زنان، جنگ و اشغالگری
سحر منصور
از آغاز شکلگیری طبقات، جوامع بشری دائما درگیر جنگهای مختلف بودهاند. جنگها با ماهیت مردسالارانه و در جهت اعمال مردسالاری به پیش برده شدهاند. ارتش فاتح و حتا مغلوب، زنان را مورد تجاوز قرار داده و مجبور به بردگی جنسی مینماید. (البته باید تاکید کرد که ماهیت جنگهای انقلابی و عادلانه مقولهای کاملا متفاوت بوده و در جهت ریشهکن کردن ستم جنسیتی و طبقاتی به پیش رفته است. برای مثال میتوان به انقلاب سوسیالیستی 1917 شوروی و انقلاب 1949 چین که در موقعیت زنان تحولات عظیمی را ایجاد کردند، مراجعه نمود.)
جنگها و اشغال نظامی منجر به ویرانیهای عظیم، کشتار و از بین بردن امکانات بقا، بحرانهای سیاسی و اجتماعی در کل جامعه، کوچهای اجباری و جداسازی خانوادهها، بیسرپرستی خیل عظیمی از کودکان، بیخانمانی و از بین بردن امکانات زندگی برای بخش وسیعی از زنان شده و آنان را مجبور به تنفروشی برای ادامهی زندگی مینماید. در چنین شرایطی باندهای مختلف دولتی و یا وابسته به دولت، به همراه و یا در خدمت به اشغالگران، تجاوز نظامی را با تجاوز به زنان (تجاوز فردی، گروهی و یا بردگی جنسی) تکمیل میکنند. تجاوز نظامی و تجاوز به زنان دو بال یک خفاش هستند که از تن زنان خون میمکد. زنان، قربانی جنگهای روانی و اشغال نظامیاند.
درست چند هفته بعد از اشغال عراق، فاحشهخانههای اطراف بغداد آغاز به کار نمودند. قوانین سرمایهداری امپریالیستی مردسالار، در خونینترین، وقیحترین و طاقتفرساترین شکل آشکار گشتند. تحقیر، توهین، جبر، ریاضتکشی، خصوصیسازی و استثمار جنسی در عریانترین شکل نصیب زنان گشت.
محتوای ایدئولوژی جنگطلبان مرد - پدرسالار، فتح، غلبه، قدرت، به زانو در آوردن، برده کردن، تصاحب و استفاده به هر نوع آن، از طرف مقابل است. اعمال قدرت، برتری جنسی و تحکیم مناسبات مردسالار با تجاوز به زن بهمثابهی غنایم جنگی بدون خرج، گره خورده است. امپریالیستهای آمریکایی به هر کشوری که تجاوز کردهاند در کمترین زمان برای سربازان خود با بودجهی دولتی و نظامی فاحشهخانهها و مراکز تفریحی و خوشگذرانی ایجاد کردهاند. منطق ارتش آمریکا این است که سلطه و تجاوز به زن ایجاد کنندهی احساسات لازم برای روابط رفیقانه و برادرانه بین سربازان میباشد.
(Women’s lives and public policy: The international experience, Meredith Turshan & B. Holcomb)
در جنگ کره، حکومت کره رسما اعلام کرده بود، دخترانی که به سربازان خدمت میکنند (تنفروشان) باید در هر روز با 29 نفر نزدیکی جنسی داشته باشند تا حداکثر سود را ایجاد کنند. هر نزدیکی جنسی نباید بیش از 30 دقیقه باشد، زیرا در غیر این صورت تنفروشان نمیتوانند خود را به 29 نفر عرضه کنند و سود زیادی برای حکومت ایجاد کنند. (Brock & Thistleth wait, p.71). در واقع حکومت کشور اشغال شده بهمثابهی جاکش عمل کرده و اکثریت مطلق در آمد آنها را تصاحب میکند. در سال 1938، دولت ژاپن برای "حفظ سلامتی" سربازان خود، 321 میلیون کاندوم برای ارتش خود به چین فرستاد؛ و توجیهش این بود که برای محدود کردن تجاوز به زنان، به قانونی کردن فاحشهخانههای نظامی دست زده است.
