جامعه مدنی و خشونت (بخش دو)
نویسنده: شهرزاد مجاب
برگردان: نازلی
نظریههای فمنیستی به وضوح نشان دادهاند که خارج از حوزهی دولت، یعنی در جامعهی مدنی نیز خشونت جنسیتی زیادی، وجود دارد. در عین حال دولت در اعمال خشونت پدرسالارانه بر علیه زنان دخالت داشته و آن را سازماندهی میکند.۱ جامعهی مدنی شامل مجموعهی وسیع و به هم مرتبط از ساختارهای اجتماعی و ایدئولوژیک همچون خانواده، کلیسا، رسانهها و آموزش و پرورش است. برخلاف نظریهی لیبرالِ جامعهی مدنی به عنوان یک «فضای سوم» که واسطهای بین دولت و بازار است، من آن را به عنوان تجسمی از مناسبات اجتماعی، طبقاتی و قدرت جنسیتی که در رابطهی محکمی با دولت و بازار قرار دارند، درک میکنم. بنابراین، جامعهی مدنی یک فضای مستقل و فارغ از عملکرد نیروهای پدرسالار سرمایهداری نیست. سیجر استدلال میکند، در حوزهی خصوصیِ خانه، «زنان از ظلم و ستم رنج میبرند»، و «برای میلیونها نفر زن، خانه خطرناکترین محل میتواند باشد».۲ به گزارش بنیاد زنان کانادا:
هر روزه در کانادا، بیش از ۳۳۰۰ زن (به همراه ۳۰۰۰ فرزندانشان) برای فرار از خشونتهای خانگی مجبور به خوابیدن در سرپناههای اضطراری میشوند. هر شب، در حدود ۲۰۰ نفر از زنان به دلیل پر بودن پناهگاهها پذیرفته نمیشوند ... تا سال۲۰۱۰، در کانادا ۵۸۲ مورد مشخص از زنان بومی گم شده و یا به قتل رسیدهاند. هم سازمان عفو بینالملل و هم سازمانِ مللِ متحد از دولت کانادا خواستهاند تا اقداماتی را در این زمینه انجام دهد، اگرچه هیچ اقدامی انجام نشده است ... طبق یک پژوهش ملی کانادا در سال 2009، زنان فقط در یک سال ۴۶۰۰۰۰ مورد از آزار جنسی را گزارش کردهاند.۳ نمونهی مشابهی در دیگر مناطق جهان مشاهده شده است، به حدی که گزارشات زنان جهان سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۱۰ خشونت علیه زنان را به عنوان یک پدیدهی جهانی نشان میدهد که در اشکال خاصی از خشونتِ فیزیکی توسط همسر یا دوستِ پسر، آزار جنسی و تجاوز، کشتن زنان و ختنهی زنان دیده میشود. این گزارش، خطاب به نقش رسانهها، استدلال میکند که «تصاویر موجود در رسانهها که حاوی خشونت علیه زنان است ـ به ویژه تصاویری که ترسیم کنندهی تجاوز، بردگی جنسی و یا استفاده از زنان و دختران به عنوان ابزار جنسی هستند، از جمله پورنوگرافی – از عوامل مؤثر در رواج ممتد چنین خشونتهایی به شمار میروند، و اثری منفی بر جامعه در کل، به ویژه بر کودکان و افراد جوان میگذارند.۴ مطالعات دیگر نیز ارتباط قوی بین پورنوگرافی و سوءاستفادهی جنسی و تجاوز زناشویی را نشان میدهد.۵ هیرن نشان میدهد که «... خشونتهایی که از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات در روابط جنسی خصوصی افراد شبیهسازی شده است، مانند به کار بردن پورنوگرافی اجباری، استفاده از پورنوگرافی با کودکان، آزار و تهدید به وسیلهی ابزار تکنولوژیکی، آزار و اذیت اینترنتی، «حمله به افراد به قصد آزار و فیلم گرفتن»، وبلاگنویسیِ تهدیدآمیز ... استفاده از عروسکهای جنسی، رباتهای جنسی و ابزارهای جنسی الکترونیکی، امکان بیشتری را برای خشونت و سوءاستفاده ایجاد میکنند.۶ هرچند به طور خلاصه هدف از تکرار نتیجهی برخی از مطالعات آماری و تحلیلی بر روی اشکال خشونت علیه زنان در محیط خانه و یا در اینترنت و رسانهها این است که تلاشِ بیحد و حصر سرمایهداریِ پدرسالار در به بردگی گرفتن بدن و تمایلات جنسی زنان نشان داده شود. آنچه که باید در نظر گرفت نه فقط موضوع فضای خشونت ـ حوزهی خصوصی/ عمومی یا حوزههای دولتی/ بازار/ جامعه مدنی- است بلکه بیشتر دامنه و شدت «جنگ علیه زنان» از سوی امپریالیستها در مقیاس جهانی نیز میباشد.
