برگرفته از نشریه شماره 20 تشکل زنان 8 مارس
چرا زنان
در صف مقدم مبارزه قرار دارند؟
حیرت انگیز است اما باور کنیم نبردهای خیابانی دختران در خیزش ماههای اخیرا را! دخترانی که شراره های خشم چشمانشان آتش به بنیادهای جمهوری اسلامی می زند. دخترانی که با کوله پشتی های پر از سنگ به خیابان می آیند. دخترانی که پس از جنگ و گریز با ارازل و اوباش بسیجی و لباس شخصی و سپاه ممکنست شب به خانه بازنگردند. دخترانی که سنگر می بندند. دخترانی که می خواهند مردم را رهبری کنند. دخترانی که تصاویر مخابره شده شان در دل مردم جهان شجاعت کاشت. دلاوران بی باکی که بسیاری از تظاهر کنندگان را شگفت زده و ناباوران را بهت زده می کند. جامعه هنوز از این ها عقب تر است! هنوز برای مردم روشن نیست که اینان طلایه دارانند.
اینان رای دهندگان عصبانی نیستند. اینان بردگان شورشی نظام جمهوری اسلامی اند. اما چرا احساسات ضد رژیمی اینان چنین شعله ور است. چرا با حرارت و حس نفرتی ویژه علیه این نظام می جنگند؟ زیرا بردگان ویژه ی این نظام اند. جمهوری اسلامی زنان را برده ی بردگان کرده است. آنان را نقطه دریافت همه ی مظالم و زشتی های این نظام کرده است. همه ی ستم هائی که به دیگر اقشار وارد می شود به اینان یکجا وارد می شود. اینان بردگان ویژه ی نظام اسلامی اند. بردگانی که سی سال در کودکستان و مدرسه و دبیرستان با آیات خرفت کننده قرآن تعلیم یافته بودند: «مردان باید بر زنان مسلط باشند زیرا خداوند بعضی انسان ها را بر بعضی دیگر برتری بخشیده است.» (1) اینان بردگانی هستند که سی سال با سنگسار و شلاق و گشت ثارالله، «امر به معروف» شده بودند که «الگوی زن نمونه» فاطمه زهرای کنج خانه نشین است.
مادرانشان را هنگامی که با بهار آزادی 57 شکفتند، زمستان شوم خمینی 1400 ساله، پژمرد. هنگامی که رفتار و کردار شرعی (آنهم از نوع شیعه جعفری) تبدیل به مهم ترین قانون و ارزش جامعه شد، آنان تبدیل به اولین قربانیان اسلام گرائی شدند. دولت برای حفظ بیضه اسلام برایشان گشت های نظامی گمارد و به پدران، برادران، شوهران و پسران و حتا دربان های اماکن اداری و آموزشی سپرد که «نگهبان» عفت و عصمت و ناموس اینان باشند. سی سال نهیب: یا روسری یا توسری! برای آن بود که تحقیر و خرد شوند تا هرگز یارای سربلند کردنشان نباشد. سی سال خط و نشان کشیدند که سنگسارت می کنیم تا پرهایش را قیچی کنند. سی سال نظامی حاکم است که تجاوز فراگیر به زنان جزو قوانینش است.
این روزها حکایت شکنجه گاه های کهریزک و اوین و شاهپور صفحات روزنامه های جهان را نیز مزین کرده است. جوانانی که زنده از این سیاهچال ها بیرون آمده اند بیمار و افسرده اند و برخی نیز دست به خودکشی زده اند. شاید این وقایع دهشتناک به مردم کمک کند که بالاخره بفهمند که چرا آمار خودکشی در میان زنان چند برابر خودکشی در میان مردان است. چرا دختران ایلام خود را می سوزانند و در شیراز خود را به دار می کشند. شکنجهی سیاسی در ذات جمهوری اسلامی است. اما شکنجه و تجاوز محدود به زندان و به زندانی سیاسی نبوده است. سی سال است که قانون جمهوری اسلامی (که طبق نص صریح قانون اساسی، از شریعت سرچشمه گرفته و این امر غیر قابل تغییر است) حق تجاوز، کتک، قتل، و اعمال انواع خشونت های دیگر را به مردان داده است. مگر قرآن به مردان دستور نمی دهد که اگر زنتان مطیع نبود کتکش بزنید؟ اگر آیه 223 از سوره بقره در قرآن صدور مجوز تجاوز مرد به زن نیست، پس چیست؟ «زنان کشتزار شمایند، پس هر گونه خواستید به کشتزار خویش در بیاورید.» (به تفسیر جلالین «ایستاده، خوابیده، از پیش و از پس». آیه 223 از سوره بقره)
سی سال است که قانون شریعت استفاده از تنبیه و شکنجه علیه زنان و حتا قتل ناموسی را وارد هر خانواده کرده است. اما هدف این کار محدود به خانواده و حفظ «کیان» مرد و اسلام در خانواده نبوده است. همانطور که هدف جمهوری اسلامی از شکنجه و تجاوز به زندانی سیاسی فقط درهم شکستن فرد زندانی سیاسی نیست و مطیع و رام کردن کل جامعه را مد نظر دارد؛ سرکوب زنان نیز اهرمی قوی برای کنترل امنیتی جامعه و رام و مطیع کردن اهالی بوده است. باید گفت که در سی سال گذشته زنان بیشترین بار مظالم این نظام و بیشترین بار مقابله با منحط ترین و کریه ترین جنبه های ضد مردمی این نظام را بدوش کشیده اند.