توریسم جنسی که از سالهای 1950، متعاقب جنگ کره آغاز گشت، سریعا به کشورهای دیگر آسیای جنوب شرقی نیز سرایت نمود. جنگهای ویتنام، کامبوج، لائوس، اشغال فیلیپین و پایگاههای نظامی تایلند، زیر ساخت اقتصادی را برای تقسیم کار بینالمللی تدارک دید. ارتش آمریکا با اشغال و تجاوز نظامی، این منطقه را به بازار سکس در تقسیم کار بینالمللی تبدیل کرد.
در دوران جنگ ویتنام، آمریکا قرارداد ایجاد مراکز "تفریح و آسایش" را در سال 1967 با تایلند امضا نمود. مراکزی که جهت "استراحت" سربازان آمریکایی در ویتنام مورد استفاده قرار میگرفت. همسر یک ژنرال عالیرتبهی تایلند که اولین تور سیاحت سکس برای نظامیان آمریکایی را تشکیل داده بود، مسئول مذاکره جهت تنظیم این قرارداد بود. بعد از امضای این قرارداد سرمایههای عظیمی به قیمت بدنهای تجاوز شده، کشته و قربانی شدهی زنان به این کشور سرریز گشت. سرمایهگذاران آمریکایی (بانک آمریکا و چیسمانهاتان) تحت نام سرمایهگذاری برای ساختن هتل و رستوران و بار این وامها را در اختیار دولت تایلند قرار دادند. اما هدف ساختن فاحشهخانههای اطراف پایگاههای نظامی آمریکایی بود. سربازان آمریکایی نام این مراکز را "بنوش و بکن" نامیدند. سربازان به بسیاری از زنان قول ازدواج میدادند و بچهدارشان میکردند اما از تعهد خبری نبود. زنان از روی فقر و جبر مجبور به فروش بدن خود و حتا بدن فرزندانشان میگشتند. سربازان آمریکایی در ژاپن (اوکیناوا) تیشرتهایی در شهر میپوشیدند که روی آن عبارت "ماشین کوچولوی قهوهای سکس" چاپ شده بود. تیشرتهای پوشیده شده در فیلیپین بهمراتب وقیحانهتر و نژادپرستانهتر بود: "ماشینهای کردنی کوچولوی قهوهای که با برنج نیرو میگیرند". تعداد قابل توجهی از "سربازان آمریکایی گم شده" بعد از پایان جنگ، خود به صاحبان بارها و فاحشهخانهها تبدیل گشته و به پول کلان دست یافته بودند. اکثر این افراد با پشتیبانی نظامی دولتی به زنان بومی تجاوز فردی یا گروهی کرده بودند.
در سال 1974 طبق آمار، در تایلند بیش از 400 هزار زن مجبور به تنفروشی بودند. زنانی که سربازان آمریکایی زنگ تفریح خود از جنگ ویتنام را در آنجا سپری میکردند. در سال 2006 سازمان ملل اعلام کرد که 2 میلیون زن در جهان تجارت میشوند. این رقم ممکن است حتا به 10 میلیون برسد. اما رشد جنگهای مختلف در جهان و عواقب ناشی از آن، بدون شک به آمار تجارت انسان در جهان افزوده است. تجارتی که بردگی جنسی ماهیت اصلی آن است.
در کلیهی جنگهای طبقاتی و مردسالار گذشته و حال، ستمدیدهترین اقشار جهان - یعنی زنان و بهویژه زنان فقیر - از قربانیان اصلی جنایت بر علیه بشریت بودهاند. آن چه خواهید خواند صرفا چند نمونه از جنایت تاریخی طولانی جوامع طبقاتی مردسالار بر علیه زنان بوده است.