بیایید وضعیت متفاوتی برای اعمال خشونت «ایدئولوژیکی» یا «فرهنگی» علیه زنان را در نظر بگیریم. جنگهای امپریالیستی در عراق و افغانستان در ابتدا از راه حملهی نظامی با تکنولوژی بالا انجام شد. با این حال، قدرتهای امپریالیستی به سرکردگی آمریکا، یک تهاجم فرهنگی و ایدئولوژیکی را از طریق پروژههای گستردهی «بازسازی پس از جنگ» با «ترویج دموکراسی» به عنوان هستهی ایدئولوژیکی آن نیز در دستور کار خود قرار دادند.۷
آموزش به زنان در «مدیریت کردن» و بر هم سوارکردن جامعهی فروپاشیده و کمک مالی دادن به فعالیت آنها به شکل سازمانهای غیردولتی گوناگون (ان.جی.او ها)، روند تاریخی به خدمت گرفتن جنبشهای اجتماعی از طریق مکانیسمهای اختصاص بودجه و از نو طرح کردن مشیِ فمینیستی نژادپرست، استعمارگر، شرقشناس، امپریالیست را پیش بردند.(۱)
فمینیسم امپریالیستی با اهداف «آزاد کردن» و ترویج «دموکراسی» از طریق توانمندسازی زنان وارد صحنهی «بازسازی پس از جنگ» شد. نقش آنها مشروعیت بخشیدن به سیاست خارجی نظامی شدهی امپریالیستی که بر اساس انباشت سرمایه توسط سلب مالکیت است، میباشد. قابل توجهتر اینکه، آنها سیاستهای داخلی و خارجی در مورد مسائل بحث برانگیزی مانند اخلاق، خانواده، سکسوالیته و یا حقوق باروری زنان را بر هم منطبق میکنند. گرایشهای فمینیستی امپریالیستی بازسازی شده در چند دههی گذشته به سه هدف اصلی دست یافتهاند: اول آنکه پدرسالاری بنیادگرایی ـ مذهبی را فراملیتی کرده است. دوم آنکه مبارزه زنان علیه سرمایهداری پدرسالار را نسبی، محلی و پراگماتیزه کرده است؛ و در نهایت، فمینیسم را در سطح جهانی بیاعتبار کرده و در نتیجهی ساختن یک پروژهی فمینیستی ضدامپریالیستیِ انقلابی و بینالمللی را به کاری نشدنی تبدیل کرده است. وابستگی مالی، سیاسی و ایدئولوژیک بر فمینیسم امپریالیستی، به ایجاد یک فرهنگ خود به خودی، فساد، خصومت طبقاتی و رقابت از نوع سرمایهداری مردانه در میان سازمانها و فعالان زنان کمک کرده است؛ و به طور قابل توجهی، جنبش زنان را سیاستزدایی شده، بوروکراتیزه و تکهتکه کرده است به حدی که مبارزه علیه پدرسالاری سرمایهدار - فئودال - مذهبی، یا مقاومت زنان در برابر میلیتاریزه کردن و پروژههای ایجاد امنیت، به گفتمان بیمفهوم حقوق بشر و اصلاح در ساختار قانونی محدود شده است. این نکته در زیر بیشتر بسط داده خواهد شد.
در این زمینه، کارشناسان نظامی در همکاری با برخی از دانشمندان علوم سیاسی و انسانشناسی ادبیات جدیدی را به وجود آوردند به این منظور که پیوند نزدیکتری بین پروژههای «بازسازی پس از جنگ»، جامعهی مدنی و تلاشهای بشردوستانه را با نیروهای مسلح به وجود آورند.i بذرهای ایدهی همکاری ارتش و جامعهی مدنی در زمان اجرای استراتژی امنیت ملی توسط دولت بوش کاشته شد (که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد)، که در آن «توسعه» یکی از «سه حوزهی استراتژیکِ تاکید شده (همراه با سیاست و دفاع) ...» بود.۸ انتشار این سند توجه آژانس توسعهی بینالمللی آمریکا، که بزرگترین نقش را در پروژههای «بازسازیِ پس از جنگ» در افغانستان و عراق داشت را به خود جلب کرد. بر اساس استراتژی «دفاع، دیپلماسی و توسعه» در همان سال (۲۰۰۲) دولتِ بوش یک برنامهی فراگیر دربارهی اصلاحات (رفرم) را به نام ابتکارِ مشارکت خاورمیانه اعلام کرد، که مناطقی از مراکش تا پاکستان را پوشش میداد.۹ زکی سلیمه استدلال میکند که: «ابتکار مشارکت خاورمیانه از اصلاحات «ملایم» که یک عقلانیت سیاسی است دنبالهروی میکند و از طریق افزایش کارآفرینی برای شهروندان، توانمندسازی زنان، و ظرفیت سازی «جامعهی مدنی» به عنوان ابزاری برای ریشهکن کردن «تروریسم» و گسترش «دمکراسی» استفاده میکند. او ادعا میکند که «ابتکار مشارکت خاورمیانه» (MEPI) در حمایت از سازمانهای غیردولتی (ان.جی.او. ها) کمکهای مالی جمع کرده و به زنان، جوانان، کارآفرینان و افراد سیاسی خدمات آموزشی ارائه میدهد.»۱۰ بنابراین ایدههای جامعهی مدنی و سازمانهای غیردولتی (ان.جی.او. ها) و به طور خاص سازمانهای غیر دولتیِ زنان، به عنوان محلی برای ایجاد دمکراسی سرمایهداری گسترده شد، که در آن حاکمیت مطلق دولت پدرسالارانه همتراز با حاکمیت مطلق بازار/ خصوصیسازی و «دموکراسی» سرمایهداری قرار گیرد تا شرایط ستم و استثمار را برای زنان محکم تر کند.ii
