فرهنگ چند صدایی یا فرهنگ تک صدایی
در مراسمی که در دفاع ازجان زندانیان سیاسی ایران در روز 25 جولای از طرف جنبش چند صدایی برگزار شد برخوردی از طرف بعضی از مسئولین این برنامه شد که خاطرات دردناک گذشته را در تظاهراتهایی که بر علیه رژیم شاه داشتم رابرایم زنده کرد. در آن زمان تظاهراتهای ضد شاه شدیدا تحت کنترل نیروهای حزب الهی و طرفداران خمینی بود ازهر گونه شعاری که بیرون از چارجوب خط فکری حزب الهی ها بود بشدت جلوگیری بعمل میامد. چادر را بعنوان یک وسیله وحدت به زنان تحمیل میکردند.و بشدت مراقب بودند که مبادا نیروهای کمونیست سطح خواسته ها و مطالبات مردم را عمیق کنند. در یکی از تظاهراتها که من شعارهای رادیکال میدادم با اعتراض شدید افراد حزب الهی که کنترل تظاهرات را داشتند روبرو شدم آنها مرا متهم کردند که در صفوف مردم اختلاف و دودستگی انداخته و آب به آسیاب دشمن می ریزم و تهدید کردند که اگر مقررات تظاهرات را رعایت نکنم اجازه ندارم با آنها همراهی کنم.این برخورد با تمام روشنفکران انقلابی و مترقی صورت میگرفت. ما در آنزمان درک روشنی از مکانیسم کار حزب الهی ها نداشتیم و تمام این برخوردها را به حساب تنگ نظری و نادانی آنها میگذاشتیم ولی گذشت زمان واقعیت را برای ما روشن کرد که ارتجاع تازه به قدرت رسیده با تمام قوا در صدد نابودی انقلاب است. پس از اینکه جمهوری اسلامی و حزب الهی ها توانستند انقلاب را بدزدند و قدرت سیاسی را بدست بگیرند؛ سرکوب و خفه کردن هر صدای آزایخواهی بطورسیستماتیک و با برنامه در دستور کارعاجل آنها قرار گرفت. و بلافاصله ایران کشتارگاه هزاران انسانی شد که جز به منافع مردم به چیز دیگری نمیاندیشیدند. من نیز چون قطره ای از این دریای عظیم بخاطر عقایدم بمدت هشت سال درزندان و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار گرفتم.
اکنون پس از سی سال تاریخ دارد دوباره تلخ تر و دردناکتر تکرار میشود. در مراسم دفاع از زندانیان سیاسی که از سوی نیرویی موسوم به چند صدایی فراخوان داده شده بود همان برخوردی با من شد که در انقلاب 57 با انقلابیون میشد.
در وسط سخنرانی من یکی از مسئولین این برنامه هراسان خودش را بمن رسانده ؛ سخنانم را قطع میکند و ازمن میخواهد که ازادامه سخنرانی ام صرف نظر کنم. تلاش می کند بلند گو را از من بگیرد و وقتی موفق نمیشود بلند گو را قطع میکنند.عده ای به طرفداری از این شخص داد و فریاد می کردند و تلاش داشتند سخنرانی مرا متوقف کنند وبلند گو بزرگی که در بین جمعیت قرار داشت را به زمین بزنند. جالت اینجاست که تمام این حرکات از طرف افرادی صورت میگرفت که خود را مدافعین ضد خشونت وحامیان مبارزه متمدنانه و مدنی و جنبش چند صدایی (آزادی بیان )می نامند.
چه کسانی از سخنرانی من هراس داشتند؟ من چیز زیادی نمیتوانستم در یک سخنرانی یک صفحه ای بگویم چرا آنها اینهمه براشفته شدند. جز این است که آنان تلاش دارند که سطح مطالبات مردم از پوسته دمکراسی های بورژوایی فراتر نرود وبخاطر منافع ایدئولوژیک و اقتصادی که در حفظ وضع موجود دارند تلاش دارند این مسئله عنوان نگردد که هر گونه دمکراسی واقعی تنها با عدالت اجتماعی میتواند تضمین اجرایی داشته باشد و یکی از شروط تحقق عدالت اجتماعی سرنگونی جمهوری اسلامی است.هر گونه توهم به رژیم کنونی و کشاندن مبارزات مردم به دفاع ازیک جناح بر علیه جناح دیگر خیانت به مردم و خاک پاشیدن در چشم آنان است.