چین :
در اشغال ایالت نانکین در سال 1937 توسط ارتش امپریالیستی ژاپن در مدت 6 هفته، 300 هزار نفر از شهر 600 هزار نفری قتلعام شدند، از جمله 90 هزار اسیر جنگی، بعد نوبت به زنان رسید. از کودک 8 ساله تا زن 70 ساله، به زنان حامله نیز رحم نکردند. هر زنی را دستگیر و مورد تجاوز گروهی قرار داده و بعد با سر نیزه و تقنگ به جانشان میافتادند. همه را میکشتند و اجسادشان را آتش میزدند تا هیچ آثار جرمی باقی نماند. بردگی جنسی و تجاوز فردی و گروهی به زنان و دختران جوان در کل دوران اشغال در ابعاد وسیع ادامه داشت. 80 هزار زن در این جنایات هولناک به قتل رسیدند.
)www.historyplace.com/worldhistory/genocide/nanking.htm(
ارتش امپریالیستی ژاپن در جنگ و اشغال کره، بین 100 تا 200 هزار زن را مجبور به تنفروشی نمود.
افغانستان:
سربازان روسی در اشغال افغانستان، بهخصوص در مناطقی که مقاومت صورت میگرفت - برای نمونه در منطقهی هزاره - به زنان تجاوز میکردند. سربازان روسی حتا به پرسنل زن نظامی خود نیز رحم نمیکردند. یک زن روسی که در افغانستان در ارتش خدمت کرده بود احساسات خود را چنین بیان نمود: "ما وظیفهی انترناسیونالیستی خود را فقط در رختخواب میتوانستیم انجام دهیم، مادر من به دوستانش با افتخار میگفت که دخترم در افغانستان است، میخواستم برایش بنویسم که مادر بیچارهی من ساکت باش، یا این که خواهی شنید مردم بگویند که دخترت فاحشه است." افکار غالب در بین سربازان روسی این بود که کلیهی زنانی که به افغانستان آمدهاند فاحشه میباشند.
)eng. history.ru/ content/view/151/87(
زنان افغانستان مدت بسیار طولانی است که از روابط و سنن ارتجاعی پدرـ مردسالاری رنج میبرند. جنگهای طولانی داخلی/ منطقهای، تجاوز و اشغالگری نظامی امپریالیستهای شرق و غرب، قوانین ضدزن، فقر، فلاکت، جنگ و کشتار، ویرانی و بیکاری و اشغال نظامی، 1.5 میلیون بیوه تولید نموده و فحشا شدیدا رو به رشد است. خشونت علیه زنان پس از اشغال نظامی آمریکا و شرکا نه تنها کاهش نیافت، حتا بنا بر گزارشات رسانههای خبری دول غربی بر وسعت آن افزوده گشته است. موضوع زن هم وسیلهای برای ادامهی اشغال - "اگر قوای خود را بیرون بکشیم بر سر زنان چه خواهد آمد"- و هم موضوعی برای مذاکرات بین اشغالگران با نیروهای بهشدت زنستیز همچون طالبان است. 80 در صد زنان افغانستان در معرض خشونت جنسی قرار دارند. بسیاری از دختران فقیر، حتا زیر سن بلوغ بهخاطر بدهی یا گرسنگی توسط خانواده فروخته میشوند. بین 60 تا 80 درصد ازدواجها اجباری است. بسیاری از زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، برای فرار از آن و حتا عواقب آن، همچون "کشتار ناموسی" دست به خودکشی میزنند.
(Katia Zato livetres blog, Oct 203-2011)
زن جوان 35 سالهای که مجبور به تنفروشی شده میگوید: "حتا حق خودکشی هم ندارم چرا که شوهرم کشته شده و صاحب 4 فرزند از 4 تا 14 ساله هستم."
تجاوز نظامی با تجاوز مستقیم به زنان از طریق ایجاد شرایط اجباری تبدیل زنان بهمثابهی کالا برای بازار سکس و بردگی گره خورده است. امپریالیستها و نیروهای اسلامی و جهادیهای مختلف، از بدن زنان خون میمکند و صاحب سرمایه و ثروت میگردند.