زنان در درون و بین جوامع مختلف موقعیت گوناگونی دارند و در حالی که قطعا در مورد وسعت قساوت اعمال شده علیه زنان در هر جامعهای باید بیشتر بدانیم، دو استدلال بر این زمینه وجود دارد. اول اینکه، پاسخ دولت به مطالبات زنان برای یک زندگی امن، برابر، آزاد و عادلانه دههها طول کشیده است. ولدون، در مطالعهی مقایسهای چند ملیتی خود در مورد پاسخ دولتهای دموکراتیک به خشونت علیه زنان مینویسد: «اگر چه برخی از دولتهای ملی قانون تجاوز را اصلاح کرده و یا در اواسط دههی۱۹۷۰ برای ایجاد سرپناه شروع به بودجهگذاری کردند، اما بسیاری از کشورها رسیدگی به مشکل خشونت علیه زنان را تا نیمهی دوم دههی ۹۰ آغاز نکردند و بسیاری دیگر تنها در نیمهی اول ۱۹۹۰ ۱۱ در این زمینه اقداماتی انجام دادند.» او تأکید میکند که بدون یک جنبش قوی زنان، این سطح از سیاست و اصلاحات قانونی نمیتوانست به دست آید.(۲) در «مقدمه»ی مجموعهی موثرِ، رنگ خشونت،)3( میخوانیم:
هرچند، همانطور که جنبش ضدخشونت به امتیازهای بزرگتری دست پیدا کرده است، اما مراکز بحران خشونت خانگی و تجاوز جنسی به طور فزایندهای حرفهای شدهاند؛ و در نتیجه تمایلی به رسیدگی به خشونت جنسی و خانگی در میان چارچوب بزرگتر خشونت ساختاری شده را ندارند. علاوه بر این، مراکز بحران تجاوز و پناهگاهها برای تامین مالی خود به طور فزایندهای بر منابع ایالتی و فدرال تکیه میکنند. در نتیجه، رویکرد آن در جهت از بین بردن خشونت روی مساله کار کردن با دولت تمرکز دارد به جای این که علیه دولت (تاکید از اصل) کار کند.
اشاره به «حرفهای شدن» و «کار کردن با دولت» در نقل قول بالا برای این بحث مهم هستند. مطالعات فمینیستی انتقادی نشان میدهد که به خدمت گرفتن جنبش زنان در بین نهادهای دولتی و بینالمللی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی بودجه و سازمانهای جنسیتی مبتنی بر سازمانملل متحد و یا دیگر بنیادهای بشردوستانه از سال ۱۹۷۰ جنبشهای زنان را در سراسر جهان سیاستزدایی، موسسهای، بوروکراتیزه و تکهتکه کرده است. دستور کار واردات/ صادرات شبکههای پدرسالار امپریالیستی - شبکههایی که شامل شرکتهای تعاونی، سازمانهای غیردولتی و سازمانهای بشردوستانه، نهادهای مذهبی، نیروهای نظامی و امنیتی هستند - و سازمانهای فرهنگی، پدرسالاری سرمایهداری را به گونهای فراملیتی کرده است که راه گریز کمی برای زنان وجود دارد.
دوم اینکه از زمان حملهی تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ علیه ایالات متحده، و جنگهای پس از آن در خاورمیانه و شمال آفریقا، جنگهای امپریالیستی در چند شکل عمده و قابل توجه استثمار زنان و ظلم و ستم بر آنان را طوری به هم متصل و مرتبط کرده است که در طول تاریخ بینظیر است. آنها نارضایتی، اختلافات و منازعات فرقهای، ملی، مذهبی و قبیلهای قبل و بعد از استعمار را در اکثر بخشهای آسیا و آفریقا احیا کرده و در صفبندی جدیدی قرار دادند. ادیان مرحلهی اصلی زندگی عموم را به خود اختصاص دادهاند، بنابراین فضای سکولار در سطح جهانی در حال کاهش است.۱۲ تعلیمات دینی، از اسلام تا مسیحیت، یهودیت، یا هندو ... بر بدن، سکسوالیته و روابط جنسیتی زنان حکومت میکنند. رژیمهای «جداسازی (آپارتاید) جنسیتی» در عربستان سعودی (از همان زمان شروعش در سال ۱۹۳۲)، در ایران (۱۹۷۹)، افغانستان و عراق (۲۰۰۳) پایهگذاری شد. حقوق زنان به طور مداوم نقض میشوند که شامل حقِ دارایی، ارث، حضانت فرزند و یا انتخاب آزاد در ازدواج، حقوق باروری، تحصیل، کار، مسافرت و یک زندگی فارغ از آزار و اذیت جنسی در خانه، مدرسه، محل کار و یا در خیابان میباشد. تجاوز، آزار و اذیتِ جنسی، خشونت خانگی، «قتل ناموسی» و یا تحقیر و فرودستی گسترده، در روابط اجتماعی و رفتارهای مذهبی و فرهنگی غالب شدهاند و زنان روزانه آنها را تجربه میکنند(۴) گروههای مذهبی برای متوقف کردن، کشدار کردن و معکوس کردن دستاوردهای بیش از یک قرن مقاومتِ زنان علیهی سلطهی مردسالارانه و استعمارگرانهی سرمایهداری، در حال همکاری با هم هستند. اتحاد نیروهای مذهبی در کنفرانس جهانی زنان که از سال ۱۹۷۰ توسط سازمان ملل حمایت میشود، خواستههای زنان را به دسترسی مطمئن و آزاد به سقط جنین، جلوگیری از بارداری و حق ازدواج با هم جنس تنزل داده است.iii مفاهیم «فرهنگ» و «نوع» توسط نمایندگان دولت در این محیطها ساخته و پرداخته شده تا به حاکمیت پدرسالاری «خاص» و «محلی» مشروعیت ببخشد. منطق «اصالت فرهنگی» وگاهی ضد غربی و یا ادبیات ضدامپریالیستی توسط دولت و بخشی از جامعهی مدنی استفاده میشود تا حق خاص دولت-ملت را برای اعمال مذهبی ضدزن حفظ کند.
