Capitalism, the sex trade and the oppression of women

سرمايه داری، تجارت سكس و ستم برزن

سرويس خبری جهانی برای فتح

برگردان: لیلا پرنیان

 

8 مارس امسال روز جهانی زن، در حالی كه هزاران زن در مركز شهر لندن در اعتراض به خشونت عليه زنان راهپيمايی می كردند، يك زن جوان در متروی لندن و در جايی كه خود او قربانی خشونت و اذيت و آزار جنسی قرار گرفته بود با اجرای رقصی نمايشی اين ماجرا را باز گفته و بدين طريق اعتراض خود را نشان داد. در همان زمان يك زن در زندان شعری را می نوشت تا قصه زندگی خود را بگويد، و بگويد كه ” جرم “ واقعی اش زن بودن او ست.

در اين روز زنان در هند به اعتراض خود عليه تجاوز دسته جمعی به امانت ( دختر جوانی كه در دهلی مورد تجاوز وحشيانه گروهی قرار گرفت و در نتيجه ضربات وارده چند روز بعد در بيمارستانی جان سپرد)  واقعه ای كه دنيا را تكان داد، ‌ادامه دادند.

در سال گذشته زنان در آرژانتين از سوداگران دختران جوان و حاميان شان در دستگاه عدالت، با اعتراضات خود ابراز تنفر و خشم كردند. زنان در سودان عليه ازدواج دختران خردسال مبارزه  كردند. در پاكستان و كردستان زنان عليه قتل های ناموسی به مبارزه دست زدند. در تركيه زنان در مقابل خشونت روزافزون و قوانين ضد سقط جنين به مبارزه خود ادامه دادند.

زنان در ايران عليه خشونت دولتی و قوانين اسلامی كه تلاش می كند فعاليت های اجتماعی زنان در زمينه های مختلف را محدود كند، به مبارزه دست می زنند. زنان در افغانستان هم عليه حكومت عقب مانده بنيادگراهای مورد حمايت آمريكا می جنگند، و هم عليه طالبان. گزارش شده است كه بيش از 1500 آكسيون در آمريكا در روز جهانی به منظور اعتراض به تبعيض و خشونت عليه زنان سازماندهی شد.

خشونت عليه زنان اشكال مختلفی بخود گرفته است. يكی از آن اشكال كه بشكل جدی زندگی و موقعيت زنان را در مقياس جهانی تهديد می كند، تجارت زنان است.

تجارت زنان و بدن شان در شرايط كنونی از ويژگی های زير برخوردار است:

۱- عليرغم اين كه تجارت زنان از تاريخی طولانی برخوردار است، در دهه های اخير بصورت جهش واری در بيشتر كشورهای جهان افزايش يافته است. رشد اين تجارت به معنای واقعی تكان دهنده است و تهديدی برای همه زنان جوان و دختران نوجوان و حتی خردسال در جهان امروز است.

۲- عليرغم طولانی بودن تاریخ تجارت زنان، اما در هيچ فرهنگ و يا سنت و مذهب  يا كشور خاصی ريشه ندارد. پديده ای است تقريبا نو كه  همراه با جهانی شدن سرمايه داری در حال افزايش است.

۳- اين نه تنها بخودی خود يك شكل از خشونت عليه زنان است بلكه منبع مهم و محركی برای ديگر اشكال خشونت عليه زنان هم چون بردگی جنسي، تن فروشی و پورنوگرافی و تبديل كردن آن ها به موقعيت تحت ستم بودن است.

٤- "صنعت سكس" ميلياردها دلار برای اقتصاد جهانی امپرياليستی توليد می كند. اين  پديده بخشی جدايی ناپذير از اقتصاد و عملكرد سرمايه داری جهانی هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه ايدئولوژی شده است.

٥-عليرغم ژست های مخالفی كه نمايندگان طبقات حاكمه در مقابل آن می گيرند، ابعاد اين تجارت و پديده هايی كه از آن ناشی می شود تنها می تواند رابطه جامعه طبقاتی مدرن و امپرياليسم با يكی از هولناك ترين اشكال خشونت عليه زنان را برجسته كند.   