عراق :
"پنج سرباز آمریکایی به دختر بسیار جوانی به نام ابیر قاسم حمزه تجاوز گروهی میکنند و بعد برای از بین بردن کلیهی آثار جنایت، او را کشته و به آتش میکشند. بعد به منزل او رفته، پدر، مادر و خواهرش را نیز میکشند." (www.hnn.us/article/28147) این صرفا یک واقعهی استثنایی نیست، بلکه ابعاد تجاوزات و آزارهای جنسی هم از جانب نیروهای اشغالگر امپریالیستی و هم بنیادگرایان اسلامی، زنان عراقی را مورد تهدید قرار داده است. در جنگ اول عراق در سال 1999، صدام جهت "مقابله" با تنفروشی، به نیروهای شبهنظامی خود دستور داده بود که زنان تنفروش را شناسایی و اعدام کنند. در این کارزار "پاکسازی" تعداد زیادی از زنان قربانی شدند.
اشغال عراق و جنایات ناشی از این اشغال بیش از دو میلیون زن را بیوه کرده است. بسیاری از آنها مجبور به تنفروشی در عراق و یا در کشورهای همسایه گشتهاند. جدا از زنان بیوه، زنان و دختران جوانی که قربانی تجاوز گشتهاند بهخاطر شرمساری خانواده و یا خطر "قتل ناموسی" مجبور به ترک خانه گشته، از فقر و بیپناهی بار دیگر در معرض خطرات جدی تجاوز و سواستفادههای جنسی قرار میگیرند. بسیاری از این زنان از ترس و وحشت از مناسبات ارتجاعی و زنستیز، به قاتلین خود پناه میآورند.
گزارشات از زندانها سند دیگری از جنایات علیه زنان را برملا میکند. زنی که دستگیر و روانهی زندان میشود، اول مورد توهین و تحقیر، بعد شکنجه و بعد مورد تجاوز قرار میگیرد. این پروسه روال عادی زندانهای عراق است.
گلوبالیزاسیون و بههمراه آن سیاست ریاضتکشی و خصوصیسازی بیش از هر چیز گریبان زنان را گرفته است. حرکت بیمانع و بیمرز سرمایههای بینالمللی، زنان را نیز به کالایی فرامرزی تبدیل نموده و آنان را هر چه بیشتر خصوصیسازی کرده است.
در عراق دار و دستههای مافیایی تجارت سکس، دختران جوان را از خیابانها ربوده و یا به زور خانوادهها را مجبور به فروش آنان مینمایند. این باندها، دختران را در بازار سکس بینالمللی میفروشند. دهها هزار زن جوان، دختران زیر سن بلوغ و حتا پسران جوان به علت جنگ و بلایایی که به دنبال میآورد، از فقر و جبر به دام این دار و دستهها افتاده و بهمثابهی تنفروش در بازارهای اردن، سوریه، یمن و امارات و ... به فروش میرسند. ابعاد خشونت و تجاوز آنقدر وسیع است که حتا 10 درصد سربازان زن آمریکایی توسط سربازان مرد آمریکایی در عراق مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار گرفتهاند. 33 درصد زنان برگشته از جنگ که در آمریکا تحت نظارت پزشکی هستند، از تجاوز یا در معرض تجاوز قرار گرفتن گزارش دادهاند. بعد از اشغال عراق، فحشا در کل خاورمیانه شدیدا شیوع پیدا کرده است.
(Sue Davis, www.workers.org)
در سال 2007، 180 هزار کمپانی در عراق فعالیت داشت. بیست هزار بیشتر از تعداد سربازان آمریکایی. برخی از این کمپانیها تحت نامهای گوناگون، در ترافیک انسان درگیر بودهاند. نمونهی بارز آن کارمندان کمپانی Dyn Crop در بوسینا بود که دستگیر شدند. در منطقهی کمر بند سبز بغداد، زنان بومی و حتا خارجی را تحت نام آشپز، خانهدار، کارمند... استخدام میکنند و به سربازان آمریکایی میفروشند. فاحشهخانههایی تحت نام زنان پناهنده، آرایشگاه، رستوران و... خدمات جنسی ارائه میدهند. در این مناطق از زنان عراقی، ایرانی، فیلیپینی، چینی و اروپای شرقی فوقاستثمار جنسی میشود.