یکی از ویژگیهای امروز امپریالیسم فصل مشترک روابط داخلی و بینالمللی آن است. به عنوان مثال، «جنگ علیه ترور» نمونهای از همپوشانی اشکال داخلی و بینالمللیِ وابسته بودن مشارکت در نظارت، نژادی کردن، محدود و زندانی کردن و گشت پلیسی است. بحران گردشی اقتصاد سرمایهداری از سال ۱۹۸۰ سیاستهای نظارت، امنیت، زندانی و محدود کردن را در سیاستهای عمومی گنجانیده است.(۵) در این جا تاکیدی بر انضباط دادن و مجازات کردن جامعه، به ویژه زنان، جوانان، اقوام بومی، فقرا، و مردم رنگین پوست، از طریق مکانیسمهایی مانند «جنگ علیه ترور» و یا «جنگ علیه مواد مخدر» وجود دارد. آنجلا دیویس استدلال میکند که «مجموعهی صنعتی زندان» (خصوصی ساختن زندانها و تبدیل آن به یک صنعت - م) ترکیبی اضافه به «مجموعهی صنعتی نظامی» است.۱۳ دستگاه انضباطی دولت به طورگستردهای خصوصی و نظامی شده و از طریق پروژههای امنیتسازی و زندانی کردن مردم برای خود کسب سود میکند. زنان مهاجر و پناهنده، قاچاقِ جنسیِ زنان، ساخت مرزهای سیمی در مرز آمریکا -مکزیک و یا ساختن «دیوار جدایی» در اسرائیل و «عادی کردن» حق دولت در ایجاد امنیت برای شهروندان در هنگام عبور از مرزها و یا در مدارس، همه از اشکال خشونت نژادی و جنسیتی شده هستند.(۶) سیاست «جنگ علیه ترور» منابع ملی و همگانی را به درون خود میکشد و بحران اقتصاد سرمایهداری پدرسالار را از طریق روند خصوصیسازی شکل داده و اصلاح میکند. «جنگ علیه ترور» یکی از نمونههای خشونتآمیز در نوشتن نظم و قانون درسیستم اجتماعی «بیقانون» سرمایهداری امپریالیستی است که در آن، همانطور که کالین دایان عنوان میکند، «قانون یک سگ سفید» است.(۷) او میراث بردهداری را در امکانات موجود در زندانها با درجهی بسیار بالای امنیتی آمریکا در دورهی معاصر ترسیم میکند و نشان میدهد که چگونه سیستم قانونی بر سر موضوعاتی همچون شکنجه و مجازات راه را برای بدرفتاریهای اعمال شده از سوی آمریکا در زندانهای گونتانامو و ابوغریب هموار کرد.(۸) سیاست، توجه و تمرکز را از مسئولیت دولت برای تامین امنیت انسانها به «تروریسم» جلب کرده و بدین ترتیب زنان، مهاجران و پناهندگان که با آنها برخوردهای نژادی و جنسی میشود و بیشتر از مناطق جنگی گریختهاند را مورد هدف قرار داده است.
زنان به شدت با این شبکهی پیچیدهی پدرسالاری مخالفت و علیه آن مبارزه میکنند. مقاومت، شجاعت و تاثیرپذیری آنان فوقالعاده میباشد. آنها به نیروهای نظامی پیوستهاند؛ و در مبارزات مسلحانه درگیرشدهاند، آنها رزمنده، بمبگذار انتحاری، مددکار اجتماعی در اردوگاه پناهندگان، سازماندهندهی جامعه، فعال صلح، مخالف قانون و سیستم، و ارائه دهندهی کمکهای بشردوستانه هستند و تظاهراتها و راه پیماییها و خیلی بیشتر از اینها را رهبری میکنند. نکته این است که آنها «قربانی» نیستد بلکه آنها در مبارزه شرکت میکنند، اعتراض میکنند، مخالفت و مقاومت میکنند تا بدین وسیله به امپریالیسم و خشونت آن پایان دهند.
