سخنرانی آناهیتا رحمانی در جلسه 8 مارس 2013 در تورنتو
روز جهانی زن را به همه شما شرکت کنندگان در این جلسه تبریک میگویم.
من در این روز درود میفرستم.
به بیش از 3000 زن زندانی سیاسی که در سالهای دهه شصت بوسیله رژیم اسلامی اعدام شدند.
گرامی می دارم یاد 2300 زن افغانستانی که در سال گذشته با خودسوزی جان خود را از دست دادند.
به یاد 1000 زن پاکستانی و 50 زن ایرانی که در چند ماه گذشته بخاطر قتلهای ناموسی توسط مردان خانواده بقتل رسیدند.
به یاد زنان آفریقای جنوبی که حداقل 147 زن روزانه مورد تجاوز قرار می گیرند.
به یاد 500 زن بومی در کانادا که در بیست سال گذشته ناپدید گردیدند.
به یاد 700 هزار زنی که هر ساله بدلیل عدم دسترسی به پزشک در زمان زایمان جان خود را دست میدهند و 35 میلیون زنی که فقط در منطقه آسیای شرقی بعنوان کالا در بازار سکس به کشورهای جهان صادر میشوند.
به یاد میلیونها زن زحمتکش مهاجر و پناهنده که بدلیل رشد فقر و جنگ و بیکاری در کشورهای مختلف در شرایط خشونت بار اقتصادی ؛ اجتماعی زندگی میکنند. و به یاد میلیاردها زنانی که 3/2 کار جهان را انجام میدهند ولی صاحب 10% درآمد و 1% مالکیت هستند.
اینها تنها بخش کوچکی از جنایاتی است که توسط سیستم سرمایه داری مردسالار بر علیه زنان اعمال میشود. رشد جنایت و خشونت علیه زنان تا به این درجه در تاریخ طولانی مردسالاری بیسابقه بوده است.
تهاجم افسار گسيخته سرمايه و نظم نوين جهانی به ضخامت زنجیر خشونت افزوده است. فقر، مرگ ومیر و بيماری، گرسنگی، بيسوادی، بيگاری و بيکاری در جهان کنونی هر چه بيشتر و بيشتر زنجيره خشونت را بر دست و پای زنان محکم تر کرده. رشد مردسالاری و فرودستی زنان جزء لاینفک منطق سرمایه داریست که نیروی محرکه اش سود است. کسب مافوق سود با حداکثر ظرفیتش. همین منطق است که انسانها باید به بردگی کشیده شوند؛ مورد تجاوز واقع شوند و از امکانات حداقل زیستی؛ غذا؛ هوای تازه؛ سرپناه؛ لباس محروم شوند
نتیجه بیش از سه دهه سیاست های نئولیبرالی كه توسط بانك جهانی و صندوق بین الملل پول به کشورهای جهان سوم دیكته شد زیر خط فقر رفتن میلیونها انسان؛ مهاجرت های عظیم روستاییان و تشکیل شهرکهای زاغه نشین در اطراف شهرهای بزرگ، فقر روز افزون خانواده ها بعلت بیكاری فزاینده، افزایش هزینه زندگی و افزایش اعتیاد و تن فروشی و بسیاری نابسامانی های اجتماعی دیگر بوده است. این شرایط فشارعظیمی بر دوش زنان بعنوان فرودست ترین افراد جامعه و خانواده وارد کرده است. روشن است كه در شرایط فقر، این زنان هستند كه باید تاوان آن را بپردازند. این بهداشت و تغذیه زنان است كه از آن زده میشود. این دختران هستند كه باید مدرسه نروند. و این دختران هستند كه در شرایط اعتیاد یا فقر پدر باید فروخته شوند یا تن فروشی كنند. این اخباری است كه تقریبا هر روز در رسانه های حكومتی می بینیم یا می شنویم. طبق گزارش سازمان ملل 80% فقرای جهان را زنان تشکیل میدهند و و طی دو دهه گذشته شمار زنان روستایی که در فقر مطلق بسر میبرند 50% افزایش یافته و طبق همین گزارش در کشورهای کم توسعه یافته سن کار بطور متوسط از 12 سال و حتی کمتر از آن در میان زنان شروع میشود و در سن 27 سالگی به اوج میرسد. مثلا در کارخانه های نساجی بنگلادش 2/1 میلیون کارگر کار میکنند که 90% آنان را زنان زیر 20 سال تشکیل میدهد که با نازل ترین دستمزد و کمترین امکانات؛ سودهای افسانه ای برای سرمایه داری جهانی میآفرینند. صنعت سکس که یکی از پر سودترین صنایع برای کشورهای صنعتی جهان است باعث شده سالانه فقط از کشورهای آسیای شرقی، 35 میلیون زن بعنوان کالای سکس به کشورهای جهان صادر شوند.