(Debra Mc Nutt, common dreams.org, July 11,2007)
از طرف دیگر در عراق باندهای مافیایی آدمربایی، زنان و دختران جوان را ربوده، در حین تجاوز فیلمبرداری کرده و از طریق آن از خانوادهها برای افشانکردنِ فیلم پولهای کلان میگیرند. دار و دستههای شبهنظامیِ وابسته به جناحهای مختلف مافیایی- مذهبی، زنانی که مجبور به تنفروشی شدهاند را شناسایی و با بریدن سر از بدن، مجازات میکنند. یکی تجاوز و دیگری "پاکسازی" جنسی میکند! هر دو در این جنایت و ستمگری علیه زنان متحدند.
مسئول یک تیم گشت در عراق میگوید: "... زمانی که دستور کنترل منزل صادر میشود، من خشنترین سربازان را انتخاب میکنم. اولین کار خوردن مشروب و کشیدن مواد است. بعد به خانهها میرویم. زنان و مردان را از هم جدا میکنیم و هر چه قابل دزدیدن است مثل جواهرات و غیره را میدزدیم. در بازرسی بدنی با اندام جنسی زنان بازی میکنیم. خانه را به هم میریزیم. به زنان جوان تجاوز میکنیم و خارج میشویم..." مسئول این تیم که نامش سرگرد جمعه الموسوی است خود سابقهی جنایی دارد و توسط ارتش آمریکا به این مقام گماشته شده است. معاون او افسر رفید ال دراجی که در زندان ابوقریب محکوم به اعدام بود، توسط آمریکاییان آزاد و به کار گرفته شد. او میگوید: "وارد منزلی شدیم. مردی در خانه نبود. یک زن و پسر 17 سالهاش در خانه بودند. یک تفنگ قانونی پیدا کردیم... به زن گفتم اگر نگذاری به تو تجاوز کنیم پسرت را میبریم. پسر را در اتاقی زندانی کردیم و یکی پس از دیگری به زن تجاوز کردیم. هر چه قیمتی بود دزدیدیم و به فاحشهخانهی معروفی به نام "ام اعلا" رفتیم و بقیه شب را آن جا حال کردیم."
کنگو:
جایی که از هر سه زن یک نفر مورد آزار جنسی و خشونت و تجاوز قرار میگیرد. جنگ در کنگو که از سال 1999 ابعاد وسیعی به خود گرفت، تاکنون 5.4 میلیون کشته داده است. این بزرگترین کشتار بعد از جنگ جهانی دوم است. مناطق جنگی به میدانهای تجاوز و فاحشهخانههای اجباری تبدیل گشتهاند. آمار واقعی از ابعاد این جنایت وسیع در دسترس نیست. به علت فشارهای اجتماعی، دولتی و نظامی، بسیاری از زنان از بیان این که مورد تجاوز قرار گرفتهاند امتناع میورزند. آدمکشی، آدمربایی، آدمفروشی، تجاوز، خشونت، تنفروشیِ اجباری، تجاوزگروهی و خونریزی بر اثر تجاوز تا حد مرگ، حاملگی اجباری و زایمان خطرناک به دست سربازان متجاوز از طریق بریدن آلت تناسلی و مرگ بیداد میکند. خطرات جدی مسیر، از دهات تا شهر جهت مداوا، زنان را مجبور به پنهان شدن در دهات نموده است. بیماری ایدز رشد نجومی داشته است. در سال 1997، 5 درصد از اهالی به ایدز (HIV مثبت) مبتلا بودند. این رقم در سال 2002 به 20 درصد رسید و کماکان سیر صعودی دارد. همزمان تبلیغات ارتجاعی واتیکان مبنی بر عدم استفاده از هرگونه اقدام پیشگیری از حاملگی درصد رشد ایدز را تسریع بخشیده است.
(wikipedia, reproductive health matters- congo)
کنگو خطرناکترین مکان برای زنان بر روی کرهی خاکی است. از کودک یک ساله تا زن 70 ساله مورد تجاوز قرار گرفتهاند. طبق گزارش سال 2011، هر روز به 1000 زن در کنگو تجاوز میشد. به علت جنگ، کشتار، بین60 تا 90 درصد خانوادهها بدون مرد هستند و این امر مادران و فرزندان را در معرض خطر بیشتری قرار میدهد. طبق گزارش روزنامهی گاردین (12 می 2011) در کنگو هر دقیقه به یک زن تجاوز میشود. این رقم در سال به بیش از 500 هزار تجاوز میرسد. در بین سالهای 2006 تا 2007، در شمال منطقه kivu در شرق کنگو به 7 درصد زنان حداقل یک بار تجاوز شده است.