ضد امپریالیسم: یک گسست فمینیستی انقلابی
زنان و دختران، شب و روز، در سرار جهان مکررا در برابر حملات و آسیبهای فیزیکی، جنسی، عاطفی، فرهنگی، مذهبی و یا اقتصادی به محافظت از خود میپردازند. آنها اینبار را در تمام طول زندگی خود به دوش میکشند. سرمایهداری شبکهی پیچیدهای از پدرسالاری را به منظور تسهیل انباشت سرمایه و حفظ کنترل اجتماعی تولید کرده است. پدرسالاری سرمایهدارانه روابطی متضاد و متناقض با زنان دارد. زنان یک نیروی اجتماعی هستند که در گیر کار و مدیریت میشوند ولی در عین حال کنترل، مجازات و تادیب میشوند. هنگامی که عمیقا این موضوع تجزیه و تحلیل شود، میتوان همگونی قابل توجه در «پروژهی جنسیت» نظام امپریالیستی پدرسالار را برخلاف ظاهر متنوع آن مشاهده کرد. پدرسالاری امپریالیستی جنبشهای زنان را در سطح جهان متلاشی کرده و آنها را مجبور کرده است که به سازمانهایی مبدل شوند که با دریافت بودجه کار میکنند؛ دو نیروی بنیادگرایی و امپریالیسم در حال راندن «پروژهی جنسیت» در سطح جهانی هستند، اگرچه آنها برای این که توجه عموم را از موضوع مبارزه علیه ظلم و ستم و استثمار زنان منحرف کنند مقابل هم قرار میگیرند. دو نیروی متخاصم امپریالیسم و بنیادگرایان دارند زنان را به اجبار در درون چارچوب نقشهای خانوادگی پدرسالارانه، مادربودن، اخلاق و عفت، ملیگرایی و آداب و رسوم فرهنگی قرار میدهند تا بتوانند خشونت جنسی را تقویت کنند. آنها دستگاه مجازات و کنترل بدن و تمایلات جنسی (سکسوالیته) زنان را از طریق ابزاری مانند «جنگ علیه ترور»، «جنگ علیه موادمخدر»، شکنجه و نظارت، فراملیتی کردهاند. تحت این شرایط، برخی از نظریهپردازان ادعا میکنند که امپریالیسم در حال تبدیل به یک رژیم جدید به نام «امپراتوری» است، که صفت مشخصهاش فرسودن مرزهای ملی و انحلال یک سیستم دولت-ملت است، که نظام امپراطوری (امپریالیستی) را بدون رهبری و مرکزیت میگذارد.(۹)
این یک سناریوی خوشبینانه از «پست-امپریالیسم» است که در آن قلمرو از حق حاکمیت زدوده شده و بدین ترتیب فضایی را برای قابلیت بیشتر جابجایی و انتقال نیروی کار، سیالیت جریان سرمایه، مهاجرت مداوم و سازماندهی در سطح بینالمللی ایجاد میکند. در زمینهی «زوال» دولت-ملت، گفته میشود که انسانها قادر به تحقق رویای ساختن جهانی خواهند بود که به غارت و دزدی پشت کرده و به سوی برابری و عدالت روی خواهد آورد. هرچند، تحولات در دههی اول این قرن در جهت متفاوتی است.
اگر چه نظم جهانی در وضعیتی سیال است، اما دولتهای سرمایهداری امروز، همانند گذشته، ضرورت عبور از مرزهای ملی (به منظور انباشت) را با انگیزهی حفظ حوزه نفوذ خود (از طریق جنگ و اشغال) درآمیختهاند. صحنهی جهانی آشفته و پر هرج و مرج است. ما میتوانیم نتیجه بگیریم که موج جهانی خشونت علیه زنان با توسعه و گسترش سرمایهداری مالی در سه دههی گذشته همزمان بوده است؛ و به طور قابل ملاحظهای خشونت جهانی شده علیه کل بشریت را نمایان میکند. آنچه در هستهی اشکال فعلی خشونت امپریالیستی قرار دارد، تولید به شدت اجتماعی شده و تملک به شدت خصوصی شدهی تولید (یا باز تولید) است. آنچه که تعیین کننده است، ساختن یک جنبش جهانی زنان است که بتواند خود را از نیروهای بازدارندهی اصلاحطلبی، نسبیتگرایی، ذاتگرایی و پراگماتیسم رها کند و صحنه را برای یک دگرگونی اجتماعی انقلابی جدید بچیند.✦
زیر نویس:
۱- فریزر ۱۹۹۷؛ مک کینون ۱۹۸۹
۲- سیجر۲۶؛ ۲۰۰۳
۳- بنیاد زنان کانادایی ۲۰۱۳ و آمار کانادا ۲۰۱۱
۴- سازمان ملل متحد ۱۲۷؛ ۲۰۱۰
۵- برگن ۱۹۹۸
6- هیرن 2013
7- مجاب و کارپنتر ۲۰۱۱؛ مجاب ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱
۸- Natsios 2005: 4
۹- Middle East (MEPI),Partnership Initiatives
- سلیمه ۲۰۱۱؛ ۲۱۵ و ۲۱۸، سلیمه ۲۰۱۰ Zaki Salime10-
۱۱- ۲۰۰۲، ۱۹ weldon
۱۲- امیره ۲۰۱۲، مغیثی ۲۰۱۳
۱۳-Angela Davis ، ۱۹۹۸
پاورقی:
i - (Natsios 2005)، در سال ۲۰۰۷ هنگامی که نظامنامهی ثبت شدهی سپاه ضد شورش ارتش ـ نیروی دریایی ایالات متحده که توسط ارتش ـ نیروی دریایی آمریکا منتشر شد؛ و به وسیلهی David H. Petraeus, James F. Amos و John A. Nagl با مقدمهی Sarah Sewall به بیرون آمد (شیکاگو: انتشارات دانشگاه شیکاگو) و توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو چاپ شد، توجه فراوانی را به خود جلب کرد. در سال ۲۰۰۸، این نظامنامه دو میلیون بار دانلود شد (Stephen Biddle، «نظامنامهی جدید سپاه ضد شورش ارتش ـ نیروی دریایی آمریکا به عنوان علوم سیاسی و رویهی سیاسی»، بازبینی سمپوزیوم، ۶ (۲)، ژوئن ۲۰۰۸: ۳۵۰ـ ۳۴۷). در تاریخ صنعت نشر دانشگاهی، این اولین بار بود که یک ناشر دانشگاهی نظامنامهی ارتش را چاپ میکرد.