در اواخر قرن ۱٩ و در چرخش آن به قرن ۲۰، هنگامی كه سرمايه داری وارد بالاترين مرحله آن يعنی امپرياليسم می شد، تجارت زنان نيز به يك مشكل اجتماعی قابل توجه بدل شد، كه به دنبال آن يك توافق نامه  بين المللی را به همراه داشت تا ” از هر گونه دلالی برای زنان و دختران به منظور مقاصد غيراخلاقی در خارج از مرزها جلوگيري“ كند.  ايالات متحده قانون ’من‘ (  كه پيشنهاد جيمز رابرت من – عضو كنگره در آن زمان بود) را  در سال ۱٩۱۰به  تصويب رساند، قانونی كه طبق آن ” انتقال اشخاص از مرزهای خارجی و داخلی به منظور تن فروشی يا ديگر مقاصد غير اخلاقي“ ممنوع اعلام شد. (www.protectionproject.org)

سوال اين جاست كه آيا قوانين و موافقت نامه های بين المللی باعث محدود كردن تجارت زنان شد؟ واقعيت نشان می دهد كه اين تجارت در سراسر قرن بيستم از جمله بعد از جهش اقتصادی در برخی كشورها بعد از جنگ جهانی دوم،  در حال افزايش بوده است.  اين مساله بعد از سقوط بلوك شوروی و جهش در گلوباليزاسيون، بصورت انفجاری افزايش يافته است.  عليرغم بيانيه ها و قوانين عليه تجارت سكس، اين تجارت سودآور هم چنان بصورت بی سابقه ای در حال گسترش است. زنان و بچه ها از مناطق فقير نشين جهان ربوده شده، از روستاها و يا شهرهای شان انتقال داده شده و در بازار حراج (اوكشن) به دلالان انسان فروخته می شوند تا "صنعت سكس" را در ايالات متحده، اروپا، استراليا، اسرائيل و اميرنشين های عربی و ديگر كشورهای مرفه  جايی كه بازار بزرگی برای اين تجارت موجود است،‌ تامين كنند.

علاوه بر دختران و زنانی كه مستقيما ربوده می شوند، برخی ديگر با فريب و نيرنگ از طريق قول و قرار برای يك شغل مثل كار در رستوران و هتل و يا  خدمتكاری و يا ديگر كارهای غير تخصصی در خارج از مرزها،  به دام انداخته می شوند.  فقر و درماندگی خانواده چشم آنها را اغلب در مقابل زندگی زجرآور و مهلكی كه در انتظارشان است، نابينا می كند.  انتقال زنان به مقصد، اغلب از طريق باندهای سازمان يافته كه دارای ارتباطات بين المللی هستند، ترتيب داده می شود. وقتی كه او به كارفرمايش ( برده دار)‌ تحويل داده می شود، به او گفته می شود كه او در آنجا نگاه داشته می شود تا اين كه خرج سفرش را بپردازد، مبلغی كه او حتی فكر پرداخت اش راهم نمی تواند بكند. حالا او به واقعيتی كه در پشت قول و قرارها بود پی می برد اما ديگر بيش از اندازه دیرشده است. او مورد تهديد بسيار قرار می گيرد. مثلا امكان ضربه زدن به خانواده اش به پدر، مادر و يا خواهر كوچكترش، سپس به او تجاوز و يا تجاوز گروهی می شود، به او مواد مخدر می دهند و در بيشتر مواقع او را به مواد مخدر معتاد می كنند تا هر گونه مقاومت و يا فكر فرار برايش غير ممكن گردد.

شيوه های ديگری برای كشيدن دختران جوان به تجارت سكس وجود دارد، مثل قول ازدواج با دوست پسر قلابي، يا از طريق شبكه های اجتماعي. در برخی موارد بچه ها توسط والدين و يا اقوام بی بضاعت و فقير در مقابل مبلغ ناچيزی پول فروخته می شوند.

