامی بهنفع زنان در ایران گواه ناکارآمدی و شکست راهحلهای رفرمیستی است که تنها به درد زنان حکومتی میخورد که بهخاطر موقعیت ممتاز خود، هرگز خواهان تغییرات عمیق سیاسی، اجتماعی و ساختاری در ایران نیستند.
در ایران زنان برای کسب مطالبات پایهای خود که سرآغازیست برای ریشهکن کردن مناسبات نابرابر و ظالمانه، باید با همراهی دیگر اقشار و طبقات و مللِ تحتِ ستم بهطور متشکل، مبارزات قهرآمیز و رادیکال را در مقابل قهر و خشونت دولتی سازمان دهند.
باید تأکید کنیم که تاریخ مبارزات زنان و تودههای مردم در جهان این واقعیت را عیان کرده، که برای رسیدن به جامعهای که در آن هیچ ستم و استثماری وجود نداشته باشد، باید جنگید. هیچ راه دیگری بهغیر از استفاده از قهرِانقلابی در مقابل قهرِ ضدانقلابی نمیتواند ما را به مقصد برساند. در تحلیل نهایی این مبارزهی مسلحانهی تودهای است که با خطی انقلابی حاکم بر آن برای ساختن جهانی بدون ستم و استثمار میتواند بشریت را از شر نیروهای واپسگرای بنیادگرای مذهبی، مرتجعیین رنگارنگ و امپریالیستها نجات دهد. هر راه دیگری به تجدید سازماندهی همین ساختار کمک خواهد کرد.✦
زیر نویس:
۱- گفتگو روزنامهی دیتسایت با جمیل بایک
۲- روزنامه فاینشنال تایمز ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۴
۳- سخنرانی هیلاری کلینتون دربارهي رابطهی آمریکا با طالبان
www.youtube.com/wach?v=uBkYNWxuOJc
۴- «مدافعان قهرمان کوبانی سازندگان آینده خاورمیانهاند» از هیأت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۵- اشرف دهقانی، «مقاومت مسلحانه در کوبانی، ناقوس مرگ شب پرستان!»
۶- سیامک زعیم، «مارکسیست ـ لنینیستها و مشی چریکی»
۷- «امروزه کُردها دینامیکترین قدرت خاورمیانه هستند. آنها در جنگ مصممتریناند و بهتر از هرکس دیگر سازماندهی شدهاند. اگر آمریکا میخواهد که در منطقه به سیاست بپردازد، نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. آمریکا یک همپیمانی را علیه داعش بهوجود آورد و این همپیمانی تنها با کمک کردهاست که موفق میشود. آیا این همپیمانی بدون ارتباط داشتن آمریکاییها با کُردها میتواند به نتیجه برسد؟... آمریکا چگونه میخواهد بدون پکک به اهدافش در خاورمیانه برسد؟... اروپا بدون ما چگونه میخواهد به وابستگی خود به گاز روسیه پایان دهد؟...» گفتگوی روزنامهی دیتسایت با جمیل بایک
۸- آزاده دواچی، «نظامی کردن زنان: مبارزه علیه خشونت داعش یا تشدید آن؟»
۹- فهیمه تفسیری، «تقدیس زنان مسلح کوبانی: خدمت به گفتمان جنگ!»
۱۰- همانجا
۱۱- فهیمه تفسیری، گفتمان «اسلحه محوری» و آیندهی تاریک زنان در خاورمیانه
۱۲- آزاده دواچی، «نظامی کردن زنان: مبارزه علیه خشونت داعش یا تشدید آن؟»