برای همین اکثر زنانی که مانند سیل مذاب به خیابان ها سرازیر می شوند می گویند: سی سال شکنجه و سرکوب زنان بس است! با این وصف هنوز هستند کسانی که هراسان در گوش این شورشگران موعظه می کنند: «اسلام در تضاد با آزادی و برابری نیست»! هنوز هستند کسانی که تحت عناوین دهان پرکن مانند «کنشگران جنبش زنان ایران» تلاش می کنند با موعظه های حقیر در وصف معجزه های «راه اصلاحات» و مضرات «راه انقلابی» جلوی انفجار خشم زنان را بگیرند. هنوز هستند کسانی که در اوج جنایتکاری های جمهوری اسلامی جبونامه می گویند: سنگ در دست نگیرید! به متجاوزین خود احترام بگذارید و گل نثارشان کنید! برای حقوق زنان و لغو حجاب اجباری فریاد نزنید چون الان وقت فریاد زدن برای «رای» است! راستی که اینان بیش از اندازه به منجلاب مشروعه چیان حاکم عادت کرده اند و بوی گند آن برایشان «عطر سکرآور» شده است.
این نشان می دهد که هنوز راه درازی در پیش است. هنوز انفجارهای پی در پی لازم است تا جامعه ی ما که به عقب ماندگی دینی و سنتی عادت کرده است تکانی بخورد. خشم زنان را باید در خدمت سرنگون کردن جمهوری اسلامی و راه افتادن یک انقلاب واقعی به حداکثر رها کنیم. این آتشفشان باید سرریز شود و با آگاهی انقلابی عجین شود تا مواد مذاب آن در سطح کنار زدن این باند حاکم و آوردن دیگرانی از همین جنس، از پای نیفتد.
این کار مستلزم آگاهی و تشکیلات است. دختران و زنان میدان پیکار باید در میان خود هسته ها و محافل رزمنده ایجاد کنند. این هسته ها یا محافل می توانند آگاهی خود را در مورد ماهیت زن ستیز جمهوری اسلامی بالا ببرند و به دیگران نیز نشان دهند که زن ستیزی جزئی از سوخت و ساز جمهوری اسلامی است و در این زمینه، جمهوری اسلامی تغییر ناپذیر است. این هسته ها یا محافل می توانند با هم فکری، نقشه ریزی و طرازبندی نقشه ها و ریختن نقشه های جدید، به امواج حرکات اعتراضی زنان در جنبش اخیر تداوم بخشند و مطالبات زنان را در این جنبش همه گیر کنند. این هسته ها می توانند با دست زدن به ابتکار عمل های گوناگون مانند شعار نویسی و پخش شب نامه، مردم محل زندگی و کار و آموزش خود را از خواست های زنان مطلع کنند و حتا در شب هائی که بانگ اعتراضی مردم از پشت بام ها بلند می شود، شعارهای زنانه طرح کنند و با تلاش مستمر این شعارها را همه گیر کنند. شعارهائی مانند: حجاب اجباری نمی خوائیم حکومت اسلامی نمی خوائیم! مرگ بر این دولت ضد زن!
شکل گیری چنین هسته ها و محافل آگاه و فمینیست و رزمنده ای بسیار ضروری و عاجل است – زیرا محافل «سبز» با همکاری جریان «کمپین یک میلیون امضاء» تلاش می کنند مانع از طرح خواست های بنیادین زنان در این جنبش شوند، زیرا بنا به استدلال عوامفریبانه و سازشکارانه شان: « اکنون زمان طرح خواست های کلان است»! ما باید قطب قدرتمندی از جنبش آزادی زنان (جنبشی واقعی و نه قلابی و جعلی) ایجاد کنیم که این حقیقت را بطور انکار ناپذیر بر کرسی بنشاند که: رهائی زنان از چنگال نظام جمهوری اسلامی جزء خواست های کلان است.
کنار برویدو راه را بر زنان بگشائید. شگفت انگیز است اما باور کنید! اینان شورشیان پیگیر ضد نظام نابرابری و عبودیت و کهن فکری جمهوری اسلامی اند. اینان آمده اند تا روابط اجتماعی ستم گرانه و افکار سنتی و ارزش های پوسیده ی این نظام را سنگسار کنند و بر ویرانه های آن جامعه ای با افکار آزاد و روابط اجتماعی انسانی میان زن و مرد بنا کنند. اینان بیرق آزادی جامعه را بر دوش حمل می کنند. ■
پانویس :قرآن، سوره نساء، آیه 34