سازمان ملل تخمين می زند كه هر ساله بين ۷۰۰ هزار تا ٤ ميليون زن و كودك در سرتاسر جهان  به منظور تن فروشی اجباري، كار و ديگر اشكال استثمار، تجارت می شوند. كشورهای جنوب و جنوب شرق آسيا مثل كامبوج، ويتنام، فيلی پين، نپال، بنگلادش، تايلند و هند از اين نظر جزو كشورهايی هستند كه بيشتر مورد هدف قرار گرفته اند. ميليون ها زن و بچه، دختران خردسال و نوجوان در درون خود كشور فروخته شده و تجارت می شوند و يا به كشورهای غربی و يا ديگر كشورهای مرفه تر فروخته و يا تجارت می شوند.

تعداد تن فروشان كامبوج در سالهای  هشتاد ميلادی در حدود يك هزار نفر تخمين زده می شد. اما در حال حاضر تخمين زده می شود كه  ٥٥ هزار زن و كودك به مثابه برده جنسي، اسيرند. سن بيش از يك سوم آنها به ۱٨ سال هم نمی رسد. تجارت سكس در كامبوج مبلغی معادل نيم ميليارد دلار در سال توليد می كند.

شكی نيست كه جنگ يك عامل موثر در افزايش تعداد تجاوز، تجاوز گروهي، آزار واذيت جنسی و ربودن زنان و دختران برای بردگی جنسی در كشورهايی مثل كنگو بوده است. ورود ۱٥ هزار ’نيروی حافظ صلحٍ‘ در كامبوج در سال۱٩٩۰ باعث افزايش تجارت زنان در آن كشور شد، اما شرايط در آنجا بعد از جنگ هم  ادامه يافت و بسيار بدتر هم شده است.

هر سال بيش ار ٥۰هزار  زن و كودك ( جمعا ۷٥۰هزار زن در دهه گذشته) از تقريبا ٥۰ كشور جهان هم چون مكزيك، هندوراس، لتوني، كره، ژاپن، كامرون، ‌تايوان، هند و ويتنام به آمریکا انتقال داده شده اند.

بر طبق يك گزارش بی بی سي، ’ تنانسينگون‘ شهركوچكی در مكزيك است كه بر پايه تجارت و قاچاق سكس ساخته شده است. در شرايطی كه هيچ گونه امكان شغلی در آن جا وجود ندارد، درگير شدن در آن تنها راه بدست آوردن پول شده است. زنان جوان  از سراسر مكزيك توسط مردان متمولی كه در خانه های لوكس و بزرگ زندگی می كنند، با فريب و قول و قرار برای كار و يا حتی ازدواج مبدل به برده جنسی می شوند. اين زنان جوان و دختران خردسالی كه برای خود و خانواده اشان محتاج به پول اند، خيلی دير متوجه می شوند كه برای تن فروشی احتمالا درآمريكا فروخته شده اند. يك موسسه خيريه مكزيكی تخمين می زند كه "از ۱۰هزار ساكنان تنانسينگون حدود هزار تای آنها قاچاقچی زنان اند.“

بر طبق همان گزارش ” ماريا ۱۷ ساله بود وقتی كه با قول يك زندگی جديد به مكزيك كشيده شد، اما در عوض او را مجبور به تن فروشی كردند، و از يك بار به بار ديگری فروخته شد. مركز زنانی كه به مكزيك قاچاق می شوند مكزيكوسيتي، پايتخت مكزيك است. از آنجا، بسياری به آمريكا انتقال داده می شوند و يا در شهرهای مرزی و شهرهای توريستی مورد استثمار جنسی قرار می گيرند. سن برده گان زنی  كه از مكزيك به آمريكا انتقال داده می شوند تا ۱٤سال هم می رسد. آنها را مجبور می كنند كه در هفته با ۱۳۰ مرد در پشت يك كاميون پارك شده بخوابند.

آنچه كه باعث شده است كه قاچاق اين زنان ادامه داشته باشد، همكاری پليس و مقامات حتی در بالاترين سطوح از جمله سيستم ’قضاوت‘ و ’عدالت‘ كشورهاست. چنين همكاری در دهه های گذشته بارها افشا شده است.