در کنگو بین 4 تا 10 درصد کسانی که مورد تجاوز قرار میگیرند مرد میباشند. بسیاری از مردان به علت سنن و آداب و رسوم از گفتن آن هراس دارند. هراس از برچسب "همجنسگرا" خوردن. در 38 کشور آفریقایی همجنسگرایی جرم است. اغلب کودکان سرباز مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
جنگ جهت کنترل معادن الماس و طلا، علت عمدهی درگیریهاست. امپریالیستهای مختلف از طریق عوامل خود و دار و دستههای مسلح با قیمتی نازل منابع عظیم طلا و الماس را صاحب میشوند. همزمان، جنگ نیروی عظیم برده برای کار در معادن و ترافیک انسان را فراهم میکند. ترافیک انسان برای بردگی جنسی و فیزیکی. ترافیک زنان، دختران جوان و کودکان برای صنعت سکس در آنگولا، آفریقای جنوبی، کنگو، اروپای غربی، بهویژه بلژیک در ابعاد وسیعی صورت میگیرد. (US State Department, June 4, 2010) باندهای مسلح در کمپهای پناهندگان، در چادرهای اطراف بازارها، در نزدیکی معادن، زنان و دختران بسیار جوان را به تنفروشی مجبور میکنند. تاثیرات فیزیکی تجاوز در کنگو ـ همچون اکثر مناطق جهان ـ بسیار دردناک است. ضربه دیدن و شکستن استخوان لگن، سوزانده شدن آلت تناسلی و بدن ، سوزندان پستان، حاملگیهای اجباری و خونریزی تا حد مرگ - چه بر اثر تجاوزات و چه زایمان -، زنان و بهویژه دختران جوان که حتا به سن بلوغ نرسیدهاند را در معرض خطرات بزرگ قرار میدهد. 65 درصد قربانیان جنگ را افراد زیر 15 سال تشکیل میدهند.
سوریه :
در کمپهای آوارگان جنگی در داخل سوریه چه در مناطق تحت نفوذ اپوزیسیون جهادی ارتجاعی ـ و چه دولت ارتجاعی بشار اسد ـ آدمربایی، تجاوز و کشتن زنان و دختران جوان جنایاتی روزمره است. در کمپهای خارج از سوریه ـ در اردن، لبنان و ترکیه ـ باندهای مافیایی بازار سکس در کمین نشستهاند. خانوادهها از ترس افتادن فرزندانشان به دست باندهای مافیایی مجبورند دختران بسیار جوان خود را به "خواستگاران" از کشورهای مختلف منطقه تحت نام "ازدواج" بسپارند. بردگی زنان ـ جنسی و استثمار آنان ـ در تمامی کمپهای آوارگان بیداد میکند.
مراجع مذهبی از یک طرف دستور تجاوز به زن سوری را میدهند و از طرف دیگر فتوای پیوستن زنان تونسی و هر کشور دیگر برای "جهاد سکس" جهت بالا بردن روحیهی "سربازان اسلام" را صادر میکند. خواندن مصاحبههای دختران از "جهاد" برگشته، تکاندهنده است. برخی حتا بیش از صد بار مورد تجاوز قرار گرفتهاند. آنان که قصد فرار داشتند، دستگیر، شکنجه، تجاوز و حتا کشته شدهاند. حاملگی اجباری، بیماری ایدز و تجاوز گروهی به زنان هدیهی سربازان اسلام است.