خشونت سرمایه داری با زنجيره خشونت ماقبل از سرمایه داری نهفته در فرهنگ و سنن و مذهب با تاریخی هزاران ساله با هم پیوند خورده؛ تمام مرزهای جهان را در نوردیده و بیش از 3 میلیارد زن را بهم وصل کرده؛ خشونتی که ما زنان در چهار گوشه جهان تجربه میکنیم در شهر و روستا، خانه، محل کار، خيابان و کوچه همه در اسارت این زنجيریم. زنجيری که دو سرش با حلقه های خشونت دولتی و خشونت خانگی به هم جوش خورده است.
اما هر قدر زنجير خشونت جهانی تر شده است، مبارزه و مقاومت زنان نيز ابعاد جهانی بيشتری به خود گرفته است. زنان در سراسر جهان بر علیه ظلم و ستم و تبعیض بپا خاسته اند و مرد سالاری را به چالش کشیده اند. در ایران زنان در طی سی و چهار سال گذشته با مبارزات خود علیه جمهوری اسلام نگذاشتند که آنها یک شب راحت سر بر بالین بگذارند؛ در هند زنان علیه تجاوز و قتل روزها و هفته ها تظاهرات کردند و تما م رسانه های جهان را به تسخیر خود درآورده؛ در کشورهای خاور میانه درمصر؛ تونس؛ لیبی؛ در قلب اروپا، در یونان؛ در آمریکا؛ زنان بطور وسیعی بپا خاسته اند. ما زنان از مبارزات يکديگر الهام می گيريم و از پيروزی هايمان احساس غرور و جسارت می کنيم و هر پيشروی زنان در هر نقطه ای از جهان را از آن خود می دانیم.
این مبارزات زنان است که باعث شده است تمام نیروهای مرتجع امپریالیستی و جمهور اسلامی را به تکاپو بیاندازد تا از این جنبش برای مقاصد خود بهره جسته و آن را سیاهی لشگر برنامه های خود کنند.
ما شاهد این هستیم که هم در خارج و هم در داخل ایران کسانی هستند که برای رهایی زنان سازش با جمهوری اسلامی یا امپریالیستها را موعظه میکنند. کسانی هستند که مدعی کوشش در راه "آزادی زن" اند اما همواره در پی یافتن "وجه اشتراک" با جمهوری اسلامی و شریعت هستند. آنها تنها کارشان پائین راندن انتظارات و تعاریف زنان از "آزادی و برابری" است و تلاش دارند که یا فمنیسم را اسلامیزه یا اسلام را فمینیزه کنند. دینی که ستونش و تمام آموزه هایش بر تبعیض و ستم علیه زن قرار دارد. و با سفسطه های تئوریک تحت عنوان اتخاذ "راهکارهای ممکن و دستیافتنی" سازش خود با نظام جمهوری اسلامی را توجیه می کنند و انرژی زنان را در خدمت به تعمیر ساختارهای نظام به کار می گیرند.