ii- رأی نقد جامع از ان. جی. او. ایزه کردن جنبش زنان در روند بعد از معاهدهی صلح اسلو در فلسطین، رجوع کنید به Abdo ۲۰۱۰؛ Hanafi and Tabar (۲۰۰۳).
iii- کنفرانس در مکزیک (۱۹۷۵)، کپنهاگ (۱۹۸۰)، نایروبی (۱۹۸۵) و پکن (۱۹۹۵) برگزار شد.
(1) Amos and Parmar 2005; INCITE! Women of Color Against Violence 2007; Naber 2013
(2) Ibid: 61
(3) Women of Color Against Violence: The INCITE! Anthology 2006: 1
(4) Reed 2002; Bennoune 2013
(5) Feldman, Geisler and Menon 2011
(6) Shalhoub-Kevorkian 2009
(7) Dayan 2011
(8) Ibid
(9) Hardt and Negri 2000
منابع:
Abdo, Nahla (2010). “Imperialism, the state, and NGOs: Middle Eastern context and contestations,” Comparative Studies of South Asia, Africa, and the Middle East, 30 (2): 238-249.
Abu-Lughod, Lila (2002). “Do Muslim women really need saving? Anthropoloical reflection in cultural relativism and its others,” American Anthropologist, 104 (3): 73-90.
Amal Amireh (2012). “Activists, lobbyists, and suicide bombers: Lessons from the Palestinian women’s movement,” Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle East, Vol. 32, No. 2: 417-446.
Amin, Samir (2005). “Empire and Multitude,” Monthly Review, 57 (6).
Amos, Valerie and Pratibha Parmar (2005) “Challenging imperial feminism,” Feminist Review, No. 80: 44-63.
Al-Ali, Nadje and Nicola Pratt (2009). Women and War in the Middle East. London: Zed Books.
Bales, Kevin (1999). Disposable People: New Slavery in the Global Economy. Berkeley, University of California Press.
Bannerji, Himani (1999). “A question of silence: Reflections on violence against women in communities of colour.” Dua, Enakshi, and Angela Robertson eds. Scratching the Surface: Canadian anti-racist Feminist Thought. Toronto: Women’s Press.
Barrett, Michéle (1980). Women’s Oppression Today: Problems in Marxist Feminist Analysis. London: Verso.
Bennoune, Karima (2013). Your Fatwa Does Not Apply Here: Untold Stories from the Fight Against Muslim Fundamentalism. New York: W. W. Norton and Company, Inc.
Bergen, Raquel Kennedy (ed.) (1998). Issues in Intimate Violence. Thousand Oaks, CA: Sage.
Bhavnani, Kum-Kum (ed.) (2001). Feminism and ‘Race’. Oxford: Oxford University Press.
Butler, Judith (2004) Precarious Life: The Powers of Mourning and Violence. London and New York: Verso.
Browne, Angela and Erika Lichter (2001) “Imprisonment in the United States,” Encyclopedia of Women and Gender, Volume One. New York: Academic Press.
Canadian Human Rights Commission (2003). Protecting their Rights: A Systemic Review of Human Rights in Correctional Services for Federally Sentenced Women. Ottawa: CHRC.
Canadian Women’s Foundation (2013) The Facts about Violence against Women (http://www.canadianwomen.org/facts-about-violence).
Chin, Christine B. N. (2013) Cosmopolitan Sex Workers: Women Migration in a Global City. New York: Oxford University Press.
Chishti, Maliha (2010). “Gender and the development battlefield in Afghanistan: Nation builders versus nation betrayers,” Comparative Studies of South Asia, Africa, and the Middle East, 30 (2): 250-261.
Cole, Alyson (2006). The Cult of True Victimhood: From the War on Welfare to the War on Terror. Stanford.
Dalla Costa, Mariarosa and Selma James (1973). The Power of Women and the Subversion of the Community. Bristol: Falling Wall Press.
Davis, Angela (1998). “Race and criminalization: Black Americans and the punishment industry,” in Joy James, Malden (ed.) The Angela Y. Davis Reader. MA: Blackwell Publishers
Dayan, Colin (2011). The Law is a White Dog: How Legal Rituals Make and Unmake Persons. Princeton, NJ: Princeton University Press.
Ebert, Teresa (1996). Ludic Feminism and After: Postmodernism, Desire, and Labor in Late Capitalism. Ann Arbor: University of Michigan Press, 1996.
Eisenstein, Zillah (2007). Sexual Decoys: Gender, Race, and War: In Imperial Democracy. London: Zed Books.
Eisenstein, Zillah (2004). Against Empire: Feminisms, Racism, and the West. London: Zed Books.
Eisenstein, Zillah (1979). Capitalist Patriarchy and the Case for Socialist Feminism. New York and London: Monthly Review Press.
Enloe, Cynthia (2007) Globalization and Militarism: Feminists Make the Link. Rowman and Littlefield.