مثلا در يك مورد مقامات بالای دولت مونتنگرو متهم شده اند كه يك زن ۲٨ ساله مولداوی به نام سوتلانا (Svetlana)را غير قانونی نگاه داشته ، مورد تجاوز و شكنجه قرار داده و او را مجبور به تن فروشی كرده اند.  شش تن از مقامات بالای دولت و هم چنين معاون دادستان كل كشور زوران پيپرويچ در ميان متهمين قرارداشتند. (www.protectionproject.org)

یا مورد دیگری که اخيرا در آرژانتين بر ملا شد. وقتی كه پليس به يك مادر به نام سوزان تريماركو كه دختر جوانش ماريتا ورون ربوده شده بود، كمك نكرد، او در جستجوی دخترش از يك فاحشه خانه به فاحشه خانه ديگری رفت. او را تهديد كردند اما  او ز راهش باز نايستاد و به جستجوی خود ادامه داد تا اين كه شواهدی مبنی بر ربوده شدن دخترش را پيدا كرد. بعد از يك دهه كوشش او موفق شد، ۱۳ نفر كه ماريتا را ربوده  و به سوداگران زن فروخته بودند تا او را به تن فروشی مجبور كنند، به دادگاه بكشاند. او تهديد شد كه  اين پرونده را رها كند،  اما بكارش ادامه داد. دادگاه ربايندگان را تبرئه كرد، مردم آرژانتين كه از اين تصميم به خشم آمدند در اعتراض به اين تصميم دادگاه در دسامبر گذشته دست به اعتراضات گسترده ای  زدند.

در (مكزيك) در برابر قاچاق ۱۰و يا ۱۰ ها هزار زن آمريكای لاتينی كه هر ساله از مرزهای مكزيك به آمريكا قاچاق می شوند، تنها ٤۷ دادگاه در سال ۲۰۱۰ تشكيل شد، و تنها ٤ قاچاقچی محكوم شد!

در آمريكا، با وجود قوانين به اصطلاح سخت عليه قاچاق انسان، در سال ۲۰۱۰-۲۰۰٩ بيش از ٥۰ هزار زن از طريق مرزهای كشور قاچاق شدند.  اما با اين وجود تنها ۱۰۳ مورد پروند قاچاق انسان به دادگاه راه يافت و ۱٤۱ نفر محكوم شدند!

 مثلا در انگلستان، جيمی سويل  كه با دريافت نشان شواليه از ملكه انگلستان به  سر (Sir) سويل ملقب شد، سال ها به اذيت و آزار جنسی دختران جوان و خردسال می پرداخت. او يكی از معروف ترين و قديمی ترين اجرا كنندگان برنامه های  بی بی سی بود. بعد از مرگش در سال ۲۰۱۱روشن شد  كه در تمام طول زندگی اش يكی از فعال ترين جنايتكاران اذيت و آزار جنسی زنان جوان و حتی دختران خرد سال بوده است. او با استفاده از موقعيتش در بی بی سی و موسسات خيريه با دختران جوان تماس حاصل می كرد، و در اين فرايند به صدها دختر و زن جوان آزار جنسی رساند ويا به آنها تجاوز كرد- تعداد واقعی اين تجاوزات هنوز بركسی روشن نيست. نشانه هايی كه می توانست بر جنايات او روشنی افكند توسط بی بی سی و پليس ناديده گرفته شدند، و از آنها چشم پوشی شد. بسياری از قربانيان جرئت نكردند كه عليه چنين ’ شخصيت قابل احترامي‘ كه از محبوبيت آن بخوبی محافظت می شد، شكايت كنند و آنانی هم كه چنين كردند، صدايشان بجايی نرسيد. كاركرد اين سيستم (سرمايه داري) اذيت و آزار جنسی و قاچاق انسان را در واقع تشويق می كند و به آن پا می دهد.