همچنین قدرتهای امپریالیستی برای رونق بازار اسلحه که یکی از سودآورترین منبع ثروت آنهاست ؛ همواره تنور جنگ را گرم میکنند و هزاران انسان زحمتکش بخصوص زنان و کودکان را به کام مرگ میفرستند. با تجاوز نظامی و دخالتگری امپریالیستی مرتجع ترین نیروهای ناسیونالیستی و بنیادگرای مذهبی را گسترش می دهند، که این خود باعث گسترش خشونت اقتصادی؛ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی علیه زنان میشود. در عین حال میبینیم که هرگاه امپریالیستها به کشوری تجاوز نظامی و یا سیاسی کرده اند یک جمهوری اسلامی دیگر روی کار آمده که اولین منشور حکومتی آنها با حمله به زنان تدوین شده است.
مردسالاری از دیدگاه مارکسیسم یک نظام اجتماعی؛ اقتصادی؛ سیاسی وفرهنگی است. این نظام مکانیسم تولید و باز تولید خودش را دارد. مردسالاری مانند نظام طبقاتی سرمایه داری مدام خودش را تولید و باز تولید میکند. این نظام برای تضمین رابطه قدرت و برتری مرد بر زن و فرودستی زنان از تمام امکانات اعمال قدرت استفاده میکند. از دولت- دین- قانون- زبان- سیاست- فرهنگ- آموزش و پرورش- کلیساها و رسانه های جمعی همه در خدمت آن هستند.
در حالیکه مردسالاری مدام توسط سرمایه داری جهانی ودولتهای بنیادگرای مذهبی هدایت و رهبری و تقویت میشود جنبش های رادیکال ضد سرمایه داری مردسالار و ضد بنیادگرایی اسلامی فاقد تشکیلات و برنامه و دستگاه رهبری کننده خود هستند.
ما زنان هر قدر بیشتر آگاه میشویم بهتر در می یابیم برای مبارزه با مردسالاری که زندگی مان را به جهنم تبدیل کرده باید متشکل و با یک تئوری انقلابی در جبهه های گوناگون بجنگیم. فرودستی زنان با اقدامات "لطیف" و نرم و خواهش و تمنا از بین نخواهد رفت. این نظام پوسیده طی مبارزات قهرآمیز و انقلابات پی در پی سرنگون خواهد شد.
باید با صراحت و با صدای بلند اعلام کرد
در زمینه ی رهائی زنان از قید ستم، کمونیسم رادیکال ترین فکر و تلاش تاریخ بشر بوده. رهائی انسان از جهنم جامعه ی طبقاتی و رهائی کامل زن از هر گونه ستم، کاملا به یکدیگر وابسته اند و با رسیدن جامعه ی بشری به کمونیسم که در آن نه از روابط سنتی مالکیت اثری است و نه از افکار سنتی، رهایی کامل زنان متحقق خواهد شد.
نخستین گام های واقعی برای رهائی زنان از نظام مردسالاری، در انقلابات سوسیالیستی قرن بیستم در شوروی و چپن برداشته شد. برای اولین بار بطور آگاهانه و جدی رهایی زن در دستور کار یک قدرت سیاسی قرار گرفت. برای نخستین بار در این انقلابات بود که زنان به اندازه ی چند قرن در راه رهائی کامل پیشروی کردند و دستاوردهای شگفت انگیزی را به ثبت رساندند. در شوروی و چین سوسیالیستی طی فرمانهای انقلابی کوتاه و قاطع در همه عرصه ها حقوق زن و مرد را مساوی اعلام کردند. ابعاد دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این کشور ها در همان مدت کوتاه که پرولتاریا در قدرت بود تکان دهنده بود. بلافاصله پس از پیروزی و استقرار دولت سوسیالیستی حق رای؛ حق انتخاب کردن؛ حق طلاق؛ ممنوع شدن ازدواج اجباری؛ آزادی سقط جنین؛ از میان برداشتن تفاوت حقوقی بین کودکان "مشروع و نا مشروع "؛ برابری کامل دستمزدمیان مرد و زن ؛ برسمیت