)Raymond Ibrahim: Pregnant with Aids: Tonisian girls recount their sex jihad in syria(
تجاوز به زن در مقولهی جنگ پدر- مردسالار نهادینه گشته به بخش جداییناپذیر آن تبدیل شده و با هم ادغام گشتهاند. تجاوز به زن مکمل جنگ مردسالارانه است. تاثیرات روحی، روانی و اجتماعی قربانیان تجاوز بسیار دردناک است. تاثیرات صحنههای تجاوز چه فردی و چه گروهی از ذهن خارج نمیگردند. افسردگی و خودکشی نتیجهی دیگر تجاوز است. تصور صحنهای که مادر، دختر و خواهر در جلوی چشمان پدر، برادر و فرزندپسر، توسط دستههای نظامی مورد تجاوزگروهی قرار میگیرند، تاثیرات دایمی در روابط اجتماعی کل خانواده میگذارد. جدا از فشارهای وارده از سوی مناسبات حاکم بر جامعه بهمثابهی کل، تاثیرات آن بر زنان برای داشتن روابط جنسی با همسران یا داشتن همسری در آینده شدیدا تاثیرگذار است. بسیاری از هرگونه فعالیت جنسی و حق دوست داشتن محروم میگردند. این امر باعث افسردگی شدید شده و روی آوردن به موادمخدر را بسیار افزایش میدهد و بار دیگر قربانیان را به دست باندهای دیگری جهت سوء استفادهی جنسی میاندازد. ایزوله شدن قربانی تجاوز در بین خانواده و محیط بسیار معمول است. به زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند بهمثابهی نجس و کثیف نگریسته میشود و اکثر اوقات باعث جدایی از شوهر و یا به ناتوانی در ازدواج در آینده میانجامد. نوع دیگر از برخورد وحشیانه با قربانیان تجاوز، کشتار "ناموسی" است که توسط خانوادهی قربانی یا جامعه صورت میگیرد. چرا که قربانی تجاوز باعث "شرم" خانواده شده است.
نتیجه گیری:
با بررسی چند نمونه از جنگهای کنونی نه چندان دور، تلاش شد تا زنجیر اتصال ستم و خشونت بر زن با جنگهای پدر- مردسالار روشن گردد. بررسی دیگر جنگها چه در اروپا و چه جهان سوم هیچکدام از این قاعده مستثنا نیستتند. (برخی از سرباران ارتش سرخ شوروی سوسیالیستی آن زمان، بعد از اشغال برلین در پایان جنگ جهانی دوم به زنان آلمانی و دیگر ملیتها تجاوز نمودند. اما دولت شوراها سربازانی را که مرتکب این جنایت هولناک گشته بودند را ـ حداقل آنانی که قادر به شناساییشان شدند - به زندانهای طولانی مدت و اعدام محکوم نمودند.)
جهان کنونی یک جامعهی سرمایهداری- امپریالیستی مردسالار است. این یک واقعیت عینی است. این سیستم قوانین و عملکرد خود را دارد. این سیستم سرمایهداری امپریالیستی پدرسالار و کلیهی بنیادگرایان مذهبی و نیروهای رنگارنگ ارتجاعی در برخورد به زن و بدن او ایدئولوژی و جهانبینی مشترکی دارند.
مساله اساسی آن است که بشریت به یک انقلاب واقعی نیاز دارد. انقلابی که از طریق سرنگونی سیستم حاکم، بر ستم و استثمار پدرسالاری و جنگ نقطهی پایانی بگذارد. هر راه حل دیگری جز این توهم و وقت خریدن برای سیستمی است که مدتهاست با خشونت بر محدودیتهای خود دیوانهوار میکوبد.
برای آن که هیچ زنی مورد تجاوز قرار نگیرد، به هیچ زنی بهمثابهی غنیمت جنگی نگریسته نشود، هیچ زنی تحت هیچ شرایطی مورد آزار و اذیت جنسی قرار نگیرد، هیچ زنی برای زندگی کردن مجبور به تنفروشی نگردد و... این نظام گندیدهی مرد -پدرسالار را باید از طریق یک انقلاب اجتماعی که زنان در صف مقدم آن قرار دارند، سرنگون کرد و در موقعیت زنان تغییرات بنیادی ایجاد کرد. این نظام قابل تعدیل نیست. راه حل تغییر است، تغییر رادیکال و انقلابی و بدون ذرهای کمخواهی در جهت رهایی کامل زنان.✦