این واقعه هشداریست جدی به همه ما ؛ که بهوش باشیم و اجازه ندهیم عده ای فرصت طلب که چهره شان کاملا منفور مردم است خود را پشت مبارزات مردم ایران پنهان کنند و مبارزات و اعتراضات مردم را برای مقاصد فرصت طلبانه خود مورد بهره برداری قرار دهند
برای کسانی که مایل بودند که سخنان مرا گوش دهند ولی موفق نشدند، میتوانند متن کامل سخنرانی مرا در زیر بخوانند.
آناهیتا رحمانی
26 جولای-2009
درود میفرستم به مبارزات قهرمانانه مردم ایران که نظام پوسیده جمهوری اسلامی ضربات کاری زدند و لرزه به اندام مرتجعین حکومتی انداختند.
من بعنوان زندانی سیاسی سالهای دهه شصت که هشت سال را در زندان گذرانده و شاهد زنده مبارزات نسل قبلی بوده ام که تا پای چان برای تحقق جامعه ای عاری از ستم و استثمار مبارزه کرد و بسیاری از آن نسل یا زیر شکنجه جان باختند یا اعدام شدند.
تاریخ اخیر مبارزات مردم ما برای آزادی و برابری و جامعه ای آزاد و دمکراتیک ، تاریخی سی ساله است. سی سال مبارزه برای کوتاه کردن دست دین از زندگی مردم ، سی سال مبارزه برای لغو هرگونه سانسور و آزادی بیان، سی سال مبارزه علیه سرکوب و فرودستی زنان، سی سال مبارزه برای لغو حجاب اجباری ، سنگسار و قصاص، سی سال مبارزه برای حق ملل تحت ستم، و سی سال مبارزه کارگران و زحمتکشان برای حق تشکل یابی حق بهره مندی از یک زندگی انسانی
همبستگی با مبارزات مردم ایران فقط از طریق همبستگی و حمایت این خواسته ها ممکن است.
همبستگی با مردم ایران حکم می کند که نگذاریم عده ای فرصت طلب مبارزات مردم را برای آینده ای آزاد و دمکراتیک وسیله معامله دعوای خانگی هیئت حاکمه جمهوری اسلامی کنند، نگذاریم این خواسته به آشتی بین جناح های جمهوری اسلامی تقلیل یابد،
همبستگی با مردم ایران را نمی توان تقلیل داد به حمایت از یک جناح و آن را زیر پرچم سبز پنهان کرد.
تاریخ قضاوت خود را کرده است این رژیم رفتنی است این ریشه پوسیده با هیچ ترفندی سبز نخواهد شد. نظام جمهوری اسلامی قدرت خود را از مرگ و سرکوب و استبداد خفقان آور مذهبی گرفته است، نظامی که قانون اساسی اش سلب حاکمیت مردم است هرگزباعث سرسبزی جامعه نخواهد شد، نظامی که در قانون اساسی اش می گوید حاکمیت از آن خدا و نماینده آن ولی فقیه است کجا می تواند موجب شکوفایی شان انسانی شود. نظامی که قانونش بردگی و فرودستی زنان است چگونه می تواند با تغییر این جناح به آن جناح سبز شود؟
من از این تریبون اعلام میکنم که سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داد که هیچ جایی برای ترمیم و اصلاح این رژیم باقی نیست و هر کس بگوید این رژیم اصلاح پذیر است دارد به چشم مردم خاک میپاشد. اینها کسانی هستند که دور یا نزدیک همواره در کنار جمهوری اسلامی ایستاده بودند و در تحکیم آن نقش داشته اند.
دوستان !
امروز ماشین سرکوب رژِم جمهوری اسلامی بر سرعت خود افزوده است آنان وحشیانه به جان دختران و پسران جوان افتاده اند می خواهند از آنان انتقام گیرند انتقام مبارزات شجاعانه ای که طی هفته های گذشته هراس بر دل آنان افکند. آنان می خواهند با زندان، شکنجه، آزار و تجاوز جنسی، اعترافات تلویزیونی به اصطلاح اعتماد به نفس این جوانان را از آنان بگیرند. جوانانی که در پیکار با نیروهای بسیج، سپاه و لباس شخصی های امنیتی، مرگ و ترس را تحقیر کردند.
همانگونه که تا کنون جانانه از مبارزات مردم ایران علیه نظام جمهوری اسلامی حمایت کرده ایم امروز نیز همچنان مردم ایران نیاز دارند که با مبارزات خود ماشین سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی را به عقب برانیم.
زنده باد همبستگی بین المللی
زنده باد انقلاب ، زنده باد مبارزات قهرمانانه مردم ایران
2009 -25 - جولای