شناختن مرخصی زایمان؛ دوران بارداری و ایجاد مهد کودک ها و آشپزخانه های عمومی؛ آزادی همجنس گرایان مجموع قوانین انقلابی بودند که به رهایی زنان یاری رساندند. لنین در سال 1919 گفت "هیچ حزب دمکراتیک در پیشرفته ترین جمهوری های بورژوایی نتوانست طی دهها سال یک دهم کاری که ما در اولین سال حکومت مان در مورد حقوق زنان انجام دادیم را انجام دهد." این ادعای لنین غلو آمیز نبود ما شاهدیم خیلی از این قوانین هنوز در خیلی کشورهای پیشرفته اجرا نمیشود این اقدامات تغییرات مهمی در موقعیت زن در خانواده و روابط میان زن و مرد بوجود آورد. و ضربات محکمی به آتوریته ی مرد رئیس خانوار، خانواده ی سنتی و فرهنگ مردسالاری زد. فحشا از جامعه رخت بر بست؛ در شهر و روستا افکار کهنه و روابط سنتی به چالش کشیده شده و زنان فعالانه و با حقوقی مساوی، به دخالت گری در تمام عرصه های حیات جامعه پرداختند. فرهنگ و رفتار جامعه نسبت به جنسیت زن، بسرعت تغییر کرد. و تصویر زن استوار قامت، سرشار از اعتماد به نفس و پر جنب و جوش، جای تصویر موجود مفلوک و تسلیم و شکننده را گرفت. کار خانگی نیز دستخوش دگرگونی شد. مرد و زن به تساوی کار نگهداری از کودکان و کار خانگی را تقسیم می کردند. البته ستم بر زن در آن جوامع سوسیالیستی کاملا از میان نرفت. سنن هزار ساله ی جامعه ی طبقاتی به آسانی برکنده نمی شوند. اما دولتهای سوسیالیستی نه تنها سرکوبگر زنان نبودند بلکه ضرورت وجودی و بقای خود را وابسته به محو ستم و استثمار، منجمله محو ستم بر زن، میدانستند(1) سرنگونی پرولتاریا در شوروی و چین شکستی بزرگ برای کمونیسم و تمام زحمتکشان جهان و پیروزی بزرگی برای سرمایه داری جهانی بود. امواج تکان دهنده ی شکست پرولتاری در این کشورها هنوز در جهان امروز حس می شود: رشد و گسترش بنیادگرائی مذهبی و سرمایه داری افسارگسیخته از بازتاب های آن است. اما پی آمدهای آن شکست برای زنان جهان هولناکتر و تلخ تر بوده است. هر چند سوسیالیسم در روسیه و چین دوام زیادی نیاورد اما راه حقیقی دستیابی به رهائی زنان از قیود مردسالاری و بطور کلی رهائی انسان از جامعه ی طبقاتی را ترسیم کردند و نشان دادند که جهان کنونی آماده ی رسیدن به آن نقطه است.
ما برای اینکه به آنجا برسیم باید ضعف ها و قوتهای آن انقلابات را با دقت بررسی کنیم و بلندتر از آنها پرواز کنیم. باید از همین امروز که برای کسب آزادی و برابری زنان مبارزه می کنیم، بذرهای آن جامعه را بپاشیم. باید در جنبش زنان ارزش های کمونیستی را ترویج کنیم زیرا آزادی و برابری انسانها بذری نیست که بتواند در حصار جامعه ای که بر پایه ی روابط استثماری و مبادله ی کالائی سازمان یافته، بشکفد و رهائی کامل زنان را متحقق کند. مبارزه برای آزادی و برابری از همین امروز باید با افق کمونیستی پیش رود.
امروز ما زنان ایران برای پیشروی با دو مانع اصلی جمهوری اسلامی و نیروهای امپریالیستی روبرو هستیم. که تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی و مبارزه با هرگونه دخالتگری امپریالیستی میتوانیم اولین گام بجلو برای رهایی کامل را برداریم
زنده باد انقلاب
زنده باد سوسیالیسم
1) انقلاب اکتبر و مسئله ی زن - امید بهرنگ