Enloe, Cynthia (2000). Maneuvers: The International Politics of Militarizing Women=s Lives. Berkeley: University of California Press.
Elshtain, Jean Bethke (1987). Women and War. Brighton: The Harvester Press.
Federici, Silvia (2012). Revolution at Point Zero: Housework, Reproduction, and Feminist Struggle. Oakland, CA: PM Press.
Federici, Silvia (2004). Caliban and the Witch: Women, the Body ad Primitive Accumulation. Brooklyn, NY: Autonomedia.
Feldman, Shelley, Charles Geisler and Gayatri A. Menon (eds.) (2011). Accounting Insecurity: Violence and Dispossession in the Making of Everyday Life. Athens, Georgia: University of Georgia Press.
Fortunati, Leopoldina (1989). The Arcane of Reproduction: Housework, Prostitution, Labor and Capital. Brooklyn, NY: Autonomedia.
Fraser, Nancy (1997). Justice Interruptus: Critical Reflections on the “Postsocialist” Condition. New York: Routledge.
Giles, Wenona, and Jennifer Hyndman (2004). Sites of Violence: Gender and Conflict Zones. Berkeley: University of California Press.
Global Migration Group (2008) International Migration and Human Rights: Challenges and Opportunities on the Threshold of the 60th Anniversary of the Universal Declaration of Human Rights (www.globalmigrationgroup.org).
Hanafi, Sari and Linda Tabar (2003). “The Intifada and the aid industry: The impact of the new liberal agenda on the Palestinian NGOs,” Comparative Studies of South Asia, Africa, and the Middle East, 23 (1/2): 205-213.
Hardt, Michael and Antonio Negri (2000). Empire. Cambridge: Harvard University Press.
Hirschkind, Charles and Saba Mahmood (2005) “Feminism, the Taliban, and politics of counter-insurgency,” Anthropological Quarterly, 75 (2): 339-354.
Hearn, Jeff (2013). “The sociological significance of domestic violence: Tensions, paradoxes and implication,” Current Sociology, Vol. 61: 159.
Hynes, Patricia (2004). “On the battlefield of women’s bodies: An overview of the harm of war to women,” Women’s Studies International Forum, 27: 431-445.
INCITE! Women of Color Against Violence (ed.) (2007) The Revolution Will Not Be Funded: Beyond the Non-Profit Industrial Complex. Cambridge, Massachusetts: South End Press.
James, Selma (2012). Sex, Race and Class: The Perspective of Winning; A Selection of Writings-1952-2011. Oakland, CA: PM Press.
Jayawardena, Kumari (1986). Feminism and Nationalism in the Third World. London and New Jersey: Zed Books Ltd.
Jayawarden, Kumari and Malathi De Alwis (eds.) (1996). Embodied Violence: Communalising Women’s Sexuality in South Asia. London: Zed Press.
Jeffreys, Sheila. (2009). The Industrial Vagina: The Political Economy of the Global Sex Trade. Abingdon, England: Routledge.
Joseph, Suad (2000). Gender and Citizenship in the Middle East. Syracuse, NY: Syracuse University Press.
Kempadoo, Kamala and Jo Doezema (eds.) (1998). Global Sex Workers: Rights, Resistance, and Redefinition. New York: Routledge
Kempadoo, Kamala (ed.) (2005). Trafficking and Prostitution Reconsidered. Boulder: Paradigm Publisher.
Lentin, Ronit (ed.) (1999). Gender and Catastrophe. London: Zed Books.
Linebaugh , Peter and Marcus Rediker (2000). The Many-Headed Hydra: Sailors, Slaves, Commoners, and the Hidden History of the Revolutionary Atlantic. Boston: Beacon Press.
Klein, Naomi (2007). The Shock Doctrine: The Rise of Disaster Capitalism. New York: Metropolitan Books, Henry Holt and Company.
MacKinnon, Catharine (1989). Toward a Feminist Theory of the State. Cambridge, Massachusetts: Harvard University Press.
Martin, Sarah (2005). Must Boys be Boys? Ending Sexual Exploitation and Abuse in UN Peacekeeping Mission. Refugees International, 32 pages.
Meintjes, Sheila, Anu Pillay and Meredeth Turshen (eds.) (2001). The Aftermath: Women in Post-Conflict Transformation. London: Zed Books.
Mies, Maria (1986). Patriarchy and Capital Accumulation on a World Scale: Women in the International Division of Labour. London: Zed Press.
Midgley, Clare (ed.) (1998). Gender and Imperialism. Manchester: Manchester University Press.
Haideh Moghissi (2013). “Arab uprisings and women’s rights: Lessons from Iran,” Against the Current, July/August: 18-22.
Mojab, Shahrzad (2011). “Adult education in/and imperialism,” in Carpenter, S. and Mojab, S. (eds.) Building from Marx: Race, Gender, and Learning. New York: Palgrave MacMillan: 167-190.
Mojab, Shahrzad and Sara Carpenter (2011), “Learning by dispossession: Democracy promotion and civic engagement in Iraq and United States,” International Journal of Lifelong Learning, 30 (4):549-563.
Mojab, Shahrzad (2010) Women, War, Violence and Learning (ed.). London: Routeldge.
Mojab, Shahrzad (2009). “Imperialism, ‘Post-war Reconstruction’ and Kurdish Women’s NGOs,” Nadje Al-Ali and Nicola Pratt (eds.) Women and War in the Middle East: Transnational Perspectives. London, UK: Zed Books Publishers: 99-128.