تجارت سكس و نظام سرمايه داری

واقعيت اين است كه موضوع تجارت سكس و یا به اصطلاح صنعت سكس  بسياری از تضادهای اين جامعه پوسيده و استثماری را در خود نهفته دارد.

(۱) زنان و بدن شان مبدل به كالايی شده است كه قابل خريد و فروش است.

(۲) تجارت زنان به مثابه برده جنسی برای تن فروشی و پورنوگرافی مبدل به يكی از شاخه های اقتصاد سرمايه داری جهانی شده است كه هر ساله ميلياردها دلار به كليت اين اقتصاد كمك می كند. مثلا در هلند درآمد ’ صنعت سكس‘  ٪٥  كل درآمد ملی كشور را تشكيل می دهد. بر طبق يك گزارش بی بی سي، قاچاق انسان در يك مقياس جهانی سالانه ۳۲ ميليارد دلار توليد می كند.

(۳) امپرياليسم در يك تقسيم كار بين المللی برخی از كشورها را به مثابه كشورهای توليد كننده و يا فراهم كننده ’ سكس – توريسم‘ و تن فروش تعيين كرده است تا ’ فراورده های‘ آن ها عمدتا در كشورهای غنی تر به ’ مصرف‘ برسند.  

صنعت توريسم در بسياری از كشورهای جنوب شرقی آسيا  بر حول تن فروشی می چرخد. در بسياری از اين كشورها صدها هزار نفر از دختران جوان و خردسال به زور و اجبار وادار به تن فروشی می شوند.  بيش از ٪۲۰  از فعاليت های اقتصادی در كشورهای تايلند، اندونزي، مالزی و فيلی پين بر حول تن فروشی شكل گرفته است. در آمد حاصله از تن فروشی در كشورهای  تايلند، برزيل، كوبا، روسيه، كنيا و بسياری از كشورهای ديگر سالانه در حدود ٤ ميليارد دلار تخمين زده می شود.  اين شرايط در برخی كشورها با فشارهای ’ صندوق بين المللی پول‘  و ’ بانك جهاني‘ برای توسعه اقتصادی بر پايه توريسم همراه بوده است. بسياری از آنهايی كه در كلوب های شب، بارها و كاباره ها، هتل ها، آژانس های مسافرتی و شركت های هوايی كار می كنند، كار و شغل شان  وابسته به ارائه زنان جوان و دختران خردسال به مثابه جذابيت های توريستی می باشد.

   (٤) اين تجارت ادامه و سودآوری "صنعت سكس" و هم چنين ستم بر زنان را تضمين كرده است. در حقيقت بر ارزش زندگی يك زن قيمت گذارده شده است: نكته دراين است، مبادله ای كه  ده، سی يا پنجاه دلار را در بر می گيرد از زندگی يك زن و يا دختر خردسال بيشتر ارزش دارد. اقتصاد از او مهم تر است،  يك مرد با پرداخت آن مبلغ می تواند او را بخرد و با او هر كاری را كه می خواهد انجام دهد.

   بطور خلاصه، تجارت زنان بطور روزافزونی به بخش جدايی ناپذيری از نظام سرمايه داری و نظام اجتماعی  مردسالاری آن تبديل شده است. اين مساله هم با سيستم اقتصادی و هم با سيستم ايدئولوژيكی آن هم خوانی دارد. تلاش ها برای از بين بردن و يا كاهش اين تجارت حاصلی نداشته است بلكه در مجموع  منجر به بدتر شدن اوضاع  شده است.

مشكل واقعي، فساد و يا وجود چندين مقام فاسد نيست. مشكل در جايی ديگر است. در بنياد خود سيستم است، جايی كه همه چيز بر حول سود و برتری و شونيسم مردانه سازماندهی شده است. پاترياركی و ستم بر زنان بخش مهم و جدايی ناپذير از كل سيستم های استثماری بوده است، اما نظام سرمايه داری نه تنها اين ستم را از بين نبرده است، بلكه اشكال هولناكی از آن را نيز بر آن افزوده است و اين روند هم چنان ادامه دارد.

11 مارس 2013

leila-parnian@hotmail.com