Moser, Caroline O. N. and Fiona C. Clark (eds.) (2001) Victims, Perpetrators or Actors? Gender, Armed Conflict and Political Violence. London: Zed Books.
Naber, Nadine (2013). “An anti-imperialist transnational approach to Middle East women’s studies,” AMEWES e-bulletin issue 6, June 2013.
Natsios, Andrew S. (2005). “The nine principles of reconstruction and development,” Parameters, US Army War College, Summer: 4-20.
Nikolic-Ristanovic, Vesna (ed.) (2000). Women, Violence and War. Budapest: Central European University Press.
Moghadam, Valentine M. (ed.) (1994). Gender and National Identity: Women and Politics in Muslim Societies, London and New Jersey: Zed Books and Karachi: Oxford University Press.
Narayan, Uma and Sandra Harding (eds.) (2000). Decentering the Center: Philosophy for a Multicultural, Postcolonial, and Feminist World. Bloomington: Indiana University Press.
Pettman, Jan Jindy (1999). AGlobalization and the gendered politics of citizenship,@ pp. 207-220, in Yuval-Davis, Nira and Pnina Werbner (eds.) (1999). Women, Citizenship and Difference. London: Zed Books.
Reed, Betsy (ed.) (2002). Nothing Sacred: Women Respond to Religious Fundamentalism and Terror. New York: Thunder’s Mouth Press.
Riley, Robin, Chandra Talpade Mohanty, and Minnie Bruce Pratt (2008). Feminism and War: Confronting U.S. Imperialism. London: Zed Books.
Russo, Ann (2006). “The Feminist Majority Foundation’s campaign to stop gender apartheid,” International Feminist Journal of Politics, 8 (4): 557-580.
Salime, Zakia (2011). “Securing the market of war: The Middle East Partnership Initiative,” in ‘Feldman, Shelley, Charles Geisler and Gayatri A. Menon (eds.) (2011). Accounting Insecurity: Violence and Dispossession in the Making of Everyday Life. Athens, Georgia: University of Georgia Press: 215-239.
Salime, Zakia (2010). “Securing the market, pacifying civil society, empowering women: The Middle East Partnership initiative,” Sociological Forum, 25 (4): 725-745.
Seager, Joni (2003). The Penguin Atlas of Women in the World. New York: Penguin Books.
Shalhoub-Kevorkian, Nadera (2009). Militarization and Violence against Women in conflict Zones in the Middle East: A Palestinian Case-Study. Cambridge, UK: Cambridge University Press.
Soh, C. Sarah (2009). The Comfort Women: Sexual Violence and Postcolonial Memory in Korea and Japan. University of Chicago Press.
Skjelsbæk, Inger (2001). “Sexual violence and war: Mapping out a complex relationship,” European Journal of international Relations, 7 (2): 211-237.
Smith, Andrea (2005). Conquest: Sexual Violence and American Indian Genocide. Boston: South End Press.
Stabile, Carol and Deepa Kumar (2005). “Unveiling imperialism: Media, gender and the war on Afghanistan,” Media, Culture and Society, 27 (5): 765-782.
Steger, Manfred and Nancy Lind (eds.) (1999). An interdisciplinary Reader: Violence and its Alternatives. New York: St. Martine’s Press.
Tadros, Marzi (2010). “Between the elusive and the illusionary: Donor’s empowerment agendas in the Middle East in perspective,” Comparative Studies of South Asia, Africa, and the Middle East, 30 (2): 224-237.
Statistics Canada, Canadian Centre for Justice Statistics (2011). Family Violence in Canada: A Statistical Profile (http://www.statcan.gc.ca/pub/85-224-x/85-224-x2010000-eng.pdf).
Sudbury, Julia (ed.) (2005). Global Lockdown: Race, Gender, and the Prison-Industrial Complex. London: Routledge.
Tanaka, Yuki (2009). Japan's Comfort Women: Sexual Slavery and Prostitution During World War II and the US Occupation. London: Routledge.
United Nations (2013). The Millennium Development Goals Report.
United Nations (2010). The World’s Women: Trends and Statistics
(http://unstats.un.org/unsd/demographic/products/Worldswomen/WW_full%20report_color.pdf).
Walby, Sylvia (1992). "Woman and Nation," in Smith, Anthony D. (ed.) Ethnicity and Nationalism, Leiden, New York, Köln: E. J. Brill, pp. 81- 100.
Weeks, Kathi (2011). The Problem with Work: Feminism, Marxism, Antiwork Politics and Postwork Imaginaries. Durham and London: Duke University Press.
Weldon, Laurel S. (2002). Protest, Policy and the Problem of Violence Against Women: A Cross-National Comparison. Pittsburgh, PA: University of Pittsburgh Press.
Yuval-Davis, Nira and Pnina Werbner (eds.) (1999). Women, Citizenship and Difference. London: Zed Books.
Yuval- Davis, Nira and Floya Anthias (eds.) (1989). Woman- Nation- State, London: Macmillan Press.
Women, Law and Development International (1998). Gender Violence: The Hidden War Crime. Washington, DC.
Women of Color Against Violence (2006). Color of Violence: The INCITE Anthology. New York: South End Press.
Zangana, Haifa (2007). City of Widows: An Iraqi Women’s Account of War and Resistance. New York: Seven Stories Press.